سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سلاجقه و گسترش ادب فارسی


سلاجقه و گسترش ادب فارسی

دورة سلاجقه شامل تمام مدّتی است که بین شکست سلطان مسعود غزنوی تا کشته شدن طغرل سوم ۵۹۰ قرار دارد در این مدّت که بیش از یک قرن و نیم طول کشید, سلاجقه و اتابکان و امرای آنان بر بخش مهمّی از ایران حکومت و امارت کردند خصوصاً در دورة درخشان ملک شاه سلجوقی, دولت آل سلجوق به اوج قدرت و ترقّی و تعالی فرهنگی و ادبی خود رسید

دورة سلاجقه شامل تمام مدّتی است که بین شکست سلطان مسعود غزنوی تا کشته شدن طغرل سوم (۵۹۰) قرار دارد. در این مدّت که بیش از یک قرن و نیم طول کشید، سلاجقه و اتابکان و امرای آنان بر بخش مهمّی از ایران حکومت و امارت کردند خصوصاً در دورة درخشان ملک شاه سلجوقی، دولت آل سلجوق به اوج قدرت و ترقّی و تعالی فرهنگی و ادبی خود رسید. سلاجقه با سرعتی تمام توانستند قلمرو حکومت و فتوحات و کشورگشایی خود را تا سواحل مدیترانه و سر حدّات امپراتوری روم شرقی در آسیای صغیر و حدود تصرّفات خلفای فاطمی گسترش دهند و بسال ۴۷۰ هـ .ق. حکومتی جهانی و امپراتوری زمان را بوجود آورند، این فتوحات و گسترش حکومت و فتح پیروزی های آنان تا پایان پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۵۵-۴۸۵) ادامه یافت، بالاخّص در زمان پدرش الب ارسلان و وزارت وزیر با تدبیر او خواجه نظام الملک که با کاردانی و شایستگی قلمرو حکومت وسیع سلجوقی را اداره می کرد و با ایجاد تشکیلات منظّم و مرتّب بر قدرت این خاندان افزوده گردید و به جرأت می توان گفت تنها سلسله ای که بعد از اسلام در این کشور و بلکه در مشرق زمین حکمفرمایی کرد و ممالک اسلامی را تحت یک فرمان و دولت و حکومت واحد درآورد سلسلة سلجوقی است مخصوصاً در زمان پادشاه ملکشاه، قلمرو دولت سلجوقی بمنتهای وسعت و عظمت خود رسید چه از حدّ چین تا مدیترانه و از شمال تا حدّ خوارزم و دشت قبچاق و ماوراء یمن به نام او خطبه می خواندند و امپراتور روم شرقی و امرای عیسوی گرجستان و ابخاز باو خراج می دادند. در عصر این پادشاه و خواجه نظام الملک بسیاری از شهرهای ایران بالاخص شهر اصفهان، از مهمترین و باشکوهترین شهرهای دنیا و یکی از آبادترین آنها بشمار می رفت، و از همین سلسله، آثار مهم تاریخی در این شهر بجای مانده است.

پس از فوت ملکشاه بین فرزندان و اخلاف وی اختلافی ظاهر گشت و کار اداری حکومت این خاندان مختل گردید و کار عمدة آنان به تفرقه و افتراق کشانیده شد و بر ضعف حکومت سلاجقه و جانشینان ملکشاه افزوده گردید و هر یک از اخلاف و بازماندگان خاندان سلجوق در نقطه­یی، رایت استقلال و حکومت خود مختاری بر افراشت خصوصاً اسارت و شکست سنجر موجب گردید که مدّعیان حکومت سلاجقه، قدرتی بدست آوردند از آن جمله اتسز خوارزمشاه اساس و پایه حکومت خود را در خوارزم و

جورجانیه پایتخت این دیار استوار کرد. بطور کلّی با حکومت اتابکان، در عراق و فارس و بازماندگان سلسلة غزنوی و ادامة حکومت خود در لاهور و سند تسلّط آل خاقان یا آل افراسیاب (ایلک خان) بر قلمرو دولت سامانی و بالاخره قتل طغرل سوم و طغیان محمد خوارزمشاه و جنگ او با خلیفه بغداد و عدم موفّقیت وی، سرانجام حکومت این خاندان و بازماندگان آنان بدست تاتار از میان رفت ولی پایگاه و جایگاه اصلی حکومت این خاندان (آل سلجوق) و با توجّه به تمام حوادث و پیش آمدها که مدّت دو قرن بطول انجامید در بلاد ایران بود و سکّه و خطبه به نام این خاندان و اتابکان و بازماندگان این سلسله رواج داشت.

دورة سلاجقه از ادوار بسیار درخشان بشمار می رود. در این دوره فرهنگ و ادب ایرانی و اسلامی به اوج ترّقی و پیشرفت خود رسید و توجّه و عنایتی که خاندان این سلسله یعنی آل سلجوق در حقّ شعرا و نویسندگان و مورّخین و فضلا داشتند موجب گردید آثار منثور و منظوم فراوانی از این دوره باقی بماند.

مؤلّف راحة الصدور و آیه السّرور یعنی محمًد بن علی بن سلیمان راوندی دربارة دوستی و ادب پروری و گسترش فرهنگ اسلامی چنین می نویسد:

«... و برکت پرورش علما و علم دوستی و حرمت داشتِ سلاطین آل سلجوق بود که در روی زمین خاصّه ممالک عراقین و بلاد خراسان علما خاستند و کتب فقه تصنیف کردند و اخبار و احادیث جمع کردند، و چندان کتب در محکم و متشابة قرآن و تفاسیر و صحیح اخبار با هم آوردند که بیخ دین در دلها راسخ و ثابت گشت چنانکه طمع های بد دینان منقطع شد و طوعاً او کرهاً فلاسفه و اهل ملل منسوخ و تناسخیان و دهریان بکلّی سر بر فرمان شریعت و مفتیان امّت محمّد (ص) نهادند، و جمله اقرار دادند که الطرق کلّها مسدودة اِلّا طریق محمد (ص) و هر بزرگی از علما به تربیت سلطانی سلجوقی منظور جهانیان شد، چنانکه خواجه امام فخرالدّین کوفی و خواجه برهان و ابوالفضل کرمانی و خواجه امام حسام بخاری و محمّد منصور سرخسی و ناطقی و ناصحی و مسعودی، و به برکات قلم فتوی و قدم تقوای ایشان و نگاه داشت رعیّت بر راه شریعت مملکت سلاطین آل سلجوق مستقیم شد، و چون پادشاه و زیر دست و امیر و وزیر و جملة لشکر در املاک و اقطاعات بوجه شرع و مقتضای فتوای ائمّة دین تصرّف می کردند بلاد معمور و ولایات مسکون ماند که آثار، من صاحب العلما وقر و من صاحب السفهاء حقر، هر که با علما مصاحبت کند وقار باید و هر که با سفها و مجالست دارد حقیر شود، و در هر ولایتی امرا بعدل و سیاست پادشاهی مشغول بودند و آنچ مواجب دیوان ایشان بود به مساهلت و مسامحت از رعیّت حاصل می کردند، هم رعیّت مرّفه می بودند و هم امرا می آسودند، لشکری مسلمان می مرد و عوان و غمّاز و بد دین در آن دولت بر هیچ کار نبودند و آنچ از شهری در این وقت بجور و ظلم حاصل می کنند در آن روزگار از اقلیمی بر نخاستی، لشکر آنوقت آراسته تر و پادشاهان آسوده تر و با خواسته تر بودند...»

در عصر سلاجقه، زبان و ادب و فرهنگ فارسی پیشرفت و توسعة خاصی یافت. خاندان این سلسله و حکومتهای کوچک دیگر، در دربار خود شعرا و نویسندگان بزرگ تربیت می کردند و به تشویق و ترغیب آنان در عراق و آذربایجان گویندگان بزرگی بظهور رسیدند و به رواج و گسترش قلمرو زبان و فرهنگ فارسی افزودند. سلاجقه در تأسیس و ایجاد استقلال و شناساندن فرهنگ اصیل این مرز و بوم، فعالیّتها و کوششهای مستمر و فراوان کردند. تمدّن و آداب ایرانی که به علّت اهمال آل بویه منحصر به ایران شرقی شده بود از مرزهای این سرزمین به خارج کشانده شد.

در این دوره هنرهای مختلفِ ظریفه بمانند: نقّاشی، معماری، خطّاطی (خوش نویسی) بیش از پیش ترقّی حاصل کرد. ایرانیان که در ادوار گذشته بعلّت فشار و تعدّی بیگانگان، تمدّن و فرهنگ خود را در خطر می دیدند با روی کارآمدن آل سلجوق و توسعة قلمرو حکومت آنان و نشر مبانی فرهنگی و ادبی این سرزمین، بار دیگر تمدّن سلاجقة ایران که اهمیّت بسزایی در تاریخ ادب کشورمان دارد جان گرفت.

آقای میرزا اسماعیل خان افشار حمید الملک در مقدمة سلجوق نامة خواجه امام ظهیر الدین نیشابوری دربارة تمدّن ایرانی در عصر سلاجقه چنین می نویسد:

«تمدّن ایران که بعد از ظهور اسکندر از سواحل شرقی هلسپون و داردانل عقب نشینی اختیار کرده بود بعد از چندین قرن دوباره با این خاندان در صحراهای لیدی و فریژی با کمال استحکام ریشه دواند و در ظهور مغول، مملکت سلاجقة روم، پناهگاه امنی برای ایرانیان گردید و آثار ادبا و شعرا و علمای فارسی زبان این مملکت مانند حضرت مولانای رومی، ابن بی بی، قانعی طوسی، صدرالدّین قونیوی و صدها غیر آن بهیچوجه در زیبایی فصاحت و بلاغت از آثار ایرانیان معاصر خود نازلتر نیست. صنایع سلاجقة روم در تاریخ صنعت مقام بزرگی دارد و همان صنعت خالص ایرانیست که در تحت نفوذ صنایع بیزانس و سوریة شمالی بوجود آمده بالاخره یکی از علائم مشخّصة این خانواده ذوق و دلباختگی و علاقة شدید بسیاری از افراد این خاندان است به شعر فارسی، مانند طغرل آخرین پادشاه سلاجقة ایران و کیقباد از سلاجقه روم و غیره که اشعار آنها را از حیث زیبائی و بلاغت در ردیف اشعار استادان می توان قرار داد و بدیهی است که اطّلاع از جزئیّات تاریخ آل سلجوق و شُعب آن در تاریخ ایران و سایر ممالک آسیایی غربی اهمیّت مخصوصی دارد.

بطور کلّی دورة سلجوقیان از جهت تعداد گویندگان و سرایندگان از درخشانترین ادوار تاریخی و ادبی ایران بشمار می رود. سلاجقه زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند. وزراء این دوره، خصوصاً عمیدالملک کندری و خواجه نظام الملک، فضل دوست و فرهنگ پرور و شاعر پرور بوده اند و از خدمت و عنایت نسبت به فضلا و ادبا دریغ نمی کردند و همواره خدمات شایانِ توجّهی بترقّی علوم و ادبیّات کرده اند.

تأسیس مدارس نظامیّه، در بغداد، بلخ، نیشابور، اصفهان و ایجاد کتابخانه ها و خانقاهها و مدارس مختلف، اسباب عمدة رواج تمدّن اسلامی در این عصر درخشان بشمار می رود خاصّه ظهور کسانی بمانند: امام فخر رازی، امام محمّد غزّالی، ابوالفرج بن جوزی، شیخ شهاب الدّین سهروردی، امام الحرمین جوینی و امثال آنان نیز در این عصر تا حدّ زیادی در نشر و بسطِ معارف اسلامی موثّر واقع شد. زبان فارسی در این عصر رواج کامل یافت. اکثر پادشاهان این خاندان با وجود اینکه خود تُرک زبان بودند[۱] در بسط و نشر فرهنگ و تمدّن ایرانی و شعر و آثار ادبی فارسی و تشویق و ترغیب شعرا و نویسندگان فارسی زبان کوشش فراوان کردند و عدهّ­یی از شعرای این دوره مثل امیر الشعرا معزّی و انوری و خاقانی و نظامی در شمار استادان و پیش کسوتان بزرگ شعر و ادب فارسی قرار گرفتند و سخن سرایان و نویسندگان دیگری که در این عصر از حمایت و عنایت شاهان و وزرای سلجوقی برخوردار بوده اند عبارتند از:

ابوالفضل بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، حکیم ناصر خسرو، عمر خیّام، سنایی، جمال الدین عبدالرّزاق اصفهانی و دیگران.

از پادشاهان این خاندان بعضی خود شعر می سرودند، چنانکه ملکشاه سلجوقی هم اشعار فارسی حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر می گفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله شاعر بوده است و اشعاری از او روایت شده است – ذوق و علاقه­ای که پادشاهان این دوره به شعر فارسی داشته اند و علی الخصوص که محتشمان و داعیان نیز خود به تقلید از سلاطین و خواه به اقتضای ذوق خویش از تشویق شعرا خودداری نمی کردند و بهیمن جهت است که شعر فارسی در این عصر در طریق تکامل و تحوّل قدم می نهد و سبک خاصّی به نام سبک عراقی بوجود می آید و با ظهور گویندگان بزرگ که ذکر آنان شد این سبک و شیوة گویندگی به اوج کمال خود رسید. توجّه پادشاهان این دوره به شعرا موجب گردید که گویندگان قصایدی را بوصف حالات و روحیّات و کشور گشایی ها و بخشش و اِنعام آنان اختصاص دهند چنانکه می دانیم امیر الشعرا معزّی و انوری طیّ قصائد خود سلطان سنجر را ستوده اند و حتّی شعرایی نظیر عبدالواسع جَبَلی و کمال الدّین بخارایی و حکیم سنایی، سلطان سنجر را پیوسته در اشعار خود مدح و ستایش کرده اند.

درست است که در این عصر، زبان و ادب فارسی رواج پیدا کرد و نویسندگان و گویندگانی به تألیف و تصنیف آثاری بمانند کتاب الابنیه عن حقایق الادویه در داروشناسی و مفردات دارو و ناصر خسرو قبادیانی، زاد المسافرین را در حکمت نظری و امام محمّد غزّالی، کیمیای سعادت را در حکمت عملی به فارسی نوشتند ولی دانشمندان بزرگ مثل: زمخشری و شهرستانی، کتب فراوانی به زبان عربی که در واقع زبان علمی و مذهبی بشمار می رفت تألیف کردند.

سلاطین سلجوقی در واقع از حامیان بزرگ هنر و صنعت و هنرمندان و صاحبان پیشه و حرفه بشمار می روند و علاقه ای که خاندان این سلسله به هنرهای ظریفه داشتند، هنرمندان بزرگ و استادکاران عالیقدری بظهور رسیدند.

در زمان پادشاهی این خاندان، اصفهان، مرو، نیشابور، هرات و ری مرکز و مجمع صاحبان هنر و پیشه بوده است که خوشبختانه بسیاری از آثار هنرمندان در موزه های داخلی و خارجی دیده می شود.

شاهکارهای هنری این هنرمندان از بافندگی، فلز کاری، سفال سازی، مینیاتور، تذهیب و خطّاطی است و بهمین دلیل دورة سلجوقیان از لحاظ سبک و شیوه کارهای هنری و معماری در تاریخ هنر ایران ارزش خاصّی را داراست. برای ارائه دلیل در اینجا لازم است به گفتار دانشمند بزرگ کریستی ویلسون توجّه شود:

«در این عصر، صنایع و معماری نه تنها در ایران تجدید حیات یافت بلکه با فتوحات سلاجقه، اصول و اسلوب صنایع ایران را تا سواحل مدیترانه و حتّی تا شمال آفریقا بسط و گسترش داد و بهمین دلیل و کیفیّت است که آثار و نمونه های شیوه کار هنرمندان ایرانی و صنایع رایج عصر سلجوقی تا قرنها در صنایع مصر و سوریه دیده می شود».

در این دوره خطّاطی و بزّازی، نسّاجی و مذّهب کاری و هنرهای تزئینی رواج پیدا کرد و حتّی هنر موسیقی پیشرفت کامل یافت و چنانکه آورده اند ابوالمعالی جوینی در نواختن موسیقی و چنگ و طبل مهارتی کامل داشت. در این دوره هنر معماری بدرجة کمال رسید و هنرمندان و معماران چیره دست آثار فراوانی در شهرهای اصفهان، اردستان، زواره، گلپایگان و برسیان بوجود آوردند که می توان از جمله آنها گنبد نظام الملک و گنبد تاج الملک را نام برد.

از هنرمندان بزرگ خطّ و کتابت می توان ابوالمعالی نحاس اصفهانی را که مدتهای زیاد در خدمت سلاطین سلجوقی بخصوص در عهد محمّد بن ارسلان و جلال الدّین ابوالفتح حسن ملکشاه و غیاث الدّین ابوشجاج محمّد به کار خطّاطی و هنرنمایی مشغول بود نام برد و چون مقام او بر خلیفه وقت عبّاسی، المستنصر (۴۸۷-۵۱۲) ملعوم گردید او را بحضور خود طلبید و فوق العاده وی را مورد اکرام و اعزاز خویش قرار داد و تا جایی که به درجات بزرگ کشوری نائل آمد و به مسند وزارت و صدارت تکیه زد و با وجود مشاغل و مسؤولیّتهای مهّم مملکتی دقیقه ای از نوشتن و کتابت قطعات و الواح نمی آسود. ابوالمعالی (متوفی ۵۰۹ یا ۵۱۲). در شاعری با امیر الشّعرا معزّی لاف همسری و برابری می زد و اشعار نسبتاً جالبی از او باقی مانده است چنانکه در مدح سلطان ملکشاه گوید:

زمانه خصم ترا بر کشد بلند بدانک

چو بر زمین زندش خردتر شود مسکین

دورة سلاجقه، یکی از ادوار برجسته و پیشرفت و ترقّی خوشنویسی است و مخصوصاً سلاطین اخیر سلجوقی در تشویق خوشنویسان می کوشیدند و بعضی مثل طغرل بن ارسلان شاه از سلاجقة عراق و کردستان (۵۷۳-۵۹۰) خود خوش می نوشت.

دربارة خوشنویسی طغرل، راوندی گوید که سلطان طغرل چون میل به تعلیم خطّ کرد به سال ۵۷۷ محمود بن محمد خال مرا خواست و از او تعلیم خطّ گرفت و آداب آموخت و خطّ را بجایی رسانید که «وقتی محمود به محمّد بن راوندی ... که خال دعا گوی باشد... ملاحظه­یی به خطّ مبارک سلطان داشت و مصحفی حمایلی بخطّ اشرف سلطان که ابن بوّاب و ابن مُقله در حال حیات از نوشتن هزار و یک آن عاجز بودند از برای ملک مازندران بتحفه برد ...».

و نیز گوید «به عهد آن پادشاه بزرگ زادگان همه به مکتب (یعنی جای کتابت) می نوشتند و هنرمند می آسود هر خطّاطی ده جا مکسب داشت و هر ادیبی دو سه مکتب داشت.

از معاریف و مشاهیر خطّ نویسان و خطّ شناسان دورة سلجوقی ابوبکر نجم الدین محمّد بن علی بن سلیمان راوندی صاحب کتاب راحة الصدور و آیه السّرور در تاریخ سلاجقه است.

راوندی در کودکی پدرش درگذشت و قحطی سال ۵۷۰ که در اصفهان و اطراف اتفاق افتاد به او و خاندانش صدمة بسیار وارد آورد ولی خال دیگر وی ابوالفضل احمد بن محمّد وی را تربیت کرد.

ابوالفضل خود از دانشمندان و فضلاء عصر بود و از هنر خطّ و خطّاطی بهرة کافی داشت. راوندی مدّت دهسال تمام در نزد دایی خود بود و با او تمام شهرهای عراق را دیدن کرد دربارة خوش نویسی خود گوید:

«در علم خطّ چنان شدم که نمودارش در این کتاب (مقصود راحة الصدور است) روشن شود هفتاد گونه خط را ضبط کردم و از نُسخِ مصحف و تذهیب و جلد که بغایت آموخته بودم ...».

زمانی که در مسافرت بود بزرگان و دانشمندان چند در شهرهای عراق مجتمع بودند و مرکز آنها شهر اصفهان بود و نیز همدان که مرکز حکومت طغرل بن ارسلان سلجوقی بود مجمع فضلا و دانشمندان و هنرمندان بود.

راوندی به امیر سیّد عماد الدّین مرادانشاه برادر طغرل قرآن و خط می آموخت و ۵ تا ۶ سال در خاندان ایشان بود و از عنایات و توجّهات آن خاندان برخوردار می گردید.

باز راوندی در کتاب راحة الصدور گوید:

«بیشتر معاریف و پادشاهان و ارکان دولت پسران را اسم شاگردان دعاگوی خالان حاصل آمد و کسانی که به بلاغت معروف بودندی و صوب خراسان بخطّ و هنر تفاخر به شاگردی ما کردندی ...» بعد از سال ۵۹۰ و مرگ طغرل راوندی مدّتی سرگردان بود تا سال ۵۹۹ کتاب راحة الصدور را که به نام غیاث الدّین ابوالفتح کیخسرو بن قلیج ارسلان از سلاجقه روم (۵۸۸-۶۰۷ ) تألیف کرد و بخدمت وی رسید و تقدیم داشت. در همین کتاب فصلی منثور و منظوم در معرفت اصول و قواعد خطوط آورده است و دنبال آن فصل گوید: اصول خطّ را کتابی دیگر مفصل ساخته ام ولی این کتاب بدست نیست ...».

خلاصه اینکه زبان و فرهنگ و ادب فارسی و کلیة مظاهر هنری در این دوره پیشرفت و ترقّی زیادی کرد و چنانکه امروزه در اقصی نقاط جهان هنرنمایی هنرمندان و معماران این دوره مورد توجّه و ستایش و تحسین قرار گرفته که دلیلش پیدایش آثاریست در پیرامون خاندان سلجوق و نحوة حکومت و توجّة آنان به فرهنگ و ادب فارسی. والسّلام

دکتر بدیع الله دبیری نژاد، استاد، عضو هیأت علمی دانشگاه اسلامی واحد نجف آباد، کوی جدید استادان دانشگاه اصفهان، گلستان یکم، پلاک ۵۳،

کد پستی۵۳۷۵۶- ۸۱۶۹۶

منابع و مأخذ

۱ – سلجوقنامه خواجه امام ظهیر الدین نیشابور – به کوشش آقا میرزا اسماعیل خان افشار حمید الملک.

۲ – تاریخ بیهقی – دکتر علی اکبر فیّاض.

۳ – اوامر العلائیه ابن بی بی محمد

۴ – سیاستنامه یا سیر الملوک خواجه نظام الملک وزیر

۵ – راحة الصدور و آیة السّرور ابوبکر نجم الدّین محمد بن علی بن سلیمان راوندی (در تاریخ سلاجقه)

۶ – کلیله و دمنه منظوم. قانعی توسی بکوشش پروفسور ماگالی تودووا

۷ – چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی – دکتر محمد معین

۸ – زاد المسافرین ، ناصر خسرو قبادیانی

۹ – تاریخ مفصّل ایران، دکتر عبدالله رازی

۱۰ – تاریخ مفصّل ایران (سلاجقه) ، استاد اقبال آشتیانی

۱۱ – دائرة المعارف فارسی ، دکتر غلامحسین مصاحب

۱۲ – لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا

۱۳ – سلاجقه کرمان، باستانی پاریزی

۱۴ – تاریخ ادبیات ایران، جلد دوم، دکتر ذبیح الله صفا

۱ - پادشاهان این سلسله اگر چه ایرانی نژاد نبودند ولی بعلّت علاقه زیاد و وافری که به این سرزمین نشان می دادند، مرکز اقتدارشان در ایران گردید و بتدریج به خُلق و خُوی ایرانیان انس گرفتند و بمانند سلاطین بزرگ این کشور در این خطّة پهناور حکمفرمایی کردند و با شروع پادشاهی ملکشاه بار دیگر تعادلی در وضع آشفته پیشین بوجود آمد.



همچنین مشاهده کنید