شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
چالش های پیش روی رئیس جمهور آینده
![چالش های پیش روی رئیس جمهور آینده](/web/imgs/16/138/uzdbj1.jpeg)
دکتر محمد طبیبیان معاون اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی و استاد دانشگاه دیدگاههای خود را درباره چالشهای پیشروی رئیسجمهور آینده مطرح کرد.
دکتر محمد طبیبیان در گفتگو با ایلنا دیدگاههای خود را چنین بیان کرد:
کاندیداهای ریاست جمهوری باید نقاط ضعف و قوت دوران تصدی خود را به مردم اعلام کنند. در بررسی وضعیت کاندیداهای ریاست جمهوری، مهمترین موضوع این است که چه دولتی طرفدار نظم و انضباط مالی است تا بتواند بودجه دولت را سر و سامان بدهد؛ مسلماً یک دولت به هم ریخته نمیتواند نظم و انضباط را به دولت برگرداند.
ضمن احترام به همه مسئولان فعلی و مقامات گذشته که در این انتخابات کاندیدا هستند، به عنوان یک شهروند توصیه میکنم حرفهای کلی و شعارهایی که در آن ابهام وجود دارد را مطرح نکنند.
در سالهای گذشته همواره با این مشکل روبرو بودیم که کاندیداها حرفهای کلی زدند. اگرچه در همه جای دنیا خاصیت سیاستمداران این است که حرفهای کلی میزنند که ممکن است آن را عملی نکنند و از مردم معذرت خواهی کنند، اما این یک درجه بهتر از سیاستمداران ما است که کلیگویی میکنند اما بعد هنگام عمل و پاسخگویی آن را به هر طرف که بخواهند میچرخانند.
مثلاً همواره شعار حمایت از تولید از سوی کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح میشود، اما هنگام عمل میگویند ما طرفدار آن بخش خصوصی هستیم که دنبال سود نباشد!
در مورد عدالت یا تعامل با دنیا و یا ریشه کن کردن فساد و موارد مشابه نیز هیچ گاه مصداق مشخص تعیین نمیشود. مثلا میگویند به دنبال شکوفایی و بالندگی تولید و ایجاد عدالت هستیم، آنقدر این شعارها کلی است و کسی نقیض آن را اعلام نمیکند که به قول <پوپر> غیرقابل ابطال است.
کاندیداهای ریاست جمهوری باید نقاط قوت و ضعف دوران خود را به مردم اعلام کنند، آقای مهندس موسوی باید بگویند چه کارهایی در دوران تصدی ایشان انجام شده که به دلیل جنگ اجتنابناپذیر بوده و یا چه کارهایی باید میشد که انجام نشد. همچنین آقای احمدینژاد باید این جسارت را داشته باشد که طی یک نقادی سنجیده با دلایل و شواهد کارهای دوران خود را به مردم بگوید. نقاط قوت دوره خود را با شواهد مطرح و تعیین کنند چه تصمیماتی نباید میگرفتند که بر اتخاذ آن اصرار کردهاند.
یک سیاستمدار باید اقدامات خود را بر اساس منافع ملت اتخاذ کند، رئیسجمهور دولت بعدی باید ببیند که مردم ایران چه نفعی از اقدامات وتصمیمات و سخنان و مواضع او بدست میآورند و چه هزینهای پرداخت میکنند. گاهی مواقع شاید بهتر باشد رئیسجمهور خون جگر بخورد و حرفی را نزند که به نفع مردمش نباشد و الا مطرح کردن مسایل کلی هنر نیست. شایسته است کسی که میخواهد اهرم قوه مجریه را در دست بگیرد قدرت، قوت و شهامت داشته باشد که خود را نقد کند.
نقد از خود برای رجل سیاسی ویژگی بسیار خوبی است. کسی که از انتقاد قرار گرفتن طفره میرود و یا موضوع را تغییر میدهد، قابل اعتماد نیست.
داشتن بینش اقتصادی کاندیداهای ریاست جمهوری در حوزه اقتصاد ضروری است، دو ضعفی که جامعه و دولتهای اقتصادی از گذشته تاکنون با آن مواجه بودند، عدم وجود پارادایم است، زیرا وقتی پارادایم مشخصی نداشته باشیم، نمیتوانیم حتی در تحقیقات علمی به نتیجه برسیم. در اقتصاد هم همین است؛ وقتی دیدگاه نداشته باشیم، نمیتوانیم جلو برویم.
نمیتوان گفت طرفدار بخش خصوصی هستیم اما بخش خصوصیای که دنبال منافع خود نباشد. طرفداران این نوعایدهپردازی ساختار ذهنی ناهمخوان دارند. برای مثال مگر میشود موافق تجارت خارجی باشیم اما نتوانیم روابطمان را با جهان برقرار کنیم؟
بعضی از ای گرفتاریها در کشور ما یکصد ساله است. نکته بعدی عدالتخواهی و آزادیخواهی است. عدالتخواهی را در سالهای اخیر کسانی به کار بردند که مدافع دولت تحکمگرا بودند، درصورتی که عدالت مفهومی است که به دنبال جامعه بهسامان است، زیرا افرادی که حتی عادل هم نباشند، ناچارند در جامعه عدالت محور به عدالت تن در دهند.
بنابراین کاندیداهای ریاست جمهوری باید مشخصاً به مردم بگوید منظور از عدالت چیست. در چنین فضایی برای داشتن سیستم عادلانه قاعدههایی نیاز است که آزادی جزء اصلی آن است.
اما درباره قانونمداری و التزام به قانون باید بگویم قانون باید ابتدا بر مبنای قانون اساسی باشد که حقوق اساسی مردم در آن قید شده باشد. حقوق اساسی، حقوقی است که هیچ قانون دیگر نتواند آن را نقض کند. اگر قانونهایی نوشته میشود که خلاف حقوق مردم است، قانون نیست.
تجربههای زیادی از نقض قوانین وجود دارد، در اقتصاد هم همین است. قوانین اقتصادی باید برمبنای مبانی علم اقتصاد تدوین شوند. نمیتوان نرخ بهرهرا بر اساس دستور پایین آورد. این در شرایط اقتصادی کشور ما قابل اجرا نیست. دیدیم که همه اقتصاددانها تذکردادند که چنین کاری جواب نمیدهد، اما گوش ندادند و نتیجه این شد که امروز میبینیم.
قوانین برنامه باید تابع ویژگیهای علمی باشد؛ اینگونه نیست که یک جدول تدوین شود که مثلا باید نقدینگی سالی ۲۰ درصد کاهش یابد یا تورم باید به زیر ۱۰ درصد برسد. معلوم است که این قابل اجرا نیست.
قانون وقتی در درون خود سازگاری نداشته باشد، طبیعتاً یک بخش، بخش دیگر را نقض میکند. بنده به اینکه چرا دولت قانون برنامه را اجرا نکرد، کاری ندارم. پرسش این است که چرا برای عدم اجرا به کمک مجلس نسبت به اصلاح قانون اقدام نشده است؟ و فراتر از آن اینکه سؤالم این است که چرا دولت اقداماتی انجام نداد که حقوق مردم از جمله آزادی اقتصادی پایدار شود؟ یا چرا دولت اقداماتی نکرد که کشور پیشرفت کند و جایگاه مردم ایران در جهان بالا برود؟ اگر ادعای خلاف آن میشود نیز ضروری است با شواهد و آمار عینی اثبات شود.
این روال از گذشته هم وجود داشته که برای اصلاح قانون، اصلاحیه به مجلس ارسال شده، در گذشته هم دولتهایی داشتیم که در میانه راه اجرای یک قانون مثل بودجه متوجه میشدند که شرایط تغییر کرده است و اصلاحیه به مجلس میبردند. طبق قانون اساسی موجود هیچ کس ورای قانون نیست.باید قانونی که از مجلس بیرون میآید ابتدا در جهت تحکیم آزادیهای مردم باشد و تناقضها و گرفتاریهایی که سبب میشود این آزادیها به چالش بیفتد را نداشته باشد.
در این راستا بنده شخصاً اعتقادی به سند چشمانداز ندارم. چون نمیفهمم چه معنایی دارد. چگونه میتوان گفت که میخواهیم چند سال آینده از بقیه بالاتر باشیم؟ مگر بقیه کشورها ثابت ایستادهاند؟
ما ایرانیها گرفتاری که داریم این است که یا میخواهیم به گذشته فرار کنیم و یا به آینده؛ چرا درباره حال صحبت نمیکنیم. من به برنامههای توسعهای اعتقاد دارم اما این برنامهها مربوط به حال است. در حال حاضر مسایلی همچون تورم، بیکاری، فقر، فساد اداری و رانتخواری وجود دارد که باید آنها راحل کرد. اینکه دولت تا پایان سال آینده کلی مسایل دارد و راه حل ندارد این چالش اصلی است نه این که بیست سال آینده میخواهیم چهکار کنیم.
شاید لازم باشد که ما به عنوان شهروند نیزایده و برداشت خود از کاندیدایایدهآل را روشن و مشخص کنیم. در این مورد رجحانهایی نیز در گذشته توسط مردم اظهار شده است. برای مثال آقای خاتمی در دو انتخاب قبلی رای بیسابقهای داشتند، پس معلوم است که ویژگیهایی داشته که مردم پسندیدهاند؛ برای مثال آراستگی ظاهر و باطن، وجهه انسانی و محبتآمیز. وی چهرهای بود نماینده فرهنگ و اصالت یک ملت. به مردم جهان نشان داد که طرفدار صلح و آرامش و نماینده مردمی با تمدن و فرهنگ است. او در سخنان خود انسانیت انسانها را خطاب قرار میداد و آنها را هوشیار میکرد. آقایهاشمی هم به دلیل داشتن هوش و درایت مدیر شاخصی بود و توان این را داشت که کشور را از بحرانها به سلامت بیرون ببرد، توان طراحی و اجرای کارهای بزرگ و سازندگی را داشت و میتوانست با افراد متخصص کار کند و در جهان رجلی محترم و قابل اتکا به حساب میآمد که وزنه او بر تصمیمات اثر داشت؛ بنابراین بر اساس تجربه سالهای گذشته میتوانیم جمعبندی کنیم که از یک رئیسجمهور جدید چه میخواهیم و به کمتر از آن نیز رضایت ندهیم.
دکتر محمد طبیبیان استاد دانشگاه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست