دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

تأثیرکارهای داوطلبانه در مددکاری بازنشستگان


تأثیرکارهای داوطلبانه در مددکاری بازنشستگان

بازنشستگان به چند دسته تقسیم می شوند آنانی که سالخورده نیز هستند و نیاز به کمک سایرین برای انجام کارها دارند کسانی که با وجود بازنشستگی, به سبب نیاز خانواده یا خودشان هنوز به کار در زمینه های دیگر مشغول اند و گروهی دیگر که غیرفعال اند و از این روی احساس غیرمفید بودن می کنند و نیاز به آن دارند تا فعالیت هایی بکنند که احساس تأثیرگذاری و سودمندی به دیگران و جامعه داشته باشند

بازنشستگان به چند دسته تقسیم می شوند. آنانی که سالخورده نیز هستند و نیاز به کمک سایرین برای انجام کارها دارند. کسانی که با وجود بازنشستگی، به سبب نیاز خانواده یا خودشان هنوز به کار در زمینه های دیگر مشغول اند و گروهی دیگر که غیرفعال اند و از این روی احساس غیرمفید بودن می کنند و نیاز به آن دارند تا فعالیت هایی بکنند که احساس تأثیرگذاری و سودمندی به دیگران و جامعه داشته باشند.

در این اثر کوشیده ایم تا با نگاهی جامع، همه رسته های بازنشستگی و مسایل شان را مدنظر قرار دهیم و در این راه نشان دهیم، نفس مددکاری که ریشه در فرهنگ و دین ما دارد، نیاز به آموزش و پرورش دارد تا به سرمایه اجتماعی و انسانی بدل شود که با برنامه ریزی و سازماندهی شاهد تغییراتی اساسی در مددرسانی در جامعه ما، به خصوص توجه به وضع بازنشستگان باشیم. در این راه با ابتکاراتی داخلی و بومی، به نیروهای بالقوهء گران بهایی عطف خواهیم کرد که با جهت دهی به سوی مددکاری و مددکاری اجتماعی و برنامه ریزی در راه کمک به سالخوردگان و بازنشستگان می توانند تأثیراتی اساسی و باورنکردنی به جای بگذارند.

همچنین نشان خواهیم داد که امروزه کارهای داوطلبانه و سازمان های غیردولتی [NGO] به عنوان تجربه ای موفق در خارج از کشور چگونه می توانند به کمک مددکاری اجتماعی به بازنشستگان آمده و مددکار و مددجو را همزمان یاری رسانند. چرا که آسیب های‌ اجتماعی‌ در دنیای‌ امروز با پیچیده‌ شدن‌ نیاز به‌ راهکارهای‌ تازه‌ای‌ نیز دارند. شواهد مختلف‌ مؤید آن‌ است‌ که‌ یکی‌ از این‌ راه‌حل ها کارهای‌ داوطلبانه‌ و سازماندهی آن ها در قالب سازمان های غیردولتی است. افراد در قالب‌ این‌ گروه‌ها علاوه‌ بر یاری‌ رساندن‌ به‌ نیازمندان‌ (معتادان‌، بزه‌کاران، سالخوردگان، بازنشستگان‌ و...)، خود یاد می‌گیرند که‌ تلاش‌ کنند تا به ‌دیگران‌ کمک‌ کنند. این‌ کنش‌ علاوه‌ بر این‌ که‌ می‌تواند برای‌ جامعه‌ سودآور باشد، به‌ آن ها هویتی ‌جدید نیز می‌بخشند. دانشگاهیان‌ برای‌ توصیف‌ پیوندها و ارتباط هایی‌ که‌ افراد از طریق‌ کار داوطلبانه برقرار می‌سازند، مفهوم‌ "سرمایه‌ اجتماعی"‌ را به‌ میان‌ کشیده‌اند.

سازماندهی این فعالیت ها در قوالب مختلفِ دولتی، خصوصی و سازمان های غیردولتی صورت می گیرد. از این طریق فعالان‌ و داوطلبانِ‌ تنها و تک‌ افتاده که چه بسا بازنشسته نیز باشند‌، حالا بسیار راحت‌تر می‌توانند نظرات خود را جا بیاندازند، تجارب‌ شان را مبادله‌ کنند و ارتباط با همکاران‌ همدل‌ در داخل‌ و خارج‌ کشور را زنده‌ نگه‌ دارند. از این طریق می توان میلیون ها انسان‌ داوطلب را عملاً در سراسر جهان به‌ گونه‌ای‌ آموزش داد و همراه‌ ‌ساخت که‌ آنان دریابند تنها "با، از طریق و برایِ" آن هاست‌ که‌ می‌توان‌ به‌ تحولاتی‌ چشمگیر در کمک‌ به‌ یکدیگر و تقویت‌ وحدت‌ اجتماعی‌ دست‌ یافت‌. در برنامه‌ های توسعه ای امروز نیز، مردم‌ تشویق‌ می‌شوند که‌ از سیاست های‌ ترویج‌ فعالیت های‌ داوطلبانه‌ و گسترش سازمان های غیردولتی حمایت‌ کنند و ارزش‌کار داوطلبانه‌ در جامعه را دریابند.

روند رو به‌ رشد فعالیت های‌ داوطلبانه‌ به‌ سوی‌ بهبود وضعیت‌ گروه‌هایی‌ کمتر فعال جامعه‌ کشیده‌ شده‌ است‌. گروه‌هایی‌ همچون‌ بازنشستگان‌، سالمندان بی سرپرست و به‌ طور کلی‌ کسانی‌ که‌ در حاشیه‌ جامعه‌ در کار بهبود وضعیت‌ خویش‌ هستند. امروز عقیده‌ غالب‌ آن‌ است‌ که‌ از طریق ‌پژوهش‌های‌ ملی‌ می‌توان‌ درک‌ بهتری‌ از دستاوردهای‌ آنان‌ به‌ دست‌ آورد و به‌ دولت ها، سازمان‌ ملل ‌متحد و دیگر نقش ‌آفرینان‌ خارجی‌ نشان‌ داد که‌ چگونه‌ می‌توان‌ فضای‌ مثبتی‌ فراهم‌ آورد تا فعالیت های داوطلبانه‌ و امداد رسانی و مددکاری اجتماعی در سطح‌ محلی‌ و بومی‌ پرورش‌ یابد.

اکنون‌ موج‌ جدیدی‌ از داوطلبان‌ نیز از پای‌ کامپیوترهای‌ خود در خانه‌ یا در محل‌ کار، وقت‌ خود را از طریق‌ شبکه‌ اینترنت‌، به‌ خدمات‌ داوطلبانه‌ و کارهای عام المنفعه وقف‌ داده‌اند. این‌ کاربران و داوطلبان‌ِ خانه‌دار، دانشجو، استاد دانشگاه‌، کارمند، بازنشسته بیشتر وقت‌ خود را به‌ سود دیگران‌ صرف‌ می‌کنند. گستره‌ عمل‌ داوطلبان‌ از طریق ‌اینترنت‌ بسیار فراگیر، سریع‌ و موثر شده‌ است‌. آن ها به‌ کمک‌ اینترنت‌ از جمع‌ آوری‌ پول‌ گرفته‌ تا آموزش‌ و انتشار ایده‌های شان‌ در کارهای‌ داوطلبانه‌ و مددرسانی به دیگران مشارکت‌ می‌کنند.

باید این فعالیت ها به کمک آموزش در سطوح مختلف و پژوهش های گسترده و در قالب برنامه ای حساب شده رشد کرده و به کمک رسانه های جمعی و اینترنت هر چه بیشتر گسترش یابند و در قالب سازمان های غیردولتی سازماندهی شوند. ضروری است تا به آن ها به چشم سرمایه های انسانی، اجتماعی و فرهنگی ای نگریسته شود که نیاز به برنامه ریزی و تقویت دارند و "کمک به همنوع" به عنوان یک اصل در جامعه نهادینه گردد. این پژوهش با روش جمع آوری اطلاعاتِ اسنادی و روش تحقیق توصیفی انجام شده است. این مقاله به عنوان تنها "مقاله برتر" در سومین همایش بزرگداشت «روز خانواده و تکریم بازنشستگان» برگزیده شد و نشان «پیشکسوت نمونه کشوری» را برای نگارنده به ارمغان آورد.

پیش از بررسی مددکاری برای بازنشستگان و سالخوردگان ضروری است تا گذری بر تاریخ مددکاری و مددکاری اجتماعی داشته باشیم. در سال ۱۹۰۳ نخستین موسسه علمی که تعلیم و تربیت مددکاران اجتماعی و پژوهش های جامعه شناختی پیرامون مدکاری اجتماعی را به طور رسمی بر عهده گرفت، تأسیس شد. دانش جامعه شناسی آکادمیک با تحقیق پیرامون مسایل اجتماعی به کمک مددکاری اجتماعی آمد، اما در آمریکا به زودی به سوی نظریات اجتماعی کشیده شد، در حالی که در انگلستان همچنان مرتبط با مسایل اجتماعی باقی ماند؛ تنها از دهه۵۰ بود که پیوند نزدیک مشکلات اجتماعی و جامعه شناسی دوباره برقرار شد (هراد، ۱۳۶۲: ۱۸-۲۱).

البته از سال ها پیش روانپزشکی و روانکاوی به مددجویان و مشکلات شان به عنوان سوژه ای فردی (نه اجتماعی) می پرداختند. در حالی که آنان در جستجوی درمان مددجویان بودند، جامعه شناسان بدنبال اصلاح شان می گشتند. یک مددکار اجتماعی می بایست با منابع و طرق ذیل فعالیت های خویش را انجام دهد: الف. ارزش هایی که خود بدان پایبند است ب. ارزش هایی که از موسسات مددکاری طی سالیان متمادی تجربه کسب شده است پ. و ارزش هایی که حرفه و جامعه اش ایجاب می کند (همانجا، ۲۶-۲۷).

مددکاری اجتماعی با تغییرات اجتماعی نیز همساز است. این همنوایی گاه ناآگاهانه و گاه آگاهانه اختیار می شود. مددکاری اجتماعی می بایست خود را با تغییرات همراه سازد، از محدودیت های احتمالی دوری کرده و از فرصت های پیش آمده بر اثر تغییرات، استفاده کند تا بتواند بیشترین اثردهی را داشته باشد و نیازهای روز مددجویان را مرتفع سازد. اینک ما برآنیم تا از ظرفیت ها و روش های جدیدی سخن بگوییم که به عنوان منابع و سرمایه هایی جدید انسانی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه واقع شده اند. بسیج برای مددکاری به عنوان ابتکاری داخلی از یک سوی و کارهای داوطلبانه و سازمان های غیردولتی به عنوان ابداعی خارجی از سویی دیگر، که می بایست با روش های آموزشی جدید و پژوهش های متنوع و رسانه های جمعی و شبکه اینترنت تقویت و تغذیه شوند. مجموعه آن ها می توانند شرایطی مطلوب تر از اکنون برای سالخوردگان و بازنشستگان فراهم آورند تا آنان قادر شوند، بهتر با مسایل و محدودیت های خود مواجه شوند، برخی را حل کرده و با بعضی کنار بیایند. این ها حاصل پژوهشی است که با روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و روش تحقیق توصیفی صورت پذیرفته است.

● ابتکارات بومی و تجارب خارجی

▪ نفس مددکاری

پیش از هر چیز باید به روی نکته ای دست بگذارم که نفس مددکاری را نشانه رفته است. در دنیای مدرن و جوامع امروزی، مددکاری اجتماعی به مثابه یک حرفه بیرون آمده است، اما مددکاری هرگز در همین حد قابل تقلیل نیست؛ چه از لحاظ تاریخی و چه از منظر کنش های انسان دوستانهء غیرحرفه ای در دنیای امروز. به خصوص که ما در فرهنگ خود، نوع دوستی و کمک به هم نوع را به عنوان اصلی اخلاقی و توصیه ای دینی داریم، از ظرفیت لازم برای تحرک پذیری کنش های مددکارانهء انسان دوستانه برخورداریم.

تصور می کنم لازم نباشد برای اهمیت نفس انسان دوستی در دین اسلام، هیچ برهان دیگری به جز این سفارش پیامبر اسلام بیاورم که "اگر کسی فریاد کمک خواهی مسلمانی را بشنود و بی تفاوت بماند، مسلمان نیست". احترام به بزرگسالان و والدین نیز به کرّات در کتب دینی و سفارشات بزرگانِ دینی ما آمده است. ما از کتب دبستانی تا دروس دانشگاهی باید کمک به همنوع را به اعضای جامعه آموزش دهیم. البته این کافی نیست و برای پرورش افراد باید دانش آموزان و دانشجویان را به مکان هایی ببریم که اشخاص محروم و نیازمند کمک زندگی می کنند و آنان را از نزدیک با کاستی ها و مشکلات شان آشنا سازیم. این معاشرت به معنای ترحم به آنان نباید تأویل شود و چه بسا بسیاری از آنان نیازمند چیزی که "کمک" می نامیم نیستند، بلکه تنها از طریق تعامل با دیگران شاداب تر و موثرتر جلوه می کنند. فرزندانمان از کودکی باید تعامل، توجه و کمک به همنوع را چون اصلی بدیهی در خود درونی سازند! آن گاه است که این رفتار فردی در بزرگسالی به کنشی اجتماعی بدل می شود و سپس با برنامه ریزی و سازماندهی می توانیم بزرگترین تغییرات را در جامعه مان شاهد باشیم. چرا که آن موقع است که آن ها به مثابه سرمایه ای اجتماعی و فرهنگی قابل جهت دهی و برنامه ریزی هستند.

▪ سرمایه‌های‌ انسانی‌، اجتماعی و فرهنگی‌

اکنون‌ دیگر تنها دارایی‌ها و منابع‌ مالی‌ به‌ عنوان‌ سرمایه‌ شناخته‌ نمی‌شوند، بلکه‌ ما با پدیده‌های‌ نوظهوری‌ در نیروی‌ انسانی‌ مواجه‌ هستیم‌، که‌ از آن ها تحت‌ عنوان‌ سرمایه‌های‌ انسانی‌ و اجتماعی‌ نام‌ برده‌ می‌شود. همان‌طور که‌ سرمایه‌های‌ فیزیکی‌، با ایجاد تغییرات‌ در مواد، برای‌ شکل‌ دادن‌ به‌ ابزارهایی‌ که‌ تولید را تسهیل‌ می‌کنند، به‌ وجود می‌آیند، "سرمایه‌های‌ انسانی" نیز با تغییر دادن‌ افراد یک‌ جامعه‌ برای‌ واگذاری‌ مهارت ها و معلومات‌ به ‌اعضایش‌ پدید می‌آیند و انسان ها را قادر می‌سازند تا به‌ شیوه‌هایی‌ جدیدتر، مطلوب‌تر و کاراتر رفتار کنند(کلمن، ۱۳۷۸: ۴۶۴). درحالی‌ که‌ "سرمایه‌ اجتماعی‌" به‌ مجموع‌ منابعی‌ که‌ در بنیاد روابط خانوادگی‌ و در سازمان‌ اجتماعی‌ جامعه‌ وجود دارد و برای‌ رشد شناختی‌ و اجتماعی‌ افراد آن‌ سودمند است‌، اطلاق‌ می‌شود.

باید توجه‌ داشت‌ که ‌سرمایه‌های‌ اجتماعی‌ با وجود این‌ که‌ اکتسابی‌ است‌، ولی‌ در بسیاری‌ از موارد، در حوزه‌ یادگیری‌های‌ ارادی‌ قرار نمی‌گیرند، بلکه‌ در طی‌ جامعه‌پذیری‌ یا تعاملات‌ اجتماعی‌ در ذهن‌ افراد درونی‌ می‌شوند. آن ها به‌ روابط اقتدار، اعتماد و هنجارهای‌ یک‌ جامعه‌ بر می‌گردند(همانجا، ۴۵۸-۴۵۹). تفاوت‌ عمده‌ سرمایه‌های‌ اجتماعی‌ با سرمایه‌های‌ فیزیکی‌ و انسانی‌ در آن‌ است‌ که‌ همچون‌ آن ها کاملاً تعویض‌پذیر نیستند. باید توجه‌ کرد که‌ شکل‌ معینی‌ از سرمایه‌های ‌اجتماعی‌ که‌ در تسهیل‌ کنش‌های‌ معینی‌ ارزشمند است‌، ممکن‌ است‌ برای‌ کنش‌های‌ دیگر بی‌فایده‌ یا حتی ‌زیانبار باشد(همانجا، ۴۶۲). از این‌ روی‌ شناسایی‌ و برنامه‌ریزی‌ برای‌ این‌ سرمایه‌های‌ نوظهور در جامعه‌ ما نیاز به‌ مطالعات‌ و پژوهش‌های‌ متعددی‌ دارد.

امروز پس از سرمایه های انسانی و بدنبال آن سرمایه های اجتماعی، سخن از سرمایه های فرهنگی رفته است. هر گونه اهداف و استراتژی فرهنگی تنها با کمک سرمایه های فرهنگی است که عملی شده و تحقق و تداوم آن تضمین می گردد. تعامل پذیری، ارتباط پذیری، مشارکت پذیری، میزان پذیرش دیگری و ارزش های اخلاقی از این جمله اند. سرمایه‏های انسانی، اجتماعی و فرهنگی نیز که می‏بایست در برنامه ریزی ها تقویت شوند، به قرار ذیل ‏اند: مسؤولیت‏پذیری، مدیریت، سازمان‏پذیری، نقش‏پذیری، وجدان‏کاری، تعهدات و روابط اعتباری از آن جمله‏اند.

▪ وضعیت‌ سرمایه‌های‌ انسانی‌ و اجتماعی‌ در کشور ما

مسئله‌ اساسی‌ در استفاده‌ از سرمایه‌های‌ انسانی‌ و اجتماعی‌ در جامعه‌ ما آن‌ است‌ که‌ نیروی‌ کار و حتی‌ فعال ‌جامعه‌ ما در کارهایی‌ سازماندهی‌ شده‌ و تعریف‌ شده‌ با مشکل‌ عدم‌ سازمان‌پذیری‌ و بی‌برنامگی‌ مواجه‌ است‌، چه‌ به‌ جای‌ این‌ که‌ در فعالیت های‌ اجتماعی‌ به‌ شکلی‌ سازمان‌ یافته‌ به‌ کارهای‌ فرهنگی‌ و عام‌ المنفعه روی‌ آورند. جایی‌ که‌ از رده‌ کارگران‌ جزء تا مدیران‌ عالی‌ رتبه‌ در فعالیت های‌ اقتصادی‌ در حال‌ فرار از کارهای‌ سازمان‌ یافته‌ و تحت‌ نظارت‌ هستند، سازمان‌پذیری‌ در ابعاد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ بسیار دور از دسترس‌ است‌. این‌ همان‌ علت‌ اساسی‌ عدم‌ موفقیت‌ سازمان های‌ غیردولتی‌ در سال های‌ کنونی در جامعه‌ ماست ‌(احمدی‌، ۸۲ ـ ۱۳۸۱: ۱۲۹ـ۱۳۰). در یک‌ نگاه‌ کلی‌تر می‌توان ‌گفت‌ مسؤولیت‌پذیری‌ و آموزش‌پذیری‌ بسیار پایین‌ در جامعه‌ ما حکایت‌ از ضعف‌ در سرمایه‌های‌ انسانی ‌و اجتماعی‌ دارد.

چنین‌ رفتاری‌ یک‌ عارضه‌ زودگذر نیست‌، بلکه‌ سال هاست‌ که‌ به‌ رفتاری‌ غالب‌ در جامعه ‌بدل‌ شده‌ است‌ و نه‌ تنها تغییر ناگهانی‌ آن‌ مقدور نیست‌، بلکه‌ حتی‌ با در نظر گرفتن‌ راهکارهای‌ گذشته‌ که‌ با موفقیت‌ توأم‌ نبوده‌ نیز دشوار، هزینه‌بر و وقت‌بر است‌ و مستلزم‌ برنامه‌ریزی‌ بلندمدت‌ و با نگاهی‌ چند جانبه‌ به ‌ابعاد اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است‌. سرمایه‌های‌ انسانی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی ما در عرصه‌های‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ همچون ‌زمینی‌ کویری‌ است‌ که‌ با وجود سرشار بودن‌ از مواد کانی‌، برای‌ تولید نیاز به‌ برنامه‌ریزی‌ بلندمدت‌ برای‌ احیاء دارد.

▪ بسیجی برای مددکاری

آن سرمایه نهفته در جامعه که از آن سخن می گفتیم، درست جلوی دیدگان ماست. بسیج که با میلیون ها عضو در شرایط صلح نباید بلااستفاده باقی مانده و به حال خود رها شود یا به کارهای حاشیه ای بپردازد و با آن ها مشغول باشد. انرژی بالقوه ای از خیل جوانان که می بایست در راه نوع دوستی و همیاری به همنوع بشتابد، چرا که اکنون وظیفه ای خطیرتر از جنگ، یعنی حفظ و گسترش دستاوردهای پس از جنگ را بر عهده دارد.

