شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
دست لرزان و دانههای تسبیح

هنوز یادم هست چادر سفید گلدار سرش میکرد. سر سجاده که مینشست عطر یاسین و الرحمن فضای خانه را پر میکرد. تسبیح عقیق در انگشتانش میچرخید و نگاه من با هر چرخش تسبیح، بر انگشتان لرزانش میلغزید همانجا بود که آرزو میکردم کاش دیگر دستهای مادربزرگ نلرزد تا بتوانم دانههای تسبیح را بشمارم...
عاشق رمضانهایی بودم که او در خانه ما میهمان بود. سر هر افطار دعای جدیدی میخواند و با نمک روزهاش را باز میکرد. با آنکه ظهرها مادر باقیمانده سحری را به من پنهانی میداد و راهی مدرسهام میکرد اما افطارها که در کنار مادربزرگ مینشستم، با لبخندی اولین خرما را به من تعارف میکرد و میگفت: بسمالله. اول مرا دعا کن... هنوز یادم هست که بیشتر شبها برای آنکه با او سحری بخورم، تا صبح مژه بر هم نمیزدم.
اگر شبی خوابم میبرد صبح مرا در آغوش میگرفت و میگفت: آدم بزرگها بدون سحری هم روزه میگیرند اما من تا ظهر دوام نمیآوردم...
سالها از آن زمان میگذرد. امسال دیگر مادربزرگ سر سفره افطار نیست که اولین خرما را به من تعارف کند.
امسال هر بار که بر سر سجاده مادربزرگ مینشینم، تسبیح عقیق را در دستانم میچرخانم و آرزو میکنم که کاش امسال هم نگاهم بر دستان لرزان مادربزرگ میلغزید حتی اگر نمیتوانستم دانههای تسبیح را بشمارم...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست