شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

«اصلاحات» در سینما


«اصلاحات» در سینما

نگاهی به جریان فیلم های بعد از دوم خرداد ۷۶

شوخی با موضوعات سیاسی و به طور مشخص شخص رییس‌جمهور قبل از «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» مرسوم و معمول نبود و اتفاقا به همان فیلم هم محدود شد. ابوالحسن داودی این فیلم سینمایی را براساس متنی نوشته پیمان قاسم‌خانی کارگردانی کرد. فیلم در بخش‌های مختلفی وارد شوخی‌های سیاسی می‌شود. یکی از موضوعات مطرح آن سال‌ها که در میان جوانان رواج داشت، کل‌کل‌های طرفداران دولت اصلاحات و طیف مخالف بود که این به صورت شوخی و کمدی در فیلم مطرح می‌شود. اصطلاحات رایج سیاسی آن مقطع چند باری در فیلم عنوان می‌شود و شکل به کارگیری آن خنده مخاطب را به همراه دارد

شروع به کار دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶، نقطه عطفی را برای سینمای ایران رقم زد، کارگردانانی از نسل جوان وارد میدان شدند و فیلمسازان با‌سابقه امکانی برای طرح موضوعاتی نسبتا ملتهب به دست آوردند. در این فضا بود که از یک سو خود جریان روی کار آمدن دولت اصلاحات در فیلم‌ها به تصویر درآمد یا اشاره‌یی به آن صورت گرفت و از سوی دیگر فیلم‌هایی با موضوعات مربوط به جوانان ساخته شد. سال ۱۳۷۶، زمانی بود که برخی از متولدان بعد انقلاب به سن جوانی رسیده بودند و حالا سینما امکانی بود برای بیان مسائل آنان. همچنین پتانسیل بالای نسل جوان برای حضور در سالن‌های سینما و پیگیری فیلم‌ها تعدادی مخاطب تضمین شده نیز برای فیلم‌ها به همراه می‌آورد. سینمای دوره اصلاحات را می‌توان از همین دو سرفصل مورد ارزیابی قرار داد؛ فیلم‌هایی که به دولت اصلاحات و درام‌های موجود در آن اشاره داشتند و فیلم‌هایی که تصویری از جوانان و نوجوانان ارائه می‌کردند.

● در فضای اصلاحات

یکی از برنامه‌های جدی دولت اصلاحات، آزاد کردن فضای سینما و بالابردن اهمیت آن بود؛ حضور فردی چون سیف‌الله داد در سمت معاون امور سینمایی و درک و دانش او نسبت به سینما همگی دست در دست هم دادند تا فضای مناسبی برای فیلمسازی در آن سال‌ها به وجود آید و مجموعه‌یی از فیلم‌های پراهمیت سینمای ایران در آن سال‌ها تولید شود؛ فیلم‌هایی که در ادامه نگاهی به شاخص‌ترین آنها صورت می‌گیرد.

● زیر پوست شهر

رخشان بنی‌اعتماد زمانی که «زیر پوست شهر» را ساخت به عنوان فیلمساز مطرحی در حوزه کارهای اجتماعی شناخته می‌شد؛ اما این فیلم با نگاهی که به مسائل روز جامعه داشت، در فضایی نسبتا متفاوت به کارهای قبلی‌اش قرار می‌گرفت.

طوبی با بازی گلاب آدینه زنی رنج کشیده از طبقه پایین جامعه است که برای تامین مخارج خانه در کارخانه‌یی کار می‌کند و در عین حال با دردسرهای مربوط به فرزندانش مواجه است. فیلم در برخی صحنه‌ها که شکل مستندگونه پیدا می‌کند مونولوگ طوبی رو به دوربین است که درباره انتخابات سخن می‌گوید. پسر طوبی در جریان کارهای تبلیغاتی انتخابات دچار مشکل شده و مادر نسبت به فرزندش حساسیت زیادی دارد. از سویی خانواده طوبی با مشکلات اینچنینی روبه‌رو هستند و از سوی دیگر دختر همسایه این خانواده به دلیل فشارهای برادر از خانه فرار می‌کند و مدتی بعد در پارک در حالی که آرایشی غلیظ دارد دیده می‌شود. بنی‌اعتماد در عین حال که «زیر پوست شهر» را به عنوان فیلمی داستانی ساخت، روایتی مستند نیز از وضعیت زندگی در آن طبقه از جامعه طی نیمه دوم دهه ۷۰ ارائه کرد. این فیلم با استقبال گسترده‌یی مواجه شد و در کارنامه این فیلمساز به عنوان اثری شاخص مطرح است.

● اعتراض

«اعتراض» مسعود کیمیایی که محصول سال ۱۳۷۸ است، نیم نگاهی به اتفاقات سیاسی رخ داده در آن سال دارد. ماجرای کوی دانشگاه و جوی که در پی آن به وجود آمد، فیلمساز را بر آن داشت تا در بستر داستانی فیلمش که همواره ماجرایی از رفاقت است، موضوع دانشجویان را مطرح کند.

فیلم از خانواده‌یی می‌گوید که یکی از برادران برای کشتن نامزد برادرش که رابطه‌یی نامشروع داشته به زندان افتاده و حالا زمان آزادی او فرا رسیده است. او بعد از آزادی درمی‌یابد که یکی از برادرانش که دانشجو بوده، در جریان اتفاقاتی که در دانشگاه‌ها رخ داده باتوم خورده و دچار مشکل شده و در بیمارستان روانی بستری است.

● آژانس شیشه‌‌یی

به گفته و انتخاب بسیاری از منتقدان سینما «آژانس شیشه‌‌یی» یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران بعد از انقلاب است. این فیلم داستان افرادی را روایت می‌کند که سال‌ها شخصیت اول فیلم‌های حاتمی‌کیا بودند؛ رزمندگان و مجروحان جنگی. فیلم بیانی از عصیان است؛ عصیانی ناشی از تحمل فشار. حاتمی‌کیا بعد از ساخت این فیلم بارها با این پرسش مواجه شد که چرا دوباره فیلمی در فضای «آژانس شیشه‌‌یی» نمی‌سازد و پاسخ او این بوده که آن مقطع و وضعیت شخصیت‌های فیلمش در شرایط عمومی جامعه تولید آن فیلم را می‌طلبید و حالا وضعیت به گونه دیگری شده است.

اشاره به وضعیت جامعه و شرایط شهر و مردم و سیاست در آن دوره مواردی است که فیلم حاتمی‌کیا را به حال و هوای آن روزها نزدیک می‌کند. تولید این فیلم در سال ۱۳۷۵ آغاز شد و در جشنواره شانزدهم که سال ۱۳۷۶ برگزار شد به نمایش درآمد.

● نان، عشق و موتور ۱۰۰۰

شوخی با موضوعات سیاسی و به طور مشخص شخص رییس‌جمهور قبل از «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» مرسوم و معمول نبود و اتفاقا به همان فیلم هم محدود شد. ابوالحسن داودی این فیلم سینمایی را براساس متنی نوشته پیمان قاسم‌خانی کارگردانی کرد. فیلم در بخش‌های مختلفی وارد شوخی‌های سیاسی می‌شود. یکی از موضوعات مطرح آن سال‌ها که در میان جوانان رواج داشت، کل‌کل‌های طرفداران دولت اصلاحات و طیف مخالف بود که این به صورت شوخی و کمدی در فیلم مطرح می‌شود. اصطلاحات رایج سیاسی آن مقطع چند باری در فیلم عنوان می‌شود و شکل به کارگیری آن خنده مخاطب را به همراه دارد. قطعا این فیلم برای کسانی که ماجراهای سیاسی روز را دنبال می‌کردند رنگ و بویی متفاوت داشت. در بخش پایانی فیلم نیز با عبور ماشین رییس‌جمهور وقت و سوار شدن دو جوان موافق و مخالف اصلاحات که با هم در جاده گیر کرده‌اند، اشاره‌یی مشخص نیز به رییس‌جمهور و شوق جوانان نسبت به دیدار با او را نمایش می‌دهد.

● مکس و پارتی

سامان مقدم که سینما را با دستیاری مسعود کیمیایی آغاز کرده بود، نخستین فیلم سینمایی‌اش، «سیاوش» را در فضای سینمای جوان‌گرای نیمه دوم دهه ۷۰ ساخت و بعد از آن وارد فضای نسبتا متفاوتی شد. «پارتی» به کارگردانی او به طور مشخص به روزنامه‌نگاران اشاره داشت و زندانیان سیاسی و نکاتی از این دست؛ موضوعاتی که در آن سال‌ها بسیار پرالتهاب و حساسیت‌برانگیز بودند.

«مکس» دیگر ساخته مقدم که مدت‌ها و تا پایان کار دولت اصلاحات امکان نمایش عمومی به دست نیاورد، با اغلب نکات مربوط به دولت اصلاحات وارد فضای شوخی می‌شود؛ از گرایش دولت به جذب مغزهای متفکر ایرانی که به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند تا اصطلاحات رایج سیاسی و معانی و تعابیری که از آنها صورت می‌گرفت تا تصویر طیف مخالف با دولت. همه اینها کمدی دیگری را با موضوع دولت اصلاحات رقم زد که فیلمنامه این کار را هم پیمان قاسم‌خانی نوشت.

● کاغذ بی‌خط

زمانی که ناصر تقوایی «کاغذ بی‌خط» را ساخت بیش از ۱۲ سال از تولید آخرین فیلم سینمایی‌اش می‌گذشت، البته او در سال ۱۳۷۷ اپیزود اول مجموعه «قصه‌های کیش» را کارگردانی کرده بود. داستان «کاغذ بی‌خط» به این شرح است: «جهانگیر و همسرش رویا با دو فرزند خود سال‌هاست زندگی آرامی دارند، اما رویا برای به وجود آوردن فضایی متفاوت و جدید در زندگی خانوادگی مشغول رویاپردازی می‌شود و قصه‌های مختلفی را سرهم می‌کند. چندی بعد جهانگیر به او پیشنهاد می‌کند که قصه‌هایش را به روی کاغذ بیاورد. رویا سر ذوق آمده و در کلاسی ثبت‌نام می‌کند. او می‌خواهد موضوعات خاص و متفاوتی را برای نوشتن انتخاب کند، اما استادش پیشنهاد می‌کند که از زندگی خود سوژه بگیرد. رویا هم همین کار را انجام می‌دهد، ولی در خانه موفق به نوشتن نمی‌شود و به خانه مادرش پناه می‌برد. بعد از مدتی به خانه برمی‌‌گردد و بعد از درگیری‌های متفاوت با همسرش بالاخره یک نسخه از قصه کامل شده را به همسرش می‌دهد و جهانگیر بعد از خواندن قصه که موضوع زندگی خودشان بود رویا را بهتر می‌شناسد و با او بهتر روبه‌رو می‌شود.»در صحنه‌یی از فیلم زنده‌یاد خسرو شکیبایی که ایفای نقش جهانگیر را برعهده داشت، یک ماهی را که از جنوب همراه خود آورده سلاخی می‌کند، خون‌های این ماهی روی روزنامه‌های اصلاح‌طلبانه‌یی می‌ریزد که خبر قتل‌های زنجیره‌یی را درج کرده‌اند.

● متولد ماه مهر

احمدرضا درویش از فیلمسازانی است که بعد از انقلاب اسلامی وارد میدان سینما شد و گرایش او در سینما بیشتر فضا و حال و هوای جنگ و جبهه بود. ماجرای «متولد ماه مهر» در فضای شهری و با حضور بازیگران جوان سینما آغاز می‌شود. داستان در فضای دانشگاه شکل می‌گیرد و محیط دانشگاه و اهمیت آن در نیمه دوم دهه ۷۰ و طرح موضوعات جدی در آن فضا همگی دست در دست هم می‌دهد تا فیلم درویش رنگ و بویی از موضوع روز سیاسی آن دوره را به خود بگیرد. بحث‌هایی که میان دانشجویان رد و بدل می‌شود، روایتی است از آنچه دانشگاه‌ها پیش از ایجاد فضای سکوت شاهد بودند.

داستان فیلم درویش به این شرح است: «مهتاب، دختر دانشجویی که در رشته جامعه‌شناسی تحصیل می‌کند با پدر مستبد، مادر و برادر کوچک‌ترش زندگی می‌کند. او که دلباخته دانیال همکلاسی‌اش است ماجرا را به مادرش می‌گوید و از او می‌خواهد که جریان را به پدرش اطلاع دهد تا دانیال به خواستگاری‌اش بیاید. در دانشگاه، مهتاب به دانیال می‌گوید که پدرش می‌خواهد او را ببیند. مساله جداسازی دختران از پسران در دانشگاه با بیانیه‌یی که تنی چند از دانشجویان در دیوار سالن دانشگاه نصب کرده‌اند حالت بحرانی و جدی به خود می‌گیرد. در زیر این بیانیه امضا و نام دانیال هم به چشم می‌خورد. دوستان مهتاب ماجرا را به او می‌گویند و دانیال اعتراف می‌کند که امضای او در زیر بیانیه جعلی است و به همین دلیل با امضاکنندگان بیانیه درگیری لفظی پیدا می‌کند. دوستان مهتاب از او می‌خواهند که از نفوذ پدرش که جزو هیات امنای دانشگاه است استفاده کند و از او بخواهد که با این طرح مخالفت کند. رییس دانشگاه، آقای افصحی جلسه‌یی با هیات امنا می‌گذارد و قرار می‌شود این طرح تصویب و اجرا شود. دانشجویان با این طرح مخالفت می‌کنند. دوستان مهتاب که از امضای دانیال زیر بیانیه عصبانی هستند نامه‌یی جعلی را که از طرف دانیال به مهتاب نوشته شده است رو می‌کنند. پدر مهتاب به سختی با دانیال برخورد می‌کند و به او گفته می‌شود که از دانشگاه اخراج شده است. مهتاب از دانیال دلگیر می‌شود ولی در جریان یک کیف‌زنی و زمانی که دو مرد موتورسوار کیف مهتاب را می‌دزدند، دانیال پس از درگیری با دزدان کارش به کلانتری کشیده می‌شود و بار دیگر پدر مهتاب به کلانتری می‌آید و با سپردن یک چک آن دو را آزاد می‌کند. دانیال به زادگاهش در جنوب ـ اندیمشک ـ می‌رود و مدتی بعد مهتاب که هنوز او را دوست دارد به نزد او می‌آید ولی در پایان، زمانی که می‌خواهد با موتوسیکلت مهتاب را به ایستگاه راه‌آهن برای بازگشت به تهران برساند به دلیل باران سیل آسایی که می‌آید در یک رودخانه می‌افتند و به سختی خود را به یک خشکی می‌رسانند. آنها به زودی درمی‌یابند که در یک منطقه مین‌گذاری شده گرفتار شده‌اند. بر اثر انفجار یک نارنجک، دانیال می‌میرد ولی پیش از مرگ از مهتاب می‌خواهد که آنجا را ترک کند. مهتاب نیمی از پلاکی را که بر گردن دانیال است جدا می‌کند و نزد خود نگه می‌دارد.»

● در فضای جوانان

یکی از شعارهای دولت اصلاحات جوان‌گرایی بود و این جوان‌گرایی در فیلم‌های سینمایی نیز به نمایش گذاشته شد. از نمونه‌های شاخص فیلم‌های مربوط به جوانان در آن مقطع می‌توان به «بچه‌های بد» به کارگردانی علیرضا داودنژاد،

«آواز قو» ساخته سعید اسدی «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی اشاره کرد. مساله مشترک میان این فیلم‌ها جوانان و دغدغه‌های آنان برای زندگی در ایران و آسیب‌هایی که در جامعه وجود دارد و دشواری‌های پیش روی جوانان بود.

رسول صدرعاملی یکی از کارگردانانی بود که در این مقطع به طور مشخص سه‌گانه‌یی درباره دختران نوجوان ساخت. «دختری با کفش‌های کتانی» عصیان دختر جوان و ماجرای فرار دختران از خانه که در آن سال‌ها به عنوان آسیبی اجتماعی در فیلم‌ها مطرح و بررسی می‌شد، نمایش داد. او در «من ترانه ۱۵ سال دارم» هم پافشاری یک دختر را روی عقاید خود مطرح کرد و «دیشب باباتو دیدم آیدا» از درگیری‌های یک دختر با پدرش گفت.

منیژه حکمت نیز در «زندان زنان» داستانی درباره جوانان آن سال‌ها روایت کرد.