پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
درخت ممنوعه منهیه چه بود و چرا آدم و حوا عریان شدند

در تمام مذاهب و ادیان الهی آمده است که حضرت آدم و حوا پس از آن که توسط شیطان فریب خوردند ، از ( میوه ) " درخت نهی شده " خداوند خوردند و متعاقب آن ضمن " عریان " شدن ، از " بهشتی " که در آن ساکن بودند رانده شده و به دنیای زمینی تبعید شدند . اما آیا درخت مذکور چه بوده ، بهشتی که از آن اخراج شدند کدام بوده و به چه علت آنها عریان شدند ؟ ۱
در اینجا به اختصار و بر اساس نگاه ادیان " اسلام مسیحی و یهودی " ابتدا هدف خداوند از آفرینش انسان ( آدم ) و بهشتی که ابتدائا در آن سکونت یافت مورد بررسی قرار می گیرد و سپس ساختار وجودی انسان در مسیر " از آدمیت " تا " خداگونگی " و تمثیلی که خداوند از این سیر " از خاک " تا " افلاک " ، به " درخت " می زند بحث خواهد شد و در نهایت تشبیه " از صفر " شروع کردن آدم و حوا ، در مسیر کمالی مذکور ٰ، به " عریان شدن " آنها پس از خروج او از بهشت اولیه دنیاگونه اش می پردازیم :
۱) هدف از خلقت :
قبل از آن که انسان ( به مفهوم امروزین آن) به مجموعه خلقت الهی بپیوندد ، موجودات غیرانسانی بیشماری وجود داشتند ، که هر کدام برحسب هدایت غریزی خود ، که خداوند در تکوین آنها قرار داده است ، به حیات و ممات خود ادامه می دادند و هر موجودی به راه تکوینی خود می رفت و خداوند از تسبیح آنها راضی و خشنود .
آنجا که می فرماید :
" تسبح له السماوات السبع و الارض و من فیهن و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم " ۲
" آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند؛ و هر موجودی ، تسبیح و حمد او میگوید ؛
ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید . "
اما از آنجا که همه آن مخلوقات ( غیر انسانی ) فقط به تبع غریزه و هدایت تکوینی و خلقت خداساخته شان ، به تسبیح و عبادت خداوند مشغولند و اراده ای بر این امر ندارند ، لذا با وجود آن همه ، حقیقت گنجینه خداوند بر کسی مکشوف نگشت و گاه زمانی بود که این " گنج " ، " مخفی " بود . تا آنگاه بود که حضرتش قصد کشف و تجلی خود و نمایش آن کردند .
آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند :
" کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف " ۳
" من گنج پنهان بودم . دوست داشتم که آشکار شوم . پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم "
بشر را خلق نمود و خصلتی منحصر به فرد ، که به هیچ مخلوق دیگری عطا نکرده بود ، در وجودش به ودیعت گذاشت . و آن چیزی نبود جز دانه ای که در مغز و آنگاه قلبش کاشته بود تا در یک مسیر رو به کمال ، آن گونه رشد یابد تا به میوه " باور " به خدای خالقش و عبودیت عاشقانه او بنشیند .
و آن گاه است که خداوند ، خود را در آئینه وجود او ، به کمال زیبایی و نهایت بزرگی و جلال خواهد دید .
آنجا که می فرمایند :
" و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون " ۴
" من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند ! "
و برای این هدف ، در ظرف وجودش استعداد خداگونه شدن ریخت .
آنجا که می فرمایند :
" علم ادم الاسما کلها " ۵
" سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. "
۲) بهشت آدم و جنت خدا
خداوند پس از آن که آدم و حوا را آفرید آنها را در بهشت ساکن کرد و از همه گونه مواهب و نعمات جهت رفع نیازهایشان بهره مندشان کرد .
اما این بهشت چه نام داشت ؟ بهشت آدم یا بهشت خدا !
۲-۱) بهشت آدم
این بهشت ، همه تنعمات دنیاگونه را بدون هیچ سختی و نگرانی در برداشته ، ولی دیگر امکان تعالی انسان و رسیدن به جنت الهی را نخواهد داشت .
آنجا که خداوند می فرماید :
" وقلنا یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنّه فکلا من حیث شئتما " ۶
" و گفتیم: « ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن ؛ و از ( نعمتهای ) آن ، از هر جا میخواهید ، گوارا بخورید . "
و در آن جا قول تنعم جاودانه و برخورداری از عیش مدام ، که لازمه یک زندگی افقی با رشد و توسعه قلمرو دنیاگونه است را داد .
آنجا که حضرتش می فرماید :
" ان لک الا تجوع فیها و لا تعری. و انک لا تظمؤا فیها و لا تضحی " ۷
" در بهشتی که الان هستی ، نه گرسنه می شوی ، نه برهنه می مانی ، نه تشنه می گردی و نه آفتاب زده می شوی . "
و نیز امام علی (ع) می فرمایند :
" ثم اسکن سبحانه آدم دارا ارغد فیها عیشه ، و آمن فیها محلته . " ۸
" آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جای داد ، سرایی که زندگی در آن خوش و آرام بود و جایگاهی همه ایمنی . "
و یا امام صادق می فرمایند :
" جنه من جنات الدنیا تطلع علیه فیها الشمس و القمر ، و لو کانت من جنات الخلد ما خرج منها ابدا ." ۹
" بهشت آدم باغی از باغ های دنیا بود و همین ماه و خورشید که به ما می تابد بر آن می تابید و اگر از باغ های آخرت بود هرگز از آن اخراج نمی شد . "
و این بهشت را ، مقام مقایسه با بهشت خداوند نمی باشد ، چرا که ؛
۲-۲) بهشت خداوند
رضوان بنده و معبود ، معراج قرب ْ، محفل انس و جاودانگی حضور در محضرخداوند است .
آنجا که حضرتش میفرماید :
" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی " ۱۰
" تو ای روح آرامیافته ! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآی ، و در بهشت من وارد شو ! ."
و اینست حقیقتی که : " بهشت آدم " را مقام و عرصه هم آوایی با " جنت خداوندی " نیست .
۲-۳) جایگاه آدم در خلقت
از آنجا که خداوند ، انسان را تنها برای خود آفریده بود ؛
آنجا که در حدیث قدسی میفرمایند :
" یابن آدم خلقت الاشیاء کلها لاجلک و خلقتک لاجلی . " ۱۱
" ای فرزند آدم ! همه چیزها را برای تو آفریدم و تو را برای خودم . "
با تعلیم آدم و آگاهی او از اسمائ ( الهی )۱۲ ، او را از خزائن ملکوتی مطلع کرد و قابلیت حضور در " جنت خدایی " که همان بارگاه الهی است را در ظرف وجودی او ریخت و امکان خداگونه شدن او را که هدف اصلی خداوند بود به او گوشزد نمود ؛
و اینجا بود که او را به عشق قرب و همجواری خود مبتلا کرد و وجودش را به رویای همنشینی با او سرشار .
آنجا که حضرتش در حدیث قدسی می فرمایند :
" عبدی اطعنی اجعلک مثلی ؛ انا حیّ لا اموت اجعلک حیّ لا تموت ؛ انا غنی لا افتقر اجعلک غنیاً لا تفتقر ؛ أنا مهما أشاء یکون اجعلک مهما تشاء یکون " ۱۳
" بنده من ، مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم . من زنده ای هستم که مرگ ندارم ، پس به تو نیز حیاتی جاودانه می دهم . من بی نیازی هستم که فقر ندارم ، تو را چنان غنا بخشم که محتاج نگردی . من هر چه اراده کنم هستی می یابد ، تو را مقامی می دهم که هر چه اراده کنی پدید آید . "
و تبعا بایستی مسیر رشد از " حد آدمیت " تا " حد خداگونگی " را به او بنمایاند و راه را هموار حرکتش بکند .
