شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
هویت معرفتی دین و سنت
سنت اغلب، در مقابل مدرنیته قرار میگیرد و برای آن تعاریفی ذكر میشود. برخی از تعاریف از ناحیهٔ كسانی است كه در خارج از حوزهٔ سنت قرار گرفته و بعضی دیگر مربوط به كسانی است كه حیات و زندگی را در پرتو سنت معنا میكنند.
در تعاریف مدرن - سنت فاقد هویت معرفتی است و بیشتر شیوهای از عمل و زیست است كه ریشه در عادات پیشین دارد و ناخودآگاه به آن عمل میشود، ولیكن در تعاریف دیگر سنت گرچه نوعی از عمل و زندگی است، راه و روش معرفت نیز میباشد. در این تعاریف سنت مشابهتی با منطق پیدا میكند، با این تفاوت كه منطق مسیر تردد و آمد و شد دانش حصولی است و سنت طریق دانش شهودی و آگاهی متعالی دینی سنت شیوهای است كه از متن معرفت و علم دینی طلوع میكند و سالكان خود را با سر و رازی كه در متن آن حضور دارد، آشنا میگرداند و به همین دلیل سنت را پیوند ناگسستنی با علم دینی است.
● سنت و معرفت
سنت و ایدئولوژی در دنیای متجدد امروز منسوخ و مهجور میباشند و این در حالی است كه هر یك از این دو، در دورههایی كوتاه یا طولانی از تاریخ مطلوب بوده و از اعتبار شایستهای برخوردار بودهاند. اعتبار پیشین و مهجوریت امروز، تابع علل و عواملی است كه در این مقال مورد توجه قرار خواهند گرفت.
سنت علیرغم آن كه در دنیای متجدد و با حاكمیت مدرنیسم، غیرقابل تحملتر از ایدئولوژی است ولیكن از پیشینهای بسیار طولانیتر برخوردار بوده و ایدئولوژی در قیاس با آن عمری كوتاه و محدود دارد. سنت هزارههایی چند را در اوج اقتدار و اعتبار سپری كرده و اقتدار و حاكمیت آن درگذشته تاریخ همواره موجب شده تا آنچه سنت نبوده است نیز در قالب سنت تقلب شود و با نام سنت عرضه گردد؛ چه این كه تقلب را همواره به قالب سكهای میزنند كه از اعتبار برخوردار باشد.
اعتبار و بیاعتباری سنت تابع نحوهٔ معرفت و آگاهی است، در حالی كه ظهور و افول ایدئولوژی مرهونِ بود و نبود نوعی دیگر از معرفت و آگاهی است. تجدد و مدرنیسم نیز، در مقطعی كه در ستیز با سنت و ایدئولوژی قرار میگیرد، حامل پیدایش و بروز دیدگاه معرفتی نوینی است كه اینك بر حوزههای علمی دنیای معاصر سنگینی میكند.
● تعاریف سنت
قبل از ورود به بحث، ناگزیر باید تعریف خود را از سنت و دیگر مفاهیم مورد نظر ارائه دهیم، هرچند تعریفی كه برای هر یك از آنها ارائه میشود تابعی از دیدگاه معرفتی تعریف كننده است. برخی از این تعاریف مبتنی بر نگاهی دینی و بعضی دیگر از منظر دنیای مدرن است.
سنت در برخی از این تعاریف، حقیقتی آسمانی، الهی، مقدس و واقعیتی پرنشاط، زنده و مجرای زندگی و حیات و مسیر مستمر افاضات متجدد و متحولی است كه همواره نو و تازه است. سنت در این تعریف در برخی از موارد با حفظ خصوصیات یاد شده، از دوام، ثبات و استمرار زمانی برخوردار است و در مواردی هم كه تغییر زمانی را میپذیرد، همچنان از چهرهای ازلی و باطنی ابدی بهرهمند میباشد.
اما در برخی تعاریف دیگر، مرگ از همهٔ اندام سنت میبارد. فرسودگی، قالب آن است و كهنگی از آن استشمام میشود. دوام، استمرار و قداست نیز عارضهای است كه به اصرار پیروان، بر آن تحمیل میشود.
● تعاریف مدرن سنت
در تعاریف مدرن، سنت همان چیزی است كه مربوط به حال نیست و متعلق به گذشته است. چیزی كه در گذشته سنت نبوده است چون از ظرف خود عدول كرده و تا زمانی دیگر كه در حقیقت متعلق به آن نیست دوام آورده، تبدیل به سنت شده است. سنت لاشه و نعش رفتار است. رفتار تا زمانی كه در ستیز و پیكار با محیط و عوامل ناسازگار، به قوت اندیشه و ابداع شكل میگیرد، زنده است و اینگونه از رفتار، سنت نیست. ولی همان رفتار زنده وقتی كه به دلیل انس ذهنی عاملان به آن، به شكل قالب زندگی درمیآید و تحرك و پویایی خود را كه از ناحیهٔ تعقیب آرمانها و اهداف است، از دست میدهد و بلكه خود به صورت هدف و آرمان درمیآید، تبدیل به سنت میشود.
سنت در نگاه جامعهشناختی رایج، ترجمه"Tradition" و مرادف با آن گرفته میشود۱۴۹ و به معنای شیوهای از رفتار و كردار است كه دارای پیشینه بوده و در اثر تكرار و ممارست به صورت عادتهای مستقر و عمیق در ذهنیت مشترك جامعه رسوب مینماید.
زمینهٔ معرفتی سنت از این دیدگاه، چیزی جز یك شناخت حسی - عاطفی نیست كه در اثر ممارست و تكرار عمل پدید میآید. در مقابل سنت، تجدد و مدرنیته است كه با واقعیت متحول و متغیر انسان و جهان همساز بوده و در نهایت نیز بر سنت غالب میآید.
این تعریف از سنت با هستی شناسی مادی و معرفت حسی (آمپریسم) و دانش علمی (علم به معنای(Science كه حول محور دادههای آزمونپذیر و به صورت تئوریهای اثبات و یا ابطالپذیر و مانند آن سامان مییابد، سازگار است.
مادی بودن هستیشناسی مزبور صرفاً در چارچوب مرسوم و منسوخ ماتریالیسم و مادیت قرن نوزدهم خلاصه نمیشود بلكه مراد از مادی بودن این است كه واقعیت معلوم نزد این گروه - در صورتی كه اذعان به واقعیت داشته باشند - چیزی جز دنیای آزمونپذیر و محسوس نیست و به همین دلیل، واقعیتی كه در قالب گزارههای متافیزیكی و غیرتجربی عرضه میشود را مهمل و بیمعنا شمرده و اگر مانند دیدگاه ماتریالیستی قرن نوزدهم مطلقاً آن را انكار نكنند، مطلقاً ناشناختنی میخوانند.
در نگاه كسانی كه سنت را مبتنی بر ذهنیت انسان و متكی بر شناختی حسی - عاطفیای میدانند كه در اثر تكرار رفتار اجتماعی حاصل میشود، همانگونه كه اشارت رفت، مرگ آن از قبل پیشبینی و ظهور امر متجددی كه مخالف آن است، در نهایت نوید داده میشود. به عبارت دیگر باید گفت این تعریف، سنت را اگر حیاتی نیز داشته باشد، میخشكاند و از آن لاشهای برجای میگذارد كه سرنوشتی جز زوال و نابودی نمیتواند داشته باشد.
سنت، شیوهای از رفتار و فعل انسان است؛ شیوهای از رفتار كه زندگی و حیاتی جدای از حیات و زندگی رفتاركنندگان نمیتواند داشته باشد و وقتی عاملان رفتار، كه انسانهایند، سنت را ناشی از ذهنیت منجمد و رسوب یافته و اندیشه و عادت دورماندهٔ از واقعیت سیال و متحرك تعریف نمایند، بدون شك این تعریف به دلیل قطع ارتباط سنت با واقعیت، رنگ فرسودگی و گرد كهنگی را بر آن مینشاند و زندگی و نشاط، طراوت و حلاوت را از آن میگیرد.
● نسبت دین و سنت
سنت در هزارههایی كه پرشكوه و توانمند بر اریكهٔ قدرت نشسته بود، نزد كسانی كه به آن عمل میكردند و حتی نزد آنان كه از آن تخلف میورزیدند، از تعریف دیگری برخوردار بود. تعریف آنها همواره مبتنی بر هستیشناسی و معرفت و آگاهی دینی بود و به همین دلیل، سنت حتی نزد كسانی كه آن را بیروح و مرده میبینند، نسبتی نزدیك با دین داشته و دارد.
این عده معتقدند، سنت كه حاصل ذهنیت عقب ماندهٔ اجتماع از واقعیت متحول انسان و جهان است، همواره خود را در قالب گزارههای دینی و به صورت ادیان مختلف، توجیه میكند. به بیان دیگر، سنت ثبات و استقرار ذهنی خود را بر جهان تحمیل كرده و از این طریق، تفسیرهای دینی از هستی پدید میآید.
آگوست كنت كه تاریخ جوامع بشری را به سه مقطع تقسیم میكند، اولین مقطع آن را كه پرسابقهترین آنها نیز است، دوران تفكر دینی و ربانی"The Theological Stage" میداند و معتقد است كه هستیشناسی و آگاهی دینی، حاصل مقایسه و تشبیه جهان با احساسات و عواطفی است كه انسان در خود مییابد. فوئر باخ مدعی است كه خداوند و اندیشههای دینی، حاصل تحمیل ذهنیت و خواستههای انسانی به جهان خارج است. این گونه توجیهات در مورد دین اعم از این كه در قالب اندیشههای كنت یا فوئر باخ و یا به صورت تفاسیر فروید، ماركس، دوركیم و ... باشد، همگی به دنبال انكار حقیقت علمی، آگاهی دینی هستند - و علیرغم این همه و با صرفنظر از نگاهی كه آنها نسبت به حقیقت سنت و دین دارند - ناگزیر از اعتراف به وجود نسبت بین دین و سنت میباشند.
نسبت بین سنت و دین به این دلیل است كه سنت، حیات و دوام خود را از ناحیه نگاه دینی و تعریفی كه دین برای آن عرضه میكند به دست میآورد. بدین لحاظ هرگاه آگاهی و معرفت دینی ارزش و اعتبار جهانشناختی خود را از دست بدهد، سنت نیز از حیات و نشاط ساقط میگردد.
● حقیقت آگاهی دینی
حقیقت آگاهی دینی و معرفت شهودی و ارزش جهانشناختی قضایای دینی نظیر قضایایی كه از وجود مبدأ و معاد یا خلود و جاودانگی نفس انسان سخن میگویند، از جمله اموری هستند كه كاوش در پیرامون آنها مباحثی فلسفی را به دنبال میآورد.
برخی از دیدگاههای فلسفی، آگاهی دینی را معرفتی علمی نمیدانند و با تعریفی كه از علم ارائه میدهند، دین را تنها موضوع علم میخوانند. همچنین در بعضی از دیدگاهها قضایای دینی با آن كه دارای نفسالامر و واقعیتی نیستند كه بتوان با آن از صدق و كذب آنها خبر داد ولیكن این قضایا با انتخاب و اختیار و ایمان انسان گزینش شده و فرهنگ و تمدنی را شكل میدهند. در نگاهی دیگر كه البته قوام دین به این نگاه است، معرفت و آگاهی دینی، متن علم است، چرا كه «اولالعلم معرفهٔالجبار: سر سلسلهٔ هر علمی شناخت خداوند است» و لازمترین علوم نیز همان علمی است كه این مهم را به انجام رساند؛ «الزمالعلم لك مادلك علی صلاح دینك و أبان لك عن فساده: لازمترین علوم برای تو علمی است كه تو را بر صلاح دین راه نماید و فساد آن را بر تو آشكار سازد.»۱۵۰
انتخاب، گزینش و ایمان نیز آن گاه كه بر مدار آگاهی و معرفت دینی كه همان علم است، نباشد، در نگاه دینی، انتخابی خطرناك و آسیبپذیر است؛ «نعم قرینالایمان العلم»۱۵۱ بهترین همراه ایمان، علم است و بدترین تعبد نیز تعبدی است كه با علم قرین نباشد؛ «المتعبد بغیر علم كالطاحونه یدور و لایبرح من مكانه: عبادتكننده بدون علم به خردوار آسیاب میماند كه دور میزند و راه به جایی نمیبرد»۱۵۲ چه این كه آگاهی و معرفتدینی خود بیشترین اقتضا را برای عبودیت و باروری ایمان به همراه دارد؛ «انما یخشیالله من عبادهالعلمأ: به درستی كه از بندگان خدا فقط عالمان هستند كه از خداوند سبحان خشیت دارند.»۱۵۳
حمید پارسانیا
پینوشتها:
۱. ماكس وبر، مفاهیم اساسی جامعهشناسی، ترجمه: احمد صدارتی نشرمركز، تهران، ۱۳۶۷. ص ۷۲.
۲. جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحكم و دررالكلم آمدی. تصحیح: سیدجمالالدین حسینی محدث ارموی. مؤسسه انتشارات چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ج ۱. ص ۶۱.
۳. همان، ج ۶، ص ۱۵۹.
۴. همان، ج ۶. ص ۴۷۶.
۵. فاطر، آیه ۲۸.
۶. تكاثر، آیات ۶ و ۵.
۷. بقره، آیه ۱۵۱..
۸. مجلسی - بحارالانوار، المكتبهٔالاسلامیه. تهران، ج ۸۲. ص ۳۰۲.
۹. حرعاملی، وسائل الشیعه، تصحیح: ربانی شیرازی، ج ۴. ص ۷.
۱۰.توبه، آیه ۱۰۳.
۱۱. بوعلی - الالهیات منالشفأ، افست از طبعسنگی،انتشارات بیدار، قم، ص ۵۵۷.
۱۲. توبه، آیه ۵۴.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حماس دولت سیستان و بلوچستان انتخابات مجلس شورای اسلامی عراق چین دولت سیزدهم حسن روحانی روز معلم رهبر انقلاب معلمان
سیل هواشناسی ایران تهران آتش سوزی باران هلال احمر اصفهان سازمان هواشناسی شهرداری تهران معلم پلیس
قیمت خودرو خودرو ترکیه تورم مسکن قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو سهام عدالت دلار حقوق بازنشستگان ایران خودرو
مهران غفوریان تلویزیون ساواک سریال صداوسیما موسیقی مسعود اسکویی رضا عطاران تئاتر
موبایل
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر سپاهان باشگاه پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال بازی تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی ناسا گوگل صاعقه تماس تصویری تلفن همراه مدیران خودرو
کبد چرب فشار خون طول عمر