جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شحق اشتغال, درآمد و چیزهای دیگر


شحق اشتغال, درآمد و چیزهای دیگر

اشتغال و بیکاری دو روی یک سکه و پدیده های تلخ و شیرینی هستند که در زندگی هر انسان جایی را به خود اختصاص داده اند

اشتغال و بیکاری دو روی یک سکه و پدیده های تلخ و شیرینی هستند که در زندگی هر انسان جایی را به خود اختصاص داده اند. در روی اول اگرچه اشتغال را غالباً موضوعی اقتصادی پنداشته و بر ابعاد اقتصادی آن تاکید می کنند اما مسائل متعدد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مختلفی پیرامون آن وجود دارد که آن را از مفهومی ساده و آشنا به پدیده یی پیچیده، چندجانبه و دشوار تبدیل می کند.

در روی دیگر سکه، بیکاری مشکلی است که اگر نگوییم گریبان همه کشورها را گرفته، بی اغراق می توان مدعی شد بسیاری از کشورهای کوچک و بزرگ جهان را درگیر خود کرده است؛ کشورهایی با اقتصاد صنعتی یا کشاورزی، کشورهایی توسعه یافته یا در حال توسعه همگی با موجودی کریه المنظر اما واقعی و قوی، به نام بیکاری دست و پنجه نرم می کنند. میزان اشتغال در یک جامعه از چنان اهمیتی برخوردار است که عمدتاً اقتصاددانان و سیاستمداران آمار و ارقام مربوط به آن را با دقت پیگیری می کنند، هرگونه افزایشی را در آن موفقیتی برای خود قلمداد کرده و ایجاد فرصت های شغلی را گامی به جلو در مسیر توسعه خویش برمی شمرند.

در کنار تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پدیده یی مهم نظیر اشتغال، نمی توان و نباید ابعاد حقوقی آن را نادیده انگاشت. داشتن کار برای هر انسان را یکی از مهم ترین حقوق بشری وی دانسته اند؛ حقی که در مقابل، تکلیف دولت ها به فراهم آوردن اشتغال مناسب را در پی دارد. حق و تکلیفی که در اصل بیست و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به آن اشاره شده است.

در میان اسناد جهانی حقوق بشر هم به کرات سخن از اشتغال بوده و هست. مواد مرتبط با امر اشتغال (مواد ۶ ، ۷ و ۸) از میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی را مهم ترین این موارد می دانند. در عین حال در ماده ۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ماده ۵ کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض و در ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودک نیز رد پای حق اشتغال به چشم می خورد. در کنار این اسناد، سازمان بین المللی کار نیز کوشیده است این موضوع را به درستی تبیین کند که مقصود از اشتغال صرفاً داشتن شغل نیست بلکه فرد باید دارای شغلی مولد، آبرومند، مطلوب و مناسب باشد؛ کاری که باید شایسته باشد و در فضا و شرایطی انسانی و بهداشتی انجام شود تا بتوان وی را بهره مند از حق اشتغال دانست. از این روست که مفهوم کار شایسته در عملکرد و برنامه های این سازمان جایگاهی ویژه یافته و مکرراً مورد توجه و تاکید قرار می گیرد.

اشاره به اصولی نظیر برابری دستمزد زنان و مردان، منع تبعیض در دستمزدها، منع بیکاری و کار اجباری و مبارزه با اشتغال در بخش اقتصاد غیررسمی نیز همگی حاکی از حساسیت متخصصان امر و توافق آنها بر این نکته است که اشتغال تنها داشتن کاری و دریافت مزدی نیست. نکته بسیار مهم دیگر در باب اشتغال آن است که بهره مندی از آن در بهره مندی فرد از سایر حقوق وی تاثیر بسزایی دارد. چگونه می توان در کنار بیکاری، از حق بهداشت، حق آموزش، حق مسکن مناسب، حق تشکیل خانواده و... سخن به میان آورد؟ اشتغال نقطه شروع و شرط لازم تحقق تعداد زیادی از حقوق دیگر است؛ حقوقی که در نبود اشتغال مولد و کارآمد همگی رنگ می بازند.

اما آنچه در این نوشتار مایلم به آن اشاره و بر آن تاکید کنم آن است که اهمیت اشتغال فقط از حیث کسب درآمد، پول و مابه ازای مادی نیست. به بیان دیگر نمی توان گفت «فایده اشتغال عبارت است از کسب درآمد و دیگر هیچ،» کسب پول لازم برای بقا و ادامه حیات، حقیقتاً تنها یکی از اهدافی است که هر فرد از اشتغال دنبال می کند. شغل حس مفید بودن، استفاده از آموخته ها و تجارب را در هر فرد زنده می کند و به او این فرصت را می دهد تا از خود تصویر انسانی مفید به حال اجتماع را بیافریند. اینچنین است که در تفسیر عمومی شماره ۱۸ کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اشتغال امری موثر در توسعه و رشد و بالندگی فرد و شناسایی او در جامعه دانسته شده است.

در پرتو چنین فهمی از مساله اشتغال است که درک روشنی از اهمیت موضوعاتی مانند اشتغال زنان، جوانان، افراد دارای ناتوانی و سالمندان به دست می آید. بسیار شنیده ایم از زنان خواسته می شود با ترک فعالیت های اجتماعی خود و اشتغال صرفاً به خانه داری بپردازند و نگران تامین معاش خود نباشند. غافل از آنکه درآمد تنها یکی و گاه یکی از کوچک ترین عناصری است که انسان را به سوی اشتغال سوق می دهد. خواسته زنی که سال های دشوار و طولانی تحصیل را پشت سر گذاشته است تنها اندک پولی که در پایان ماه به دست آورد، نیست.

داستان اشتغال جوانان نیز جلوه دیگری از این حکایت است. بالا رفتن سن آغاز به کار جوانان و استقلال مالی آنها در جامعه کنونی واقعیتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت؛ واقعیتی که شاید در نگاه اول آمیزه یی از الطاف بزرگوارانه خانواده و باز بودن آغوش حمایت آنها تا دیرهنگام باشد، لیکن عمیق شدن در آن ما را به شکل نگرفتن حس مسوولیت پذیری، استقلال، مفید بودن و استفاده صحیح از نیروی جوانی آنان می رساند.

اشتغال افراد دارای ناتوانی و سالمندان که در بسیاری از موارد تحت حمایت خانواده یا در موارد محدودی تحت حمایت نظام تامین اجتماعی هستند نیز به همین ترتیب است. داستان، همه جا یکی است؛ «کار کردن فقط برای کسب درآمد نیست.» که گاه حتی اشتغال و تبعات آن عنصری از عناصر کرامت انسانی است. نتیجه آنکه باید به بازتعریف مقوله اشتغال پرداخت. در این چارچوب جدید، اشتغال مولد، شرایط و استانداردهای مطلوب کار، حق تشکیل اتحادیه ها و انجمن های صنفی و دستمزد برابر، رنگی دیگر و اهمیتی مضاعف می یابند. اشتغال نیاز همواره بشر است. شایسته است این بار از منظری جدید به آن بنگریم.

آزاده السادات طاهری