و این نبود جز همان رمز نزدیک شدن به درخت منهیه الهی .
۳) نهی از میوه یا منع از آن ؟
از آنجا که خداوند ، رحمان بوده و خود نمی خواهد مخلوق عزیزش را ، در راه کمالی بسوی جنت قرب خود ، به راهی رهنمون کند که از سختی دنیا و درد دوری خود می گذرد ، او را از نزدیک شدن به درخت مورد نظر نهی کرده و نتیجه آنرا ظلم آدم به خودش اعلام می کند .
آنجا که حضرتش میفرماید :
" و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین ." ۱۴ و ۱۵
" ( اما ) نزدیک این درخت نشوید ؛ که از ستمگران خواهید شد. "
و یا آنجا که می فرماید :
" و ناداهما ربّهما الم أنهکما عن تلکما الشجرة " ۱۶
" و پروردگارشان آن دو را ندا داد که : آیا شما را از آن درخت نهی نکردم "
و یا در آیه زیر از زبان شیطان :
" قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ... " ۱۷
" و شیطان گفت : خداوند شما را از این درخت نهی نکرد مگر ... "
همانطور که در چهار آیه فوق دیده می شود ، خداوند آدم را از نزدیک شدن به آن درخت " منع " نکرده است ، بلکه او را " نهی " کرده و این نهی هم ، نهی دستوری به عنوان ممنوع بودن نبوده است .
و البته این نهی ، به عنوان مشخص کردن نتیجه تکوینی عمل آدم و اتفاقی است که با نزدیک شدن به درخت خواهد افتاد .
( نهی ارشادی ۱۸) . و شاید بتوان آیه را چنین مفهوم کرد :
" لاتقربا ... فتکونا من الظالمین = ان تقربا ... فتکونا من الظالمین " ؛
" نزدیک نشوید .... پس از ظالمین خواهید بود = اگر نزدیک شوید .... پس از ظالمین خواهید بود "
و در حقیقت ، خداوند ضمن بیان مقصود خلقت ، هزینه ای که انسان باید در گذر از مسیر دنیای زمینی تا رسیدن به اوج راه و حضور در محفل انس الهی بپردازد ( که ظاهرا ظلمی است که به آرامش خود می کند ) را به او گوشزد می کند.( تا خود انتخاب کند )
۴) درخت مورد نهی خداوند چه بود ؟
خداوند آدم را خلق و از روح خود در او دمید .
" و نفخت فیه من روحی " ۱۹
" و از روح خودم در او دمیدم . "
و با تعلیم اسمائ خود ، اوج از " آدم " تا " خداگونگی " را به او گوشزد نمود .
همانگونه که در زبان شیطان نیز به این اوج و جاودانگی ماوی در حریم یار به صراحت اشاره شده است .
آنجا که می فرماید :
" فوسوس الیه الشیطان قال یا ادم هل ادلک علی شجرة الخلد و ملک لا یبلی " ۲۰
" و شیطان او را وسوسه کرد و گفت: « ای آدم! آیا میخواهی تو را به درخت زندگی جاوید ، و ملکی بیزوال راهنمایی کنم؟! "
و یا آیه زیر :
" فوسوس لهما الشیطان ..... قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخالدین . " ۲۱
" سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد و گفت : پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه ( اگر به آن نزدیک شوید ) ملک خواهید شد ، یا جاودانه ( همچون خداوند ) خواهید گشت ! "
و یا در تورات نیز از زبان شیطان داریم که :
" حتما نخواهید مرد زیرا خداوند میداند روزی که از آن بخورید چشمان شما باز میشود و مانند خداوند میان نیک و بد را تشخیص خواهید داد . ۲۲
و یا در انجیل نیز از زبان شیطان می نویسد :
" لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل کنید .... آنگاه .....خیر و شر را خواهید شناخت مثل خدای ، و خواهید کرد آنچه را که می خواهید . .. . " ۲۳
حال با این آگاهی که خداوند به آدم داد و او را از منتهای اوجش آگاه نمود ، بایستی که راه پرواز تا اوج و رسیدن به ملک ملکوتی و جنت خداوندی را نیز به او نشان می داد . و این را نیز همانند همه استعارات کلامی قرآنی به " درخت " مثال می زند .
آنجا که می فرماید :
" شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة " ۲۴
" درخت پربرکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی ( و مستقیم تا عرش خدا در اوج است ) ."
چرا که یک درخت از " کاشت " تا " داشت " و " برداشت " کاملترین نمود مسیر رشد در دنیای زمینی تا اوج آسمانی بوده و همه نیاز رشد و تعالی روحانی انسان را تمثیلا در خود به نمایش می گذارد .
نیازهای رشد یک درخت :
▪ زمین برای کاشت دانه ای که مستعد تبدیل شدن به درخت و نهایتا میوه است .
▪ مواد مختلف زمینی برای تغذیه آن و ایجاد قابلیت رشد .
▪ آسمان و خورشید برای تابش نور به آن ، که هم فرایند رشد درخت را تشدید و تکمیل می کند و هم جهت رشد آن را مشخص می کند .
▪ نتیجه نهایی این رشد ، میوه ایست که به بار خواهد نشست .
و خداوند نیز حرکت و رشد روحانی انسان را به درختی تشبیه کرده است که :
▪ برای فراهم شدن مقدمات رشد انسان ، نیاز به حضور در دنیای زمینی دارد و به همین دلیل باید از بهشت آدم خارج و به دنیای زمینی هبوط کند .
آنجا که می فرماید :
" قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون " ۲۵
" گفتیم : همگی از آن ، فرود آیید ! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد ، کسانی که از آن پیروی کنند ، نه ترسی بر آنهاست ، و نه غمگین شوند ."
▪ جهت شروع فرایند رشد ، نیاز به رفع نیازهای مادی و جسمانی است که خداوند ، همه گونه مواهب طبیعی و نعمات دنیایی را برای او فراهم کرده است .
" ان الله سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض و اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة . " ۲۶
" ( آیا ندیدید )خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخّر شما کرده ، و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است؟! "
▪ در امتداد رشد جسمانی انسان ، قابلیتهای روحی و استعدادهای روحانی او ، در هر مسیری که انتخاب کند ( راه مستقیم عبور از مسیر ارزشها و ملکات اخلاقی مبتنی بر پیام های خداوندی ، و یا راه غیر مستقیم انحرافی عبور از مسیر وابستگی های دنیایی و تخلفات نفسانی ) شروع به رشد می کند ، که برای تشدید و تسریع رشد درمسیر مستقیم ، نیاز به نور آسمانی و هدایت الهی دارد .
آنجا که می فرماید :
" الله نور السماوات و الارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس و الله بکل شیء علیم . " ۲۷
" خداوند نور آسمانها و زمین است ؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد ، آن چراغ در حبابی قرار گیرد ، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان ، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ ( روغنش آنچنان صاف و خالص است که ) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود ؛ نوری است بر فراز نوری ؛ و هر کس بخواهد خدا او را به نور خود هدایت میکند ، و خداوند به هر چیزی داناست. "
▪ با پیمودن راه مستقیم فوق و رشد در مسیر خداگونگی (با استفاده از مواهب دنیای زمینی و سپس رها کردن و خارج شدن از آن و صعود به جایگاه اوج تعالی انسان تا خدا )، درخت روحی انسان ، به آنجا می رسد که قد تا بارگاه الهی کشیده .
آنجا که می فرماید :
" فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر . " ۲۸
" در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! "
▪ و میوه آن ، حضور در جنت لقای خداوندی است .
آنجا که می فرماید :
" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ." ۲۹
" تو ای روح آرامیافته ! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآی ، و در بهشتم وارد شو ! "
▪ و آنها نیز که راه غیر مستقیم برگزیده و تنها به رشد درخت وجودی خود در مسیر دنیا و توسعه قلمرو زمینی خود بسنده کرده اند ، دچار آفتهایی شده که هر آن با سرگردانیها و هول و هراس های عذابی دهشتناک روبرو شده ، و نهایتا با برخورد به موانع و صخره های مسیر ، متوجه راه غلطی که پیموده اند شده ؛
آنجا که خداوند می فرمایند :
" والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الضمئان مائا حتی اذا جائه لم یجده شیئا و وجد الله عنده " ۳۰
" کسانی که کافر شدند ، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب میپندارد ؛ امّا هنگامی که به سراغ آن میآید چیزی نمییابد ، و خدا را نزد آن مییابد که حساب او را بطور کامل میدهد .
اما دیگر دیر شده ، که هر کس به هر مقدار از راه ، که کج رفته ، باید عذاب وحشتناک حسرت دور افتادن از خدای رحمان را بچشد تا زنگارهای ناشی از غفلت و هوس های زمینی از روح او زدوده شود .
آنجا که پروردگار عزیز می فرمایند :
" ساصلیه سقر - و ما ادراک ما سقر - لا تبقی و لا تذر - لواحة للبشر . " ۳۱
" (امّا) بزودی او را وارد سَقَر میکنم ! - و تو نمیدانی «سقر» چیست! - (آتشی است که) نه چیزی را باقی میگذارد و نه
چیزی را رها میسازد ! - پوست را بکلّی دگرگون میکند! ( زنگارهای روح را بکلی می برد و آن را خالص و پاکیزه می کند ) "
و پس از آن است که راه بسوی مستقر نهایی ، که همان مکان نور و آرامش و حضور خدای رحمان و جمیل است ، باز خواهد شد .
آنجا که رب جلیل می فرمایند :
" الی ربک یومئذ المستقر " ۳۲
" آن روز ، قرارگاه نهایی ، تنها بسوی پروردگار تو است . "
۵) چرا نتیجه نزدیکی به درخت ظلم است ؟
خداوند در آیات فوق به آدم هشدار می دهد که در صورت نزدیک شدن به درخت ، در جرگه ظالمین وارد خواهی شد .
همچنین در آیه زیر اعلام می دارد که وقتی امانت خود را که همان تجلی گاه ذات حضرت ربوبی بود به او عرضه کردیم ، پذیرفت . و او چه جاهل و ظالمی است !
آنجا که می فرمایند :
" انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا . " ۳۳
" ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم ، آنها از حمل آن سر برتافتند ، و از آن هراسیدند ؛ امّا انسان آن را بر
دوش کشید ؛ بدرستیکه انسان جاهل و ظالم بود ! "
بهشت آدم ، جایی بود که خداوند تامین همه گونه نیاز او را بطور جاودانی ، تعهد کرده بود ۳۴، اما فقط در حوزه نیازهای مادی بشری به انجام میرسید ، که این امر هرگز باعث نتیجه تعالی روحانی انسان از حد " آدمیت " به حد " خداگونگی " و تبعا خروج او از محدوده مادی دنیایی و ورود به حریم کبریایی نمی گردید .
و اینجا بود که آدم ، که عاشق شده بود ، نخواست در محدوده امن مادی دنیایی بماند و همچون دیگر مخلوقات الهی ( از جمله فر شتگان ) ، در یک وضعیت تکوینی زیست کند و بماند ، بلکه خطر کرد و افق را جنت الهی و ماوی گزیدن در حریم او انتخاب کرد .
و این مسیر ، تنها با عینیت بخشیدن به کلیه استعدادها و قابلیتهای روحانی او پیموده می شد ، که برای این کار ، باید به زمین می آمد و تک تک آنها را اعم از خلاقیت ، محبت ، عشق ، بخشش ، و .. زندگی می کرد تا ملکه وجودی او شوند . ۳۵
و تبعا حضور انسان در دنیای زمینی و :
▪ اختیار او در انتخاب راه مستقیم اوج تا حریم خداوندی با همه لذتهای روحانی منتج از آن ،
▪ و یا فریفته ظواهر و نعمتهای دنیایی شدن و افتادن در مسیر انحرافی و غیر مستقیم گذر به بارگاه الهی با همه مشکلات و عذاب های متعاقب آن ،
بزرگترین ریسکی بود که او پذیزفت و ظلمی که خود را از منطقه امن بهشت اولی خود خارج و به میدان سراسر اضطراب و رنج دنیایی ولی در نهایت جنت خداوندی ، وارد کرد . ( و البته خود آدم نیز به این همه سختی دنیایی و دوری راه جاهل بود . )
آنجا که خداوند می فرمایند :
" فقلنا یا ادم ان هذا عدو لک و لزوجک فلا یخرجنکما من الجنة فتشقی . " ۳۶
" پس به آدم گفتیم : شیطان دشمن توست ، پس باعث خروج شما از بهشت نگردد که به سختی و مشقت خواهید افتاد . "
در حقیقت ، آدم ، بهشت خود را با یک شرایط ثابت و یکنواخت در یک زندگی افقی با همه لذت های مادی رها کرد و نقطه اوج حرکت عمودی رو به بالای خود را ، حضور در بارگاه الهی ، با رشد و پرورش درخت وجودی خود ، انتخاب کرد .
و این همان درختی بود ، که به آن نزدیک شد و به خداوند اعلام کرد که :
بهشت من با همه مزایا ی مادیش ، در مقابل جنت تو ، به هیچ نمی ارزد ؛ هر چند برای رسیدن به جنت لقای تو ، امکان انحراف من وجود داشته باشد و من باید از جهنم و عذاب تو بگذرم .
آنجا که امام علی (ع) نجوا می کنند :
" فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک ! " ۳۷
" اله و آقا و مولا و رب من ! موهبتی کن ! که عذاب تو را به صبر خواهم نشست ، اما فراق و دوریت را چگونه به انتظار بنشینم ؟! "
۶) آیا آدم گناه کرد ؟
با توجه به آنچه گفته شد ، نهی خداوند ، ارشادی و بیانگر مسیر سخت اوج از آدمیت تا خداگونگی بوده است ، بنابراین امر ممنوعی نبوده که خداوند به آن ، امر به نزدیک نشدن کرده باشد ، بلکه تلویحا ، بیان هدف تکوینی خداوند از خلقت آدم بوده است .
همانطور که در کلام امام رضا ( ع ) داریم :
" اراده تکوینی خدا این بود که آدم از درخت منهیه بخورد و از بهشت اخراج شود ، ولی اراده تشریعی خدا نهی از خوردن شجره بود و لذا آنها را از خوردن میوه درخت باز نداشت . " ۳۸
از طرف دیگر اگر ظلمی نیز انجام شده باشد ظلم آدم به خود بوده نه در حق خداوند ، لذا گناهی واقع نشده است ، ( و خروج آدم از بهشت یک اثر تکوینی و ضروری عمل او بود ، نه مجازات مولوی . ۳۹)
۷) چرا آدم و حوا عریان شدند ؟
خداوند در چند آیه می فرمایند که با نزدیک شدن آدم و حوا به درخت ، زشتی هایشان آشکار شد .
از جمله می فرمایند :
" فاکلا منها فبدت لهما سواتهما . " ۴۰
" پس از خوردن از درخت ، زشتی هاشان آشکار شد . "
و این عریانی را نیز می توان به عنوان هشدار خداوندی ، اینگونه بیان کرد که :
ای آدم : اگر بهشت خود را با همه جاودانگی در تامین همه نیازهایت رها کردی ، پس باید همانند ظرفی کاملا عریان و تهی ولی با ظرفیتی بی نهایت ، پای به دنیای زمینی گذاشته و زندگی را از صفر شروع و خود به انتخاب نوع و مقدار پوششت در برابر ظواهر فریبنده دنیایی و هواهای نفسانی ، اقدام کنی و راه بسوی مقصدی که برگزیدی ، خود به کیفیتش تصمیم بگیری و پس از آن ، ظرف وجودی خود را از عشق خداوندی سرشار کرده و آنگاه تا عبودیت و یگانگی با او ، عمر دنیایی بسر نمایی .
