جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
وقتی ادبیات پایداری در خاموشی فرو می رود
اهتمام جدی در پرداختن به ادبیات پایداری، ارائه تعریفی دقیق و قابل استناد، تبیین مؤلفههای آن و کالبدشکافی و آسیبشناسی اینگونه ادبی، یکی از ضرورتهایی است که بیاعتنایی به آن میتواند تبعات جبرانناپذیری برای نسلی که در عصر ارتباطات به سر میبرند به همراه داشته باشد. امروز با فاصلهگرفتن از سالهای جنگ این فرصت فراهم شده که نگاهی دقیقتر به ادبیات دفاع مقدس داشته باشیم. ادبیاتی که با نگاهی گذرا به تاریخ در خواهیم یافت که ریشه زمانی بیش از دو دهه دارد. از این رو با راضیه تجار از نویسندگان مطرح و بنام معاصر که دراین حوزه نیز آثار متعددی از جمله «آواز پرواز»، «ستاره من »، «هفت بند» « شعله در عشق»، «گمان مبر شعله بمیرد»، «پرنده پریدنی است»، «جایی که آسمانش آئینهکاری است» و... را به رشته تحریر در آورده است به گفتوگو نشستهایم که در پی میخوانید.
مباحث معناگرا و افزایش آگاهی در جامعه یکی از محورهایی است که در ادبیات دفاع مقدس نیز گنجانده میشود از منظر شما چقدر این آگاهی در حال حاضر در ادبیات دفاع مقدس نمود دارد؟
ایدهآل نیست اما جاهایی از ادبیات معناگرا در ادبیات پایداری مشهود است و میشود گفت طی این سالها مؤثر هم بوده، بهطوری که به جان مخاطب نشسته است.
یعنی سیر صعودی دارد؟
به نظر من بله.البته در واقعیت رصد کردن ارزشها وبه زبان ادبیات در آوردن و در درون کارقرار دادن آن یک افق بالاتری برایش انتظار میرود که باید به آن رسید ولی در این حد هم خوب است.
سالها از آن روزهای جنگ گذشته و افکار عمومی جامعه بعضاً ازاین ارزشها دور ماندهاند، ارزشهایی که به اعتقاد شما رصد کردن وتبدیل آن به نثری شیوا و صحیح افق دورتری را میطلبد این درحالی است که از یک سو ما با نسلی مواجه هستیم که ذهن پرسشگرش با هر پاسخی مجاب نمیشود و از طرف دیگر تمایل و کشش به این فضای ارزشی را چندان در خود نمیبیند، راهکار انتقال این فرهنگ را در چه
میبینید؟
اگر یک نویسنده با چیرهدستی اثری را چه در زمینه دفاع مقدس وچه غیراز آن خلق کند مطمئناً خواننده خود را پیدا خواهد کرد و این یک بخش قضیه است و بخش دیگر قضیه باز میگردد به کسانی که جدای از نویسندگان باید راهکارهایی را برای جلب مخاطب پیدا کنند که منظور همان ناشران است. یکی از راهکارهایی که ناشران میتوانند برای جلب و جذب مخاطب در زمینه کتب دفاع مقدس ارائه دهند تهیه بسته بندی مناسب کتابها، طراحی زیبا و شکیل جلد با قیمت مناسب است که قطعاً در فروش نیز مؤثر خواهد بود. چرا که بسیاری از کتابهای عامه پسند نه به لحاظ محتوا بلکه بهخاطر نوع طراحی و ارائه بستهبندی مناسب به فروش میروند. عرضه اینگونه کار جدا از محتوا و ساختار صحیحی که باید داشته باشد میتواند در ارتقای سطح تقاضا مفید واقع شود.
تصور نمیکنید ادبیات دفاع مقدس امروز ما دچار ایستایی شده و از یک خلأ محتوایی رنج میبرد؟
بله، متأسفانه برخی از کتابهای دفاع مقدس توسط افرادی به رشته تحریر در آمده است که ضعیفنویس هستند و به این کار روی آوردهاند که این اقدام ضربه بزرگی به ادبیات دفاع مقدس میزند.
همانطور که میدانید یک کتاب خوب ویژگی ادبی خاص خود را داراست و حال در خصوص کار در زمینه دفاع مقدس، باید موضوع و درونمایه آن ناشی از جنگ باشد. چرا که در زمان جنگ مسائلی اتفاق افتاده و حادث شده است که خود بهخود دارای ویژگی خاص هستند بنابراین کسی که آن را مینویسد باید قادر باشد تا آن ویژگیها را به رشته تحریر درآورده و آن جو معنوی حاکم در جبههها را در کارش نمایان و به درستی پردازش کند. آنگاه اگر چنین اثری خلق شد یقیناً به قلب مخاطب نفوذ کرده و به دلش خواهد نشست.
