دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

زهد و وارستگی علی ع نوش داروی جامعه


زهد و وارستگی علی ع نوش داروی جامعه

امیرالمؤمنین علی ع به عبادت و بندگی و پرداختن به معنویات و فراهم ساختن توشه زندگی اخروی بسیار راغب بودند آن حضرت در عین اشتیاق به كار و تلاش و خدمت به خلق, به ویژه دستگیری از مستمندان و مستضعفان, دل در گرو اجرای عدالت در جامعه بسته و شیفته تجلی عبودیت و بندگی و دلداده تحقق قوانین و فرامین الهی در زمین بودند

امیرالمؤمنین علی(ع) به عبادت و بندگی و پرداختن به معنویات و فراهم ساختن توشه زندگی اخروی بسیار راغب بودند. آن حضرت در عین اشتیاق به كار و تلاش و خدمت به خلق، به ویژه دستگیری از مستمندان و مستضعفان، دل در گرو اجرای عدالت در جامعه بسته و شیفته تجلی عبودیت و بندگی و دلداده تحقق قوانین و فرامین الهی در زمین بودند.

● مقدمه

زهد در لغت به معنای ناچیز انگاشتن۱، بی مهری و بی اعتنایی۲، پرهیز كردن و ترك كردن۳ آمده است.امّا در معارف اسلامی، اصطلاح زهد، از معنای خاصی برخوردار است; زهد در مقابل حرص و آز و دنیاپرستی قراردارد. علامه نراقی در جامع السعادات می نویسد: «ضدّ حبّ الدنیا و الرغبهٔ الیها زهد»۴علامه طریحی در مجمع البحرین یادآور می شود: «الزهد من الشییء خلاف الرغبهٔ فیه»۵

و راغب در مفردات، ماده زهد می نویسد: «والزهد فی الشییء الراغب عنه».

از این روست كه علامه امینی در الغدیر می نویسد: «ناگفته پیداست كه زهد پیشگی با كسب مال مشروع تضادی ندارد; زیرا حقیقت زهد آن است كه مال و ثروت، مالك تو نباشد، نه آن كه تو مالك آن نباشی.»۶

ابن قیم یكی از اندیشمندان اهل سنّت نیز می نویسد: «زهد آن است كه دل آدمی، شیفته دنیا نباشد، نه آن كه دست آدمی از اموال تهی باشد. مقابل و ضد زهد عبارت است از حرص و آز نسبت به دنیا.»۷

از عبارات مزبور چنین برمی آید كه زهد، پرهیز از دنیاپرستی و حرص و آز است، نه پرهیز از به دست آوردن دنیا. زهد، ستیز با دنیا نیست; دنیا را مملوك و برده خویش داشتن و در چارچوب مجوزهای عقل و ایمان در جهت قرب الی اللّه از آن بهره مند شدن است.

بنابراین، زهد اسلامی غیر از زهد تحریف شده ای است كه در میان تاركان دنیا مشاهده می شود. زهد به معنای تنزّه و وارستگی، شیفته تعلقات و تمتعات زندگی نشدن، و آخرت را فدای دنیای زودگذر ننمودن است.

● ویژگی های رفتاری و دیدگاه علی(علیه السلام) درباره زهد و دنیا

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عبادت و بندگی و پرداختن به معنویات و فراهم ساختن توشه زندگی اخروی بسیار راغب بودند. آن حضرت در عین اشتیاق به كار و تلاش و خدمت به خلق، به ویژه دستگیری از مستمندان و مستضعفان، دل در گرو اجرای عدالت در جامعه بسته و شیفته تجلی عبودیت و بندگی و دلداده تحقق قوانین و فرامین الهی در زمین بودند.

حضرت علی(علیه السلام) در زندگی شخصی خود، در بهرهوری از تمتعات دنیوی براساس خواهش های نفسانی حریص نبودند و هرگز اسیر لذّات زندگی نشدند.

بیش تر سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره ارزش والای زهد و وارستگی و پست و فرومایه بودن دنیا و تعلقات زندگی است. آن حضرت در دوران تصدی خلافت ظاهری خود همواره یاران و كارگزارانشان را به زهد و گریز از تعلقات و كام گیری ها و نیز به آخرت گرایی و كار برای خدا و اخلاص پیشگی دعوت می كردند.

با توجه به نكات مزبور در می یابیم كه:

اولا، سردمداران و متصدیان باید به زیور زهد آراسته شوند تا در پرتو آن كارایی آنان افزایش یابد و مردم به آنان اعتماد كنند.

ثانیاً، اگر متصدیان امور مردم به زیور زهد آراسته باشند، از بسیاری كشمكش ها و مشكل سازی ها جلوگیری می شود.

ثالثاً، اگر زندگی فردی انسان ها بر اساس زهد اسلامی انتظام یابد، هرگزاضطراب ها ودلهره های ناشی ازفراز و نشیب های زندگی، بر آدمی سایه نیفكنده و از انسان ها قربانی های گوناگون نمی گیرد.

تجلّی زهد راستین

علی(علیه السلام) در دنیا بود، ولی برای آخرت می زیست. او از یك سو، از دنیا به عنوان آب بینی بز۸ یاد می كند و از سوی دیگر، آن را محل كسب و تجارت بندگان شایسته خدا۹ می داند.

با طرح دو پرسش بهتر می توان به دیدگاه آن حضرت در باب دنیا و زندگی دنیوی راه یافت:

۱) آیا دنیا لیاقت و ظرفیت انجام عبادت و تكالیف الهی را دارد؟

در پاسخ به این پرسش است كه امام(علیه السلام) از دنیا به عنوان «متجرُ أولیاءاللّه» )محل كسب و تجارت بندگان شایسته خدا) یاد می كند.

۲) آیا شایسته است، انسان كه اشرف مخلوقات است و با آفرینش او، خدا از خود به عنوان «احسن الخالقین»۱۰ یاد كرده است، به این دنیا دل ببندد و شیفته آن شود و ظرف دل خود را مملوّ از محبّت آن كند؟

در پاسخ به این سؤال، باید دانست كه دنیا در نظر امیرمؤمنان(علیه السلام) از حیث ارزش عرفی كم تر از آب بینی بز است و آن را سه طلاقه كرده است.۱۱

و در این عرصه است كه علی(علیه السلام) به دنیا زهد میورزد.

آری، آنچه آدمی را از صراط مستقیم منحرف می سازد، وجود دنیا و نعمت های آن نیست، بلكه شیفتگی و دلبستگی به دنیاست كه موجب غفلت از خدا می شود و غفلت، ریشه بسیاری از تباهی هاست; چنان كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «رأس الخطیئهٔ حبُّ الدنیا.»۱۲

چنان كه فرمودند: «رأس الدین ترك الدنی»۱۳

● نگرش امام(علیه السلام) درباره دنیا

علی(علیه السلام)، دیده بیدار جهان آفرینش و چشمان بینای حقیقت و كشتی نجات بخش امت است.

علی، نه شیفته دنیاست و نه از آن بریده است. او دنیا و آخرت را به یك چشم می نگرد; زیرا دنیا را وسیله ای جهت تأمین توشه آخرت می داند. بر این اساس، امام(علیه السلام) وقتی دیدند، یكی از یارانشان دنیا را مذّمت می كند فرمودند:

«ای كسی كه به نكوهش از دنیا می پردازی در حالی كه تو خود به غرور دنیا گرفتار شده ای و فریفته باطل های آن هستی، آیا در حالی كه تو خود مغرور به دنیا هستی مذمّت آن می كنی؟

كی دنیا تو را گول زده و چه موقع تو را فریب داده است؟ تو بگو كه در زندگی چه اندازه به دست خود بیماران را پرستاری كردی؟ در كنار بستر آن ها مراقب آن ها بودی، درخواست شفای آن ها را نمودی و از طبیبان برای آن ها دارو خواهش كردی؟ در حالی كه، این دنیا جایگاه صدق و راستی است برای آن كس كه با آن به راستی رفتار كند، و خانه تندرستی است برای آن كس كه از آن چیز بفهمد، و سرای بی نیازی است برای آن كس كه از آن توشه برگیرد، محل اندرز است برای آن كه از آن اندرز گیرد. دنیا مسجد دوستان خداست، و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحی اللّه و تجارتخانه اولیای حق، آن ها در این جا رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار داده اند.»۱۴

امام صادق(علیه السلام)، حضرت امیرالمؤمنین را این گونه وصف می فرمایند: «علی، هرگز در دنیا لقمه حرام به دهان خود نزدیك نكرد (لقمه حرام نخورد) نه كم و نه زیاد.

هرگز دو عمل خدایی، بر او عرضه نگشت، جز آن كه او پر زحمت تر و سخت تر آن را انتخاب كرد.

هرگز مسأله دشواری برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) رخ نداد، جز آن كه علی(علیه السلام) را جهت حلّ آن پیش فرستاد، هیچ كس طاقت زندگی پیامبروار را جز او ندارد. او به گونه ای زندگی می كرد، كه گویا بهشت و جهنم را در پیش چشمان خود دارد.

از اموال شخصی خود، هزار بنده را خرید و در راه خدا آزاد كرد، غذای او بسیار ساده بود، نان و زیت، لباس او بسیار ساده بود از جنس كرباس، اگر دامن لباس او قدری بلند بود قیچی به دست می گرفت و خود آن را اصلاح می نمود.»۱۵

● ماهیت دنیا در دیدگاه علی(علیه السلام)

دنیا در ذات خود، نه ممدوح است و نه مذموم. اگر اعمال ما در آن، زمینه فراهم آمدن توشه زندگی اخروی شود، پسندیده است و اگر موجب شقاوت و غفلت از خدا گردد، ناپسند. دنیا محل انتخاب هاست:

«این خانه، خانه امتحان است، خانه انتخاب است، محل اندوختن ثواب و كسب رحمت الهی است، شهوات آن عامل امتحان اند.»۱۶

اگر آدمی شیفته و دلداده زندگی و جاذبه ها و تمتعات آن باشد، دنیازده است و اگر زهد ورزیده، مشغول اندوختن توشه زندگی اخروی باشد و زاهدانه زندگی كند به سر منزل مقصود می رسد.

● زهد در مكتب علی(علیه السلام)

زهد، در دیدگاه امیرمؤمنان، وارستگی و عدم وابستگی قلبی به دنیاست. زهد در دیدگاه علی(علیه السلام) دنیاگریزی نیست، بلكه ستیز با بندگی دنیاست. آن حضرت(علیه السلام)حقیقت زهد را از دو آیه شریفه از قرآن كریم استنباط نموده، می فرمایند:

«حقیقت زهد اسلامی را می توان از دو آیه قرآن به دست آورد، آیه ای كه می فرماید: بر آنچه از دست شما (از نعمت های دنیوی) رفت، تأسف مخورید و به آنچه كه به دست آمده است، دل نبندید و خوشحال نباشید و كسی كه به گذشته تأسف نخورد و به آنچه دارد مغرور نگردد، او حقیقت زهد را دریافته و اوّل و آخر ماهیت آن را به دست آورده است.»۱۷

البته زهد مطلوبِ علی(علیه السلام) دارای اركانی است كه با توجه بدان می توان زهد اسلامی را از زهد مسیحی و رهبانیت، صوفیگری و درویش مسلكی كه جز جامعه گریزی و نادیده انگاشتن كار، تلاش، فعالیت و خدمات به همنوعان ثمره ای ندارد، باز شناخت.

● اركان زهد اسلامی

زهد اسلامی و مطلوب علی(علیه السلام) دارای اركانی است كه در ذیل بدان ها اشاره می شود:

۱) اخلاص پیشگی:

زهد علی(علیه السلام)، زهدی است كه از هرگونه زهد فروشی و ظاهرفریبی و دكانداری بر كنار است. آن حضرت می فرمود: «برترین زهد، مخفی نگاه داری آن پرهیز از زهدفروشی است.»۱۸

۲) ترك جامعه گریزی:

در زهد غیراسلامی، جامعه گریزی از مسائل اساسی است. اما در زهد اسلامی، دنیا به عنوان مزرعه، مورد توجه است كه توشه آخرت از طریق آن تأمین می شود. گاهی فقط با قدم نهادن در دل اجتماعِ مردم، این توشه فراهم می آید; آیا بدون قدم نهادن و حضور در جامعه می توان امر به معروف و نهی از منكر نمود، به دستگیری از فقرا پرداخت، به حل مشكلات مردم همت گماشت و در نماز جماعت، حج و... شركت جست؟

۳) جمع میان دین و دنیا:

در زهد مسیحی، زهد هندی و زهد در بسیاری از مكاتب دیگر، دنیاگریزی و ترك كار و تلاش زندگی، در متن زهدورزی قرار دارد. در حالی كه در زهد اسلامی، كار و تلاش و پرداختن به امور زندگی، طبق منشور «الدنیا مزرعهٔ الآخرهٔ» در متن زهدورزی جای دارد. از این رو، امیرمؤمنان(علیه السلام)در توصیف انسان با ایمان می فرمایند: «دنیا اسب راهوار انسان مؤمن است كه از راه آن به دیدار خدا می شتابد. پس به اصلاح این راهوار همت گمارید.»۱۹

آن حضرت در صدر منشور آسمانی خود از مالك اشتر می خواهند تا به آبادانی شهرها و مراكز آن ها بپردازد.۲۰

علی(علیه السلام) در جای دیگری می فرمایند: «كسی كه آب و خاك دارد، ولی در فقر به سر می برد، از رحمت خدا به دور باد.»۲۱

یعنی باید به استفاده بهینه و بهره برداری كامل از امكانات زندگی پرداخت. طبق اركان زهد اسلامی، كسب اموال و پرداختن به كار و تلاش بایسته، هنر است. ولی هنرِ برتر آن است كه در راه خدا و برای جلب رضای او از آن دل بركند و آن را انفاق نماید.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بصره، به عیادت یكی از یاران خود به نام علاء حارثی رفتند. آن حضرت پس از احوال پرسی دوستانه فرمودند:

این خانه با این وسعت را در این دنیا برای چه می خواهی در حالی كه در آخرت به آن نیازمندتری؟ مگر آن كه بخواهی به این وسیله به آخرت برسی. یعنی در این منزل از میهمانان پذیرایی كنی (مهمانان در آن را گرامی داری(، صله رحم نمایی و بدینوسیله حقوق )لازم خود را) ادا كرده به آخرت نایل شوی!

علاء گفت: ای امیرمؤمنان از برادرم عاصم بن زیاد پیش تو شكایت می آورم. امام(علیه السلام) فرمود: مگر چه كرده است؟

علاء پاسخ داد: او عبایی به رسم روی آوردن به عبادت و پشت كردن به دنیا پوشیده و از دنیا كناره گرفته است.

امام(علیه السلام) فرمود: او را حاضر كنید.

او هنگامی كه به حضور آن حضرت رسید، امام(علیه السلام) به او فرمود:

ای دشمنك جان خود! مگر شیطان در تو راه یافته و تو هدف تیر او قرار گرفته ای! آیا به خانواده و فرزندانت رحم نمی كنی؟ تو خیال می كنی خدا كه طیبات و تمتعات دنیوی را بر تو حلال كرده، دوست ندارد كه از آن ها استفاده كنی؟

عاصم گفت: ای امیرمؤمنان! پس چرا تو خود با این لباس خشن و آن غذای ناگوار قناعت می كنی، در حالی كه پیشوا و امام ما هستی و بر ما لازم است كه به تو اقتدا كنیم؟

امام در پاسخ او فرمودند:

وای بر تو! من مثل تو نیستم (وظیفه من غیر از شماست( خدا بر پیشوایانِ حق، لازم دانسته است كه بر خود سخت گیرند و همچون طبقه ضعیف جامعه زندگی كنند، تا فقر فقیر او را به هیجان نیاورد آشفته خاطر نسازد) كه سر از فرمان خدا برتابد.۲۲

در زهد اسلامی و علوی، دنیا محكوم است نه حاكم; انسان دنیا را طبق دستورهای آسمانی در خدمت خویش دارد، نه آن كه خود بنده دنیا و در خدمت آن باشد. در این گونه از زهد، هدف، رها كردن و نادیده گرفتن زندگی دنیوی نیست، بلكه اسیر دنیا نشدن و دنیا را اسیر خود داشتن است.

ترك دنیا و یا در اختیار داشتن آن، هیچ كدام موجب افتخار نیست، آنچه مهم است، آزادی دل از شیفتگی و تعلق افراطی به دنیاست.۲۳

نویسنده:محمد شفیعی مازندرانی

منبع:ماهنامه معرفت ،‌شماره ۵۹

پی نوشت‌ها

۱ ر. ك: ابن اثیر، النهایهٔ، ماده زهد

۲ ر. ك: الخلیل، العین، ماده زهد

۳ ر. ك: فیومی، مصباح المنیر، ماده زهد

۴ ر. ك: نراقی، جامع السعادات، ج ۲، ص ۵۶

۵ ر. ك: طریحی، مجمع البحرین، ماده زهد

۶ الغدیر، ج ۲، ص ۹۱

۷ ر. ك: ابن قیم، عدهٔ الصابرین، ص ۲۶۲

۸ نهج البلاغه، خطبه ۳، فراز ۱۸

۹ نهج البلاغه، حكمت ۱۳۱

۱۰ مؤمنون: ۱۴

۱۱ نهج البلاغه ر. ك: موسوعهٔ اطراف الحدیث، ج ۵، صص ۷۶ـ۷۵

۱۲ نهج البلاغه ر. ك: موسوعهٔ اطراف الحدیث، ج ۵، صص ۷۶ـ۷۵

۱۳ نهج البلاغه ر. ك: موسوعهٔ اطراف الحدیث، ج ۵، صص ۷۶ـ۷۵

۱۴ ر. ك: نهج البلاغه، حكمت شماره ۱۳۱

۱۵ ر. ك: مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۴۷۶

۱۶ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳

۱۷ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳

۱۸ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳

۱۹ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳

۲۰ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۶۷ / حكمت ۴۳۹ / حكمت ۲۸ / حكمت ۶۴ / نامه ۵۳

۲۱ بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۶۵

۲۲ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹

۲۳ ر.ك: نگارنده، زهداسلامی، انتشارات دفترتبلیغات اسلامی قم

۲۴ نهج البلاغه، نامه ۴۵

۲۵ نهج البلاغه، نامه ۴۵

۲۶ مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۴۶۷

۲۷ نهج البلاغه، خطبه سوم، فراز ۱۸

۲۸ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۱۶

۲۹ ر. ك: المتقی، كنزالعمال، ج ۳، ح ۶۲۹

۳۰ ر. ك: المتقی، كنزالعمال، ج ۳، ح ۶۲۸۸

۳۱ نهج البلاغه، حكمت ۲۲۸

۳۲ ر. ك: علامه نراقی، معراج السعاده

۳۳ نهج البلاغه، كلمات قصار ۳۲۸

۳ نهج البلاغه، كلمات قصار ۳۲۸

۳۵ كشكول شیخ بهایی، ج ۲، ص ۲۹۴

۳۶ ر. ك. به: نهج البلاغه

۳۷ حلیهٔ الأولیا، ج ۱، ص ۸۲

۳۸ مستدرك الوسایل، ج ۱، ص ۷۹

۳۹ بحرانی، حلیهٔ الابرار، ج ۱، ص ۲۴۱

۴۰ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۱۵ / نگارنده، فطرت مذهبی، فصل طبیعت انسان.

۴۱ غررالحكم، ح ۸۴۶۸

۴۲ قصارالجمل، ج ۱، ص ۲۸۵

۴۳ تحف العقول، ص ۲۲۶

۴۴ الحیاهٔ، ج ۱

۴۵ قصارالجمل، ج ۱، ص ۲۸۵

۴۶ مثنوی، دفتر ششم

۴۷ میزان الحكمهٔ، ج ۴، ص ۲۵۴ / بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۹۴

۴۸ مصباح الشریعه، ص ۱۸۳

۴۹ غررالحكم، ح ۸۶۲۶

۵۰ مرآهٔ العقول، ج ۸، ص ۲۸۸

۵۱ نهج البلاغه

۵۲ شیخ صدوق، خصال، ج ۱، ص ۱۴۴

۵۳ نهج الفصاحهٔ، ص ۳۵۹

۵۴ غررالحكم، ج ۳۲۹ و ۱۶۵۲

۵۵ غررالحكم، ح ۱۳۱۶

۵۶ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰; غررالحكم، ح ۵۲۵۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.