پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

پژوهش های مستشرقان در باب نهج البلاغه


پژوهش های مستشرقان در باب نهج البلاغه

کتاب نهج البلاغه از جمله برجسته ترین متون ادبی عربی و سمبل فصاحت و بلاغت زبان است که مورد توجه ادبای جهان اسلام قرار دارد و پیوسته به تلخیص, شرح و تاثیرپذیری آن پرداخته اند

کتاب نهج البلاغه از جمله برجسته ترین متون ادبی عربی و سمبل فصاحت و بلاغت زبان است که مورد توجه ادبای جهان اسلام قرار دارد و پیوسته به تلخیص، شرح و تاثیرپذیری آن پرداخته اند.

گستره توجه به نهج البلاغه، تنها مختص مسلمانان نیست و اندیشمندان غربی نیز مجذوب این اثر بی همتا شده اند؛ چنانکه طی قرون ۱۵و ۱۶ میلادی و هم زمان با آغاز مطالعات اسلامی در غرب، برخی مشاهیر خاورشناس مانند سیلوستر دوساسی silvesteredesacy به متون برجسته ادب عربی علاقه مند شدند که نهج البلاغه از مهم ترین آنهاست. در این دوران مهم ترین علت توجه خاورشناسان به نهج البلاغه اهمیت ادبی آن بود و طبعا برای تعمیم و تعلم این زبان، آنها ناگزیر از یادگیری مهم ترین نصوص ادب عربی بودند و نهج البلاغه در زمره آنها بود.

در سال ۱۸۰۶ فلاشیر خاورشناس شهیر آلمانی، کتابی حاوی برگزیده های ادب عربی را با نام «نثر اللئالی» به آلمانی ترجمه و منتشر ساخت و «سیمون اوکلی» c.okley در کتاب تاریخ سازان به ترجمه انگلیسی ۱۶۹ نمونه از حکمت های امام علی(ع) پرداخت. این نهضت ترجمه ای بعدها نیز تداوم یافت. به گونه ای که ویلیام یول، w. yule خاورشناس انگلیسی در ۱۸۳۲ به ترجمه صدکلمه از حکم امیرمومنان(ع) پرداخت و آن را در «ادینبورو» منتشر ساخت. لیکن توجه به این متن برجسته ادبی تنها اختصاص به خاورشناسان و متخصصان ادب عرب نداشت و بعدها مستشرقان شهیری چون «ایگناتس گلدزیمر» i. goldziher، «تئودور نولدکه» t. noledkeh و «کرنکو» kronkow نیز پژوهش هایی را درباب سخنان امام علی(ع) به سامان رساندند که باعث توجه بیشتر جریان خاورشناسی به نهج البلاغه شد.

اما شاید بتوان گفت که پژوهش های جدی درباره نهج البلاغه از قرن بیستم و با تلاش مستشرقانی چون «کلمان هوار» c.huart، «رژی بلاشیر» r. blachere و «گیب» gibb- که بیشتر به حوزه خاورشناسی فرانسه تعلق دارند پی ریزی شد.

یکی از آغازگران این جریان، «کلمان هوار» است. برای مثال او در مقاله «نهج البلاغه » دایره المعارف مختصر اسلام، سخنانی را بیان کرد که تا حد زیادی با آرای خاورشناسان پیش از او تفاوت داشت.هوار با نقل آرای شرقی ها، قضاوت های علی(ع) را با قضاوت های داوود و حضرت سلیمان(ع) مقایسه کرد و ستایش شرقیان نسبت به نهج البلاغه را مطرح نمود. هم وطن او، «رژی بلاشر» در کتاب تاریخ ادبیات عرب، ضمن بحث از فن خطابه در ادبیات منثور عربی، از خطبه های خطیب ترین خلیفه راشد بن علی(ع) و گردآوری آنها در نهج البلاغه سخن به میان آورد؛ اما مورخ فرانسوی نویس ادب عربی، «م.عبدالجلیل» که تاریخ ادبیات او به سال ۱۹۴۳ میلادی در پاریس منتشر شد، ابتدا نسبت به نثرهای منسوب به صدراسلام تردید کرد و نوشت:

«شایسته است در مجموعه آثار ادبی منسوب به علی(ع) بیشتر دقت کنیم.» با این حال مباحث وی نسبت به پژوهش های جاری خاورشناسان دارای تمایزاتی بوده است. به عنوان نمونه، او برخلاف عرف و عادت غربیان به تجزیه و تحلیل محتوای نهج البلاغه پرداخت و تصریح کرد که هیچ دلیل قاطعی بر ناصحیح بودن کل نهج البلاغه در دست نیست و این مطلبی است که تا پیش از او هیچ خاورشناسی آن را مطرح نکرد.

پس از وی، «گیپ» نیز ضمن بحث از ادب عربی در عصر آل بویه، مدون اصلی نهج البلاغه را معین نکرده و آن را به «شریف رضی» یا «شریف مرتضی» نسبت داد؛ هرچند او در باب استناد خطبه های امام علی(ع) که وی آن را «شاهراه بلاغت» می نامید- تردیدی روا نداشت و از شهرت فراوان آن در میان شیعیان و اهل سنت یاد کرد. بعد از کتاب گیب، روند داوری ها درباره نهج البلاغه رو به بهبودی نهاد.برای مثال: «مختار جبلی» نویسنده مسلمان مقاله «نهج البلاغه» در دایره المعارف اسلام لیدن، نخستین بحث از اصالت نهج البلاغه را متعلق به ابن خلکان دانسته که ذهبی و دیگران بعدها آن را تکرار کرده اند. وی با رد نظر محققانی چون «دوسلان» و استناد به آثار مشاهیر خاورشناسان و نسخ خطی متعدد، اذعان داشت که تمامی نسخه های نهج البلاغه از آن علی(ع) بوده و گردآورنده آن شریف رضی است.«کلیفورد ادموند باسورث» c.e.Bosworth خاورشناس «کثیرالتالیف» انگلیسی در مقاله نهج البلاغه در دایره المعارف ادبیات عربی ۱۹۹۸ میلادی، فهرست وار به دستاوردهای پژوهش های خاورشناسی درباره نهج البلاغه این چنین اشاره کرد:

«این کتاب مجموعه ای از خطب، رسائل، عهود و حکم است که به طور سنتی، به علی«ع» نسبت داده می شود و مسلمانان سبک فصیح و آراسته آن را یکی از آثار برجسته نثر عربی می دانند.»

او در ادامه، آرای شیعیان و بزرگان ادب عرب را در تائید اصالت کتاب آورد و با توجه به پژوهش های افرادی چون واگلیری نوشته است:

«بی تردید بخش های قابل ملاحظه ای از کتاب نهج البلاغه به ویژه بخش های تاریخی و خطب نهج البلاغه می تواند از سوی خود علی«ع» نگاشته شده باشد؛ زیرا در آن عباراتی که اسناد یا سلسله ناقلانش به عصر حضرت بازمی گردد، موجود است.»

محمد طالبی