جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
دانش آموزان تابلو در مدارس
وجود دانشآموز معتاد در مدارس به خصوص در مقطع متوسطه در دبیرستانها و هنرستانهای کشور یک واقعیت است. مسوولان آموزش و پرورش در سمتهای خرد و کلان، در اظهارنظرهای رسمی معمولاً وجود اعتیاد در مدارس را انکار کردهاند، اما باید گفت که این پدیده در مدارس وجود دارد و با کتمان و ندیده گرفتن آن نیز از بین نمیرود. برای حل مشکل اعتیاد در مدارس نباید صورتمساله را پاک کرد و به جای این کار، مسوولان باید به هر ترتیبی که شده برای آن راهحل پیدا کنند.
این یادداشت دیدههای شخصی نگارنده است که سالهای متمادی مدیریت دو مدرسه در مناطق ۹ و ۱۵ آموزش و پرورش تهران را بر عهده داشته است. ما در دبیرستان تلاش میکردیم وقتی با دانشآموزان معتاد روبهرو میشویم، ابتدا به آنها کمک کنیم. برای پیدا کردن دانشآموز معتاد در مدرسه، هیچ گونه تجسسی در احوال شخصی دانشآموزان انجام نمیشد و مدیر دبیرستان یا دبیران در پی یافتن شخص معتاد نبودند. معمولاً دانشآموزان معتاد به تدریج مشخص میشوند و دبیر و مدیر به تدریج پی میبرند که فردی که مشکوک به اعتیاد بوده، واقعاً معتاد است. این دانشآموزان با علائم ظاهری مثل لاغری و دارا بودن مشکلات روحی و روانی، عصبیت و بیخوابی، کاملاً مشخص میشوند. به عبارت بهتر دانشآموز به قدری «تابلو» میشود که همه میفهمند او معتاد است. دانشآموزان معتادی که شخصاً در مدرسه با آنها روبهرو بودهام، در سالهای سوم یا چهارم متوسطه تحصیل میکردند و ما در ابتدای کار با آنها مدارا میکردیم. اولین قدم برای کمک به کسی که دچار اعتیاد شده، این است که با او صحبت کرد و از مشکلاتش آگاه شد. ما میتوانستیم در همان ابتدای کار به اداره آموزش و پرورش مراجعه کنیم و دانشآموز معتاد را به اداره معرفی کنیم، اما معمولاً این کار کمکی به دانشآموز معتاد نمیکند. احتمال کمتری دارد مشکلی که در مدرسه حل نشده، در اداره آموزش و پرورش حل شود. ادارات آموزش و پرورش دارای واحد مشاوره هستند که دانشآموز معتاد به آنجا معرفی میشود و به دلیل اینکه تعداد مراجعان به این مشاوران زیاد است و نیز اینکه آنها در جریان جزییات محیط تحصیلی دانشآموز نیستند، کمک قابل توجهی نمیتوانند به دانشآموز بکنند.
وقتی دانشآموز معتاد در مدرسه شناسایی میشود، به عنوان مدیر مدرسه تلاش میکردم که مدتی با آنها کنار بیایم. با آنها صحبت میکردم و سعی میشد با والدین آنها هم مشاوره شود. در اغلب موارد وقتی به پدر و مادرها میگفتیم که دانشآموز آنها معتاد است، اول انکار میکردند و اصلاً نمیخواستند قبول کنند که فرزندشان معتاد است. آنها میترسیدند برای تحصیل فرزندشان در مدرسه مشکل پیش بیاید یا اینکه وجهه آنان در اجتماع خراب شود و اعتیاد را انکار میکردند. اما هنگامی که با صبر و تحمل، شواهد اعتیاد را برای پدر و مادرها توضیح میدادیم، سرانجام آنها قبول میکردند که فرزندشان مواد مصرف میکند. پس از اینکه اعتیاد را قبول میکردند، تلاش میکردیم جلساتی با آنها بگذاریم و آگاهیهای لازم را برای برخورد با فرزند معتاد به آنها بدهیم. رشته تحصیلی من مشاوره است و این موضوع در برخورد با دانشآموزان معتاد و والدین آنها بسیار کمک میکرد.
همچنین تلاش میکردیم با دانشآموزان معتاد نیز صحبت کنیم و فرصتی به آنها بدهیم تا بتوانند مصرف خود را کم و اعتیاد را ترک کنند. اما در بیشتر مواقع دانشآموزان نمیتوانستند مصرف مواد را ترک کنند. خود آنان هم میخواستند ترک کنند اما معمولاً موفق نمیشدند. مدرسههایی که مدیریت آنها را بر عهده داشتم از مدارس خوب تهران به شمار میرفتند و تعداد معتادان در آن بسیار انگشتشمار بود، اما به هر حال مواردی از این دست، در طول سالهای تحصیلی به چشم میخورد. خانوادههای این معتادان از طبقات متوسط جامعه بودند به خصوص کسانی که در مدرسه منطقه ۹ تحصیل میکردند، دارای خانوادههایی با وضع اقتصادی خوب و والدین تحصیلکردهای بودند. تعدادی از این دانشآموزان حتی دارای ضریب هوشی بالا و درسخوان بودند و در گذشته هم نمرات تحصیلی بالایی داشتند. این دانشآموزان در این خانوادهها دارای آزادی عمل بالایی بودند و دست به تجربههای مختلفی میزدند. اغلب آنان دوستان زیادی داشتند و همین رفیقبازی و دوستان مصرفکننده مواد بود که آنان را به سمت اعتیاد سوق داده بود.
برخلاف مصرفکنندگان مواد، کسانی که فروشنده مواد بودند افراد ناموفق و از خانوادههای فقیر بودند. مصرف و فروش مواد مخدر در مدارس بسیار پنهان و یافتن شواهد برای مصرف یا فروش مواد مخدر بسیار سخت بود. ما میدانستیم که در مدارس فروش مواد یا قرار گذاشتن برای فروش مواد اتفاق میافتد ولی تقریباً هیچ وقت نمیتوانستیم کسی را متهم کنیم و آنان را با مواد بگیریم. مدرسه بهترین جا برای عرضه همه نوع انحرافات، از مواد مخدر گرفته تا فیلمهای مستهجن، به شمار میرود. دانشآموزان به طریقی کاملاً مخفی با این مقولات آشنا میشوند، آنها را برای هم تشریح میکنند و قول و قرارهای خود را میگذارند و خرید یا مصرف را به خارج از مدرسه منتقل میکنند. عمل خلاف اغلب در خارج از مدارس انجام میشود اما میتوان گفت همه کارهای اولیه این اعمال خلاف در مدرسه اتفاق میافتد. هر انحرافی که در جامعه دیده میشود، یکی از سرنخهای آن را هم میتوان در مدرسه دید. نمیتوان گفت در جامعه اعتیاد وجود دارد اما مدارس عاری از مواد یا بحث استعمال مواد مخدر است.
همین جاست که بحث آگاهی دادن به دانشآموزان پیش میآید. در زمینه آگاهی دادن دو نظر در مدارس وجود دارد؛ عدهای معتقدند با صحبت کردن درباره اعتیاد و مواد مخدر، زمینه مصرف مواد بیشتر میشود و عده دیگری نیز میگویند باید به دانشآموزان آگاهی داد تا هنگامی که مواد را میبینند یا با وسوسه آن روبهرو میشوند، از عواقب آن آگاه باشند. دانشآموزان معتادی که ما برای آنها مهلت مشخص کرده بودیم و نتوانسته بودند تا آخر سال ترک کنند، در سال بعدی ثبت نام نمیشدند. ما با آنها و والدینشان قرار گذاشته بودیم که اگر ترک نکرده باشند، از آنها اسمنویسی نکنیم و معمولاً هم اگر ترک نمیکردند، برای ثبتنام نمیآمدند. اگر هم برای نامنویسی میآمدند، آنها را ثبتنام نمیکردیم.
ما برای اینکه دانشآموزان دیگر آلوده نشوند، چارهای جز این نداشتیم. نظر ما این بود که اگر یک دانشآموز معتاد به مدرسه نیاید و زندگیاش نابود شود، بهتر است تا اینکه چند دانشآموز دیگر را هم معتاد کند. به هر حال، آنجا مدرسه بود نه آسایشگاه یا بیمارستان ترک اعتیاد و ما نه کارشناسی و نه قدرت اعمال کمکهای بیشتر به دانشآموز معتاد را داشتیم. ما به طور معمول هم به سختی میتوانستیم از پس مشکلات و رفتارهای نابهنجار برخی از دانشآموزان دبیرستانی برآییم، چه رسد به اینکه به دانشآموزان معتاد هم کمک کنیم که اعتیاد سخت خود را ترک کنند. دانشآموزی که به معتاد تابلویی تبدیل شده بود و نتوانسته بود اعتیاد خود را ترک کند، به مدارس سطح پایینتری میرفت و ثبتنام میکرد.
آن مدارس نیز اگر میدیدند که دانشآموز معتاد تابلویی است، از او نامنویسی نمیکردند اما معمولاً دانشآموز و والدین آنها در روز ثبتنام طوری رفتار میکردند که مسوولان مدرسه جدید متوجه اعتیاد دانشآموز نمیشدند. به این ترتیب، دانشآموز به تدریج از گردونه مدارس حذف میشد و ساختار مدارس نیز طوری بود که به او کمک اصولی و چندانی نمیشد. در مدارس به طور سیستماتیک و اصولی فعالیتهایی ضدمصرف مواد مخدر انجام نمیشود و اگر کسی هم کاری انجام بدهد، با سلیقه خود و از سر دلسوزی مواردی را مطرح میکند. مثلاً دبیران علوم اجتماعی یا مشاوران مدارس گاهی مسائلی را در کلاسها میگویند اما این طور نیست که همه آنها از روی یک کتاب و متن مشخص و با سیاست آگاهانه و ارادهای از ردههای بالاتر، دست به این کار زده باشند.
این متن نوشته یکی از مدیران دبیرستانهای تهران است که به درخواست روزنامه شرق درباره اعتیاد در مدارس نگاشته شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست