جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
فلسفه ای برای زندگی
آنچه میخوانید مقدمه کتاب «عام و خاص در اخلاق» دکتر سروش دباغ است که به زودی توسط انتشارات هرمس منتشر خواهد شد. کتاب «درس گفتارهای فلسفه اخلاق تحلیلی» که متن ویراست شده کلاسهای دباغ در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران است نیز تا پایان امسال منتشر میشود. او همچنین مدتی است که ترجمه و تفسیر تراکتاتوس (رساله منطقی فلسفی) لودیک ویتگنشتاین را شروع کرده است.
خوشبختانه چند صباحی است که بحث پیرامون فلسفه اخلاق و شاخههای مختلف آن در فضای فلسفی ـ فرهنگی این دیار رونق گرفته است. اگر بنابر یک تقسیمبندی، فلسفه اخلاق را مشتمل بر سه شاخه فرا اخلاق،(۱) اخلاق هنجاری(۲) و اخلاق کاربردی(۳) بدانیم،(۴) خصوصا در دو حوزه فرااخلاق و اخلاق هنجاری کارهای درخور توجهی در قالب تالیف و ترجمه به زبان فارسی منتشر شده است.(۵) شاید یکی از دلایل اقبال به فلسفه اخلاق در قیاس با سایر شاخههای فلسفی، ربط و نسبت وثیق مسائل آن با زندگی روزمره آدمیان باشد. فرا اخلاق که میتوان آن را انتزاعیترین شاخه فلسفه اخلاق به حساب آورد، خود شامل سه حوزه وجودشناسی اخلاقی،(۶) معرفت شناسی اخلاقی(۷) و دلالت شناسی اخلاقی(۸) است. سوالاتی نظیر معنای مفاهیم اخلاقیای مانند خوبی، بدی... در دلالتشناسی اخلاقی مورد بحث قرار میگیرد. به عنوان مثال، جرج ادوارد مور بر این رأی بود که نمیتوان مفهوم خوبی را بر حسب اوصاف طبیعیای نظیر لذت، کمال و... تعریف کرد. خوبی غیرقابل تعریف(۹) است و معنایی را که بر آن بار میشود باید به نحو شهودی احراز کرد.(۱۰) پرسش از واقع نمودن بودن یا نبودن گزارههای اخلاقی در وجودشناسی اخلاقی به بحث گذاشته میشود.
گزاره «آسیب رساندن به بچهای که قدرت دفاع از خود را ندارد، بد است» را در نظر بگیرید. تلقی اخلاقی متعارف اکثر انسانها این است که انجام چنین کاری قویا بد است. پرسش فلسفیای که در این میان مطرح میشود این است که اتصاف وصف «بدی» به آسیب رساندن به بچه بیدفاع» چگونه اتصافی است؟ آیا هنگامی که یک کنشگر اخلاقی چنین سخنی بر زبان میآورد بر این رأی است که از امر واقعی در عالم پیرامون خبر میدهد یا به احساسات و عواطف خویش اشاره کرده، آنها را فرافکنی مینماید؟ واقعگرایان (البته با تقریرهای مختلف) بر این رأیند که گزارههای اخلاقی کاشف از عالم واقعند و خصوصیاتی نظیر خوبی، بدی و... را میتوان درجهان پیرامون یافت.(۱۱)
از سوی دیگر، پرسش از اینکه آیا ما اساسا معرفت اخلاقی داریم یا نصیب ما در این وادی چیزی جز شکاکیت اخلاقی نیست، در حوزه معرفتشناختی اخلاقی مطرح میشود. به عنوان مثال، شهودگرایان اخلاقی معتقدند که ضابطه رسیدن به گزارههای اخلاقی موجه شهود است. فایدهانگاران(۱۲) از سوی دیگر، براین باورند که به کار بستن اصل فایده(۱۳) میتواند کنشگر اخلاقی را در رسیدن به داوری اخلاقی موجه در سیاقهای گوناگون یاری رساند.
