جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
سردرگمیهای شاعر بازیگوش
![سردرگمیهای شاعر بازیگوش](/web/imgs/16/96/ve3ko1.jpeg)
یکی از مجموعه شعرهایی که امسال به بازار کتاب عرضه شد مجموعه شعر «دلقکها گریه میکنند» سروده علیرضا نوری است این مجموعه که اولین دفتر شاعر جوانش محسوب میشود مجموعهای قابل تامل و نمونه خوبی از شعر روزگار ماست.
شعری که با بهانههای جزیی حرفهایی کلی را به زبان میآورد، سردرگمیهای دلنشینی دارد، کودک و بازیگوش است و دیر یادش افتاده است عاشق باشد و در عشق از خطر کردن نمیهراسد، روایتها روایتی خطی است که گاه با شعر محض همداستان میشود و گاه در شخصینویسیها به گونهای خود شیفته فارغ از هر تعهد اجتماعی سر به جیب شیدایی فرو میبرد.
فراموش کردنت کار من نیست
حتی اگر این روزها عاشقت نباشم
و دلم
جای دیگری گیر باشد
تو یادگار اتوبوسهای همدان ـ اصفهان
از دکلهای بین راه بپرس
چقدر آنها را شمردهام
شاعر گاه خود را برتر از همه هستی میداند و جهان را که با وی نامأنوس است (به گمان شاعر) با رندی تمام به سخره میگیرد:
جهان دارد روزبهروز کوچک میشود
آنقدر کوچک
که میتوانم از همینجا
به صورت زایندهرود تف بیندازم
خودخواهیهایی که اگر از حیطه شخصینویسی بیرون رفته و بتوان شاعر را نمادی از انسان معاصر دانست میتوانند به شرط باروری ساحتهای دیگر کلام زیبا و دلنشین باشند.
چشم اسفندیار نوری این است که به شکل غمانگیزی شعرها کاملا محدود به روابط سطحی عاطفی است و در بسیاری از شعرها حتی نوع روایت و اجرای شعرها هم یکنواخت شده و شعر را از هر تعهدی خالی کرده است تا آنجا که به نظر میرسد این مجموعه شاید میبایست خیلی پیشترها به چاپ میرسید تا شاعر، این دوره را پشتسر میگذاشت. دغدغههایی که اگر به صورت یک شعر بیان شوند زیبا هستند، اما وقتی با یک شیوه با یک اجرا و با یک خزانه لغات و محدوده جغرافیایی کشف و شهودهای یکنواخت در قالب مجموعهای فراهم میآیند، این گمان را به ذهن متبادر میکنند که شاعر در حال تکرار تجربههای موفق گذشته است و شاید برای کشف فضاهای جدید خطر نمیکند.
اما شاید شاعر میبایست جنون شاعرانهاش را با خود بردارد و به مرزهای ناشناختهتری قدم بگذارد آنچه مسلم است حرکت شاعر در تمامی شعرها حرکتی عرضی بوده نه جوهری اگرچه باید اذعان داشت علیرضا نوری ذاتا شاعر است و از احساسات لطیف شاعرانه لبریز، اما به نظر میرسد دستمایههای شاعر کمکم دارند پیرامون جهان شاعرانه او پیلهای میتنند و او را محدود به همین بهانهها میکنند.
از نکات دیگر مجموعه، لحن آرام و یکنواخت شعرهاست که هیچگاه به زبان نمیرسند لحنی محافظهکار و جذاب که فقط به صورتی گذارهوار بیان میشوند و از اقیانوس زبان به جزیرهای کوچک دلخوش است این لحن اگرچه زیباست، اما کفایت شاعرانگیهای یک عمر شاعری را نخواهد کرد با این همه برای علیرضا نوری که پتانسیل شاعری توانمند و حساس را دارد و نوید تولد شاعری بزرگ را داده است آرزوی موفقیت میکنم و شعری از ایشان را با هم میخوانیم:
ما را ببخش
ما را ببخش
اگر از خیابان بوعلی پایین میآیی
و نمیشناسیمات
ببخش اگر شبهای عید
با بچههای محل قمار میکنی
و سرت کلاه میگذارند
ببخش اگر
نام تو مرگ است
و ما از تو نمیترسیم
ما از تو نمیترسیم
تو باید کاسه کوزهات را جمع کنی
بزنی به چاک
اما نه
همین جا بنشین
خوب نگاه کن
ببین ما
چطور همدیگر را میکشیم
کمال شفیعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان محمدجواد ظریف انتخابات ریاست جمهوری دولت رئیس جمهور ظریف انتخابات ترور ترامپ رهبر انقلاب
هواشناسی تهران زلزله فرودگاه وزارت بهداشت بیمارستان پلیس سازمان هواشناسی اربعین قتل شهرداری تهران گرما
مایکروسافت واردات خودرو خودرو قیمت خودرو برق اینترنت قیمت طلا حقوق بازنشستگان دولت سیزدهم قیمت دلار بازنشستگان بازار خودرو
کربلا سینما اوشین سینمای ایران تلویزیون امام حسین فیلم بازیگر فرهاد مشیری سینمای جهان
دانشگاه تهران پرنده فضا
یمن رژیم صهیونیستی اسرائیل تل آویو دونالد ترامپ فلسطین آمریکا غزه جو بایدن ترامپ روسیه جنگ غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال نقل و انتقالات لیگ برتر تراکتور لیگ برتر لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات سپاهان مهدی طارمی علیرضا بیرانوند
ویندوز ناسا اختلال جهانی خودروهای وارداتی کامپیوتر سامسونگ عیسی زارع پور مغز بریتانیا سرعت اینترنت موبایل فناوری
رژیم غذایی گرمازدگی چاقی کاهش وزن بارداری صبحانه گیاهان دارویی