جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بهشت ظاهری یا جهنم واقعی


بهشت ظاهری یا جهنم واقعی

اندره ویاس بواش باید از پست سرمربیگری تیم فوتبال چلسی برکنار می شد و اگر ایرادی به رومن آبراموویچ وارد باشد, نه خلع این پرتغالی ۳۴ ساله در اوایل دهه دوم اسفند ۹۰ , بلکه تاخیر قابل توجه در انجام این کار بوده است

اندره ویاس‌بواش باید از پست سرمربیگری تیم فوتبال چلسی برکنار می‌شد و اگر ایرادی به رومن آبراموویچ وارد باشد، نه خلع این پرتغالی ۳۴ ساله در اوایل دهه دوم اسفند ۹۰ ، بلکه تاخیر قابل توجه در انجام این کار بوده است.

مالک میلیاردر و روسی پیراهن آبی‌های شهر لندن فقط بعد از شکست صفر ـ یک آنان در برابر وست‌ برومویچ البیون در هفته بیست و هفتم لیگ برتر انگلیس، ویاس‌بواش را ـ که بسیاری او را با اشاره به حروف اختصاری و اولیه نامش AVB می‌نامند ـ کنار گذاشت.

حال آن که نزول فزاینده این تیم در ماه‌های منجر به آن واقعه و ضعف بواش در مدیریت بحرانی که برخاسته از ندانم‌کاری خود او بود، می‌طلبید که وی زودتر از اینها و حداکثر در همان فردای روز شکست یک‌ ـ ۳ در برابر ناپولی ایتالیا در دیدار رفت دور یک‌هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا چمدانش را می‌بست و می‌رفت.

در آن صورت برای فردی که به جای او می‌آمد، وقت بیشتری جهت رفع ضعف‌ها به وجود می‌آمد و چلسی نیز بهتر و فزون‌تر و سریع‌تر می‌توانست خود را با سیستم‌های جدیدتر بازی‌اش وفق بدهد و با روش‌های نه‌چندان موثرتر AVB زودتر خداحافظی می‌کرد.

این مربی آگاه، اما ناپخته نه‌تنها نتوانسته بود سیستم بازی چلسی را از روش بریتانیایی به سیستم لاتین مورد نظر خود تبدیل کند با ستاره‌های نامدار چلسی هم درافتاده و با نیمکت‌نشین‌کردن شماری از آنها همچون فرانک لمپارد و دیدیه دروگبا عملا آنها را به اقدام علیه خود واداشته بود.

کافی بود که این گروه نامدار برای او جانفشانی نکنند تا وی رفتنی شود و آنها دقیقا چنین کردند. البته از آغاز هم این تردید اساسی وجود داشت که مربی‌ای که با لمپارد همسن و سال است و از دروگبا یک‌سال کوچک‌تر است و با جان‌ تری هم اختلاف سنی چندانی ندارد و از چک و کول نیز تنها دو سال مسن‌تر است، چگونه می‌تواند بر آنها حکومت کند و اصولا چطور می‌تواند این را به خودش بقبولاند.

● رویای ناسنجیده

با این همه و به‌رغم ناکامی‌های فنی‌ که ایرادات اجتماعی و هویتی ویاس‌بواش برای چلسی آفرید و تبدیل‌‌شدن او را به یک خوزه مورینیوی دوم به رویای ناسنجیده تبدیل و ثابت کرد که فتح سه جام توسط وی برای تیم پورتو در فصل گذشته نمی‌توانست تضمینی بر تکرار آن در استمفوردبریج باشد (درست برخلاف آقای خاص که موفقیت‌هایش در پورتو را به فتوحاتش در چلسی پیوند زد) بحثی که اینک مطرح است تعدد برکناری مربیان چلسی و افراط در این زمینه توسط آبراموویچ در دهه گذشته است.

وی که چلسی را ابتدای تابستان ۲۰۰۳ خریداری کرد از آن زمان تا به حال ۸ بار سرمربی این تیم را عوض کرده و این را کاملا مشخص ساخته است که خودش هم نمی‌داند چه می‌خواهد و اهدافش و راه‌های دستیابی به آن چیست.

● حتی با مورینیو

اشتباه‌کاری‌های این تاجر بشدت ثروتمند روسی به حدی رسید که حتی با مورینیو که طی سه سال کار در چلسی شش جام را به این تیم بخشید، در اواخر تابستان ۲۰۰۷ قطع همکاری کرد و با این که از میان جانشینان متعدد او گاس هیدینک هلندی یک جام (حذفی انگلیس ۲۰۰۹) را برای این تیم به ارمغان آورد و کارلو آنچلوتی ایتالیایی نیز قهرمانی لیگ و حذفی انگلیس را در اواخر بهار ۲۰۱۰ نصیب آبی‌های لندن کرد، اما اکثریت با مربیانی بوده که نتوانسته‌اند خط موفق مورینیو را ادامه بدهند.

در این میان، لوئیس فیلیپه اسکولاری و ویاس‌بواش پرتغالی یک وجه مشترک داشتند و آن، تلاش ناموفق‌شان برای عوض‌کردن سیستم بازی چلسی بود.

چیزی که با توجه به لزوم رویارو شدن این تیم با رقبای پرشمار بریتانیایی طی ۹ ماهی که هر فصل فوتبال انگلیس طول می‌کشد، حتی اگر موفق از آب درمی‌آمد یک اشتباه می‌بود، زیرا شانس‌های تجدید قهرمانی چلسی را در لیگ انگلیس از بین می‌برد و در این لیگ نمی‌توان بدون بریتانیایی بازی‌کردن اول شد.

اسکولاری که به او فیل بزرگ می‌گویند بعد از گذشت فقط هفت ماه و نیم از شروع زمامداری‌اش توسط آبراموویچ خلع شد، زیرا هم سیستم‌های دلخواهش در تیم جا نیفتاده بود و هم بزرگان تیم مثل دوران حضور بواش با مربی تیم بد شده بودند و می‌خواستند او برود.

با این همه منتسب‌کردن تمامی ماجرای خلع گریزناپذیر این مربی به شاگردان ناراضی و نافرمانش نمی‌تواند نشانه انصاف و منطق باشد و آبراموویچ هم سهم ویژه خود را در آن میان بازی می‌کرد و در ماجرای بواش نیز باز ایفای نقش اول با مالک باشگاه بود زیرا هم دل‌بستن به این که این مربی تازه‌کار می‌تواند همان موفقیت‌های مورینیو را در چلسی داشته باشد، اندیشه غلطی بود و هم قائل‌نبودن فرصت کافی برای تغییرات ساختاری در تیم، نوعی فرار از ریسک در عین ادعای استقبال از آن بود.

● راهی محتوم

رسانه‌های اروپا بکرات پرسیده‌اند اگر رویکرد به بواش یک ریسک بزرگ به سبب کم‌تجربگی چشمگیر وی بود، چرا مدیران چلسی به همان میزان و منوال برای ثمردادن تغییرات مورد نظر سرمربی پرتغالی تیم به او وقت ندادند و اگر اصولا این اقدام ریسک‌آمیز و خطرجویی نبود و یک انتخاب عقلایی به شمار می‌آمد چرا این «انتخاب درست» بدترین نتایج را برای چلسی از دوران کلودیو رانیه‌ری به بعد موجب شد.

از زمان آمدن آبراموویچ،‌ این مربی اینک ۶۰ ساله ایتالیایی، خوزه مورینیو، لوییس فیلیپه اسکولاری، گاس هیدینک، کارلو آنچلوتی و آندره ویاس‌بواش سرمربی این تیم شده‌اند و استیو کلارک، ری ویلکینز و اخیرا روبرتو دی ماتئو نیز به عنوان مربیان موقتی تیم را هدایت کرده‌اند.

با این اوصاف بسیاری از افراد حق دارند که بهشت ظاهری استمفورد بریج را جهنمی واقعی برای مربیان فوتبال دنیا بنامند و این باور جا بیفتد هرکس که به عنوان مربی آینده ـ و فصل بعد ـ چلسی پا در میدان بگذارد قدم به راهی محتوم گذاشته، زیرا مشخص شده که آبراموویچ فرهنگ کارکردن با مربیان را ندارد و بهانه‌جو است و با این که ریسک‌های او در انتخاب مربیان دلخواهش بیش از همه به وی ضرر مالی وارد کرده او خیال متنبه‌شدن ندارد.

● غرامت‌های کلان

فقط بر سر ماجرای آندره ویاس‌بواش و آوردن وی به چلسی و بستن قراردادی سه ساله با او و سپس فسخ زودهنگام این قرارداد، آبراموویچ حداقل ۵۰ میلیون پوند ضرر متحمل شده است و بخشی قابل توجه از این مبلغ غرامتی است که او باید به مربی برکنارشده توسط خود بپردازد.

او بعد از خلع آنچلوتی در پایان فصل گذشته نیز در حالی که هنوز یک سال از مدت قرارداد این ایتالیایی ۵۱ ساله به جای مانده بود فقط قدری کمتر از ماجرای بواش متحمل ضرر مالی شد و مشابه این قضایا در زمان خلع اسکولاری نیز رویت و درخصوص آن حرف‌هایی بیان شد.‌

این مربی برزیلی که اکنون ۶۳ سال دارد، بارها مدعی شد که قربانی جنگ قدرتی شده که با نامداران چلسی داشته و آبراموویچ در آن ستیز طرف بازیکنان را گرفته، اما به نظر می‌رسد که اینچنین نبوده و اسکولاری هم مثل ویاس‌بواش در درجه اول به دلیل عدم کارایی در انتخاب و سپس اجرای سیستم‌های دلخواه فنی‌اش به سرنوشت منفی فوق دچار شده باشد.

برکناری مربیان ناموفق حق مسلم هر مدیری است که برای تیم خود مربی استخدام می‌کند اما به نظر می‌رسید که آبراموویچ مثل عقابی که در پی شکار مورد نظر خود است در تمامی سه، چهار ماه آخر حضور بواش در استمفورد بریج دوروبر او چرخ می زد و منتظر فرصتی برای ساقط‌کردن او بود.

آبراموویچ به واقع فقط با خودش برسر زمان تصحیح اشتباه بزرگش در استخدام بواش کلنجار می‌رفت، ولی این مربی پرتغالی آنقدر خوش‌خیال بود که در مصاحبه‌های مکرر خود پیوسته مدعی می‌شد آبراموویچ هوادار اوست و او را کنار نمی‌گذارد و از حالا در مورد استخدام را دو‌مل فالکائو مهاجم فصل پیش خود که پورتو را ترک گفته و عضو اتلتیکو مادرید شده است، برای فصل بعدی داد سخن می‌داد، فصلی که برای او وجود خارجی نداشت.

● وسیع، اما نه‌چندان قوی

برنامه‌ها و اهداف آبراموویچ هرچه بوده باشد و تقصیرات او در رفت و آمد مربیان به هر میزان رسیده باشد، حتی اتحادیه مربیان فوتبال انگلیس نیز نگران مربیانی است که در آینده در استمفوردبریج بر سر کار خواهند آمد. ریچارد بیوان، مدیر اجرایی این اتحادیه چند روز بعد از برکناری ویاس‌بواش گفت: «با این که تشکیلات چلسی وسیع است و ثروت‌های این باشگاه را نمی‌توان به درستی شمرد، اما این نیز مشخص است که مدیران چلسی نتوانسته‌اند چیزی را بسازند که نشانگر یک تشکیلات قوی و صاحب استمرار و منطق باشد. این که چلسی در ۹ سال اخیر، ۸ بار سرمربی‌اش را عوض کرده قطعا نشانگر ثبات و قوام در کار یک باشگاه نیست و برعکس اسباب سرشکستگی برای باشگاه به شمار می‌آید.»

ویاس‌بواش فقط دو سال تجربه سرمربیگری تا قبل از آمدنش به چلسی را داشت و وی اصولا سال‌ها فقط مامور کسب اطلاعات درباره تیم‌های رقیب برای مورینیو در کادرهای فنی‌ بود که این پرتغالی بسیار پرتجربه‌تر از او در پورتو، چلسی و اینتر دایر کرده بود و بواش به‌رغم سن بسیار کمش در هر سه باشگاه فوق تحت نام و عنوان فوق در خدمت وی بود.

این که چگونه آبراموویچ به این نتیجه رسید ویاس‌بواش با آن تجربه کم می‌تواند همان کارهای مورینیو را در چلسی انجام بدهد، مساله‌ای است که پاسخی بر آن یافت نشده، اما این مساله مبرهن و واضح است که غرامت‌های کلان جذب و سپس دفع این مربی مخارج کلی چلسی را از سقف حد و حدودی که اتحادیه فوتبال اروپا برای هزینه تیم‌های قاره اروپا تعیین کرده است، می‌گذراند و به این خاطر سران این باشگاه باید بزودی با مدیران یوفا بر سر این موضوع به مجادله بپردازند و آنها را قانع کنند و این مساله‌ای نیست که بتوان به آسانی به آن نایل آمد.

● ماه‌های سخت

الن شاو که از دبیران کمپانی چلسی ـ سازمانی اقتصادی که درون این باشگاه فعالیت می‌کند ـ به شمار می‌آید، می‌گوید: «لازم است که مدیران چلسی بین آنچه وجوه اقتصادی باشگاه است و چیزی که دستاوردهای فنی تیم را تشکیل می‌دهد، یک تناسب و وجه ارتباطی قوی را نیز دایر کنند و حساب مخارج را داشته باشند، زیرا هرگونه تخطی از قواعد مالی یوفا، ما را وارد چالش‌ها و بحث‌های غیرضروری و اضافه‌ای خواهد کرد که هیچ‌کس طالب آن نیست و اصولا به نفع ما هم نخواهد بود.»

خوان ماتا، هافبک ـ مهاجم چپ‌پای اسپانیایی که همپا با رامیرز و لوییس برزیلی و تورس دیگر مهره اسپانیایی چلسی عوامل و وسایل ویاس‌بواش برای برچیدن روش بازی بریتانیایی این تیم و جایگزین‌کردن آن با روش لاتین بود و می‌بایست بازی مبتنی بر پاسکاری‌های تند و تیز و زمینی را جانشین بازی‌های مستقیم و ارسال‌های بلند یعنی روش رایج در بریتانیا می‌کرد و طبعا مثل سرمربی تیمش ناکام ماند، می‌گوید: «درست است که ماه‌های سختی را سپری کرده‌ایم، اما به هر حال باید از یک جا و از نقطه‌ای کارها را از نو شروع کرد و پایه‌های تازه‌ای را گذاشت، فکر می‌کنم تغییردادن آنچه از ابتدای فصل در استمفوردبریج برقرار شد، تنها راه درست برای ما باشد و این چیزی است که در توان ما هست.»

آنچه در توان ویاس‌بواش به‌رغم حمایت اتحادیه مربیان فوتبال بریتانیا (LMA)‌ و همچنین اسکولاری از وی نبود، کسب نتایج مورد نظر بود. او می‌تواند دائما در این خصوص که به وی وقت کافی برای ابراز وجود داده نشد ناله و گلایه کند، اما حقیقت آن است که او از ۴۰ مسابقه رسمی‌ که چلسی زیر نظر وی برگزار کرد، در بیشتر از ۱۹ بازی برنده نشد.

اضافه بر این، او با ضعف در برقراری ارتباطی دوستانه با شاگردانش که شاید به سبب کم‌تجربگی‌اش و نداشتن قوه مدیریت ستاره‌ها مرتکب آن شد، ریشه‌های خود را در باشگاه که هنوز شکل نگرفته بود، قطع کرد و این مسائل مردی را که پدیده فوتبال جهان در فصل گذشته بود، به شکست‌خورده بزرگ این فصل تبدیل کرد.

Times

مترجم : وصال روحانی