۸) و در یک کلام
تمثیل خداوند از مسیر کمالی انسان ، به درخت ، اعلام موارد زیر ، به حضرت آدم بود :
۱) ای آدم ! تو همانند دانه ای هستی که قابلیت رشد و تکامل ، " از حد آدمیت " به بالاترین حد کمال و آنهم " خداگونگی " ، در ظرف وجودت ریخته شده است . ( نفخت فیه من روحی ۴۱ )
۲) برای ایجاد شرایط رشد دانه وجودت ، بایستی آرامش و سکون بهشتی خود را رها کرده و در فضای دنیای زمینی با همه سختی ها قرار گرفته و با بهره گیری از همه مواهب طبیعی ، مسیر رشد را هموار نمایی . ( قلنا اهبطوا منها جمیعا ۴۲ )
۳) حرکت و مسیر رشد تو ، لاجرم ، بسوی افق های متعالی و آسمانی ربانی است . ( کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء ۴۳ )
۴) در همه مراحل رشدت در دنیای زمینی ، با انواع آفات دنیوی ، اعم از کاستی ها ، طوفان های شهوت ، سیلاب های ثروت و علم و غرور ، و .... روبرو خواهی شد . و این همان چیزی است که به آن جاهلی ، و ظلمی است که برای نفس خود ، ریسک آن را پذیرفته ای . ( انه کان ظلوما جهولا ۴۴ )
۵) برای شروع حرکت کمالی ات ، از مرحله " دانه " ( کاشت ) تا آخرین مرحله ( برداشت ) ، که مستقر نهایی است ، بایستی بر همه زشتی هایی که می تواند روح تو را آلوده کند و آفاتی که می تواند بیمار طمع دنیایی ات بکند ) ، بینا و دانا باشی ، به همین دلیل آنها را برایت آشکار کردم . ( فبدت لهما سواتهما ۴۵ )
۶) تنها راه دفع آفات راه و وسیله پوشش آنها ، گزینش راهی است که از بهشت خدایی می گذرد . ( و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة ۴۶ )
۷) برای تشدید فرایند رشد و جهت گیری آن بسوی بالا ، نیاز به نور آسمانی الهی است ، که من در اختیارت خواهم گذاشت . ( ارسال رسل و ابلاغ پیام - فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ۴۷)
۸) در آخرین مرحله و مسیر تکاملی درخت وجودت ، که جز بسوی مستقر نهایی نیست ، در جنت الهی ، ماوی خواهی گزید و در حضور کبریائیش ، آرام خواهی گرفت . ( و ادخلی جنتی ۴۸ - عند ملیک مقتدر ۴۹ )
۹) نهی خداوند از نزدیک شدن به درخت مذکور ، ارشادی بوده نه مولوی ، که به آدم گوشزد می کند :
▪ می توانی در همین بهشت خودت با همه تنعمات دنیاگونه اش ، بدون هیچ سختی و نگرانی باقی بمانی ، ولی دیگر امکان تعالی و رسیدن به جنت الهی را نخواهی داشت . ( ان لک الا تجوع فیها و لا تعری ، و انک لا تظمؤا فیها و لا تضحی ۵۰)
▪ و یا ریسک حضور در دنیای زمینی با همه سختی های زندگی دنیایی و امکان غفلت و انحراف از مسیر اصلی خلقت و دچار شدن به عذاب های دهشتناک متعاقب انحرافت را بپذیری ، ولی با این اطمینان ، که نهایت صعودت ،بهشت لقای من است . ( الی ربک یومئذ المستقر۵۱)
