جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
اسماعیلیان نزاری و شیوههای پروپاگاندایی خاص آنان
![اسماعیلیان نزاری و شیوههای پروپاگاندایی خاص آنان](/web/imgs/16/152/v1s6n1.jpeg)
در این مقاله به بررسی شیوههای پروپاگاندایی فرقه اسماعیلیه نزاری در ترویج عقاید مذهبی و مبارزه با حکومت سلجوقیان پرداخته می شود. بنابراین با توجه به تکنیکهای پروپاگاندایی و با در نظر گرفتن زمینههای تاریخی-اجتماعی که رفتار پروپاگاندیست را شکل می دهند، سه شیوه خاص پروپاگاندایی اسماعیلیه یعنی ترور در ملاء عام، پایگاه قرار دادن قلعههای نفوذ ناپذیر و تأویل بررسی می گردد. در این میان با استفاده از منابع تاریخی حتی الامکان دست اول اندیشههای پروپاگاندایی ناصرخسرو شاعر معروف اسماعیلیه و حسن صباح بنیانگذار اسماعیلیان نزاری در ایران نیز مورد تحلیل قرار می گیرد.
● مقدمه
واژه پروپاگاندا منشأ نسبتاً متأخری دارد. اولین استفاده ثبت شده از آن به سال ۱۶۲۲م. که پاپ گرگوری پانزدهم مجمع مقدس پروپاگاندای ایمانی را تأسیس کرد باز میگردد. در آن زمان کلیسای کاتولیک روم درگیر جنگهای مذهبی اغلب ناموفقی به منظور اعادة ایمان با استفاده از نیروی اسلحه بود. پاپ گرگوری بیهودگی این تلاش را دریافت، و به منظور هماهنگی تلاشها جهت پذیرش داوطلبانه دکترین کلیسا توسط مردم، پروپاگاندای پاپی را بنیان نهاد. (پراتکانیس وآرنسون ، ۱۳۸۳: ۱۸) از این رو بود که مفهوم پروپاگاندا در مقابل زور اسلحه در ترویج عقاید دینی شکل گرفت.
این واژه تا اوایل قرن بیستم استفاده گستردهای نداشت. اما از آن هنگام، برای تشریح تاکتیکهای اقناع که در جنگ جهانی اول و پس از آن از سوی رژیمهای توتالیتر بکار میرفت، مورد استفاده قرار گرفت. پروپاگاندا در ابتدا نشر عقاید و افکار تعصبآمیز، اغلب از طریق دروغ و فریبکاری معنا میشد. معنای کلمة پروپاگاندا امروزه به تلفیق یا نفوذ جمعی از طریق دستکاری نمادها و روانشناسی فرد تکامل یافته است. پروپاگاندا انتقال نقطه نظری با هدف نهایی پذیرش داوطلبانه دریافتکننده است، به طوری که شخص آن نظر را از آن خود تلقی کند. (همان) هرچند کاربرد این عبارت به زمان متأخر باز میگردد اما با نگاهی به تاریخ میتوان موارد بسیاری از روشهای پروپاگاندایی در ترویج عقاید از مذهب گرفته تا سیاست را شاهد بود. اهمیت بررسی شیوههای پروپاگاندایی نیز در آن است که ما را بیشتر با شیوههای ترویج عقاید که بعضاً منحصر به زمان خاص یا دورة تاریخی خاص بودهاند، آشنا میکند.
