پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

شهرام جزایری را دزدیده بودند


شهرام جزایری را دزدیده بودند

آن سارق است كه فرار می كند اما من مسروق هستم تنها دقایقی پس از آنكه لبخند فاتحانه شهرام جزایری, به عنوان متهم جوان پرونده مفاسد اقتصادی در كنار خبر فرار او از سیستم قضایی كشور صدرنشین خبرها شده بود, اهالی جام جم سخت در آرشیو تصاویر گذشته خود كنكاش كردند تا در نهایت جمله بالا در كنار لبخند دیگری از این متهم, نقل خبر برنامه خبری ۳۰ ۲۰ شد

<آن سارق است كه فرار می‌كند اما من مسروق هستم.> تنها دقایقی پس از آنكه لبخند فاتحانه شهرام جزایری، به عنوان متهم جوان پرونده مفاسد اقتصادی در كنار خبر فرار او از سیستم قضایی كشور صدرنشین خبرها شده بود، اهالی جام‌جم سخت در آرشیو تصاویر گذشته خود كنكاش كردند تا در نهایت جمله بالا‌ در كنار لبخند دیگری از این متهم، نقل خبر برنامه خبری ۳۰/۲۰ شد.

خبرسازان و تصویرگران جوان برنامه خبری ۳۰/۲۰ صداوسیمای جمهوری اسلا‌می ایران اگرچه خبر مربوط به خروج شهرام جزایری از كشور را بر صدر اخبار خبرگزاری فارس نیز دیدند اما كنكاش در آرشیو تصاویر خود را ترجیح دادند و شاید هرگز به ذهن‌شان خطور نمی‌كرد كه اینك به طرح پرسشی بزرگ‌تر در اذهان عمومی نزدیك‌تر شده‌اند.ذهن فراموشكار ملتی كه این روزها در آشفته‌بازار سیاست داخلی و خارجی، به آسانی ممكن است كهنه‌حدیث پدیده‌ای به نام جزایری را فراموش كرده باشد قطعا با خروج چنین فیلمی از آرشیو صداوسیما دگرباره بیدار شده و در آنی همه آن روزهای پركاری كه این رسانه‌ملی پشت سر گذارده است دگر باره در اذهان مرور شده است.

همان روزهایی كه ماجرای اعترافات شهرام جزایری علیه بسیاری از مقامات و مسوولا‌ن كشور همانند سریال <طنز باغ مظفر> پربیننده بود و پرطرفدار و در ساعات پخش این برنامه تلویزیونی شاید هر یك از ما با سرعتی وصف‌ناپذیر خود را به خانه می‌رساند تا ببیند در قسمت دیگر این سریال قرار است از كدام یك از شخصیت‌های سیاسی كشور نام برده شود.

آنگاه كه در عرصه‌های سیاسی، صاحبنظران در صحت و سقم و چگونگی پدید آمدن چنین پدیده‌ای اما و اگر بسیار داشتند صدا و سیما اما كار خود می‌كرد و هر روز نامی بر نام‌‌‌های جریانات سیاسی كشور به زبان شهرام جزایری بود تا بر سرعت تخریب چهره‌های نامبرده كماكان در عرصه عمومی افزوده شود. ملت نشست و دید تا آنجا كه دیگر سریال كشدار شد و زیرنویس آمد كه قسمت‌های دیگر این سریال را به سال‌های بعد موكول كردند اما تا مدت‌ها نام همه آنان كه در این برنامه پربیننده بر زبان جاری شده بود نقل محافل عمومی بود و هر كس از هر دری خرده بر بزرگان این كشور گرفت و آمار و ارقام بزرگ اعتراف شده را با آمار و ارقام كوچك زندگی خویش قیاس كرد و البته غیر از این هم ممكن نبود چرا كه در ساختار و مناسبات اقتصادی و اجتماعی كشور فضا و عرصه مهیا بود تا او كه نامش در كنار دریافت یا پرداختی كلا‌ن مطرح می‌شود برای همیشه مورد سوال ملت قرار گیرد. كسی به دست‌های پیدا و پنهان این ماجرا كاری نداشت كه هرچه بود ابهام بود و اتهام و البته توده مردم نیز به انتظار فرجامی روشن برای برخورد با مخربان و مفسدانی بود كه در این برنامه پربیننده هریك نقشی منفی را عهده‌دار بودند، چرا كه اگر در پخش برنامه مربوط به دادگاه مجرمان سیاسی، بخش‌هایی از جامعه به نفرت و كینه‌ورزی قطعی نسبت به بازیگران آن برنامه نمی‌رسید اما این برنامه بی‌تردید جز تنفر، روحیه دیگری را در تماشاگران نسبت به بازیگرانش تزریق نمی‌كرد. هرچه بود قضاوت بود و پیشداوری و اینك پس از گذشت ۵ سال قسمت آخر این سریال به نمایش گذاشته شد. آن هم در بخش جذاب خبری صدا و سیما. خبر فرار شخصیت اول سریال دیروز در كنار پرسشی كه خبرنگار از او می‌پرسد: آقای جزایری اگر شما در هنگام مرخصی، فرار كنید و از كشور خارج شوید چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ و او نیز چنین پاسخ می‌دهد: معمولا‌ سارق فرار می‌كند در حالی كه من خودم مسروق هستم.

و تماشاگران پخش این برنامه را با طرح این پرسش به نظاره می‌نشینند: آیا این سریال ادامه دارد؟

آیا صدا و سیما با پخش این صحنه، بهترین هدیه را به جزایری تقدیم نكرد تا او بتواند در افكار عمومی خود را تبرئه كند و تماشاگران نیز پی سارقانی باشند كه جزایری را به سرقت برده و پس از پایان كار، او نیز فرصت یافت تا از دست سارقان بگریزد؟

مسیح علی نژاد