از سویی همانطور که اشاره کردید ما با یک نسل جدید روبهرو هستیم نسلی که متفاوت از نسلهای پیشین هستند. لذا همانطورکه قبلاً اشاره کردم اگر از یک سو از نظر ساختاری نویسنده کمکاری نکرده باشد و کار به دست نویسندگان توانا سپرده شده باشد و از سوی دیگر نتیجه کار در یک قالب زیبا و مشتری پسند به مخاطب عرضه شود،به عقیده من نویسنده باید اتاق فکری را ناشران، حوزه هنری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و...کسانی که به نوعی این دغدغه را دارند ایجاد کنند تا به راهکارهایی برای جذب این مخاطب نواندیش دست پیدا کنند.
نسل جدید در حال طی کردن مسیر خود است و ما نباید از این موضوع منفک شویم. من نویسنده به سهم خودم میتوانم با پیدا کردن سوژههای نابتر و یا در یک قالب جدیدتری از نظر فرم کارم را ارائه دهم. اما از طرف دیگرکسانی هم باید در این حوزه فکر کنند و بیندیشند که چگونه و به چه نحوی میتوان این جوانان امروز را که در عصر ارتباطات قرار دارند جذب کرد. امروز که دنیای اینترنت و... است و خواهناخواه ما به این سمت و سو در حال حرکت هستیم قطعاً امکان این هست که مخاطب را از این طریق جذب کنیم.
یک زمان با ورود تلویزیون به خانه گفته شد که زمان مرگ داستانهای رمان فرا رسیده است دیگر کسی رمان نمیخواند در حالی که اصلاً اینطور نبوده و نیست. موضوعی که حائز اهمیت است اینکه باید روی مخاطبان کار کرد و یکی از روشها این است که روی کتابخوانی افراد از مقاطع پایین سنی برنامهریزی کنیم یعنی از سطح مهدکودکها این کار شروع شود و آن را بهطور مستمر تاسطوح مختلف گسترش دهیم تا به این طریق مخاطب خود را پرورش دهیم. همانطور که برای رشته ورزشی این کار را کردهایم برای مطالعه نیز باید این اقدام انجام شود. بهعبارتی ما اگر دغدغه درستکردن زیرساختها را داشته باشیم آن زمان است که بهطور یقین خواننده خواهیم داشت. بهطور مثال همانطور که راهیان نور که متشکل از نسل جوان هستند راهی را پیدا کردهاند که به مناطق جنگی بروند و از آن استقبال میکنندکتاب دفاع مقدس هم اگر خوب نوشته شده، درست توزیع و تبلیغ شود مطئناً خواننده خودش را پیدا خواهد کرد.
از ضعف نوشتاری برخی نویسندگان و نیز کمکاری برخی دیگراز نظر ساختاری صحبت به میان آوردید، میتوان از عدم تحقیق و پژوهش کافی در برخی از آثار بهعنوان عنصری مکمل در کاهش جذب مخاطب خصوصاً نسل امروز یاد کرد؟
دقیقاً همین طور است. از یک طرف کم کاری خود نویسنده و از طرف دیگر وقتی یک نویسنده در سه شیفت کار میکند و یا کارهای متعددی را در دست دارد تا امرار معاش کند خب طبیعی است که به ادبیات ما لطمه میزند ولی با این اوصاف هستند کسانی که در محاصره همه این شرایط هستند اما سعی میکنند باز خوب کار کنند. منتهی این آسیبهایی که به حوزه زده میشود نیازمند کار شناسی دقیقتری است. اما در خصوص تحقیق و پژوهشی که به آن اشاره کردید نکته بسیارمهمی است. بهطور مثال یک ناشر سفارش کار میدهد بدون اینکه حاضر به هزینه کردن برای نویسنده باشد تا برای کارش یک سفر تحقیقاتی داشته باشد.خب آیا نویسنده باید از جیب خودش این کار را کند؟! اینجاست که این موضوع تبدیل به یک دغدغه میشود، دغدغهای که حل کردن و پشتیبانی آن از عهده هر کس و هر نهادی بر نمیآید و این مهم متأسفانه چندان از ساماندهی لازم برخوردار نیست.
با این توصیف میشود گفت ناشر یا نویسنده ترغیب میشوند به ادبیاتی روی آورند که اگرچه ارزش محتوایی بالایی ندارد اما در عوض از هزینههای کمتری برخوردار است مانند خاطره نویسی که این روزها به نوعی جا پای ادبیات پژوهشی گذاشته است.
فکر میکنم یک دورهای پرداختن به ادبیات دفاع مقدس خوب جلو رفت اما در حال حاضر بیشتر کتابها تبدیل به خاطره نویسی از جنگ شده است. البته حوزه هنری در این خصوص تلاش زیادی کرده و کتابها را چاپ کرده است و تبلیغ لازم را برای آن انجام میدهد ولی بیشتر کتابهای خاطرات است که این کتابها قابلیت آن را دارند که بعدها دستمایه داستانهای محض شوند و نویسنده با مراجعه به این کتابها با قدرت خلاقه خودش یک داستان جدید خلق کند.
که این خلاقیت هم در حال حاضر چندان به کار گرفته نمیشود؟
درست است، چون واقعیت این است که همه گرفتار هستند. در هر حوزهای مشکلات وجود دارد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که در زمان جنگ عشق و شوری که وجود داشت باعث شد تا ادبیات جنگ پا بگیرد البته الان هم تا حدودی آن عشق وجود دارد ولی آن انگیزهای که بود کم رنگ شده است که امیدوارم با ارائه راهکارهای مناسب و توجه به این حوزه این انگیزه جان دوباره بگیرد.
برخی معتقد هستند این نبود انگیزه در نویسنده خارج از بحثهایی که شد تا حدی باز میگردد به ته کشیدن سوژهها، چون اصولاً اعتقادشان بر این است که با پایان جنگ و به تاریخ پیوستن دفاع مقدس دیگر عمر سوژههای بکر هم به پایان رسیده است؟
اتفاقاً فاصلهگیری از جنگ زمان بهتری برای پرداختن به این موضوع است و کسانی که در این زمینه جدی هستند سوژههای جدیدتری پیدا میکنند. در زمان جنگ بیشتر شرایط احساسی و شور است اما پس از جنگ عقلانیت بیشتر حاکم است و فرصتها بیشتر پدید میآیند بنابراین کسی که بخواهد در این حوزه بنویسد الان نیز میتواند این کار را کند. نکتهای که باید در خصوص ایجاد انگیزه در مخاطب جدید که همان نسل جوان است بگویم این که یکی از راهها، برپایی کلاسهای آموزشی در سراسر کشور است. ما نباید اهمیت بحث آموزش را فراموش کنیم چرا که اگر از دل این کلاسها ۲ نفر نویسنده خوب بیرون بیایند بهتر از این است که نویسندههای متعدد داشته باشیم ولی ضعیف.
فکر نمیکنید همین انگیزهای که «اینقدر طبعش این روزها سرد شده» عاملی برای تغییر مسیر نویسنده باشد؟ شاید حداقل اینگونه امیدوار به پرفروش بودن و یا تجدید چاپ اثرش باشد؟
ممکن است. این موضوع را هم نمیتوان انکار کرد. اگر کسی سردمدار باشد و نویسندگان را دور هم جمع کند و در جهت ساماندهی این حوزه باشد به نحوی که انگیزه و شور و اشتیاق در نویسنده دوباره بیدار شود قطعاً کشش درونی او به فعالیت در سایر حوزهها کم خواهد شد و این اقدام در بهبود و ارتقای سطح ادبیات دفاع مقدس مؤثر خواهد بود.هر چند در گذشته اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است و حتی سفرهایی هم انجام شد. ولی در حال حاضرما با نسل جدیدی روبهرو هستیم که نیازمند راهکارهای جدیدی هستند و باید به این موضوع به صورت کلان نگاه کرد.
میتوان از ترجمه آثار در سطح بینالمللی بهعنوان یک ناجی و راهکاری که ادبیات این حوزه را ارتقا دهد یاد کرد؟
اگر ما دوست داریم ادبیاتمان در سطح جهانی مطرح باشد پس بنابراین باید روی ترجمه آن هم کار کنیم. همان گونه که برای مسابقات ورزشی ما اینقدر شور میآفرینیم باید برای ادبیات که بحث جدیتری است نیز شور و اشتیاقی بینالمللی ایجاد کنیم که متأسفانه در حال حاضر این ادبیات در خاموشی مطلق است. نکته مهمی که باید در این مورد ذکر کنم این است که در بحث ترجمه ما باید انتخابهای درستی داشته باشیم ضمن این که به یک یا دو مورد خاص بسنده نشود بلکه بهطور مستمر انجام شود. ما آثار بسیار خوبی داریم که به جرأت میتوان گفت با آثار خارجی (داستان کوتاه، بلند، زندگینامه داستانی و رمان) رقابت میکند اما فقط باید به دنیا شناسانده شود، که امیدوارم روزی شاهد آن باشیم.
حمیرا حیدریان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست