زندگی

چیست این زندگی که عالمی از آن دم می زنند؟
جهانی با غرور مدعی تجربه ی آن است درحالی که معنی لحظه ای از آن را ندانسته اند؛ زندگی یعنی آسمان دلی آبی تر از آبی؛
زندگی زلال چشمه قلبی …

چیست این زندگی که عالمی از آن دم می زنند؟

جهانی با غرور مدعی تجربه ی آن است درحالی که معنی لحظه ای از آن را ندانسته اند؛ زندگی یعنی آسمان دلی آبی تر از آبی؛

زندگی زلال چشمه قلبی است جاری از عشق؛

زندگی فرصتی است برای پروانه شدن، فرصتی است برای دلدادگی، نه دل کندن.

آری، سقف ما از عشق است و صداقت و آنقدر محکم هست که کسی نتواند غباری از مهر و محبت را بر سرمان خراب کند؛ زندگی یعنی به دوردست ها نگریستن از پنجره تعهدی بر همدلی.

زندگی یعنی گل لاله ای که بر سقف خانه ی دلت پناه آورد و لانه ای برای خویش بنا کند و در جوار خمپاره ای که او نیز چون خانه عمری طولانی دارد، همزیستی کرده و حرف دل آن را بداند.

زندگی یعنی دست نوازش خداوند که بخشندگی و نعمتش را بر سر ما می کشد و آفتاب عنایتش را بر بندگان بی نوایش می گستراند.

زندگی یعنی پرنده ای رهگذر که همیشه قاصدی خوش خبر بوده، پیامی نیک از خیلی دور خیلی نزدیک؛ ولی کاهش این قاصدک روزی پاسخ این سؤال بی جواب مرا ارزانی دلم سازد؛ چرا می گویند: «دختران روستا در حسرت دختران شهرند و دختران شهر در آرزوی دختران روستا می میرند» و بعد می پرسند: «خداوندا! کدامین پل در کجای جهان شکسته که هیچ کس به مقصد خویش نمی رسد؟»

بی آن که بدانند در آسمان ابری شب چه بسا ستارگانی که در انتظار آشکاری و آزادی از چنگ ابرهای تیره اند و چه بسا جزیره های گمگشته ای که در حسرت پیدا شدن هستند!

چیست این زندگی که عالمی از آن دم می زنند؟

فاطمه فراهانی فرد

مدرسه شاهد اشراقی