محمد صالحی
زیر نویسها :
۱- به مطالب زیر مراجعه شود :
• " سرنوشت انسان ، جبر یا اختیار ؛ محمد صالحی " – http://mahsan.parsiblog.com/-۱۷۹۸۳۳۹.htm
• " جایگاه خداوند در هستی و نقش او در سرنوشت انسان؛ محمد صالحی "- http://mahsan.parsiblog.com/۱۷۱۳۲۲۱.htm
• " آیا حضرت آد م به دست حوا فریب خورد ؟ ؛ محمد صالحی " - http://mahsan.parsiblog.com/-۱۷۸۸۱۵۶.htm
۲- سوره اسرا – آیه ۴۴
۳- بحارالانوار، ج ۸۴ ، ص ۱۹۸
۴- سوره ذاریات – آیه ۵۶
۵- سوره بقره – آیه ۳۱
۶- اعراف – آیه ۱۹
۷- سوره طه – آیات ۱۱۸ تا ۱۱۹
۸- نهج البلاغه – خطبه ۱
۹- علل الشّرآئع ج ۲، باب نوادر العِلَل ، ص ۶۰۰، عدد ۵۵ - مصنفات شیخ مفید ، ج۵ ، ص ۷۹
۱۰- سوره فجر - آیه ۲۷ تا ۳۰
۱۱- المواعظ العددیه ، الباب الثانی عشر ، الفصل الثانی ص ۲۵۵ به نقل از کتاب گنج حکمت
۱۲- سوره بقره – آیه ۳۱ ( " علم ادم الاسما کلها " )
۱۳- جواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، محمد بن حسن بن علی بن حسین حرّعاملی، ص ۲۸۴.
۱۴- اعراف – آیه ۱۹
۱۵- بقره – آیه ۳۵
۱۶- سوره اعراف – آیه ۲۲
۱۷- اعراف – آیه ۲۰
۱۸- المیزان ، ج۱ ، ص ۱۳۸
۱۹- حجر – آیه ۲۹
۲۰- سوره طه – آیه ۱۲۰
۲۱- اعراف – آیه ۲۰
۲۲- تورات - سفر پیدایش – باب ۳ – آیات ۱ تا ۱۴
۲۳- انجیل برنابا – فصل ۴۰ – آیات ۱ تا ۲۷
۲۴- نور – آیه ۲۵
۲۵- سوره بقره – آیه ۳۸
۲۶- لقمان – آیه ۲۰
۲۷- نور – آیه ۲۵
۲۸- قمر – آیه ۵۵
۲۹- سوره فجر - آیه ۲۷ تا ۳۰
۳۰- سوره نور - آیه ۳۹
۳۱- سوره مدثر – آیات ۲۶ تا ۲۹
۳۲- سوره قیامت – آیه ۱۲
۳۳- ...سوره احزاب – آیه ۷۲
۳۴- سوره طه – آیات ۱۱۸ تا ۱۱۹
۳۵- به مطالب زیر مراجعه شود :
• دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی – محمد صالحی - http://mahsan.parsiblog.com/۱۲۱۲۱۷۸.htm
• چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما – محمد صالحی – http://mahsan.parsiblog.com/-۱۵۴۹۱۹۷.htm
۳۶- طه – آیه ۱۱۷ ( المیزان ، ج۱ ، ص ۱۳۱ )
۳۷- دعای کمیل
۳۸- توحید صدوق ، ص ۶۴
۳۹- المیزان ، ج۱ ، ص ۱۳۸
۴۰- طه – آیه ۱۲۱
۴۱- سوره ص – آیه ۷۲
۴۲- سوره بقره – آیه ۳۸
۴۳- ابراهیم – آیه ۲۴
۴۴- سوره احزاب – آیه ۷۲
۴۵- طه – آیه ۱۲۱
۴۶- اعراف – آیه ۲۲
۴۷- سوره بقره – آیه ۳۸
۴۸- سوره فجر - آیه ۲۷ تا ۳۰
۴۹- قمر – آیه ۵۵
۵۰- سوره طه – آیات ۱۱۸ تا ۱۱۹
۵۱- سوره قیامت – آیه ۱۲
تحقیق : محمد صالحی – ۱۰ / ۹ / ۸۹ -- http://mahsan.parsiblog.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست