چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

شهری که شبیه هیچ جا نیست


شهری که شبیه هیچ جا نیست

گذری بر کتاب اسطوره تهران

تهران جدا از این که پایتخت ایران است، نقش مهمی در تغییر و تحولات تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است. این کلانشهر که از زمان قاجارها به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد تا پیش از آن قریه‌ای خوش آب و هوا بود که هم زمین‌های کشاورزی حاصلخیزی داشت و هم باغ و باغات سرسبز، اما از زمانی که این شهر به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد، با سرعتی عجیب رشد و گسترش یافت و به بزرگ‌ترین شهر ایران تبدیل شد.

مهاجران زیادی از شهرهای مختلف ایران راهی پایتخت شدند تا زندگی در شهری را آغاز کنند که به لطف حضور حاکمیت سیاسی زودتر از سایر بلاد، رنگ و بوی تجدد به خود می‌گرفت و از امکانات رفاهی بیشتری نسبت به سایر شهرها برخوردار بود.

این مساله باعث شد تا پایتخت ایران خیلی زود از قریه‌ای خوش آب و هوا به کلان‌شهری تبدیل شود که میزبان جمعیتی میلیونی است.

تا پیش از حکومت قاجاریه اگرچه شهرهای مختلف ایران از شیراز و شوش و نیشابور گرفته تا همدان و یزد و بوشهر در تاریخ و ادبیات ایران حضور پررنگی داشتند، اما بعد از این دوران بتدریج تهران در تاریخ، ادبیات و سایر هنرهای مدرن حضورش بیشتر شد.

این روزها اگر مجموعه داستان‌ها یا رمان‌های فارسی را ورق بزنید، درخواهید یافت که تهران حضوری ثابت و دائمی در این آثار دارد. حضور تهران به عنوان کلان‌شهر ایران البته محدود به متن داستان‌ها، فیلم‌ها و شعرها نیست. حالا تهران نامش را به عنوان کتاب‌ها و فیلم‌ها هم تحمیل می‌کند. «تهران شهر بی‌آسمان» رمان امیرحسین چهل‌تن،‌«تهران شبیه هر شب دیگر، سیاه بود» مجموعه شعر آرش شفاعی، «تهران انار ندارد» فیلم مستند مسعود بخشی و ... آثاری هستند که نشان می‌دهند، این شهر با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش خود را به شاعران و نویسندگان این دیار تحمیل کرده است.

یکی از کتاب‌هایی که اخیرا روانه بازار کتاب شده اما از زاویه‌ای دیگر به این کلان‌شهر پرداخته کتاب «اسطوره تهران» است.

«اسطوره تهران» کتابی است که جلال ستاری آن را تالیف کرده و در چند فصل از منظرهای مختلفی به این شهر و سیمای آن در تاریخ و ادبیات پرداخته است.

● تصویر تخیلی یا واقعی؟

جلال ستاری در پیشگفتار این کتاب با اشاره به این نکته که «در قصه‌ها و افسانه‌ها، شهرهایی، سرگذشت و حدیثی اسطوره‌ای دارند، یعنی بنیان‌گذاری‌شان به دست فره‌مندانی آشنا با رموز مینوی و برحسب اصول و موازینی پررمز و راز که درک معنای‌شان بی‌تاویل ممکن نیست، صورت گرفته است»، می‌نویسد که در این کتاب شهر اسطوره‌ای را به همین معنا مراد می‌کند و منظورش از شهر اسطوره‌ای، «در وهله نخست، شهری است که بنیان نهادش، به الهام غیبی یا بر وفق آموزه‌‌ای سری ممکن شده و از این‌رو رازدانان، جای پی‌افکندن شهر را انتخاب کرده‌‌اند و برای آن که شهر نوبنیاد از آفات و بلیات و چشم‌زخم و گزند حوادث مصون ماند آئینی خاص برگزار کرده‌اند.» اگرچه ستاری این معنا را برای شهرهای اسطوره‌ای در نظر می‌گیرد و توضیح می‌‌‌دهد که یک شهر باید چنین ویژگی‌هایی را داشته باشد تا بتوان آن را شهر اسطوره‌ای نامید، اما در ادامه به شهرهای دیگری هم اشاره می‌کند که ما به‌ازای خارجی ندارند و فقط در دل متن‌ها و روایت‌های اسطوره‌ای حضور دارند و بیشتر، شهر‌های افسانه‌ای هستند.

با این حال تهران به هیچ کدام از این دسته‌ها تعلق ندارد، نه راز‌دانان آن را برپایی آئینی خاص بنا نهاده‌اند و نه شهری است که فقط در دل روایت‌ها یا متن‌های اسطوره‌ای حضور داشته باشد.

به اعتقاد ستاری شهرهایی هستند که بی‌هیچ ریشه و خاستگاه اسطوره‌ای، از دولت تخیل نویسندگان، ساحتی اسطوره‌گون یافته‌اند و آنچنان تصویر شده‌اند که گویی مخلوقی اسطوره‌ای یا افسانه‌ای هستند.

او می‌نویسد: «در این گونه موارد ما با شهری سر و کار داریم که قریحه و ذهن خلاق نویسنده و هنرمند و شاعر بر آن پیرایه‌ای اسطوره‌ای بسته است. این ظاهرسازی و تزئین و پیرایه‌بندی، البته بیهوده و از سر هوی و هوس نیست و موجباتی جامعه‌شناختی دارد و به طور کلی از آثار و ماثر مدرنیته است، یعنی رمان مدرن و نقاشی و فیلم و تئاتر مدرن‌اند که بعضی از شهرهای بی‌اصل و نسب اما عظیم و پرجوش و خروش و شلوغ را که مراکز عمده تجاری، اقتصادی و مالی، هزار رنگ و هزار تو، در جهان امروزند، اسطوره‌ای کرده‌اند.»

تهران به عنوان شهری جدید (در قیاس با دیگر شهرهای باستانی و تاریخی ایران)‌ راز و رمز اسطورگی‌اش (اگر داشته باشد)‌ از همین تعریف سرچشمه می‌گیرد، شهری که تاریخی طولانی ندارد و بناهای باستانی در دل آن وجود ندارند، اما در مدت کوتاه حیات، خودش را به آفرینش‌های هنری و ادبی تحمیل کرده است.

● تصویر مکتوب تهران

با این همه اما ستاری در پژوهشش تنها به سراغ متن‌های مکتوب و روایت‌های داستانی از این شهر می‌رود و منابع‌اش را چنان که خودش توضیح می‌دهد از این قبیل آثار انتخاب می‌کند و اسناد بصری از جمله فیلم، نقاشی، نمایش و عکاسی را مورد نظر قرار نمی‌دهد.

تهران اگرچه شخصیت کاملا اسطوره‌ای پیدا نمی‌کند، اما با اسطوره‌ای آشنا پیوند می‌خورد و آن اسطوره ثنویت و دوبینی استبرهمین اساس می‌توان گفت در پژوهش او ما با سیمای مکتوب تهران مواجه‌ایم، خواه این سیما از منظر سیاحانی ترسیم شده باشد که از خارج از جغرافیای ایران آمده‌اند و خواه این سیما به دست نویسندگان همین سرزمین به تصویر کشیده شده باشد.

البته او ابراز امیدواری می‌کند که بتواند این تحقیق را در حوزه‌های دیگری مثل فیلم و تئاتر نیز ادامه دهد چرا که بخشی از هویت اسطوره‌ای تهران مربوط به سیمایی است که از این شهر در آثار سینمایی و بصری چون عکاسی به تصویر کشیده شده است. مولف با این‌ نگاه فصل‌بندی خاصی را برای اثرش انتخاب می‌کند. او ابتدا در مقدمه‌ای با عنوان شهر «اسطوره‌» به صورتبندی شهرهای اسطوره‌ای و تعاریف مربوط به آنها می‌پردازد و بعد به سراغ «تهران غریب نما از دید اجنبی» می‌رود.

او در این فصل می‌کوشد تا با بررسی متون مختلف نشان دهد که سیاحان خارجی تهران را چگونه دیده‌اند و آن را چگونه وصف کرده‌اند. در این فصل دیدگاه جهانگردان و دیپلمات‌های بیگانه‌ای مورد توجه قرار گرفته که در دوره قاجاریه به تهران آمده‌اند. یعنی دوره‌ای که آغاز رشد و نشو و نمای شهری به نام تهران است.

تهران آن‌موقع از دید اغلب این بیگانگان با شهرهای زادگاهشان قیاس شده و درنتیجه امکانات کم، سرگرمی و رفاهی این شهر بیشتر به چشمشان آمده است.نکته دیگری که در آن فصل دیده می‌شود، این است که پایتخت ایران در آن زمان به غیر از مناطق خاص افراد مرفه‌نشین، چهره‌ای نازیبا و حتی بدقواره داشته است.

ستاری پس از این فصل به سراغ رمان تهران می‌رود و بعد به «نیمرخ تهران در آینه چند کهنه رمان» می‌پردازد. او در این فصل کهنه‌رمان‌هایی را بررسی می‌کند که در فاصله سال‌های ۱۳۱۱ تا ۱۳۲۴ نوشته شده‌اند. فصل‌های پایانی این کتاب را «نشان تهران در چند رمان نو» و «تهران قهرمان» تشکیل می‌دهند.

● سیمای یک شهر

آخرین بخش کتاب ستاری را نتیجه‌گیری او از این پژوهش تشکیل می‌دهد. او می‌نویسد: «در همه رمان‌هایی که خواندیم، تهران اگر هم گاه سیمایی افسانه‌ای یا اسطوره‌ای یافته است، آن سیما فقط توصیف شده است و بنابراین کیفیت و ماهیتش، بیشتر ظاهری یا درست‌تر بگوییم کلامی است و در بدنه رمان، نقشی ساختاری ندارد.»

به اعتقاد ستاری تهران اگرچه شخصیت کاملا اسطوره‌ای پیدا نمی‌کند، اما با اسطوره‌ای آشنا پیوند می‌خورد و آن اسطوره ثنویت و دوبینی است.

او با بررسی رمان‌هایی که انتخاب کرده نشان می‌دهد که در رمان‌های ایرانی شهرها معمولا مظهر فساد و تباهی‌اند و در مقابل روستاها مرکز زیبایی و پاکی و از همین رهگذر است که تهران در حوزه اسطوره با ثنویت پیوند می‌خورد. البته جای داستان‌های کوتاه نویسندگان جوان مجموعه شعرهای معاصر نیز در این پژوهش خالی است.

رضا عظیمی



همچنین مشاهده کنید