جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در باب روشنفکری


در باب روشنفکری

روشنفکری (در انگلیسی Intellectualism در فرانسه Intellectuelité و در زبان لاتین Intelligere) به معنی تفکیک دو چیز از همدیگر است.به همین دلیل به عنوان روح انتقادگرا و ممیز شناخته می‌شود. روشنفکری در فارسی به معنای …

روشنفکری (در انگلیسی Intellectualism در فرانسه Intellectuelité و در زبان لاتین Intelligere) به معنی تفکیک دو چیز از همدیگر است.به همین دلیل به عنوان روح انتقادگرا و ممیز شناخته می‌شود. روشنفکری در فارسی به معنای روشن کننده فکر است.آدمی وقتی از بند قضا و قدر مهار زندگی را به دست خود گرفت و در سرگذشت خود و همنوعان خود موثر شد پا به دایره روشنفکری گذاشته و اگر روشنفکری را تا حدودی آزاد اندیشی معنی کرده‌اند و نیز به همین دلیل است که روشنفکر آزاد از قید تعصب یا تحجر مذاهب و نیز آزاد از تحکم و سلطه قدرت‌های روز خود را مسوول زندگی خود و دیگران می‌دانند که لوح ازل و قلم تقدیر را بسیار واضح می‌نماید، اگر در همین جا تذکر داد شود که چنین نوع برخوردی یا جهان بینی و بینشی امور زندگی هم وظیفه است و هم کار و هم حق برای عده‌ای مخصوص از هر اجتماع که در درجه اول در بند حوائج ابتدایی زندگی نیستند و رفاه نسبی مختصری که دارند از بند احتیاجات تن دور شده و تازه دچار بند عقل شده‌اند و از بند خویش که رسته‌اند به دیگران گرفتار آمده‌اند.به تعبیر دیگر روشنفکری هم از حقوق و هم از وظایف دسته مخصوصی از مردم است که فرصت جرات ورود به لاهوت و ناسوت را دارند.یعنی فرصت و جرات و اجازه اندیشیدن در این دو مقوله را که امور آسمان‌ها و اعتقادات و اصول (لاهوت) باشد و امور زمین و مردمش و زندگی‌شان و چونی و چندی‌هایش (ناسوت) سه شرط برای روشنفکری می‌توان گذاشت:شرط اول به معنی وقت فارغ شرط دوم جرات به معنی دل داشتن و شرط سوم و آمادگی از درون فشارند و نترسیدن.

جریان روشنفکری در قرون وسطی پا گرفت.دانشگاه‌های آن دوره محل تحصیل قشری بوده که به طور نسبی از قشر حاکم فئودال مستقل بودند.روشنفکری به معنی مدرن آن نخستین بار در جریان محاکمه آلفرد دریفوس مشاهده شد.این شخص یک افسر ارتشی بوده که به جرم خیانت به جزایر شیطان تبعید شده بود ولی پس از شش سال مدارکی دال بر بی‌گناهی وی یافت گردید.در جریان محاکمه مجدد این افسر یهودی امیل زولا و ۳۰۰ نفر از هنرمندان و نویسندگان آن دوره نامه‌ای با عنوان من متهم می‌کنم به رئیس‌جمهور می‌نویسند که آن نامه به نام اعلامیه روشنفکران مشهور شد.این اقدامات منجر به عقب‌نشینی دادگاه نظامی گردید و نخستین پیروزی روشنفکری به شمار آمد.جریانات روشنفکری نخستین بار در زمان به وقوع پیوستن انقلاب فرانسه تلاش نمودند تا اندیشه‌های خود را در جامعه اشاعه دهند.این قشر که برآمده از جریان آزادی‌های سیاسی آن دوره بودند تلاش نمودند انسان‌مداری، افکار لائیک و لیبرالیسم را در جامعه رواج دهند.روشنفکران قرن ۱۸ مانند سخنگویان بورژوازی عمل می‌کردند و سعی در توجیه روابط حاکم بر جامعه آن روز داشتند.در قرن نوزدهم گروه جدید از روشنفکران سوسیالیست قوت گرفتند و برعکس روشنفکران نسل پیش علیه بورژوازی تبلیغ می‌کردند.ضدامپریالیسم در قرن بیستم نیز تاثیرات خود را بر روشنفکران به صورت ملموس تداوم بخشید.

در زمان حکومت دودمان قاجار و به ویژه در پی شکست ایران از روسیه قشر تحصیلکرده به دنبال کشف علل عقب ماندگی ایران از کشورهای اروپایی بودند.این شکست نظامی سران قاجار را هم برای رفع عقب ماندگی تشویق کرد.یکی از کسانی که در این امر مصر بود عباس میرزا بود زیرا وی شاهد شکست خود به علت عقب‌ماندگی فناوری بوده‌است.وی برای اولین بار دانشجویانی جهت تحصیل به اروپا ارسال کرد تا از تکنولوژی آنها بهره‌مند گردد.اولین گروه از روشنفکران ایرانی مانند میرزا ملکم خان و طالبوف بیشتر طرفدار حکومت بودند زیرا اولاً از داخل قشر حاکمه بودند و ثانیاً توسط دولت رشد کرده بودند.ازاین‌رو اولین گروه روشنفکری در ایران توسط دولت مرکزی شکل گرفت.با آشنایی بیشتر مردم با غرب و افزایش رفت و آمد به غرب به خصوص استانبول تحصیلکردگان ایرانی با سیستم فکری غرب آشنایی بیشتری یافتند.به ویژه آنکه نهضت مشروطه در عثمانی به نتیجه رسیده بود و به تدریج افکار مشروطه خواهی در ایران گسترش یافت.در این دوران گروه‌های روشنفکر در گروه‌ها و انجمن‌های مخفی متشکل شدند.از جمله این انجمن‌ها می‌توان به فراموشخانه، لژ بیداری ایران، انجمن آدمیت و انجمن ترقی اشاره کرد.این گروه‌ها با پخش اعلامیه‌ها و انتشار روزنامه‌ها افکار خود را منتشر می‌کردند.این گروه به لزوم اصلاحات سیستم ارضی و اداری و کم شدن نقش روحانیون از جامعه و نیز محدود ساختن حاکمان در چارچوب قانون تاکید می‌کردند.