یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

قرآن کریم و فلسفه ی امامت


قرآن کریم و فلسفه ی امامت

امامت, در قرآن کریم, از جایگاهی بس بالا و والا برخورداراست امام, به عنوان خلیفه ی خداوند د ر زمین, کامل ترین انسان و فلسفه ی خلقت به شمار آمده است جایگاه رفیع امامت را از این جا می توان به دست آورد که خداوند حکیم, پس از آن که ابراهیم خلیل علیه السلام به مقام نبوت و رسالت, مقام امامت را به وی عطا کرد

امامت، در قرآن کریم، از جایگاهی بس بالا و والا برخورداراست . امام، به عنوان خلیفه‏ی خداوند د ر زمین، کامل‏ترین انسان و فلسفه‏ی خلقت‏به شمار آمده است . جایگاه رفیع امامت را از این جا می‏توان به دست آورد که خداوند حکیم، پس از آن که ابراهیم خلیل ( علیه‏السلام) به مقام نبوت و رسالت، مقام امامت را به وی عطا کرد .

از ایات قرآن به روشنی به دست می‏آید که خداوند، جهان را برای انسان آفریده است و فلسفه‏ی آفرینش انسا، این است که با پرستش خداوند و مسابقه در اعمال صالح، به مقام قرب الهی و کمال مطلوب خویش برسد . از این روی، انسان گاهی، فلسفه و هدف آفرینش جهان است .

مقام امامت، عالی‏ترین مقامی است که بشر می‏تواند به آن دست‏یازده . این مقام، موهبتی است الهی که خداوند به برگزیدگان از افراد بشر، آقای که خلفای الهی در زمین بوده‏اند، اعطا کرده است .

از آن جا که پیامبر اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) امام همه‏ی امامان است، پس در حقیقت، برترین انسان و کامل‏ترین فلسفه‏ی خداوند در زمین بوده است‏بدین جهت است که در حدیث قدسی آمده است: «لولاک لما خلقت الا فلان . . .»

مطلب دیگری که از ایات قرآن کریم در باره‏ی امامت‏به دیت می‏آید، این است که امام، علاوه بر این که واسطه‏ی هدایت‏بشر به معنای ارائه‏ی طریق است، واسطه‏ی هدایت‏به معنای ایصال الی المطلوب نیز هست . او، با استناد به امرالهی، در روح و جان هدایت‏جویان و سالکان طرق حق، تاثیر می‏گذارد و آنان را به کمال مطلوب‏شان می‏رساند .»

امام، از هدایتی ویژه یعنی هدایت‏بی‏واسطه، برخوردار است اگر چه هدایت امام، بالذات نیست; یعنی، او نیز چون دیگر افراد بشر، وامدار هدایت الهی است، ولی هدایت الیه، بدون واسطه، به وی اعطای گردیده است، و او، خود، واسطه‏ی هدایت دیگران است .

امام، همان گونه که در دین، معیار حق و باطل و میزان هدایت و ضلالت است، در آخرت نیز معیار و ملاک سعادت شقاوت خواهد بود، «یوم ندعو کل اناس بامامهم‏» .

در نوشتار پیشین، دیدگاه متکلمان اسلامی را درباره‏ی فلسفه‏ی امامت، بررسی کردیم . اجرای احکام و حدود اسلامی، برقراری نظم و امنیت و عدالت در جامعه‏ی بشری، دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی، اهداف و مسؤولیت‏های امامت از دید همه‏ی متکلمان اسلامی (اعم از سنی و شیعی) است .

متکلمان امامیه، علاوه بر اهداف و مسؤولیت‏های یاد شده، تبیین درست‏شریعت و حفظ آن از خطر تحریف را از برجسته‏ترین اهداف امامت و شئون و وظایف امام دانسته‏اند .

اهمیت این مسئله، ایجاب می‏کند که با تتبع و تامل بیش‏تر در قرآن کریم - که اساسی‏ترین مرجع عقاید و احکام اسلامی است - به بررسی فلسفه‏ی امامت‏بپردازیم . نوشتار حاضر، این هدف را دنبال می‏کند .

● کاربردهای امام در قرآن

قبل از هر چیز، لازم است کاربردهای واژه‏ی «امام‏» را در قرآن بررسی کنیم و کاربرد مورد نظر در این بحث را روشن سازیم:

۱) افرادی از بشر که از جانب خداوند به عنوان امام برگزیده شده‏اند; خداوند درباره‏ی حضرت ابراهیم، علیه‏السلام، فرموده است: (انی جاعلک للناس اماما) (۱)

۲) افرادی از بشر که کفر و تباهی را برگزیدند و کافران و تبهکاران به آنان اقتدا کرده‏اند; خداوند در قرآن می‏فرماید: (فقاتلوا ائمهٔ الکفر انهم لا ایمان لهم) (۲) امامان کفر را بکشید; زیرا، آنان، به عهد و پیمان خود وفا نمی‏کنند .

۳) کتاب آسمانی; خداوند درباره‏ی تورات فرموده است: (ومن قبله کتاب موسی اماما ورحمهٔ) (۳) ; پیش از قرآن، کتاب موسی را نازل کردیم که امام و رحمت‏خداوند برای بنی‏اسراییل باشد .

۴) لوح محفوظ; خداوند در قرآن فرموده است: (وکل شی‏ء احصیناه فی امام مبین) (۴) ; هرچیزی را در امامی آشکار (لوح محفوظ) ثبت کرده‏ایم .

از آن جا که وقایع و حوادث، از پیش، در لوح محفوظ ثبت و ضبط گردیده، و از آن جا سرچشمه می‏گیرند و با آن مطابقت دارند، از «لوح محفوظ‏» ، در این آیه، به «امام مبین‏» تعبیر آورده شده است . (۵)

از کاربردهای یاد شده، آن چه در این بحث مقصود است، همان کاربرد نخست است; یعنی، کسانی که از جانب خداوند، به عنوان امام و رهبر آدمیان برگزیده شده‏اند:

از تدبر در آیات قرآن، به دست می‏آید که امامت‏به معنای یاد شده، دو فلسفه‏ی اساسی دارد:

الف) امامت، فلسفه‏ی خلقت جهان است; یعنی، بدون وجود امام، آفرینش آسمان‏ها و زمین و آدمیان، لغو و بی‏حاصل خواهد بود .

ب) امامت، واسطه‏ی رسیدن انسان و دیگر موجودات - که شایستگی هدایت‏ای عقلانی و وحیانی را دارند - به کمال مطلوب‏شان است: یعنی، امام، واسطه‏ی هدایت‏بشر به معنای ایصال به مطلوب است .

البته، مقصود، این نیست که اهداف وشنوی امامت، منحصر در دو مطلب یاد شده است، بلکه این دو شالوده و بنیاد امامت در دیگر ابعاد و قلمروها این نکته، از بحث‏های بعدی روشن خواهد شد .

اینک، به تبیین این دو مطلب از دیدگاه قرآن کریم می‏پردازیم:

۱) بخش یکم - امامت و فلسفه‏ی خلقت

برای آن که روشن شود که امامت، فلسفه‏ی خلقت انسان و جهان است، باید دو مطلب زیر را با رجوع به آیات، مورد پژوهش قرار دهیم .

۱) انسان کامل، فلسفه‏ی خلقت جهان است .

۲) اما، انسان کامل است .

۳) در تبیین دو مطلب یاد شد، مطالب زیر نیز روشن خواهد شد:

۱) انسان کامل، خلیفه‏ی خداوند در زمین است .

۲) پیامبران الهی، امامان و خلقای الهی بوده‏اند .

۳) خلافت الهی با امامت ملازمه دارد .

۴) امامت و خلافت الهی، پس از پیامبران استمرار دارد .

مطالب یاد شده، عناوین و سرفصل کلی بخش نخست این نوشتار را تشکیل می‏دهند .

انسان کامل، فلسفه‏ی خلقت است .

از مطالعه‏ی قرآن، به روشنی به دست می‏آید که انسان، در نظام تکوین و تشریع الهی، موقعیت و جایگاه ویژه‏ای دارد، از نقش محوری و مرکزی برخوردار است . قرآن کریم، آشکار یادآور شده است که خداوند همه‏ی زمینی را برای انسان آفریده است: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا (۶) » .

نیز در جای دیگر یادآور شده است که زمین، به منزله‏ی بساط و فرشی گسترده، و آسمان، چونان سقفی برافراشته برای آدمیان است، و خداوند، از آسمان، آب فرو می‏فرستند و گیاهان و انواع میوه‏ها را روزی انسان‏ها می‏سازد: «الذی جعل لکم الارض فراشا والسماء بناءالله وانزل من السماء ماءالله فاخرج به من الثمرات ازقالکم (۷) » .

شب و روز نیز در خدمت‏بشر قرار داده شده تا در شب، آرامش یابد و در روز، از روشنایی هوا، برای کسب و کار و تامین عیشت‏خویش بده بگیرد: «هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوافیه و النهار مبصرا (۸) » .

نکته‏ی مهم، این است که هدف از آفرینش انسان و آفرینش جهان برای او، این نبود، و نیست که او در حیات مادی و زندگی دنیوی، کامجویی بیش‏تری کند و وسیله‏ی لذت‏گرایی او به طور کامل فراهم باشد، بلکه فلسفه‏ی آفرینش او و آفرینش جهان برای او، این بوده است که راه حق‏شناسی و حق‏پرستی را بپوید و از دین رهگذر، به کمال مطلوب خویش که همانا قرب به خداوند و لقاء الله است، برسد . در آیاتی که پیش از این یادآور شدیم به این نکته اشاره شده است . خداوند، نخست، آدمیان را مخاطب ساخته و آنان را به عبادت پروردگاری که آنان را آفریده است، فرا می‏خواند: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون (۹) » . آن گاه یادآور می‏شود که پروردگاری که آنان باید او را پرستش کنند، کسی است که زمین و اسمان را برای آنان آفریده و از آسمان، آب نازل می‏کشد، و از زمین، گیاه و میوه می‏رویاند تا رزق بشر تامین گردد، و بنابراین، نباید برای خداوند، شریک برگزینند: «الذی جعل لکم الارض فراشا والسماء بناء الله وانزل من السماء ماءا فاخرج به من الثمرات رزقالکم فلا تجعلوا لله انداد الله وانتم تعلمون (۱۰) »

قران کریم، این حقیقت را که هدف آفرینش اشک و جهان، این است که انسان‏ها آزموده شوند و در میدان ایمان و عمل صالح از هم‏گوی سبقت را بربایند و سعادت و کمال مغلوب خویش را در آغوش گیرند، در آیات بسیاری و به روش‏های گوناگون، بیان کرده است . خداوند در سوره‏ی کهف آیه‏ی هفتم می‏فرماید: «انا جعلنا ما علی الارض زینهٔ لها لیبلوهم ایهم احسن عملا» ; اما، آفریده‏های زمینی را زینت‏بخش زمین قرار دادیم تا آدمیان را بیازماییم که کدام یک نیکوکارترند .

سیوطی، در ذیل این آیه، از پیامبر اکرم ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) حدیثی را روایت کرده که بسیار آموزنده است‏یکی از اصحاب پیامبر، از آن حضرت از معنای این آیه می‏پرسد . پیامبر ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) پاسخ می‏دهد . «لیبلوکم ایکم احسن عقلا واورع علی محارم الله و اسرعکم فی طاعهٔ الله (۱۱) ; خداوند، می‏خواهد شما را بیازماید تا روشن شود که کدام یک از شما عاقل‏ترید و در پرهیز از محارم الهی پروا پیشه‏تر و در اطاعات خداوند شتابان‏تر; یعنی در، این آزمون بزرگ الهی، با پشتوانه‏ی عقل می‏توان پیروز گردید . این عقل است که ستایش و پرستش خداوند را به عنوان شکرگزاری نعمت‏های الهی بر انسان واجب می‏کند و ایشان را به دوراندیشی و آینده‏نگری بر می‏انگیزد تا سعادت ابدی خویش را قربانی لذت‏های زودگذر و حیات کوتاه دنیوی نکند .

با چنین تاملات عقلانی است که انشای می‏کوشد در پرهیزگاری و فرمانبرداری از خداوند، گوی سبقتت را از دیگران برباید و به کمال مطلوب و سعاد برین دست‏یازد .

از آن چه گفته شد، این مطلب به دست آمد که انسان کامل، کسی است که در عقیده و عمل، هرگز از مسیر حق منحرف نمی‏گردد، و راه حق را به درستی می‏شناسد، و به نیکوترین وجه ممکن، می‏پیماید . چنین انسانی است که جهان برای او آفریده شده است، و برقراری نظام کیهانی، به میمنت وجود او است .

انسان کامل، حجت‏خداوند در زمین است، و اگر لحظه‏ای حجت‏خداوند در زمین نباشد، وجودش لغو خواهد بود، و چون کار لغو، از خداوند صادر نمی‏شود، حیات زمینی، مختل می‏گردد . در احادیث‏بسیار وارد شده است که اگر زمین به دل صحبت و امام باشد، اهل‏اش را فرو خواهد برد (۱۲) : «لو ان الامام رفع من الارض ساعهٔ لساخت‏باهلها» .

بر همین اساس است که در دعای عدیله، درباره‏ی وجود اقدس امام عصر (عجل‏الله‏تعالی‏فرجه‏الشریف) آمده است: «بیقائه بقیت الدنیا، و بیمنه رزق الوری، وبوجوده ثبتت الارض والسماء . (۱۳)

علی ربانی گلپایگانی

پی‏نوشت:

۱) بقره: ۱۲۴ .

۲) توبه: ۱۲ .

۳) هود: ۱۷; احقاف: ۱۲ .

۴) یس: ۱۲ .

۵) المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ .

۶) بقره: ۲۹ .

۷) بقره: ۲۲ .

۸) یونس: ۶۷ .

۹) بقره/۲۱ .

۱۰) بقره/۲۲ .

۱۱) الدر المنثور، ج ۵، ص ۲۱۷ .

۱۲) اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجهٔ، باب ان الحجهٔ لاتقوم لله الا بامام . در این باب، سیزده حدیث که این مطلب را می‏رساند، نقل شده است .

۱۳) مفاتیح الجنان، دعای عدیله .

۱۴) بقره: ۳۰ .

۱۵) بقره: ۳۱ - ۳۲ .

۱۶) بقره: ۳۳ .

۱۷) انعام: ۷۵ .

۱۸) ص: ۲۶ .

۱۹) بقره: ۲۱۳ .

۲۰) انعام: ۸۷ - ۸۸ .

۲۱) انعام: ۸۹ .

۲۲) بقره/۱۲۴ .

۲۳) سجده: ۲۴ .

۲۴) انبیا: ۷۲ - ۷۳ .

۲۵) زخرف: ۲۶ - ۲۸ .

۲۶) در تفسیر البرهان، یازده حدیث که مضمون فوق در آن‏ها بیان شده، روایت‏شده است . ر . ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۳۸ - ۱۴۰ . نیز ر . ک: المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۶ .

۲۷) اسراء، ۷۱ - ۷۲ . جهت آگاهی از تفسیر این دو آیه، به تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۱۶۵ - ۱۷۰ رجوع شد .

۲۸) بقره: ۱۲۴ .

۲۹) جهت آگاهی از احدیث‏یاد شده به کتاب الحجهٔ از اصول کافی، ج ۱، رجوع شود . نیز مصامین یاد شده، در حکمت ۱۴۷ نهج‏البلاغه بیان شده است .

۳۰) بقره: ۱۲۴ .

۳۱) اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجهٔ، باب طبقات الانبیاء، حدیث ۲ .

۳۲) مریم: ۴۲ .

۳۳) هود: ۶۹ .

۳۴) نساء: ۱۲۵ .

۳۵) تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۷ - ۲۷۸ .

۳۶) الامام: المؤتم به النسانا کان یقتدی بقوله او فعله، او کتابا او غیر ذالک: المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۴، کلمه‏ی ام .

الامام: کل من اقتدی به و قدم فی الامور، النبی ( صلی‏الله علیه‏و آله‏وسلم) امام الائمهٔ، والخلیفهٔ امام الرعیهٔ، والقرآن امام المسلمین معجم المقاییس فی اللغهٔ، ص ۴۸، کلمهٔ ام .

۳۷) بقره: ۲۵۳ .

۳۸) اسراء: ۵۵ .

۳۹) انعام: ۸۶ .

۴۰) المیزان، ج ۷، ص ۲۴۴ .

۴۱) مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۷ .

۴۲) المفردات فی غریب القرآن، ص ۵۳۸، کلمه‏ی «هدی‏» .

۴۳) حمد: ۶ .

۴۴) بقره: ۲۱۳ .

۴۵) اسراء: ۹ .

۴۶) جرجانی، التعریفات، ص ۱۱۲ .

۴۷) هدی الرجل: استرشد (المنجد) .

۴۸) طه: ۵۰ .

۴۹) اعلی: ۳ .

۵۰) شمس: ۷ - ۸ .

۵۱) اسراء: ۹۴ .

۵۲) اسراء: ۲ .

۵۳) بقره: ۱۸۵ .

۵۴) رعد: ۷ .

۵۵) انعام: ۸۷ - ۸۸ .

۵۶) قصص: ۵۶ .

۵۷) بقره: ۲۷۲ .

۵۸) عنکبوت: ۶۹ .

۵۹) مائده: ۱۶ .

۶۰) انبیا: ۷۳ .

۶۱) مسجده: ۲۴ .

۶۲) یس: ۸۳ .

۶۳) انعام: ۷۵ .

۶۴) قمر: ۵ .

۶۵) بقره: ۱۲۴ .

۶۶) انعام: ۷۵ .

۶۷) المیزان، ج ۱، ص ۲۷۲ - ۲۷۳، و ج ۱۴، ص ۳۰۴ .

۶۸) بقره: ۱۸۴ .

۶۹) رعد: ۳۶ .

۷۰) یوسف: ۴۰ .

۷۱) انعام: ۷۲ .

۷۲) المیزان، ج ۱۰، ص ۳۰۵ .

۷۳) شورا: ۵۲ .

۷۴) اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجهٔ، باب الروح التی یسدد الله بها الائمهٔ ( علیه‏السلام) حدیث ۱ .

۷۵) همان، ح ۲ .

۷۶) فاطر: ۳۵ .

۷۷) ر . ک: المیزان، ج ۱۰، ص ۵۸ .

۷۸) اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجهٔ .

۷۹) اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجهٔ، ص ۱۵۰، باب ان الائمهٔ (ع) نورالله عزوجل .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.