حالا او باید بیاموزد که کاری دشوارتر از مرگ در راه آرمان هایش دارد، "او می بایست با آرمان هایش زندگی کند". اینک او وظیفه ای به مراتب دشوارتر از جنگیدن، یعنی پاسداری و سازندگی را بر دوش می کشد. در مواجه با تجارب و دشورای هاست که آنان معنای واقعی شأن نزول بسیاری از آیات کتب مقدّس را به روشنی حس کرده و می فهمند. در حین عمل است که آنان مصادیق واقعی دستورات دینی را به درستی درک می کنند. آن گاه است که در می یابند، عمل کردن با اخلاقیات دینی چقدر دشوار است و این آن ها را از تندروی های جوانی محافظت می کند و از آن طریق وارد تجربه زندگی معنوی می شوند؛ راهی که برای سیر کمال هر رهروی دین ضروری است.

بسیاری از کشورها آرزوی آن را دارند که از چنین سرمایه های آماده به خدمتی برخوردار باشند تا بتوانند از آن ها در راه سازندگی جامعه شان بهره برند.

بسیج می تواند برای مددکاری و مددکاری اجتماعی بسیار مفید و راهگشا باشد و توجه به بازنشستگان در این میان از اهمیتی خاص برخوردار است، چون احترام و غمخواری بزرگسالان نیز از دیگر توصیه های دینی ماست؛ اگر خواهان انقلابی به معنای واقعی کلمه در عرصه مددکاری و مددکاری اجتماعی هستیم، این ظرفیت موجود سازمان یافته است و باید آن را جدی گرفت و جهت دهی و برنامه ریزی کرد. بسیج در شرایط بحرانی و حوادث غیرمترقبه نیز می تواند بسیار موثر باشد؛ به شرط این که برای رویارویی با چنان شرایطی آموزش دیده و آماده باشد. در میانِ ما به ازاءهای بیرونی، بسیج کاملترین مصداق مددکاری اجتماعی است و بیشترین تطابق را با نفس مددکاری داراست.

▪ بازنشستگان و سالمندان

بازنشستگان و سالمندان از شرایط یکسانی برخوردار نیستند و به چند دسته تقسیم می شوند. بازنشستگانی که سالخورده نیز هستند و احتیاج به کمک سایرین برای انجام کارها دارند، یکی از این گروه ها به شمار می روند. گروه دیگر، اشخاصی هستند که با وجود بازنشستگی، به سبب نیاز خانواده یا خودشان هنوز به کار در زمینه های دیگر مشغول اند و عملاً شاغل اند. دسته ای دیگر که غیرفعال و چه بسا بسیار سالمندند و از این روی احساس غیرمفید بودن می کنند و نیاز به آن دارند تا فعالیت هایی بکنند که احساس تأثیرگذاری و سودمندی روی دیگران و جامعه داشته باشند. این گروه نیاز به ترحم ندارد، تنها باید فرصت مناسب در اختیارشان قرار دهیم. برخی از آنان نیز که توسط خانواده نگهداری نمی شوند و در سرای سالمندان زندگی می کنند، به تعامل و دیدار نزدیکان و همدلان چشم به راه اند که باید مورد توجه قرار گیرند.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

دکترای جامعه شناسی و مردم شناسی از تگزاس آمریکا /عضو جامعه شناسان بدون مرز

▪ فهرست منابع فارسی

-احمدی علی آبادی، کاوه (۱۳۸۱-۱۳۸۲) برنامه ریزی بلندمدت بخش اجتماعی و فرهنگی؛ نمونه موردی جامعه ایران، دفتر آمایش سرزمین سازمان مدیریت و برنامه ریزی، تهران.

-احمدی علی آبادی، کاوه (۱۳۸۴) تبیین چشم انداز توسعه فرهنگی در ایران، جلد چهارم، فرهنگ و توسعه؛ مجموعه مقالات همایش سیاست ها و مدیریت برنامه های رشد و توسعه در ایران، موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، تهران.

-احمدی علی آبادی، کاوه (۱۳۸۶) «ریشه های الگوهای خاموش و پنهان کنش معطوف به قدرت» رونا، شماره های ۹ و ۱۰، تهران.

- باچر‌، سیلویا و مونیکا بلتران. لطفاً ساکت! کودکان سخن می گویند، پیام‌ یونسکو، مجله‌ یونسکو، مرکز انتشارات‌ کمیسیون‌ ملی‌ یونسکو در ایران‌، شماره‌ ۳۵۸، تهران.

- بورن‌، اد (۱۳۷۹) بعد فرهنگی‌ ارتباطات‌ برای‌ توسعه‌، ترجمه‌ مهرسیما فلسفی‌، مرکز تحقیقات‌، مطالعات‌ و سنجش‌ صدا و سیما، تهران‌.

- پاستر، مارک (۱۳۷۷) عصر دوم رسانه ها، ترجمه غلامحسین صالحیار، دانشکده خبر، انتشارات موسسه ایران، تهران.

ـ پیام‌ یونسکو، مجله‌ یونسکو، مرکز انتشارات‌ کمیسیون‌ ملی‌ یونسکو در ایران‌، شماره‌ ۳۷۲.

- تامپسون، جان بروکشایر (۱۳۷۹) رسانه ها و نوگرایی، ترجمه علی ایثاری کسمایی، موسسه انتشاراتی روزنامه ایران، تهران.

- توسلی‌، غلامعباس ‌«پروژه‌ اصلاحات‌ بستر فرهنگی‌ ـ روانی‌ جامعه‌ و نقش‌ آن‌ در رشد مسائل‌ و مشکلات‌ اجتماعی‌» مجله جامعه شناسی ایران،‌ مجله علمی- پژوهشیِ انجمن ‌جامعه‌شناسی‌ ایران‌، شماره‌ ۳، تهران.

- عبداللهی‌، محمد «طرح‌ مسائل‌ اجتماعی‌ در ایران» مجله جامعه شناسی ایران،‌ مجله علمی- پژوهشیِ انجمن‌ جامعه‌شناسی ‌ایران‌، شماره‌ ۳، تهران.

- فرهنگ و پژوهش، سرمایه‌های‌ اجتماعی‌ ثروت‌ نامرئی‌، وزارت‌ ارشاد و فرهنگ‌ اسلامی‌، شماره ‌۱۰۰، تهران.

- فین‌، شون. آن ها به اینترنت وصل هستند، اما آیا چیزی هم یاد می گیرند؟ پیام‌ یونسکو، مجله‌ یونسکو، مرکز انتشارات‌ کمیسیون‌ ملی‌ یونسکو در ایران‌، شماره‌ ۳۷۰، تهران.

- کلمن‌، جیمز (۱۳۷۸) بنیادهای‌ نظریه‌ اجتماعی‌، ترجمه‌ منوچهر صبوری‌، نشر نی‌، تهران‌.

- گوتمن‌، سینتیا. پیکاری جهانی، پیام‌ یونسکو، مجله‌ یونسکو، مرکز انتشارات‌ کمیسیون‌ ملی‌ یونسکو در ایران‌، شماره‌ ۳۵۸، تهران.

- گیدنز، آنتونی ‌(۱۳۷۳) جامعه‌شناسی،‌ ترجمه‌ منوچهر صبوری‌، نشر نی‌، تهران‌.

- له فور‌، رنه. شبکه های خبری اینترنتی هماورد غول های رسانه ای، پیام‌ یونسکو، مجله‌ یونسکو، مرکز انتشارات‌ کمیسیون‌ ملی‌ یونسکو در ایران‌، شماره‌ ۳۷۰، تهران.

- هراد، براین ‌(۱۳۶۲) جامعه‌شناسی و مددکاری اجتماعی،‌ ترجمه‌دکتر محمد حسین فرجاد و رضا ظروفچیان مقدم‌، دفتر تحقیقات و انتشارات جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی‌، تهران.‌

▪ فهرست منابع لاتین

-A Seminar on Rebuilding Iranian Society, (۲۰۰۲) A Shared Responsibility, Iranian Civil Society Organizations Resource Center (ICSORC).۳۱ August ۲۰۰۲, Tehran.

-Bollier. D, (۱۹۹۳( The Information Superhighway: Roadmap for Renewed Public Purpose, Tikkun ۸:۴.

-Gilder. G, (۱۹۹۳) Telecosm: The New Rule of Wireless, Forbes ASAP.

-Luthans. Fred, (۱۹۷۳),Organizational Behavior, New York, Mac Grow Hill.

-Neshat. Saeid, (۲۰۰۲) Meet you in Cyberspace, Volunteer, Iranian Civil Society Organizations Resource Center (ICSORC). No.۶. Tehran.

-Tahmasebi. Sussan, (۲۰۰۲) Forging New Parthnerships, Volunteer, Iranian Civil Society Organizations Resource Center (ICSORC). No.۶. Tehran.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.