از طرف دیگر بنا به نظریه جووت اساساً پروپاگاندا به مثابه یک فراگرد، تحت تأثیر زمینه تاریخی ـ اجتماعی است که میراثی را ایجاد کرده که هم بر انگیزشهای پروپاگاندیست و هم بر شیوة ارتباطی او تأثیر میگذارد. در واقع برای آنکه بدانیم پروپاگاندیست چگونه عمل میکند، باید بدانیم زمینه و متن تاریخی ـ اجتماعی آن جامعه اجازة چه نوع عملی را به او میدهد. (جووت، ۱۹۹۲: ۲۶ در محسنیان راد، ۱۳۸۴: ۱۱۰)
از این رو با توجه به اهمیت زمینه و متن تاریخی ـ اجتماعی دست به بررسی شیوههای پروپاگاندایی فرقة اسماعیلیه زدهایم که حتی افسانههای آنان از طریق سیاحانی مانند مارکوپولو نیز به گوش اروپاییان رسیده است. اهمیت شیوههای پروپاگاندایی اسماعیلیه چنان است که توماس آرنولد، محقق برجستة تاریخ اسلام، سازمان تبلیغاتی اسماعیلیه را سازمانی فوقالعاده دانسته و به محققان توصیه کرده که سازمان مذکور را مورد توجه و بررسی قرار دهند. (آرنولد، ۱۳۵۳: ۱۵۲)
با توجه به آنکه فرقة اسماعیلیه دوره تاریخی گستردهای را به خود اختصاص داده است و از زمان اختلاف بر سر جانشینی امام صادق (ع) تا شکلگیری دولت فاطمیون مصر در سالهای قرن سوم و تا دولت اسماعیلیان نزاری ایران و بعد از آن را در بر میگیرد، تنها در این مقاله به بررسی برخی زمینههای تاریخی ـ اجتماعی این فرقه که منجر به شیوههای خاص پروپاگاندایی آنان گردیده، بویژه با تکیه بر اسماعیلیان نزاری ایران در عصر سلجوقیان پرداختهایم. نزاریان اسماعیلی در ایران در زمان دولت سلجوقی با فتح الموت در سال ۴۸۳/۱۰۹۰ م شروع شد و تا سقوط این دولت در سال ۶۵۴/۱۲۵۶ ادامه یافت. (دفتری، ۱۳۷۵: ۳۶۹) با توجه به زمینههای تاریخی ـ اجتماعی برخی شیوههای پروپاگاندایی جدید مانند ترور در ملاء عام، فتح و مستقر شدن در قلعههای غیرقابل نفوذ و همچنین تأویل که از گذشته به ارث برده بودند، را با هم آمیختند و دولت خاصی را شکل دادند.
در این مقاله پس از بررسی خاستگاه و روند شکلگیری فرقة اسماعیلیه بطور کلی و فرقة اسماعیلیه نزاری در ایران بطور خاص نقش داعیان به عنوان پروپاگاندیستهای بسیار ورزیده اسماعیلیه مورد بررسی قرار گرفته است. از این میان ناصرخسرو شاعر و دانشمند اسماعیلیه و برخی افکار وی مورد توجه قرار گرفته، سپس اندیشههای حسن صباح و علت پذیرش و ترویج اسماعیلیه نزاری در ایران ذکر گردیده است. در پایان سه شیوة پروپاگاندایی خاص اسماعیلیه نزاری یعنی ترور در ملاء عام، تسخیر قلعههای مستحکم و غیرقابل نفوذ و همچنین تأویل را مورد مطالعه قرار دادهایم.
● خاستگاه و روند شکلگیری فرقة اسماعیلیه
فرقة اسماعیلیه یکی از فرقههای شیعی است که مانند بسیاری از فرقههای دین اسلام به علت اختلاف بر سر جانشینی بوجود آمده است. پیروان این فرقه که شاخهای از مذهب شیعه میباشد، پس از امام جعفر صادق(ع)، امام ششم، امامت را متعلق به اسماعیل فرزند ارشد امام صادق و فرزند وی محمد میدانند. در زمینة خاستگاه فرقة اسماعیلیه، خواجه رشیدالدین فضلالله در کتاب جامعالتواریخ خود چنین مینویسد:
جعفر را علیهالسلام چهار پسر بودند جعفرنص [حکم آشکار] امامت بر اسماعیل کرد. اسماعیل شراب مسکر بخورد. جعفر بر فعل او انکار کرد و فرمود «بدا فی امر اسماعیل» [پشیمان شدم] و بر پسر دیگر موسی [امام هفتم شیعیان] نص کرد. طایفه کیسانیان [کوهستانیان] خود را بر اسماعیل بستند و از فرقة شیعه جدا شدند، و حجت آوردند که: جعفر امام معصوم است، و او نص بر اسماعیل کرد، پس اصل نص نخستین است، و بدا [پشیمانی] بر خداوند روا نباشد. (جامع التواریخ: ۹)
عدهای موضوع شراب خوردن اسماعیل را با دلایل بسیار رد کردهاند و اعتقاد به مغرضانه بودن این امر دارند. آنان اعتقاد دارند اسماعیل در زمان حیات پدر درگذشت، امام نص را از او به موسی برادرش منتقل نمود ... گروهی حتی منکر مرگ اسماعیل شدند و گفتند مردن او از روی تقیه اظهار شده تا دشمنان قصد جان او را نکنند، و بر اثبات قول خود دلیل آوردند که برخلاف مرسوم بر موت اسماعیل اشهاد کردند و محضر نوشتند ... در حالیکه معهود نیست که بر مرگ کسی سجل ]ثبت و مکتوب[ نویسند. (الملل و النحل: ۱۵۲ در دفتری، ۱۳۷۵)
بدین ترتیب فرقة اسماعیلیه به علت اختلاف بر سر جانشینی امام صادق (ع) با دلایل محکم و قاطع خویش شکل گرفت و میتوان چنین اظهار داشت که موضوع فرزند امام و جانشین او بودن به عنوان امام عصر و امام غائب بودن دستاویز پروپاگاندایی در اثبات بر حق بودن و رد حقانیت دیگر فرقهها میشود. در اواخر قرن سوم هـ. ق. شخصی به نام عبیدالله ملقب به مهدی که خود را از نسل فاطمه (س) و از اعقاب محمدبن اسماعیل میشمرد ظهور کرد و در سال ۲۹۷ در شمال افریقا حکومتی مستقل تأسیس کرد و اعقاب او به نام خلفای فاطمی یا علوی یا عبیدی در حدود دویست و هفتاد سال بر ممالک وسیعی سلطنت و خلافت کردند. (همائی: ۲۷)
قلمرو حکمرانی خلفای فاطمی در آغاز به بخشی از آفریقا محدود بود، اما به تدریج گسترش یافت و مصر، شام، حجاز، یمن و ... و برخی نواحی عراقی را دربرگرفت. در زمان چهارمین خلیفة فاطمی المغرلدین الله (۳۴۱-۳۶۵ هـ. ق.) مصر در سال ۳۵۸ فتح گردید و شهر قاهره تأسیس گردید. در زمان مستنصر هشتمین خلیفة فاطمی (۴۲۷-۴۸۷ هـ .ق) کار آنچنان بالا گرفت که ارسلان بساسیری در حدود سال ۴۴۸ هـ. ق. جنگ عظیمی برپا کرد. بر بغداد و مقر خلافت عباسیان استیلا یافت. (همان: ۲۸ و ۲۹)
اگر حمایت سلاجقه نبود کار یکسره میشد و خلافت عباسی انقراض مییافت، اما سلاجقه که از روی تعصب دینی و یا به اقتضای سیاست وقت در ترویج مذهب تسنن و حفظ مقام خلفای عباسی و قلع و قمع مخالفین آنها کوشش و پافشاری داشتند، پا در میان نهادند و طغرل سلجوقی به حمایت القائم بامرالله سپاه به بغداد کشید و بساسیری را از بغداد بیرون راند. (همان)
هنگامی که قبایل ترک سلجوقی، زمام قدرت نظامی بیشتر کشورهای شرق میانه را در دست گرفتند، دیدند که مشایخ صوفیه که سلاطین سلجوقی در پی جلب احترام آنها ]جهت بدست آوردن مشروعیت حکومت خویش و استقرار کامل آن[ بودند، آنان را به استقرار مجدد دنیای اسلام بر شالودة مذهب اهل تسنن فرمان میدهند. بدین روی سلجوقیان عظمت دستگاه خلافت بغداد را بدان مسترد داشتند .... در چنین گیر و داری، اسماعیلیان که در قلمرو حکومت سلجوقی پراکنده بودند، با خط مشی سیاسی ]و پروپاگاندایی[ جدیدی که خاص خودشان بود، علم طغیان برداشتند، و از فاطمیان ]نیز[ بکلی جدا شدند. این دسته که اینک ]اسماعیلیان[ نزاری نامیده میشدند، بر آن بودند که قدرت سلجوقیان را، بوسیله دشمنی و خصومتی که به حد فداکاری رسیده بود پاره پاره یا به تمامی متلاشی سازند و نابود کنند. (هاجسن، ۱۹۵۵: ۷۰)
]اسماعیلیان[ نزاری، در دهههای آخر قرن یازدهم ]میلادی[ در همان ایامی که نظامالملک با آزادی تمام مذهب اهل تسنن را در سراسر سرزمینهایی که قدرت سلجوقی در آن نقاط، در اوج اعتلا بود، اشاعه میداد، خود را برای شورش و طغیان علیه سلجوقیان آماده میساختند. آنگاه طی چند سال، در سال ۴۸۳ هـ. ق. / ۱۰۹۰م. قلعة الموت را به تصرف درآوردند و مراکز قدرت خود را در سراسر قلمرو حکومت سلجوقی، مشخص ساختند و روابط خود را با فاطمیان مصر قطع کردند و دولت جدید و ممتازی ]با شیوة پروپاگاندایی خاص حاصل از شرایط اجتماعی ـ تاریخی زمان خود[ پی افکندند. (همان: ۱۰۰)
● جایگاه و نقش داعیان در گسترش فرقه اسماعیلیه
میدانیم که در گسترش اندیشههای خاص یک فرقه، گروه، مذهب و ... کسانی که آن را اشاعه میدهند نقش اساسی دارند، این همان چیزی است که منبع ارتباطی نامیده میشود. اگر پروپاگاندا را بنا به تعریف دکتر محسنیان راد، فرآیند بکارگیری سازمان یافته فنون برای تغییر سطوح گوناگون شناخت منتسب به جمعیتهای انسانی در راستای ارزشهای مرتبط بدانیم، یادگیری این فنون نیازمند آموزش دیدن منبع فرستندة پیام است تا کسانی پرورش یابند که دارای توانایی ویژهای برای رسیدن به هدف پروپاگاندیست باشند. درواقع آموزش در این فرقه کاملاً در خدمت اهداف پروپاگاندایی ترویج کیش اسماعیلی بوده است.
فرقة اسماعیلیه از آن جهت که به بحث و استدلال و فلسفه و علوم عقلی توجه داشت در عالم اسلام اهمیت بسیار دارند، و چون نشر دعوت آنان با دورة تعصب و غلبة فقها و محدثین بر اهل علم و استدلال مصادف بود وجود ایشان در حفظ علوم عقلی تأثیر فراوان داشت. بر اثر تشکیل مجالس بحث و مناظره که میان اسماعیلیان امری معتاد ]و روزمره[ بود افکار پیروان این مذهب با علوم عقلی آشنایی یافت. (صفا، ۱۳۳۳: ج. اول، ۲۴۹).
اسماعیلیان کسی را که تازه به طریقة آنان وارد میشد مستجیب مینامیدند. و هرکه در طریقت ایشان راسخ شود، و اجازت کلام یابد، او را ماذون گویند. و چون به درجة دعوت رسد، او را داعی میخوانند. و چون به مرتبة ده داعی رسد و معتبر شود او را حجت گویند. اعنی [کلیه] گفتار او حجت ایزد است بر خلائق. و چون رتبت و ولایت یافت و از معلم بینیاز گشت، او را امام خوانند. و بالای امام اساس است. و فوق اساس در منزلت ناطق. و امام هفت باشد، و دوازده داعی و مأذون هر امامی را بباید. (جامعالتواریخ: ۱۰) بدین ترتیب اسماعیلیه هفت مرتبه برای کسانی که وارد این فرقه میشدند قائل بودند که رسیدن به هریک از این مرتبهها منوط به تلاش و فراگیری دانش بسیار بوده است، با این حال برخی دیگر مراتب بیشتری یا کمتری برای دعوتکنندگان به مذهب اسماعیلیه قائلند. (نگ: هاجسن: ۱۹۵۵، ۲۱-۲۳)
قابل ذکر است که در هر دوره تنها یک امام وجود دارد. چنین نظم حاکم بر مراتب دعوتکنندگان و ضرورت فراگیری علم از سوی آنان خود میتواند بیانگر اهمیتی باشد که از سوی فرقة اسماعیلیه به منبع فرستندة پیام پروپاگاندایی داده میشود.
شیوة دعوت و تبلیغ ]و پروپاگاندای[ داعیان و روش مبلغان اسماعیلی و کیفیت بحث و مناظره و طرز استدلال آنان با مردم، بسیار ماهرانه بوده است. آنان در این راه به همة وسایل مناسب حال مخاطب متوسل میشدند. عبدالقاهر بغدادی در کتاب الفرق بین الفرق و برخی دانشمندان دیگر در این باره به تفصیل سخن گفتهاند که خلاصة برخی از آنها چنین است:
از شرایط داعی در دعوت آنست که باید دارای صفت تفرس یعنی بافراست باشد، که درک کند هرکسی با چه طریق به راه میآید. با هرکسی فراخور حال و شغل و عقیده و فکر او گفتگو و بحث کند... (الفرق بین الفرق در فضائی، ۱۳۶۳: ۱۸۲) این همان چیزی است که در روزنامهنگاری داشتن تاکت (tact) نامیده شده است؛ یعنی داشتن هوش و ذکاوتی که بتوان متناسب با وقت و متناسب با شخصیت طرف، مطالبی را عنوان کرد که به دل وی بنشیند. (معتمدنژاد، ۱۳۸۲: ۱۹۷).
در واقع، تعمق درباره اثر شخصیت و اعتبار منبع بر اقناع کردن به عصر باستان بازمیگردد. بیش از ۳۰۰ سال قبل از مسیح ارسطو نوشت: ما به مردان نیک بسیار همه جانبهتر و بیچون و چراتر از دیگران اعتماد میکنیم. (پراتکنیس و آرنسون، ۱۳۸۳: ۱۰۲) موضوع اعتبار منبع در میزان تأثیر پروپاگاندا از سوی پژوهشگران مختلف و با روشهای گوناگون مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است. بنابراین با در نظر گرفتن اهمیت اعتبار منبع در امر پروپاگاندا، دست به بررسی جایگاه ناصرخسرو به عنوان یکی از حجتهای اسماعیلیه میزنیم. قبل از آن لازم به ذکر است که ناصرخسرو از اسماعیلیان مستعلوی بوده است، با این حال بررسی افکار و زندگی این متکلم و فیلسوف اسماعیلی هرچه بهتر میتواند ما را با شیوههای پروپاگاندایی اسماعیلیه بویژه نزاریان که وارث برخی شیوههای اسماعیلیان قبل از خود بودند، آشنا سازد.
