جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

بهداشت روانی


بهداشت روانی

بهداشت روانی به مفهوم عام خود یعنی سلامت فكر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و نیز راه های دستیابی به سلامت فكر و روح كه تكامل فردی و اجتماعی انسان ها با پرداختن به آن روشن می شود

بهداشت روانی به مفهوم عام خود یعنی سلامت فكر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و نیز راه‌های دستیابی به سلامت فكر و روح كه تكامل فردی و اجتماعی انسان‌ها با پرداختن به آن روشن می‌شود.

اصول بهداشت روانی:

- احترام به شخصیت خود و دیگران

- شناختن محدودیت‌ها در خود و دیگران

- اعتقاد به اینكه هر رفتاری معلول علتی است

- رفتار تابع تمامیت وجودی هر فرد است

- توجه به احتیاجات و نیازها كه خود عامل محرك برای رفتارهای خاصی هستند.

- انسان تحت تاثیر و توجه محیط است.

●بهداشت روانی و سازگاری

هدف اساسی بهداشت روانی پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های روانی است و به سخن دیگر سیستم بهداست روانی درصدد سلامت جامعه می‌باشد، همچنین حفظ و ارتقای سطح سلامت از آرزوهای دیرینه بشری است و سازمان بهداشت جهانی (WHO) نیز بدین منظور تاسیس شده تا دیدگاه جهانی بهداشت را گسترش دهد.شاید بتوان گفت كه یكی از بهترین موقعیت‌هایی كه می‌توان از سازگاری سخن گفت زمانی است كه از سلامت روانی و بهداشت روانی گفت‌وگو می‌شود. سلامت روانی رابطه بسیار نزدیكی با سازگاری دارد و اساساً هر جا كه بتوان از سازگاری مطلوب و آرمانی سخن گفت، باید سراغ سلامت روان را هم گرفت.

●تعاریف سازگاری

در لغتنامه دهخدا، سازگاری ؛ موافقت در كار، حسن سلوك و در مقابل ناسازگاری؛‌بدسلوكی، بدرفتاری و سازگاری نكردن معنی شده است.مك دونالدمی‌گوید: وقتی می‌گوییم فردی سازگار است كه پاسخ‌هایی كه او را به تعامل با محیطش قادر می‌كند آموخته باشد و به طریقی قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار كند تا نیازهایی در او ارضا شود.یك فرد در یك موقعیت اجتماعی خاص می‌تواند خود را به طریق زیادی با آن موقعیت تطبیق و سازگاری دهد.

روان‌شناسان همچنین سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار داده‌اند و خصوصیاتی از شخصیت را بهنجار می‌دانند كه موجب سازگاری فرد با محیط خود می‌گردد، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی كند و جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد، ولی بسیاری از روان‌شناسان دیگر معتقدند كه اگر اصلاح‌سازگاری در معنای همنوایی با اعمال و اندیشه‌های دیگران اعمال شود، دیگر نمی‌توان توصیفی از شخصیت سالم به عمل آورد، آنها بیشتر بر ویژگی‌های مثبتی مانند فردیت، آفرینندگی و شكوفایی استعدادهای بالقوه تاكید دارند.همچنین از سازگاری تعریفی دیگر ارائه شده كه سازگاری عبارت است از ثبات عاطفی و جسارت در روابط اجتماعی و نیز علاقه به تحصیل كه در فرد می‌باشد و به صورت عاطفی، اجتماعی و آموزشی دیده می‌شود.در هر حال سازگاری یعنی تطبیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط، مثلاً وقتی می‌گوییم یك فرد نسبت به محیط سازگار است، یعنی در گروهی كه به آن متعلق است سازگار می‌باشد.راجرز در تعریف سازگاری می‌گوید: منظور از سازگاری انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط میان خود و محیط است به نحوی كه حداكثر خویشتن‌سازی را همراه با رفاه اجتماعی ضمن رعایت حقایق خارجی امكان‌پذیر می‌سازد. به این ترتیب سازگاری یعنی شناخت این حقیقت كه فرد باید هدف‌های خود را با توجه به چارچوب‌های اجتماعی- فرهنگی تعقیب كند.

●نظریات سازگاری

به نظر كارن هورنای، رفتار بهنجار یا ناسازگار ریشه در مناسبات والدین و فرزندان دارد. اگر فرد،‌ گرمی و عشق را تجربه كند، احساس امنیت می‌كند و به شیوه‌ای بهنجار رشد می‌كند. در واقع اگر فردی واقعاً مورد عشق واقع شود می‌تواند مشكلات گوناگونی را در آینده تحمل كند.همچنین احساس ناامنی باعث می‌شود تا فرد متوسل به شیوه‌هایی شود كه ناآرامی درونی خود را تضعیف و به حداقل كاهش دهد. وی سه جهت متفاوت كه افراد می‌توانند در سازش با محیط اتخاذ كنند را مشخص كرد:

الف) رفتن به طرف مردم: قبول درمانده بودن خویش و سعی در جلب محبت دیگران.

ب) حركت بر ضد مردم: جنگ با محیط خود كه مورد تنفر اوست.

ج) دور شدن از مردم: منزوی ماندن (نه تعلق، نه جنگیدن)

این سه تیپ از اشخاص ممكن است نمونه این سه گرایش اساسی باشند: مراعات‌كننده دیگران، پرخاشگر، جدا مانده

راجرز معتقداست كه اشخاص سازگار می‌توانند خودشان راهنمای دگرگونی و كمال خویش باشند و زندگی‌شان را بدون تاثیر رویدادهای گذشته هدایت كنند. دراین نظریه خصیصه چشم‌پوشی و آسان‌نگری بر خود نمایان است و همچنین در فراخواندن راجرز به خود بودن و در اكنون بودن، گیرایی خاصی نهفته است. نظر دیگری كه راجرز ابراز داشته است، وجود گرایش فطری به سوی رشد و كمال و سلامت روان فرد است، یعنی انگیزش ذاتی در افراد برای سلامت روان وجود دارد كه ما را به بینش می‌راند.

●خصوصیات انسان سازگار

سازگاری امری نسبی است و انسان‌ها به درجات مختلف به سازگاری دست می‌یابند، اگر می‌توانستیم بر پایه ضوابط معتبر علمی درجات سازگاری افراد جامعه را اندا‌زه‌گیری و سپس در یك منحنی توزیع پیاده كنیم، به احتمال قوی منحنی نرمال به دست می‌آوریم، به این ترتیب كه در یك طرف منحنی اقلیت كوچكی بسیار ناسازگار و در طرف دیگر منحنی اقلیتی بسیار سازگار وجود خواهد داشت و در میان این دو گروه اكثریت كم و بیش سازگار قرار می‌گیرند، بنابراین می‌توان گفت كه حد و مرز مشخص به طور مطلق ناسازگاری را از سازگاری جدا نمی‌كند.اكنون بسیاری از روان‌شناسان گمان می‌كنند كه اگر اصطلاح سازگاری در معنای همنوایی با اعمال و اندیشه‌های دیگران تلقی شود، در این صورت چنان باری از تلویحات منفی دربرخواهد داشت كه دیگران نمی‌توانند توصیفی از شخصیت سالم به دست بیاورند.روان‌شناسانی چون راجرز و مازلو بیشتر بر ویژگی‌های مثبت نظیر آفرینندگی و شكوفایی استعدادهای بالقوه تاكید دارند.هر یك از این نظریه‌پردازان نگرش منحصر به فرد خود را برای سازگاری و رشد روانی عرضه می‌كنند و استعداهای بالقوه آدمی را برای بهتر شدن یا بیشتر شدن از آنچه هست از نظری متفاوت می‌بینند.شاید كلی‌ترین ویژگی فرد سازگار آن است كه نسبت به خود واقع‌بین است، به این معنا كه درباره انگیزه‌هایش خود را فریب نمی‌دهد و هدف‌های قابل دسترسی برای خود طرح می‌كند، لذا از تعارضات غیرلازم پرهیز می‌كند و با مشكلات شخصی خود به طور عینی برخورد می‌كند. شخص سازگار كسی است كه می‌تواند انگیزه‌ها و هدف‌هایش را تغییر دهد بدون آنكه آنها را با مكانیزم‌های دفاعی تغییر شكل دهد. فرد خوب سازگار یافته كسی است كه صفات و ویژگی‌های گوناگون او با هم در ارتباطند. در عین حال كه سازگاری كامل وجود ندارد، ولی سازگاری مطلوب احتمالاً هنگامی رخ می‌دهد كه بین آنچه فرد راجع به خود می‌اندیشد با آنچه دیگران درباره او می‌اندیشند توافق منطقی وجود داشته باشد.

مك دونالد در مورد سازگاری و همچنین ناسازگاری معتقد است: فردی سازگار است كه پاسخ‌هایی كه او را به تعامل با محیطش قادر می‌كنند آموخته‌ باشد تا در نتیجه در حالی كه به طرق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار می‌كند، احتیاجاتی كه در او هست نیز ارضا شوند. از طرفی لااقل دو معنی را می‌توان با ناسازگاری مرتبط ساخت؛ یك معنا اساساً مفهومی اجتماعی است، فردی سازگار نیست كه نتواند به طور مناسبی در محیط معلومی تعامل كند. معنای دیگر زمانی است كه او نتواند ارضای احتیاج كند، حتی اگر رفتارش برای جامعه مناسب باشد. اشكال دائم در ارضای احتیاج یا عدم توانایی در یادگیری طرق مورد قبول اجتماعی برای ارضای آنها غالباً منجر به ایجاد الگوهای رفتاری ناسازگاری می‌شوند به طوری كه فرد نمی‌تواند به طریق مناسبی در هر موقعیتی خود را سازگار كند.

●خصوصیات افراد سازگار

- به میزان كافی می‌تواند فعالیت كند و برای كاری كه به عهده گرفته است شایستگی لازم را دارد و لزومی نمی‌بیند كه شغل خود را مرتب تغییر دهد.

- از اضطراب و تعارضی كه او را از فعالیت سودبخشی باز دارد، دوری می‌جوید.

- بتواند با مشكلات مواجه شود، درباره آنها بیندیشد و تصمیم بگیرد و عمل كند

- از زندگی خانوادگی لذت ببرد و به بچه‌دار شدن و تربیت فرزندان علاقه‌مند باشد

- بتواند نیازها و افكار و عواطف دیگران را بشناسد و پاسخ‌ها یا واكنش‌های متناسب از خود نشان بدهد

- بیماری‌های جسمی نتواند شایستگی و فعالیت‌های او را كاهش دهد

- بتواند با استفاده از امكانات وجودی خود و امكانات محیطش تا حد ممكن با مردم همكاری اقتصادی و اجتماعی داشته باشد.

- دانستن این نكته كه عوامل خارجی را نمی‌توان متناسب با احتیاجات خود تغییر داد و پذیرفت و از آنهایی كه نمی‌توان تغییرشان داد، بدون رنجش عبور كرد.

- گسترش دادن صلاحیت و شایستگی خود برای تغییر اوضاع و كسب مهارت‌های لازم در روابط اجتماعی

- تصدیق و قبول كردن عواطف خود

- مشغول‌شدن شخص به كار سازنده‌ای كه شخصاً آن را ارزشمند می‌داند.

- پرورش شوخ‌طبعی به خصوص درباره خود

- شركت كردن در فعالیت‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی

- انسان سازگار خود واقعی را منشأ اعمال، افكار و رفتار می‌داند.

- انسان سازگار یا سالم مسئولیت همه اعمال، افكار و رفتار خود را می‌پذیرد و عاقلانه به آن نتایج می‌اندیشد.

- خودداری از به كارگیری دائم و طولانی‌مدت مكانیزم‌های دفاعی: استفاده همیشگی از مكانیزم‌های دفاعی شخص را به تدریج از واقعیت دور می‌كند، در حالی كه شخص سازگار مقدار معینی از اضطراب را می‌پذیرد و طبعاً وقتی وجود اضطراب را بپذیریم بسیار كم احتیاج به استفاده از روش‌های دفاعی خواهیم داشت.

- برای شناخت انگیزه‌های خود تلاش می‌كند.

- روش‌های كاهش تعارض و ناكامی را می‌داند و به كار می‌گیرد.

- شخص سازگار باید بپذیرد بعضی از ناكامی‌ها را تحمل كند، زیرا در حقیقت تحمل ناكامی مانند پذیرش اضطراب نشانه سازگاری مطلوب در شخص است و شخص سالم یاد می‌گیرد كه ناكامی را به عنوان یك واقعیت عادی زندگی بپذیرد.

- سرگرم شدن به كارهای مفید یكی دیگر از نشانه‌های فرد سازگار و سالم است.

راحله آهنی