یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
حكومت دینی عدالت گستری یا سلب ارزش و آزادی انسان
در این مقاله ضمن نقد و بررسی این دیدگاه، ثابت كردهایم كه حكومت دینی كاملاً با خودمختاری اراده سازگاری دارد و متدینان با خودمختاری اراده است كه به این حاكمیت تن میدهند و با اخلاق كاملاً سازگاری دارد؛ همچنین در ادامه این مسأله مورد بحث قرار گرفته كه هم حاكم حكومت دینی باید عادل باشد و هم هدف آن، اجرا و تحقق عدالت است و اینكه امر به عدالت یكی از احكام عقل عملی است و با معیارهای اخلاقی كانت سازگاری دارد؛ درنتیجه حكومت دینی، مورد تأكید عقل و ازاینرو اخلاقی است.
این مقاله بر آن است تا دیدگاه ایمانوئل كانت یكی از متفكران بزرگ مغربزمین در باب حكومت دینی را مورد نقد و بررسی قرار دهد. كانت معتقد است كه حكومت دینی، ارزش و آزادی انسان را سلب میكند؛ ازاینرو حكومت دینی، غیراخلاقی است. ضمن نقد و بررسی این دیدگاه خواهیم گفت كه حكومت دینی نه تنها ارزش و آزادی انسان را سلب نمیكند، بلكه آن را ارج مینهد؛ و همچنین روشن میگردد كه ساختار حكومت دینی بر پایه عدالت بوده و هدف آن نیز تحقق عدالت است. بنابراین حكومتی كه همساختار و همهدف آن بر اساس عدالت باشد، یك امر اخلاقی است و هر امر اخلاقی را عقل عملی گردن مینـهد؛ بنـابراین حكومت دینی، یك امـر اخـلاقی است كه عقل بـه آن توصـیه میكند.
●دیدگاه كانت درمورد حكومت دینی و نقد آن
كانت با دیدگاه خاصی كه درمورد آزادی انسان و اخلاق دارد، به این امر كشیده شده است كه حكومت دینی یعنی حكومت مبتنی بر قوانین الاهی را انكار كند. او یكی از معیارهای اخلاقی بودن قوانین را خودمختاری اراده میداند و آن را به نام صورتبندی خودمختاری اراده بیان میكند: "چنان عمل كن كه اراده بتواند در عین حال به واسطه دستور اراده خود را واضع قانون عام بداند." صورتبندی مبتنی بر این اصل است كه اراده عقلانی از قوانینی اطاعت میكند كه خود وضع میكند. خودمختاری اراده دربرابر دگرآیینی است. خودمختاری اراده یعنی قانونی كه خود شخص برای خود وضع میكند و دگرآیینی به معنای قانونی است كه از بیرون یا توسط غیر وضع میشود. بنابراین به نظر او قوانینی كه از جانب دیگران وضع شود نه تنها اخلاقی نیست، بلكه با آزادی و خودمختاری اراده انسانی منافات دارد.
او میگوید:
"اخلاق از آن حیث كه مبتنی بر مفهوم انسان به عنوان فاعل مختاری است كه فقط از آن جهت كه مختار است به واسطه عقل خودش، خود را به قوانین مطلق ملزم و مكلف میكند، نه نیازمند تصور دیگری بالای سر انسان است تا تكلیف خود را بفهمد (یا بشناسد) و نه محتاج انگیزهای غیر از خود قانون تا به وظیفه خود عمل كند... بنابراین اخلاق بهخاطر خودش به دین نیاز ندارد، بلكه به بركت عقل عملی محض، خودكفا و بینیاز است".
از آنجا كه كانت اخلاق را بر اصل استقلال و خودمختاری اراده بنا كرده است، بدیهی است كه هر سلطهای غیر از خود اراده یعنی عواطف، ترس، امید، اقتدار امور طبیعی و ماوراء طبیعی را برای اراده نفی كند و به تعبیر دیگر به نظر او آزادی اخلاقی انسان صرفاً آزادی از قید طبیعت نیست، بلكه آزادی از قید قوا و نیروهای مافوق طبیعی را نیز دربرمیگیرد. هیچكس قبل از كانت تا این حد انسان را تمجید نكرده است. هیچكس تاكنون به انسان چنین درجهای از استقلال متافیزیكی اعطا نكرده است. این استقلال ریشه در نیازهای اخلاقی عصر روشنگری و قانون اخلاقی دارد كه فرد، هرنوع "قیمومیت" را انكار و عقاید خود را بدون استمداد از دیگران وضع میكند. بنابراین به نظر كانت خودمختاری و آزادی اراده نمیتواند مبتنی بر چیزی غیر از خود عقل باشد. اگر ما اخلاق را سرسپردگی و وفاداری به اراده خدا بدانیم، در معرض دگرآیینی اراده قرار گرفتهایم؛ یعنی اگر ما خدا را به عنوان پاداشدهنده و عقوبتكننده قانون اخلاقی قرار دهیم، از قاعده احتیاط تبعیت كردهایم و انگیزه ما برای اطاعت از قانون اخلاقی، ترس از عقوبت و امید به پاداش است و این كار، ارزش اخلاقی ما را از بین میبرد.
او حكومت استبدادی سیاسی و حكومت استبدادی دینی را به یكسان نفی میكند؛ زیرا معتقد است آنها ارزش و آزادی انسان را نفی میكنند.
در حكومت استبدادی سیاسی، آزادی و ارزش انسانیت نادیده گرفته میشود، ولی در حكومت استبدادی دینی، انقیاد بردهوار دربرابر قدرت محض را ترغیب میكند و انگیزه انجام اعمال را پاداش و عقاب اخروی میداند كه مخالف خودمختاری انسانی است؛ بنابراین كانت هر دو نوع حكومت را نفی میكند. البته كانت از طریق اخلاق، خدا و جاودانگی نفس را اثبات میكند و به اینصورت از طریق اخلاق به دین منتهی میشود؛ ولی او از دینی كه با اصول عقل عملی سازگاری داشته باشد، دفاع میكند. او همچنین از نوعی تدین نیز دفاع میكند و میگوید: از آن حیث كه ملموس كردن مدعیات الزامات اخلاقی، بدون تصور و اراده خدا مشكل است، میتوانیم براساس عقل تنها معتقد شویم كه یك تكلیف اخلاقی برای متدین شدن داریم؛ به این معنا كه همه تكالیفمان را چنان تلقی كنیم كه گویی آنها فرمانهای خدایند و ما این عمل را به جهت روح و قوت بخشیدن به نیت و عزم اخلاقی خود انجام میدهیم؛ بنابراین تنها كاركرد دین، قوت بخشیدن به اراده خیر است.
نقد: نتایجی كه كانت از بحث آزادی و خودمختاری اراده میگیرد، به هیچوجه درست نیست؛ زیرا اطاعت و تسلیم دربرابر اوامر خدا و اعتقاد به پاداش و عقاب اخروی نه تنها با خودمختاری اراده ما سازگار نیست، بلكه احكامی است برخاسته از عقل عملی ما. كانت خدا را از دیدگاه ادیان تاریخی، موجودی بیگانه از آدمی تصور كرده كه با قدرت مطلقه خود، انسانها را با امید به ثواب و ترس از عقاب اخروی مجبور میكند كه از اوامر گزافی وی تبعیت كنند؛ بنابراین اگر فرمانهای او را اطاعت كنیم، ارزش اخلاقی اعمال از بین میرود. در پاسخ به این اعتقاد كانت میگوییم: اوامر خدا گزافی نیست و اطاعت از اوامر خدا ارزش اخلاقی اعمال را از بین نمیبرد. كانت عقیده دارد كه خدا برترین خیر است و برترین خیر، خیری است كه فضیلت و سعادت را به نحو اكمل دارا است و اراده او مقدس است و نیز یك موجود عاقل نامتناهی است كه علم و قدرت نامتناهی دارد؛ همچنین او اعتقاد دارد كه اوامر عقل عملی ما، كه موجودات عقلانی متناهی هستیم، واجبالاتباع است؛ چون هنگامی كه عقل ما حكمی را صادر میكند، این حكم از عقل برخاسته و بعید است ندای كاذب یا گزافی باشد، برای نمونه یكی از احكام عقل عملی ما این است كه برترین خیر را طلب كنیم. كانت از این حكم عقل، ملزومات آن را نتیجه میگیرد و میگوید چون عقل حكم كرده است كه برترین خیر را طلب كنیم، بنابراین باید متعلَّق آن موجود باشد.
از مجموع سخنان فوق نتیجه میگیریم هنگامی كه احكام عقل متناهی انسان واجبالاتباع است، بنابراین به طریق اولی احكام موجود عقلانی نامتناهی، كه عقل و قدرت نامتناهی دارد، واجبالاتباع است؛ پس تبعیت از موجود عقلانی نامتناهی یكی از احكام عقل عملی ما است كه در این صورت منافاتی با خودمختاری ما ندارد. همچنین كانت بر این باور است كه در حكومت دینی، انگیزه عمل به فرمانهای خدا، امید به بهشت و ترس از جهنم است و امید و ترس، ارزش اخلاقی اعمال ما را از بین میبرد. پاسخ این اشكال میگوییم:
اولاً انگیزه بسیاری از كسانی كه از اوامر خدا اطاعت میكنند امید وترس نیست، بلكه بدین جهت است كه این اوامر، از سوی موجود عاقل نامتناهی است كه علم و قدرت نامتناهی دارد و چنین موجودی هیچگاه اوامر گزافی صادر نمیكند. ازاینرو گوش جان سپردن به چنین اوامری شایسته و نیكو است. چنانكه امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
"الهی ما عبدتك خوفاً من نارك (یا عقابك) و لا طمعاً فی جنتك (یا ثوابك) بل وجدتك اهلاً للعبادهٔ فعبدتك"
خدایا من از ترس آتش جهنمت و به طمع بهشتی كه داری، تو را عبادت نكردهام؛ بلكه فقط به این خاطر كه تو را شایسته پرستش میبینم.
ثانیاً امید و ترس هنگامی با اخلاق كانتی منافات دارد كه از عقل ما برنخاسته باشد. اگر عقل ما را برای تقویت انگیزه اخلاقی ثواب و عقاب اخروی همانند اعتقاد به وجود خدا (البته براساس دیدگاه او) مفید بداند، دیگر منافاتی با خودمختاری ندارد. بنابراین از مجموع سخنان فوق نتیجه میگیریم كه حكومت دینی كه مبتنی بر قوانین الاهی است، با خودمختاری و آزادی انسانها منافاتی ندارد، بلكه عقل انسانی بهخاطر اینكه خدا، علم، حكمت و قدرت نامتناهی دارد، از دستوراتش تبعیت میكند؛ یعنی پیروی كردن از دستورهای خدا براساس عقل است.
به تعبیری دیگر انسان با عقل خود به این نتیجه رسیده است كه از فرامین خدا تبعیت كند و اگر عقل چنین حكمی را صادر كند، اولاً منافاتی با خودمختاری انسان ندارد، زیرا براساس اختیار خود به چنین حكم عقلیای رسیده است و ثانیاً اوامر خدا گزافی نیست، زیرا خدا، عقل نامتناهی است و ازآنجا كه كانت عقیده دارد كه عقل متناهی انسانی، حكم گزافی صادر نمیكند، بنابراین به طریق اولی خدا كه عقل نامتناهی است، حكم گزاف صادر نمیكند؛ درنتیجه تبعیت از فرامین خدا، حكم عقل انسانی است.
همچنین در ادامه این مسأله روشن خواهد شد كه حكومت دینی، مخصوصاً حكومت اسلامی، براساس عدالت بنا شده است و عدالت مسألهای است كه عقل عملی به تحقق آن امر میكند؛ درنتیجه حكومت اسلامی یك امر اخلاقی است.
تعریف عدالت
عدالت یعنی حق هر صاحب حقی را به او اعطا كردن یا قرار دادن هرچیزی در جایگاه خود است. امیرمومنان علی(ع) درباره عدل میفرماید:
"الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا."
"عدالت، كارها را بدانجا كه باید مینهد."
پایههای حكومت
هر جامعهای نیازمند قانون و حاكم است. بهترین حاكم، حاكمی است كه عاقل، حكیم، عدالت پیشه و ... باشد. هیچكدام از نظامهای موجود اداره جامعه یعنی پادشاهی، آریستوكراسی، دیكتاتوری، دموكراسی براساس عدالت بنا نشدهاند؛ برای نمونه از میان شیوههای مذكور، بهترین آن دموكراسی است كه علاوه بر اینكه از مزایایی مانند كارآیی حكومت، تأمین آزادیهای فردی، تأمین برابرآموزش تودهها، ارزش مردم، تأمین ثبات حكومت، تكریم نكردن قدرت و ... برخوردار است، دارای معایبی نیز میباشد كه عبارت است از:
۱. حكمرانی جهالت: ارسطو پدر علم سیاست، دموكراسی را به عنوان شكل فاسد و گمراه حكومت و نوعی از حكمرانی مردم جاهل، محكوم كرده است. افلاطون نیز آن را حكمرانی جهالت نامید. در دموكراسی، رأیها را میشمارند نه اینكه آنها را وزن كنند؛ ابلهان كارها را پیش میبرند و آنها، مهارت مدیریت و فراست عملی ندارند.
۲. مطلوبیت ثروت: اغلب دموكراسیهای جدید، سرمایهداریاند. این دموكراسیها از طبقات مالك حمایت میكنند، رأی، كالایی قابل فروش شده است و برنده مزایده میتواند آن را خریداری كند.آشكارا عدهای ثروتمند، بازرگانان یا سرمایهداران بزرگ آن را میخرند و درنهایت حكومتها را در اختیار میگیرند.
۳. نبود حكومت اكثریت: منتقدان دموكراسی عقیده دارند كه دموكراسی دیگر حكومت اكثریت نیست. اكثراً قدرت عملی حزب پیروز را چند رئیس مسلط اعمال میكنند كه فرمانده عالی، انجمن حزبی یا دفتر سیاسی حزب را تشكیل میدهند؛ درحالیكه بقیه اعضای حزب فقط پا جای آنها میگذارند.
۴. آموزش دروغین: منتقدان بر این باورند كه دموكراسی به آموزش مدنی نادرستی میانجامد. مبارزات انتخاباتی اغلب مزورانه است. واقعیات اغلب غلو یا تحریف میشود. انتخابكنندگان به ندرت تصویر درستی از برنامه حزب و صفات رهبر در قوه مجریه و مقننه به دست میآورند. درواقع، عوامفریبان زیرك كه با كلامی زیبا، پرطنین، اما اغلب بیمعنا و واهی مردم را به دادن رأی مثبت و منفی به این یا آن حزب فرامیخوانند، آنها را اغفال میكنند.
۵. تردید در ارزش اخلاقی دموكراسی: دموكراسی از لحاظ اخلاقی مردم را فرومایه میگرداند. مبارزات پرتزویر و بهتانآمیزی كه احزاب سیاسی به راه میاندازند، نه تنها مسائل را مبتذل، بلكه فساد را نیز زیاد میكند. دموكراسی، رهبران را فاقد اصول و مرام اخلاقی میكند.
اینها نمونهای از معایب بهترین شیوه حكومت رایج، یعنی دموكراسی بود. از مطالب فوق به خوبی برمیآید كه هیچگاه دموكراسی بر اساس عدالت بنا نشده است تا چه رسد به شیوههای پادشاهی، آریستوكراسی و دیكتاتوری.
نویسنده:محمد محمدرضایی
۱. kant , ۱۹۷۲, p, ۷۸
۲. liddell, ۱۹۷۰, p۲۶۷
۳. . kant, ۱۹۶۰, p۳
۴. . sullivan, ۱۹۸۳, p, ۲۶۲
۵. . Ibid. p ۲۸۳
۶. Ibid
۷. ant, ۱۹۶۰, p ۱۴۲
. مجلسی، محمد باقر: "بحارالانوار"، ج ۴۱، ص ۱۴.
. نهجالبلاغه، حكمت ۴۳۷.
. عالم، عبدالرحمن: "بنیادهای علم سیاست"، ۱۳۷۳، ص ۳۰۴.
. حدید (۵۷): ۲۵.
. شوری (۴۲): ۱۵.
. هود (۱۱): ۱۱۳.
. "آمدی، عبدالواحد محمد التمیمی: "غررالحكم" ج ۱، ص ۶۴، ش ۲۴۷.
. همان، ص ۱۸۳.
. نهجالبلاغه، خطبه، ۱۶۴.
. صدوق، محمد: "من یحضره الفقیه"، ۱۳۹۰، ص ۴۱۸.
۱۸. Kant, ۱۹۷۲, p ۷۸.
۱۹ . Ibid. p ۸۰.
۲۰ . Ibid, p ۸۴.
۲۱ . Paton, ۱۹۵۳, p ۱۳۱.
۲۲ . Kant, ۱۹۷۲, p ۸۴.
منابع
* قرآن كریم.
* نهجالبلاغه.
- آمُدی، عبدالواحد محمد التمیمی، غررالحكم و دررالكلم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۶.
- صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، تحقیق سید حسن خرسان، چ پنجم، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۹۰.
- عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران، نشرنی، ۱۳۷۳.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۳.
_ Kant, Immanuel, Groundwork of Mtaphysic of Morals, Tr, PaTon, H. J pp ۵۳۱۲۳, in : the Moral Law , London, Hutchison university Library, ۱۹۷۲
_Kant, Immanuel, Religion within the Limits of Reason Alone, Tr, with on introduction and notes by Green, T. M, Hudson, H. H. New York, the coister Library, ۱۹۶۰.
_Liddel, B. E. A, Kant on the Foundation of Morality, Bloomington and London Indian university Press, ۱۹۷۰.
_Sullivan, R. J, Immanuel kants Moral Theory, New York, Cambridge university press, ۱۹۸۹.
_ paton, H. J, the Categorical Imperative, London, Hutchinsons University Library, ۱۹۵۳منبع:فصلنامه كتاب نقد ، شماره ۳۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست