چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

چرا اسلام نظام اقتصادی دارد


چرا اسلام نظام اقتصادی دارد

اگر نظام اقتصادی را به «مجموعه ی عناصر مرتبط به هم تعریف کنیم که برای تحقق اهداف معینی در زندگی انسان, در کنار یکدیگر قرار گرفته اند » اسلام نمی تواند نظام اقتصادی نداشته باشد

اگر نظام اقتصادی را به «مجموعه ی عناصر مرتبط به هم تعریف کنیم که برای تحقق اهداف معینی در زندگی انسان، در کنار یکدیگر قرار گرفته اند » اسلام نمی تواند نظام اقتصادی نداشته باشد.

زیرا :

۱) بر اساس یک مبنای فقهی اجماعی هیچ رفتار و واقعه ای در زندگی فردی و اجتماعی انسان خالی از یک حکم شرعی نیست. بنابراین هیچ رفتار ، واقعه ، موضوع و پدیده ی اقتصادی نیز در زندگی فردی و اجتماعی وجود ندارد که محکوم به یکی از احکام شرعی نباشد. احکامی که از آن به عنوان احکام فقهی اقتصادی نام برده می شود . از سوی دیگر ـ دقت شود! ـ تمام وقایع زندگی حتما با یکدیگر یک رابطه ی سیستماتیک دارند. در نظام جامع زندگی ، کلان ترین رابطه ی سیستماتیک بین همه ی عناصر و وقایع زندگی برقرار است که زیر سیستم های کوچکتری نظیر نظام اقتصادی با ارتباط متقابل با یکدیگر و معطوف به تحقق اهداف زندگی ،سازنده و برپادارنده آن هستند.

نظام زندگی اقتصادی یکی از این زیر سیستم هاست. مردم و دولت دو عنصر نظام زندگی اقتصادی هستند. مردم ، خود به عنوان یک زیرسیستم از مجموعه ی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان تشکیل می شوند . «تولید» نیز به عنوان یک سیستم از مجموعه ی عناصری به سامان شده است و ...

آن چه که مهم است مجموعه رفتارها و روابط عناصر این سیستم هاست که در نظام زندگی اسلامی حتما محکوم به یک حکم شرعی است.

بر این اساس ـ دقت شود! ـ واقعیت پدیده های زندگی روابط سیستماتیکی دارند و هیچ واقعه ای در زندگی انسانی چونان زندگی اقتصادی بدون یک حکم شرعی نیست بدیهی و روشن است که بین این احکام شرعی نیز یک روابط سیستماتیک و نظام مند باید برقرار باشد. زیرا این احکام دقیقا بر روی آن واقعیات دارای روابط سیستماتیک منطبق است.

اما هنوز همه ی مساله اینجا تمام نمی شود. زندگی و حیات جامعه ی انسانی بدون روابط سیستماتیک نابود می شود . بنابراین اگر مجموعه دستورات اسلامی که بر همه ی پدیده های زندگی گسترش دارد با یک روابط سیستماتیک مجموعه عناصر زندگی را به صورت یک نظام در کنار یکدیگر قرار ندهد در حقیقت آن را نابود گرده است .و بر همین اساس است که وجوب «حفظ نظام زندگی» و حرمت «اختلال» در نظام زندگی بر همه احکام فقهی حاکمیت دارد و مقدم است...

البته و فقط یک نکته ی اساسی را نمی توان انکار کرد که احکام و قوانین اسلامی برای رفتارها و پدیده های اقتصادی زندگی با احکام و قوانین نظام های دیگر متفاوت است بنابراین اسلام با وضع و اجرای این قوانین و احکام متفاوت یک نظام زندگی متفاوت از سایر نظام های زندگی مثل لیبرالیسم را خلق خواهد کرد و شاید آنگاه که هاضمه ی فکری و یا روحیه عملگرایانه برخی این تفاوت را تحمل نمی کند به انکار آن دست زنند .

۲) همه چیر اسلام، عدالت است . عدالت مایه حیات اسلام است . اگر عدالت را از اسلام بگیریم همه ی هویت آن را گرفته ایم .

معروف ترین تعریف عدالت ـ که همیشه بحث از جنبه های اقتصادی آن شایع تر است ـ برگماری هر چیز بر سر جای شایسته ی خودش می باشد. با کاویدن اندکی در مفهوم "سرجای شایسته" روشن می شود که این نیز خود یک بیان و بیانیه ی دیگری از نظام و سیستم است

در نظام زندگی انسانی سری جای شایسته هر چیز را دو مولفه معلوم می کند یکی هدف و دیگری عنصر جانبی. آنگاه که همه چیز با توجه به این دو مولفه در سر جای خودشان قرار گرفتند عدالت محقق خواهد شد. بنابر این اساسا عدالت جز به روش تفکر سیستمی قابل فهم و اجرا نیست . بر این اساس جز با نگاه و رویکرد سیستمی ، اسلام یعنی همان عدالت قابل فهم و اجرا نیست.

البته ممکن است کسی به جناب آقای مرعشی انتقاد کند که شناخت اسلام و تبیین نظام اقتصادی مورد نظرش کار دشواری است . بنایراین سعی کنید صاحب نظران را برای مباحثه در این عرصه وارد کنید. اما حتما این انتقاد اساسی را باید از جانب ایشان پذیرفت که مومنان حقیقی به اسلام جامع و جامعیت اسلام چرا نمی توانند نظام اسلامی و به ویژ نظام اقتصادی اسلام را به خوبی معرفی کنند؟ آیا بیش از اندازه دیر نشده است؟ به علاوه چرا همین مقدار که نظام اقتصادی اسلام شناخته شده به صورت جدی به آن عمل نمی شود؟

عطاالله رفیعی آتانی



همچنین مشاهده کنید