درنتیجهی فعالیتهای سیاسی و سری ناصر در خراسان، مازندران، نیشابور، سیستان و ... و در سایة خدمات او به خلیفة فاطمی، دارالعلم ـ یعنی سازمانی که بر عملیات داعیان در بیرون از قلمرو خلافت نظارت داشت، وی را به منصب رفیع حجت و صاحب جزیرة خراسان برگماشته است. دارالعلم فاطمیان براساس عقیده حکومت جهانی تمام بسیط زمین را به دوازده جزیره تقسیم کرده بود و ریاست هر جزیره با یک حجت و یا صاحب جزیره بود که عملیات تبلیغاتی داعیان زیردست خود را رهبری میکرد. (برتلیس، ۱۳۴۶: ۱۸۱ و ۱۸۲) از بین دعوتکنندگان ایرانی تنها ناصرخسرو و حسن صباح توانسته بودند به منصب عالی و بلندمرتبه حجت برسند.
ناصر خسرو قبادیانی ( ۳۹۴-۴۸۰ هـ . ق.) ملقب به حجت خراسان یکی از داعیان بزرگ بلکه رئیس داعیان خراسان بوده است. او حکیم و شاعر معروفی بود که آراء فلسفی فارابی و ابن سینا را مطالعه کرده و پس از آن، به علوم دینی و فنون ادبی و عقاید مذهبی پرداخت و یکی از نوابع است که در ایران بوجود آمده است. (براون: ۲۹۴-۳۸۴) چون اساس پیشرفت فرقة اسماعیلیه بر تبلیغ و دعوت بود، ناگزیر مقاصد خود را به زبان مردم ناحیه نشر میدادند و از اینجاست که به تألیف کتب و رسالت و سرودن اشعار به زبان فارسی توجه بسیار کردند و از قرن چهارم رسالات، کتب و اشعاری از دعات و حج اسماعیلی به زبان فارسی در دست داریم. بزرگترین شاعر و نویسنده اسماعیلی ناصر خسرو است که دوره دعوت و تبلیغ و تألیف و شاعری او نیمه دوم قرن پنجم ]همزمان با انقراض سلسله ترکان غزنوی و روی کارآمدن ترکمانان سلجوقی[ بوده است. (صفا، ۱۳۶۶: ۲۴۹-۲۵۰)
ناصرخسرو دارای تألیفات بسیاری است که برخی در بیان اندیشههای اسماعیلیه است. برخی آثار نیز وجود دارد که به دروغ به وی نسبت داده شده است. با این وجود بطور کلی برخی آثار وی عبارتند از زادالمسافرین که این اثر را ناصرخسرو برای خوانندگان عمومی و بخصوص شاگردانش نوشته است و در میان اهل تسنن به عنوان یک رساله فلسفی به شمار میآید. جامع الحکمتین، خوان الاخوان، وجه دین که در تأویلات احکام شریعت بر طریقه اسماعیلیه نوشته شده است، روشنایینامه، سعادتنامه، گشایش و رهایش که رسالهای در پاسخ سی پرسش اعتقادی است که از سوی فردی اظهار شده است، سفرنامه که در مسافرت هفت سالة خود نگاشته است، دیوان که در آن هنر شاعری را به استخدام عقاید خویش گرفته است و برخی آثار دیگر مانند اکسیر اعظم، قانون اعظم و که به وی نسبت دادهاند. (رجبی، ۱۳۸۱: ۴۱۵-۴۲۳)
● برخی شیوههای پروپاگاندایی خاص اسماعیلیه
شورش نزاریان دارای وجوه مشخص و خاصی است که از همان آغاز به منصه ظهور رسیدند و به الگویی متمایز و روش مبارزهای خاص خود دست یافتند. در خصوص اهمیت شیوههای پروپاگاندایی خاص اسماعیلیه توماس آرنولد، محقق تاریخ اسلام، سازمان تبلیغاتی اسماعیلیه را سازمانی فوقالعاده دانسته و به محققان توصیه کرده که سازمان مذکور را مورد توجه و بررسی قرار دهند. (آرنولد، ۱۳۵۳: ۱۵۲) . رفتار سلجوقیان ... و ایجاد جامعهای، تحقیق شده از سوی آنان، منتهی به آن شد که اسماعیلیه به شیوه جدیدی از پروپاگاندا دست زند که میتوان آن را تبلیغ همراه با ترور نامید. (محسنیان راد، ۱۳۸۴: ۴۸۲-۴۸۳)
هیچ یک از فرقههای اسلامی از مفهوم جهاد مانند اسماعیلیان نزاری در جهت مقاصد سیاسی خود استفاده نکردهاند. از جان گذشتگی فدائیان ـ یعنی آنان که برای آدمکشی پرورده میشدند ـ به منزله خودکشی آنان بود، زیرا کسانی که مورد حمله آنان قرار میگرفتند، معمولاً مسلح بودند و اطراف آنان نیز محافظان مسلحی وجود داشت. این اقدام آنان نشانه شدت اعتقاد آنان به فرقة خود است. در میان نزاریان عقیدهای شیوع پیدا کرده بود که بر اثر مردن در راه انجام وظیفه آنان بدن خود را وسیله پاک ساختن نفس خویش از آلایشها میسازند تا شایسته دخول به عالم روشنائی گردند. (هاجسن، ۱۹۵۵: ۱۷۴)
یکی از نخستین قربانیان ترور فداعیان حسن صباح، نظامالملک وزیر ملکشاه سلجوقی است. از قرار معلوم، طومار افتخارآمیز نام و مأموریتهای آدم کشانة آنان در الموت و قلعههای دیگر اسماعیلی نگهداری میشد. قتل یک شخصیت برجستة سیاسی یا نظامی که صدماتی به نزاریان وارد آورده بود، اغلب از ریخته شدن خون مردم عادی در صحنههای جنگ جلوگیری میکرد. درنتیجه نزاریان حتی یک توجیه انساندوستانه از قتلهایی که مرتکب میشدند داشتند. قتل معمولاً تا آنجا که ممکن بود در ملأ عام صورت میگرفت، زیرا یکی از مقاصد این قتلهای ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان بالفعل و بالقوة نزاریان و تحت تأثیر قرار دادن آنها بود. (دفتری، ۱۳۷۵: ۴۰۵)
● نقش قلعههای اسماعیلیه به عنوان پایگاه تبلیغاتی
یکی از ویژگیهای لازم در پروپاگاندای موفق داشتن نظام تبلیغاتی کاملاً سازمان یافته و هماهنگ و یکپارچه است. گرایش فعالیت تبلیغاتی موفق متوجه این است که از یک قدرت مؤثر، متمرکز و تصمیمگیرنده نشأت گیرد. قدرتی که از ساختار آن از پیام تغییرناپذیر منبعث شود. به همین دلیل رهبری متمرکز و نیرومند با سلسله مراتب سازمانی وجود خواهد داشت. (کیا، ۱۳۸۳: ۹۳) با این توضیحات درخصوص اهمیت پایگاه یعنی قلعههای اسماعیلیه و نظام اداری حاکم بر این آنها، میتوان قلعههای اسماعیلیه را دارای کارکرد منحصر بفردی در فعالیت پروپاگاندایی اسماعیلیان نزاری درنظر گرفت.
در واقع میتوان قلعههای اسماعیلیه را پایگاه نظامی و مرکز دعوت مذهبی و سیاسی به حساب آورد. این قعلهها با نظم خاصی زیر نظر حسن صباح و جانشینان او اداره میشدند.
گرفتن قلعه الموت در سال ۴۸۳/ ۱۰۹۰م، تاسیس واقعی آنچه را که بعداً به صورت دولت نزاری درآمد صلا داد، و مرحله جدیدی را در فعالیتهای اسماعیلیان ایران که تا این زمان مخفیانه عمل می کردند آغاز نهاد. از این تاریخ به بعد دعوت اسماعیلی در ایران سیاست جدید قیام آشکار علیه دولت سلجوقی را در پیش گرفت، و فتحالموت اولین ضربة این قیام اسماعیلی بر پیکرة آن دولت به شمار می رفت. (دفتری، ۱۳۷۵: ۳۸۷)
حسن همینکه در الموت وضعیت خود را تثبیت کرد، به فرستادن داعیان و عاملان به نقاط مختلف برای نشر دعوت، که پس از مرگ وی دعوت جدید خوانده شد، اقدام کرد. اما هدف آنی او به کیش اسماعیلی درآوردن بقیه رودبار ]اطراف قلعه الموت[ و به تصاحب درآوردن قلاع بیشتر در نواحی همجوار پایگاه مرکزی خویش بود. (همان: ۳۸۸) حسن صباح بطور اصولی تا حد ممکن الموت را غیرقابل نفوذ و خودکفا کرد بگونهای که بتوانند در برابر محاصرههای طولانی دوام آورند و سپس قلعههای بسیار دیگری مانند قلعه لمسر در نزدیکی الموت را تصاحب کردند.
