نسخه های خاکستری در تجارت کاغذی

صندوق بین المللی پول در حقیقت شرایطی برای رشد تجارت غیرقانونی, زیرزمینی و پولشویی در اقصی نقاط جهان را فراهم می آورد و زمانی که اقتصادهای قانونی جهان زیرفشار برنامه های اصلاحی این صندوق سقوط می کنند چه چیز برای شما باقی می ماند بجز «خاکستر اقتصاد» كه این یک جنایت اقتصادی به شمار می رود

صندوق بین المللی پول در حقیقت شرایطی برای رشد تجارت غیرقانونی، زیرزمینی و پولشویی در اقصی نقاط جهان را فراهم می‌آورد و زمانی که اقتصادهای قانونی جهان زیرفشار برنامه‌های اصلاحی این صندوق سقوط می کنند چه چیز برای شما باقی می ‌ماند بجز «خاکستر اقتصاد» كه این یک جنایت اقتصادی به شمار می رود.

"مایكل چاسودوفسكی" استاد اقتصاد دانشگاه اوتاوا و متخصص در امور بررسی تاثیر سیاست‌های اقتصادی غرب در جهان در مقاله ای به صورت صریح و بسیار شفاف به مقایسه عملکرد نهادهای مختلف پولی و اقتصادی غرب و تاثیر آنها بر دولتها و ملتها می پردازد.

چاسودوفسكی می گوید:‌ زمانی كه هیئت اعزامی صندوق بین المللی پول به كشوری وارد می‌شود و نابودی موسسات اقتصادی و اجتماعی را به عنوان شرایط اولیه تخصیص وام و قرض به این كشورها در برنامه‌های خود قرار می‌دهد، این دقیقا اقدامی مشابه تخریب‌هایی است كه در پی بمباران سازمان پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) در این كشورها صورت می‌گیرد.

یكی از اقدامات صندوق بین المللی پول، تعطیلی بیمارستان ها، مدارس و كارخانجات است كه هزینه این گونه سیاست‌ها، از بمباران این مكان‌ها (كه رویه اصلی ناتو در كشورهایی همچون یوگسلاوی سابق بود) بیشتر خواهد بود.

در هر صورت نتیجه هر دو اقدام مشابه است و آن ویرانی كشورهاست. سیاست اصلی صندوق بین المللی پول توافق چندجانبه در بخش سرمایه‌گذاری (MAI) است. معاهده‌ای كه در مفاد آن تخریب و ویرانی كشور طرف قرارداد در صدر اهداف قرار می‌گیرد، بنابراین جنگ را می‌توان به سادگی به عنوان آخرین راه علاج این توافق چندجانبه در نظر گرفت.

مایكل چاسودوفسكی خاطرنشان می‌کند: بسیاری از مردم در واشنگتن به منظور اعتراض به سیستم "برتون وود" كه شامل صندوق بین المللی پول و بانك جهانی است با یكدیگر همراه و هم رای می‌شوند، اما سئوال این است كه این اعتراضات چگونه شكل گرفته‌اند؟

وی می‌گوید: من فكر می‌كنم تفكر غالب در میان سازمان‌های غیردولتی آن است كه ما هنوز به تشكیل چنین موسساتی برای آنكه به آنها چهره‌ای انسانی بدهیم و آنها را به مبارزه با فقر و كمك به افراد فقیر ترغیب كنیم، نیازمندیم.

چاسودوفسكی افزود:‌ برخی در این تفكرند كه صندوق بین المللی پول و بانك جهانی نقش‌های متناقضی دارند كه البته این طور نیست و همچنین تمایلاتی هم برای جای دادن این دو موسسه در یك محدوده وجود دارد. در حقیقت این موسسات را می‌توان به سادگی دو ابزار مورد استفاده نخبگان غربی برای ویرانی ملت‌ها و تجزیه كشورها دانست.

این استاد اقتصاد دانشگاه اوتاوا با اشاره به اینكه مردم فكر می كنند كه بانك جهانی منشی انساندوستانه در پیش گرفته است، اظهار داشت:‌ این تفكر از ذهنیت مردم در مورد اقدامات صندوق بین المللی پول در مبارزه با فقر نشأت گرفته و این درحالیست كه صندوق بین المللی پول خود سرمنشاء فقر است.

برخی مردم عقیده دارند كه بین این دو ارگان اختلافاتی وجود دارد كه تفكری بس عبث است، بانك جهانی نیز ضرورتا همان رویه صندوق بین المللی پول را در پیش گرفته است. این موسسه انحصارا مسئولیت‌های متفاوتی در جهان سوم دارد.

بدین ترتیب این رویه‌ای بسیار خطرناك است كه این بانك می‌تواند با وانمود كردن به مبارزه با فقر، منتقدان را خلع سلاح كند. حقیقت را می‌توان به سادگی این گونه مطرح كرد كه وال‌استریت حامی اصلی این دو موسسه است و به جای آنكه جامعه شناسان این دو ارگان پولی جهان را اداره كنند، این موسسات توسط بانكداران اداره می‌شوند.

به گزارش اقتصاد پنهان، مایكل چاسودوفسكی در ادامه تاکید می کند: بسیاری از مردم هیچ گونه رابطه‌ای مابین این دو نهاد مالی و ناتو نمی‌بینند. آنان همگی علیه تجارت آزاد و صندوق بین المللی پول به نفع گروه مبارزاتی "جوبیلی" برای لغو قروض جهان سوم بسیج شده‌اند، اما نه علیه جنگ. حقیقت آن است كه تجارت آزاد و جنگ، دوشادوش هم حركت می‌كنند.

اسناد موجهی در مورد همکاری‌های بین صندوق بین المللی پول و ناتو وجود دارد، شما در کوزوو شاهد آن بودید.

بانک جهانی و صندوق بین المللی پول طرح‌های اقتصادی پس از جنگ شامل اصلاحات بازار آزاد را حتی پیش از شروع بمباران ناتو در این کشور به مرحله اجرا درآورده بودند، آنها با هم کار می‌کنند و اگر کشوری در مقابل دخالت‌های صندوق بین المللی پول امتناع ورزد ناتو و یا دیگر آژانس ‌های وابسته به ناتو وارد میدان می‌شوند و شرایط مناسب برای تحمیل برنامه‌های صندوق بین المللی پول به آن کشورها را فراهم می‌آورند.

در ادامه این مقاله آمده است:‌ کشورهایی همچون بلغارستان و رومانی که صندوق بین المللی پول را پذیرا هستند ممکن است از طریق بمباران ویران نشوند اما این قلم صندوق بین المللی پول است که آنها را به ویرانی و تباهی می‌کشاند.

در بلغارستان، صندوق بین المللی پول اصلاحاتی بسیار شدید و جدی در پیش گرفت. نسخه های تجویزی صندوق بین المللی پول که ویران کننده شرایط تولید کالا بود، تعطیلی کارخانجات، کاهش مستمری‌ها، بسته شدن کارخانجات،‌ روش تولید کالاها با حداقل قیمت، حذف خدمات پزشکی و بهداشتی رایگان و حذف ارائه خدمات حمل و نقل رایگان را به همراه داشت.

این اقدام مشخصا به کشورهای عضو ناتو ختم نمی‌شود و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را نیز شامل می‌شود.

چاسودوفسكی می گوید:‌ در کنار تحمیل برنامه‌های اصلاحی و خصوصی سازی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، ما نه تنها ناتو را داریم بلکه اقدامات جاسوسی پنهانی CIA نیز به این برنامه‌ها دامن زده که ماحصل آن فصل مشترک این ارگان‌ها در مدیریت اقتصادی و جنگی در سطح جهانی است،‌ بنابراین درست در وضعیت کنونی کشورهای مختلف اغلب به دلیل درگیری‌ها و... منازعات داخلی که مستقیما و یا غیرمستقیم ازسوی نخبگان غربی حمایت مالی می‌شود، تضعیف شده‌اند.

شورش ارتش آزادیبخش کوزوو تنها یکی از نمونه‌هایی است که می‌توان به عنوان شورش‌های ‌مورد حمایت مالی غرب از آن یاد کرد. شما می‌توانید از این گونه منازعات بخصوص در مناطقی که خط لوله‌های استراتژیک در آنها وجود دارد به وفور بیابید و به آسانی متوجه شوید که این منازعات با تجارت مواد مخدر، CIA، بانک جهانی، بانک‌های منطقه‌ای و سرمایه گذاری خصوصی به صورت زنجیره وار متصل هستند.

این كارشناس می افزاید:‌ گاهی اوقات جنگ شرایط را فراهم می‌کند و سپس موسسات اقتصادی وارد عمل می‌شوند و یا بالعکس صندوق بین المللی پول خود به تنهایی بی‌ثباتی در کشوری مانند هند را برعهده می‌گیرد، همانگونه که در اندونزی این کار را کرد و ما شاهد آن بودیم.

در اندونزی، این موسسات بر کاهش تعرفه‌های پرداختی نقل و انتقال مابین ایالات مختلف اصرار کردند که حاصل این اقدام به این نتیجه ختم شد که هم اکنون ۲۰۰۰ جزیره این کشور توسط سیستم دولت‌های محلی اداره می‌شود که هم اکنون بسیاری از این جزایر به لحاظ جغرافیایی به میادین خونین جنگ‌های داخلی مبدل شده‌اند و اكنون این ارگان‌ها جزایر مذکور را به حال خود رها کرده‌اند.

استاد دانشگاه اوتاوا در ادامه تصریح كرد:‌ به عبارت دیگر ، آنها با قطع هزینه‌هایی كه قرار بود به عنوان یارانه به دولت‌های محلی واگذار شود بر آنان فشار وارد می‌كنند.

با این اقدام که آنان مشابه آن را در برزیل نیز اجرا کردند، اندونزی را دچار بی‌ثباتی کردند زیرا داشتن انسجام و پیوستگی مالی و سیستم نقل و انتقال مالی منسجم از مسائل ضروری یك كشور به شمار می رود، بنابراین در جایی همچون اندونزی هر یک از جزیره‌ها یک ایالت کوچک شدند و البته هم اکنون این ایده بسیار مورد توجه گروه‌های محلی و قومی اندونزی قرار گرفته‌ و پر واضح است که طراحان این نقشه از تمایل قومیت ها در اندونزی مطلع بوده‌اند و از آن بهره برده‌اند.

در یوگسلاوی سابق و برزیل نیز چنین اقدامات مشابهی به وقوع پیوسته كه از همه بارزتر در اتحادیه جماهیر شوروی اتفاق افتاده است که البته این امکان وجود دارد که در کشوری همچون ایالات متحده آمریکا نیز اقدام مشابهی به وقوع بپیوندد که این اقدام با ایجاد یک منازعه و کشمش داخلی امکان پذیر خواهد بود.

در کشورهایی نیز كه گروه های نژادی یا اختلافات قومی وجود ندارد نیز این موسسات اقدامات شیطانی خود را به مرحله اجرا در می آورند.

وی خاطرنشان كرد:‌ من معتقدم این اقدامات در راستای احیای مجدد استعمار است و کشورها تحت این برنامه‌ها به قلمرو و مخصوصاً به مستعمرات تبدیل می‌شوند.

چاسودوفسكی در ادامه تاكید كرد: ‌یک کشور دولت واحد، موسسات، بودجه، مرزهای اقتصادی و گمرکات دارد اما یک منطقه تجزیه شده تنها یک دولت صوری دارد و به صورت بنیادین ازسوی صندوق بین المللی پول اداره می‌شود.کشوری بدون بیمارستان و مدرسه که مدارس و بیمارستان‌های آن از سوی بانک جهانی تعطیل شده است.

جالب است بدانیم كه این موسسات جهانی برای اعتبارات خود سقفی را تعیین كرده‌اند بنابراین مردم نمی‌توانند از وام‌های بانکی استفاده کنند. این موجب صعود بی‌رویه نرخ بهره و از بین رفتن اقتصاد می‌شود. سپس این نهادها، دروازه‌های کشورهای اینچنینی را به تجارت آزاد باز می‌کنند. بنابراین شرکت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی مجبورند وام‌های با نرخ سود ۶۰ درصد از بانک‌های محلی دریافت کنند و سپس کالاهای خود را با ایالات متحده و اروپا که نرخ سود بانکی آنها ۶ تا ۷ درصد است مقایسه کنند. این اصلاحات ضرورتا سرمایه گذار داخلی را درهم می‌شکند.

باید توجه داشت با یک حرکت تک بعدی و تک جانبه نمی‌توان کاری انجام داد. ما نمی‌توانیم به تنهایی بر موسسات برتون وود یا سازمان تجارت جهانی تمرکز کنیم. در پس این سیستم اقتصادی، جنبه‌های مخفی نظام‌های سرمایه‌داری قرار دارد که ازجمله می‌توان به تشکیلات نظامی- صنعتی، تشکیلات جاسوسی و ارتباطاتی که موجب سازمان یافتن جنایاتی همچون استفاده از مواد مخدر برای تامین و پشتیبانی مالی منازعات با هدف آماده‌سازی کشورها برای پذیرفتن تسلط غرب می‌شود، اشاره کرد.

استاد دانشگاه اوتاوا همچنین خاطرنشان كرد:‌ دستگاه‌های جاسوسی غرب به نوعی همدست تبهکاران هستند و مواد مخدر در حقیقت ملعبه‌ای در دست نیروهای پرقدرت اقتصادی است، البته این موضوع بسیار پیچیده‌تر از آن است که تصور کنید زیرا در حقیقت این دستگاه‌های جاسوسی گانگستری ابزاری برای سرمایه‌های هنگفت هستند. گانگسترها افرادی هستند که می‌توانند به سادگی مورد استفاده قرار گیرد زیرا آنها هیچ گونه مسئولیتی در قبال هیچ کس ندارند.

وی در ادامه مقاله خود افزود:‌ گانگسترهای منتخب برای اداره كشورها، بسیار مناسب تر از افراد نخبه و منتخب ازسوی مردم هستند. کانگسترهای منتخب در مقایسه با منتخبین غیرکانگستر قابل کنترل‌تر هستند اما باید مطمئن شوید که این گانگسترها کاملا و مشخصا مطیع و فرمانبردار هستند. هرگز نباید در شرایطی قرار گیرید که این کانگسترها به قدرت دست یابند.

بنابراین یک عامل بسیار خوب نفوذی به داخل فضاهای تجاری قانونی و غیرقانونی به وجود می‌آید، اما به لحاظ میزان تاثیرگذاری تجارت غیرقانونی همواره در تبعیت از مسئولان تجاری و مالی بزرگ قرار دارد.

جنبه مهم این مقوله آن است که صندوق بین المللی پول در حقیقت شرایطی برای رشد تجارت غیرقانونی و زیرزمینی و پولشویی در اقصی نقاط فراهم می‌آورد و این بسیار واضح است زیرا زمانی که اقتصادهای قانونی جهان تحت برنامه‌های اصلاحی این صندوق سقوط می کنند چه چیز برای شما باقی می‌ماند بجز "خاکستر اقتصاد" كه این یک جنایت اقتصادی به شمار می‌رود.