شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
دست لرزان و دانههای تسبیح
هنوز یادم هست چادر سفید گلدار سرش میکرد. سر سجاده که مینشست عطر یاسین و الرحمن فضای خانه را پر میکرد. تسبیح عقیق در انگشتانش میچرخید و نگاه من با هر چرخش تسبیح، بر انگشتان لرزانش میلغزید همانجا بود که آرزو میکردم کاش دیگر دستهای مادربزرگ نلرزد تا بتوانم دانههای تسبیح را بشمارم...
عاشق رمضانهایی بودم که او در خانه ما میهمان بود. سر هر افطار دعای جدیدی میخواند و با نمک روزهاش را باز میکرد. با آنکه ظهرها مادر باقیمانده سحری را به من پنهانی میداد و راهی مدرسهام میکرد اما افطارها که در کنار مادربزرگ مینشستم، با لبخندی اولین خرما را به من تعارف میکرد و میگفت: بسمالله. اول مرا دعا کن... هنوز یادم هست که بیشتر شبها برای آنکه با او سحری بخورم، تا صبح مژه بر هم نمیزدم.
اگر شبی خوابم میبرد صبح مرا در آغوش میگرفت و میگفت: آدم بزرگها بدون سحری هم روزه میگیرند اما من تا ظهر دوام نمیآوردم...
سالها از آن زمان میگذرد. امسال دیگر مادربزرگ سر سفره افطار نیست که اولین خرما را به من تعارف کند.
امسال هر بار که بر سر سجاده مادربزرگ مینشینم، تسبیح عقیق را در دستانم میچرخانم و آرزو میکنم که کاش امسال هم نگاهم بر دستان لرزان مادربزرگ میلغزید حتی اگر نمیتوانستم دانههای تسبیح را بشمارم...
مسعود پزشکیان انتخابات پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ ایران انتخابات 1403 ستاد انتخابات کشور دولت چهاردهم
تهران هواشناسی شهرداری تهران قتل پلیس راهور سرقت پلیس قوه قضاییه حوادث اربعین سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار خودرو بورس قیمت طلا واردات خودرو دلار قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بانک مرکزی دولت سیزدهم قیمت سکه بازار خودرو
ماه محرم الناز شاکردوست سریال تئاتر سینمای ایران هنرمندان تلویزیون بهاره رهنما سینما بازیگر کتاب فیلم
کنکور ۱۴۰۳
رژیم صهیونیستی جنگ غزه روسیه انگلیس جو بایدن غزه فلسطین آمریکا چین دونالد ترامپ ولادیمیر پوتین سازمان همکاری شانگهای
استقلال فوتبال پرسپولیس یورو 2024 تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا باشگاه پرسپولیس علیرضا بیرانوند لیگ برتر کریستیانو رونالدو ترکیه نقل و انتقالات
سرطان هوش مصنوعی بهمن موتور سامسونگ فناوری ناسا گوگل اپل نخبگان
تغذیه ورزش کاهش وزن کمردرد تب دنگی فشار خون