این قلعهها همگی زیر نظر قلعه مرکزی بودند و دارای کارکرد پروپاگاندایی دفاعی و تبلیغی گردیدند.
هر قلعهای که یک گروه محلی اسماعیلی تصاحب میکرد، برای اسماعیلیان که در قلمرو سلجوقیان میزیستند دارالهجرهای میشد. اما تعداد این اماکن از جهت مقاصد نهایی و آرمانخواهی، یک جامعه پیوسته واحد را بوجود آورد. در این شبکه، هر قلعهای، در آن واحد، هم محل امن و دفاعپذیری برای مهاجران و پناهندگان بود و هم پایگاه و مرکزی برای هدایت عملیات محلی و به عنوان هستهای برای گروههای مسلح اسماعیلی به کار میرفت که از آنجا به آسانی میتوانستند به نواحی پیرامون حمله کنند. خود رهبری شورش اسماعیلی در قلمرو سلجوقیان نیز مانند پایگاهها شورش غیرمتمرکز بود. (دفتری، ۱۳۷۵: ۴۰۳) از این رو با توجه به شرایط حاکم بر جامعه آن روزگار و دولت سلجوقیان، اسماعیلیان با توسل به قلعههای خویش به الگوی مبارزهای خاصی دست یافتند که میتوان آنرا یکپارچگی نامتمرکز نامید. قلعههای پراکنده و تسخیرناپذیر در سراسر قلمرو سلجوقیان، با توجه به تعداد محدود مبارزان اسماعیلی در برابر سپاه گستردة سلجوقی، امکان جنگهای نامنظم و به نوعی چریکی را بوجود آورد.
● تأویل و نقش آن در اهداف پروپاگاندایی
از نامهایی که اسماعیلیان بر خود نهاده بودند، اسماعیلی باطنی و همچنین اهل تأویل است. از این رو یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این فرقه که سبب تمایز آن از دیگر فرقهای اسلامی میشود، تأویلگرایی افراطی آنها در کلیه مسائل دینی و تعمیم آن به فروع عملی و شریعت است. آنان در موارد بسیاری از تأویلهای ذوقی و شخصی، و بدون هیچ معیار عقلی و عرفی بهره میجستند، بگونهای که این موضوع سبب تکفیر کردن آنان از سوی برخی فرقهها گردیده است.
قبل از پرداختن به موضوع تاویل و جایگاه پروپاگاندایی آن در فرقة اسماعیلیان لازم است این موضوع یادآوری شود که نزاریان اسماعیلیه میراثدار اصل تأویلی هستند که از دیگر اسماعیلیان به آنها رسیده است. در اینجا ابتدا به تفاوت تأویل و تفسیر پرداخته میشود. تفسیر در اصطلاح فرهنگ اسلامی، به معنای شرح و بیان نص دینی (قرآن و حدیث) است که با معنای ظاهری آن مخالف و متضاد نباشد؛ ولی تأویل عبارت از شرح و توجیهی از نص است که، مخالف و متضاد با معنای ظاهری آن باشد. بنابراین، مقوله تأویل برای هرکسی و هر فرقهای، وسیله خوب و سفسطه گونهای برای لباس حقانیت دلخواه پوشاندن به عقاید او شمرده میشود. (فضائی، ۱۳۶۳: ۲۰۹) از این روست که میتوان استفاده از تأویل در اسماعیلیه را وسیله مناسبی در اثبات حقانیت این فرقه برشمرد.
موضوع تأویل نزد اسماعیلیان بر مبانی فلسفه استوار است. آنها این عقیده را به همه ظواهر دینی تعمیم میدهند و اعتقاد دارند، متون مقدس دینی رموز و اشاراتی هستند به حقایق پنهانی و اسرار نهفته. (تاریخ اندیشههای کلامی، ج ۲، ص ۱۱)
حال سئوال اساسی این است که امر خطیر تأویل برعهده چه کسانی است و آیا همه مردم عادی نیز میتوانند به این اقدام توسل جویند؟ آیا این تأویلات موضوعی شخصی و ذوقی نیستند که به صورت هدفمند برای اثبات حقانیت اسماعیلیه بکار رود؟ آنان با استفاده از تأویل به نوعی بر نقش اساسی امام، قائم، حجت، داعی و ... (مراتب هفتگانه درجات داعیان اسماعیلی) تأکید میکنند و آن را وظیفه هرکسی نمیدانند.
در همین زمینه ادوارد براون چنین مینویسد: بر داعیان اسماعیلی در راه دعوت و تبلیغ لازم است که فیالمثل، اگر بخواهند ثابت کنند که شمار پیامبران اولیالعزم و امامان هردورة شریعتی هفت، و درجات اسماعیلیه نیز هفت است، باید بگویند: اینکه شماره آسمانها و زمینها و ستارگان سیار، اقلیمهای روی زمین، منافذ سر انسان و ... هفت است، اشاره است به هفت دوره شریعت، و هفت پیامبر دین آور، و هفت امام و درجات هفتگانه اسماعیلی را (براون، ج ۲: ۲۹۲) سراسر کتاب وجه دین ناصرخسرو نیز مملو از این تأویلات است.
درخصوص کارکردهای تاویل میتوان گفت این امر در وهله اول سبب رشد فکری و عقلانی پیروان اسماعیلیه میشده که با مطالعه بسیار بتوانند به امر تأویل دست زنند، به همین دلیل است که متفکران بزرگی با کتابهای فلسفی از میان اسماعیلیان ظهور کردند. از طرف دیگر موضوع تأویل براحتی میتوانسته است در اثبات حقانیت آنان مورد استفاده قرار گیرد و مسائل را هرگونه که مایلاند تأویل کنند و مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار دهند و نمونههای عینی و ساده شده برای آنان ذکر کنند.
● نتیجهگیری
در این مقاله به بررسی با در نظر گرفتن این حقیقت که زمینه تاریخی-اجتماعی رفتار پروپاگاندیست را شکل می دهد دست به بررسی آرا و عقاید دو تن از داعیان اسماعیلی که در ایران توانستند به مقام حجت برسند یعنی ناصر خسرو و حسن صباح زدیم. سپس سه شیوه پروپاگاندایی خاص اسماعیلیه، ترور در ملأعام، تسخیر فلعههای نفوذناپذیر به عنوان پایگاه تبلیغاتی و عملیاتی و همچنین تأویل پرداختیم.
از این رو بررسی علل نهانی پذیرش و ترویج اسماعیلی نزاری از سوی حسن صباح علیرغم کمبود منابع دست اول در خصوص عقاید وی، می تواند یکی از محورهای مهم در تحقیقات آینده باشد. در این خصوص می توان به این موضوع نیز پرداخت که تا چه اندازه آراء اسماعیلیان اولیه از سوی نزاریان ایران مورد تحریف با اهداف خاص پروپاگاندایی قرار گرفته است.
فراجو
لیست منابع
. پراتکانیس، آنتونی و الیوت آرونسون(۱۳۷۹). عصر تبلیغات، ترجمهی کاووس سید امامی و محمد صادق عباسی، تهران: سروش.
. جووت، اس. گارث و اودانل ویکتوریا(۱۹۸۷). تبلیغ و ترغیب، ترجمه احمد میرعابدینی، فصلنامهی رسانه، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه.
. محسنیانراد، مهدی(۱۳۸۴). ایران در چهار کهکشان ارتباطی، سیر تحول تاریخ ارتباطات در ایران، از آغاز تا امروز، تهران: سروش.
. آرنولد، سر توماس(۱۳۵۳). تاریخ نشر و دعوت اسماعیلی، ترجمه بهمن عزتی، تهران: بینا.
. دفتری، فرهاد(۱۳۷۵). تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمهی فریدون بدرهای، تهران: نشر فروزان روز.
. خواجه رشید الدین فضل الله همدانی(۱۳۳۸). جامع التواریخ، به کوشش محمد تقی دانشپژوه و محمد مدرسی، تهران: ترجمه و نشر کتاب.
. محقق، مهدی(۱۳۸۲). اسماعیلیه، تهران: انتشارات اساطیر
. هاجسن، م.گ.س.(۱۹۵۵). فرقه اسماعیلیه، ترجمهی فریدون بدرهای، تبریز: کتابفروشی تهران.
. فضائی، یوسف(۱۳۶۳). اسماعیلیه و نهضت حسن صباح، تهران: موسسه مطبوعاتی عطائی.
. رجبی، محمد رضا(۱۳۸۱). زندگی و اندیشههای ناصرخسرو در: مجموعه مقالات، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
. آقانوری، علی(۱۳۸۱). اسماعیلیه و باطنیگری در: مجموعه مقالات، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
. ناصر خسرو، معین الدین(۱۳۴۸). وجه دین، چاپ دوم، تهران: کتابخانه ظهوری.
. ناصر خسرو، معین الدین(۱۳۶۵). دیوان ناصر خسرو، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
. کیا، علی اصغر و سعیدی، رحمان(۱۳۸۳). مبانی ارتباط، تبلیغ واقناع، تهران: موسسه انتشاراتی روزنامه ایران.
. معتمد نژاد، کاظم(۱۳۸۲). روزنامهنگاری با فصلی جدید در بازنگری روزنامهنگاری معاصر، چاپ پنجم، تهران: مرکز نشر سپهر.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست