پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جهان سوزی با جهانی سازی


جهان سوزی با جهانی سازی

جهانی سازی globalization واژه ای است که از حدود سال ۱۹۶۰ رواج یافته است و این اصطلاح برای توصیف تغییراتی است که در سه عرصه فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهانی بر اثر افزایش روزافزون روابط و مبادلات بین المللی به وجود می آیند

جهانی سازی (globalization) واژه ای است که از حدود سال ۱۹۶۰ رواج یافته است و این اصطلاح برای توصیف تغییراتی است که در سه عرصه فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهانی بر اثر افزایش روزافزون روابط و مبادلات بین المللی به وجود می آیند. البته در خصوص جهانی شدن یا جهانی سازی نظرات مختلفی وجود دارد که دو نظر از عمده ترین آنها هستند عبارتند از:

۱-برخی جهانی شدن را فرایندی دانسته اند که از آغاز تاریخ بشر و با پیامبران الهی آغاز شده است.

۲-برخی آن را همزاد با مدرنیته می دانند که از چند قرن گذشته به این سو توسعه یافته است و البته با آغاز موج سوم تجدد، یعنی فراتجدد یا پست مدرنیسم به اوج خود رسیده است. طبق این تفکر، جهانی شدن مرحله ای از تاریخ بشر است که در آن روابط اجتماعی انسانی کیفیتی «بدون مرز» و «بدون زمان» به خود می گیرد، به گونه ای که زندگی انسان ها در مکانی واحد شکل گرفته و در نهایت با یک نوع نگرش به زندگی انسجام می یابد. چون امروزه ابزارهای قدرت و تبلیغات در دست سرمایه داری است، بنابراین جهانی شدن را باید پیروزی زرسالاری و ابزارسالاری در جهان دانست.

بنابراین معنا، بهتر است به جای جهانی سازی از، غربی سازی یا امریکایی سازی سخن گفته شود.

مهم ترین حوزه جهانی سازی غربی، حوزه فرهنگ است که به نام گسترش فرهنگ مدرنیته، روش زندگی آمریکا را در تمام دنیا ترویج می دهد. جهانی سازی فرهنگی به این معنا یعنی غربی سازی آمریکایی فرهنگ و ارزش های آمریکایی که قرار است با پوشش جهانی سازی بر دنیا تحمیل شود، که یکی از مشخصاتش اخلاق زدایی و تئوریزه کردن فحشا است. بی بند و باری اخلاقی، همیشه در تاریخ بشر بوده است؛ اما همواره مخفی بوده است، برای اولین بار در دوره جدید است که فساد و تباهی- مثل همجنس گرایی، فمینیسم و سقط جنین- علنی و تئوریزه می شود و آن را اظهار و به آن افتخار می کنند. در حوزه اقتصاد جهانی سازی یعنی گسترش نظام سرمایه داری لیبرال در سراسر جهان، در حوزه سیاست است جهانی سازی به این مفهوم، عبارت است از جهانی سازی سلطه سیاسی بر کشورهای جهان سوم و استقرار دموکراسی های لیبرال.

اگر بخواهیم پیامدهای منفی جهانی سازی را برشماریم، عبارتند از: تسلط اندیشه های زرسالارانه بر روند اقتصاد جهانی و منابع تولید و مبادلات مالی و تجاری؛ دخالت در قانونگذاری امور داخلی ملل دیگر به نفع ارزش های ضداخلاقی و زن سالارانه و کشاندن ملت ها به سبیل اباحه گری، تهاجم فرهنگی سراسری و کوشش در ریشه کن سازی فرهنگ های دیگر به ویژه استقرار و استیلای فرهنگ تکنولوژی یا ابزارسالاری، از این روست که عده ای از متفکران جهانی سازی را پروژه استیلای سه اقنوم زر و زن و ابزار می دانند. بنابراین حقیقتا این جهانی سازی را چیزی جز جهان سوزی نباید دانست.

در اینجا این پرسش مطرح می شود که به راستی واقعا چه تلقی ای از جهانی شدن درست است و چه فرهنگی، مستحق جهانی شدن است؟ به نظر می رسد فرهنگی لیاقت جهانی شدن را داشته باشد که: در عرصه فرهنگ به دنبال کشف حقیقت و سعادت دنیا و عقبای بشر است و به انسان ها به چشم مخلوقات خدا بنگرد، نه با نگاه ابزاری و در عرصه اقتصاد هم به سیستم اقتصادی معتقد است که نه ربا و بی عدالتی موجود باشد و نه اسراف. و در عرصه سیاسی نیز اعتقاد به برقراری حکومت هایی دارد که ضمن تناسب داشتن با شرایط فرهنگی و تا ریخی هر کشور به معنویت و اخلاق و ایمان به غیب و آخرت در عین بهره مندی مردم از رفاه دنیوی و حق تعیین سرنوشت خویش بها داده شود.

بنابراین حقیقت آن است که تنها تفکر پیامبران الهی و ادیان توحیدی که در راس آنها پیامبر اسلام و دین اسلام است می تواند جهانی باشد و اساسا مفهوم خاتمیت نیز جز این نیست.

رضا مهریزی