یکی از پرسشهای مهمی که در فرااخلاق به بحث گذاشته میشود، عبارت است از اینکه آیا ما اصول اخلاقی چندی داریم یا نه؟ آیا میتوان برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه در زندگی روزمره، از اصولی نظیر «وفای به عهد بایسته است»، «آسیب نرساندن به دیگران بایسته است» و... استفاده کرد؟ یا آنقدر این اصول یاد شده در سیاقهای مختلف نقض میشوند و تحتالشعاع مولفههای گوناگون قرار میگیرند که بقیتی از آنها بر جای نمیماند؟ به مانند ظرف پر از آبی که بر اثر سوراخ شدن مکرر رفتهرفته تمام آب داخل آن خالی خواهد شد.(۱۴)
در سنت فلسفه قارهای، فیلسوف اگزیستانسیالیستی نظیر ژان پل سارتر، با مطرح کردن «اخلاق موقعیتی»(۱۵) درصدد پاسخگویی به پرسش فوقالذکر برآمد. بنابر رای او، آنچه که در وادی اخلاق برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه محوریت داشته و نقش مهمی ایفا میکند، موقعیت وجودی کنشگر اخلاقی است. این موقعیت وجودی که اقتضائات گوناگونی دارد به هیچوجه قاعدهپذیر نیست، در حصار قواعد اخلاقی صلب و سخت نمانده و کنشگر اخلاقی را در سیاقهای مختلف به این سو و آن سو میکشاند. همچنین فیلسوف پدیدارشناسی نظیر ایمانوئل لویناس با تاکید بر مفهوم دیگری(۱۶) و رابطه غیرمتقارن سوژه اخلاقی با دیگران، تعمیمپذیری در وادی اخلاق را کماهمیت میانگارد و بر یکتایی و منحصربه فرد بودن تصمیمات اخلاقی انگشت تاکید مینهد.
از سوی دیگر، در سنت فلسفه تحلیلی، فیلسوفانی نظیر جاناتان دنسی، دیوید مکناتون و جانمک داول در دهه هشتاد میلادی با مطرح کردن مبحث خاصگرایی اخلاقی(۱۷)، بحث از عدموجود اصول اخلاقی یا عدمنیاز به آنها را برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه در سیاقهای گوناگون پیش کشیدند.
مسئله برای دنسی بیشتر سمت و سوی وجودشناسانه دارد در حال آنکه نزد مکناتون و مکداول بیشتر صبغه معرفتشناسانه. در واقع ایشان با تکیه بر شهودهای اخلاقی متعارف ما و ذکر مثالهای فراوان از آنچه که در زندگی اخلاقی روزمره ما اتفاق میافتد، میکوشند تا نشان دهند که اصل اخلاقیای نظیر «وفای به عهد وظیفه است» آنقدر در سیاقهای مختلف نقض میشود و رفتار دلیلآفرین وصفی نظیر «وفای به عهد کردن» در سیاقهای گوناگون به میزانی تغییر میکند که میتوان چنین انگاشت که دلیلی برای مفروض گرفتن این اصول اخلاقی در دست نداریم (وجود شناختی)؛ همچنین برای رسیدن به داوری اخلاقی موجه این اصول از ما دستگیری نمیکنند (معرفتشناختی).
کتاب [عام و خاص در اخلاق] میکوشد تا پیشینه بحث درباره خاصگرایی و عامگرایی در سنت اخلاق تحلیلی را مورد بررسی قرار دهد. کتاب از دو فصل عمده تشکیل شده است. فصل اول رأی خاصگرایان درباره نحوه رفتار دلایل اخلاقی در سیاقهای مختلف و میزان الگوپذیر بودن آنها را مورد بحث قرار میدهد. برای فهم بهتر رأی خاصگرایان در این باب، در ابتدا اقسام پنجگانه خاصگرایی با توجه به ادبیات مربوطه از یکدیگر تفکیک شدهاند. در ادامه، بحث بر روی خاصگرایی له مدعیاتشان به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه، چهار استدلال در نقد مواضع خاصگرایان اقامه شده است. در صورتبندی یکی از استدلالها از آموزههای ویتگنشتاین متاخر بهره برده شده است. اگر ادله اقامه شده در نقد موضع خاصگرایان موجه باشد، آنچه که بر جای خواهد ماند عبارت خواهد بود از موضع عامگرایانه حداقلی یا معتدل.(۱۸)
در ادامه این تحقیق، در فصل دوم، «اخلاق در نظر اول راس»(۱۹) به عنوان نمونه و مصداقی از موضع عامگرایانه معتدل، مورد نقد و بررسی واقع شده است. برای تبیین مدعیات وجودشناختی و معرفتشناختی دستگاه اخلاقی راس، از تفکیک میان جرم و وزن در فیزیک نیوتنی و روش تحلیلبرداری(۲۰) استفاده شده است. در ادامه با نشان دادن مشکل وجودشناختیای که دستگاه اخلاقی راس از آن رنج میبرد، کوشش شده تا با وام گرفتن آموزههای ویتگنشتاینی، مشکل یادشده رفع گردد. در عین حال، نشان داده شده که خاصگرایی اخلاقی، افزون بر مشکلاتی که پیشتر در فصل اول بدان اشاره شده، با این مشکل نیز مواجه است.
میتوان چنین نتیجه گرفت که در بحث از چگونگی رفتار دلائل اخلاقی در سیاقهای مختلف که به نزاع میان خاصگرایان و عامگرایان مرسوم است، خاصگرایی اخلاقی با شهودهای اخلاقی متعارف ما سازگاری ندارد و ناموجه مینماید. در عین حال، اخلاق در نظر اول راس که اخلاقی کثرتگراست و در عین حال عامگرایانه و معتدل؛ با شهودهای اخلاقی ما سازگارتر است؛ به شرطی که برای مشکل وجودشناختی آن تمهیدی اندیشیده شود. به نظر میرسد آموزههای ویتگنشتاینی میتوانند در این راستا ما را یاری رسانند.
سروش دباغ
پینوشت:
۱. meta - ethics
۲. normative ethics
۳. applied ethics
۴ ـ چندین نحوه تقسیمبندی درباره فلسفه اخلاق و شاخههای مختلف آن موجود است. برخی اخلاق کاربردی را بخشی از هنجاری میدانند. برخی دیگر برای اخلاق توصیفی (descriptive ethics) که حاوی نگاهی تاریخی به اقوال و آرای مکاتب مختلف اخلاقیت، شأنی قائلاند و... در اینجا صرفا از یکی از تقسیمبندیهای موجود برای صورتبندی بحث بهره بردهام. برای آشنایی بیشتر با این نوع تقسیمبندیها، به عنوان نمونه، نگاه کنید به:
- Tanmsjo, T.(۲۰۰۲) Understonding Ethics: An Introducticn to Moral Theory (Great Britain: Edinburgh University Press), Chapter/.
۵ـ به عنوان نمونههایی از این کارها، نگاه کنید به: ابوالقاسم فنایی، دین در ترازوی اخلاق، صراط تهران، ۱۳۸۵. همچنین نگاه کنید به مری وارناک، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ترجمه ابوالقاسم فنایی، بوستان قم، قم، ۱۳۸۰. همچنین نگاه کنید به هری گنسلر، درآمدی جدید به فلسفه اخلاق، برگردان حمیده بحرینی، ویراسته مصطفی ملکیان، آسمان خیال، تهران، ۱۳۸۵. همچنین نگاه کنید به آیریس مرداک، سیطره خیر، برگردان شیرین طالقانی، با ویرایش و مقدمه مصطفی ملکیان، شور، تهران، ۱۳۸۷. همچنین نگاه کنید به کالین دیویس، درآمدی بر اندیشه لویناس، ترجمه مسعود علیا، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران،۱۳۸۶.
۶. moral ontology
۷. moral epistemology
۸. moral semantics
۹. undefineble
۱۰ـ استدلال مور در این باب که موسوم به مغالطه طبیعتگرایان (naturalistic fallacy) است، در منبع ذیل مورد بحث قرار گرفته است:
- Alexender Miller (۲۰۰۳) An Introduction to Contemporary Metaethics (Cambridge: Blackwell), PP.۱۰-۲۵.
۱۱. درباره اقسام واقعگرایی اخلاقی، به عنوان نمونه، نگاه کنید به:
Louis Pojman (۲۰۰۶) Ethic: Discovering Right and Wrong (USA: Wads worth), Smith, M. (۱۹۹۵) ‘Moral Realism’ in Singer, P. (ed.) A ComPanion to Ethics, pp. ۲۳۵-۲۴۸, fifth edition, pp. ۳۹۹-۴۱۰.
۱۲. Utilitarians
۱۳. utility principle
۱۴- مقاله «اخلاق خدایان»، نوشته عبدالکریم سروش از معدود مقالات قابل توجهی است که در زبان فارسی درباره استثناپذیر بودن یا نبودن اصول اخلاقی و چگونگی رفتار دلایل اخلاقی در سیاقهای مختلف نوشته شده است. البته، در این مقاله این مسئله بیشتر از منظر جامعهشناختی به بحث گذاشته شده است. مشخصات مقاله یاد شده بدین قرار است: عبدالکریم سروش، اخلاق خدایان، طرح نو، تهران، ۱۳۸۰.
۱۵. Situational Ethics
۱۶. otherness
۱۷. Moral Particularism
۱۸. Modest – Generalistic View
۱۹. Ethics of Prima Facie Duties
۲۰. Vector Analysis
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست