جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به نمایش سه روز ابدی


نگاهی به نمایش سه روز ابدی

امام غریب ع برکت بخش ایران زمین در طی قرون متمادی بوده است وشمه ای از آن را در این نمایش می بینیم, افزودن بر آن سه روز ابدی هنر نمایشی ایران,هنر وادبیات دینی,ادبیات دفاع مقدس و این برکات رامیزبان شده اند

نویسنده : محمد ابراهیمیان

کارگردان: رهام مخدومی

امام غریب (ع) برکت بخش ایران زمین در طی قرون متمادی بوده است وشمه ای از آن را در این نمایش می بینیم، افزودن بر آن سه روز ابدی هنر نمایشی ایران،هنر وادبیات دینی،ادبیات دفاع مقدس و.....این برکات رامیزبان شده اندو البته کلا متن ها همیشه برکت بخش ،تاویل پذیر ودارای رنگین کمانند که هر بار از " آن بت عیار " جلوه ای تازه روی می نماید این نمایشنامه واجرای آن همانند دیگر آثار نمایشنامه نویسی محمد ابراهیمیان " خدا در آلتونا حرف می زند " " دیداردر دمشق " " طوبی " و....دارای مولفه های چند گانه ای است :

حضور معنویت،جلوه قطعیت های ابدی وازلی همانند هوا که بر آدمیان وگیاهان وحیوانات و...یکسان ارزانی داشته شده ،د رگستره ای در اندازه اهای واقعیت ورویا مستتر است ونمایش در میان آشوب ها وخشونت ها ،آرام اما پایدار در دل های دو دلداده که حوادث روزگار نقشه شان را بر آب کرده است آن را در آئینه دل هایشان باز می یابند وزندگی آغاز می شود ویا ضامن آهو نگاه دارنده آن عروس ابدی در سه روز ابدی در پای پنجره فولاد آغاز می گردد .جایی که نشاط دانشجوی ادبیات برای ارائه تز عشق ومرگ آن مفهوم را جاری شده برزندگی خود می بیند وبازی سرنوشت را که رقم می خوردوآدمی تنها می تواند با آگاهی واندیشه آن را همراهی کند نه که بتواند آمدنش را مانع بشود و "راز ازل نه تودانی ونه " من از زبان مریم ترنم می شود که اگر آن مراسم شب عروسی در آن باغ برپا می شد موشک صدها نفرراقطعه قطعه می کرد که با افتادنش برروی خانه نشاط تنها به نابینایی وی بسنده کرده است .می دانیم که زندگی پرازاگرهاومگرهاست،اگرنشاط دقایقی بیشتر در خانه عروس می ماند،اگرهمراه خانواده به لواسان رفته بود واگر...اما لحظه ای کلید بر پشت خانه شان می اندازد که موشک فرود می آید و...: "خداوند گذشته ای را به خاطر کسی تغییر نمی دهد بلکه ذهنیات فردرانسبت به گذشته تغییر می دهد " وآن دو درکنارآرامگاه رضوی شفاعت می یابند که آن حادثه رانه پایان زندگی بلکه آغاز آن به شمار آورند و "نشاط " مسمای حقیقی را درکنارمریم بدست می آورد .همچنین مریم خیالش ازکسی راحت می شود که درغیرآن حادثه ،مدام به کجا رفتن وبودنش مایه اضطراب وپریشان خاطری اش را فراهم می ساخت . نشاط جام الست خودرادرحضوری همه جا گسترسرمی کشد وپایان نامه اش شکل حقیقی می گیرد : جام الست .جام بلا....جبرئیل جام روگردوند. کی حاضره این جام رو بنوشه ؟همه سرهاشون انداختن پایین.

هیچ کس نخورد .امام حسین گفت من می نوشم خواست سربکشه .جبرئیل گفت این جام ،جام بلاست اول بریم بهتون نشون بدم چی میشه،بعدآوردنش پایین.نینواروباهمهاتفاقاتش بهش نشون داد .عینهو پرده سینما... "وسه روز وسه شب پای ضریح ضامن آهو رستاخیز خودراالهام می گیرند: مریم فردامی ریم هفته دیگه از پایان نامه ت دفاع می کنی چه سه روزی بود .انگار سه سال.نشاط : سه قرن . مریم : سه آن .نشاط:ازلی وابدی....مریم: سه روز ابدی " ودرمیان ده ها وصدها آدم با چشمان بینا،نشاط روشندل حضورامامش را می بینداین یعنی هنر دینی بدون تکیه بر پیش ساخته های آئینی مرسوم ،یعنی خلاقیت محض ...

دیالکتیک " دو بینی " با شمارگان هستی در نظام آفرینش جاری است وخسرو پسرخاله نشاط برای پایان نامه خودموضوع " مرگ آغاز زندگی -زندگی آغاز مرگ " رابرگزیده است ومثنوی معنوی هاراشبانه روز ورق زده است تا آن که بعداز دیدار نشاط دروعده گاه سه روز ابدی به نزد پدر ومادرش برمی گردد که از آن دو حقیقت مسلم مرگ-زندگی " به خیال خودشان برروی مرگ ضرب درزده اند "پدررامرده می یابد.پدری که درآغازنمایش دررویای صادقانه اش عزرائیل را دیده بود وبه خیال خودگریخته بود،غافل از اینکه آمدن عزرائیل را سر هنگام، سیرزمان ومکان مطلق تضمین کرده است کارکردجبرواختیارهمانند تار و پودیک دار قالی لحظه به لحظه در طول و عرض نمایش شکل می گیرد و خسر و هم به قیمت اولین دیدار کننده از جسد پدرآماده ارائه پایان نامه خود به دانشکده بعد از نشاط می شود. عناوین راخسروونشاط می نویسنداما آنها را به زندگی کردن مفاهیم متقائد می کنند.۳ـ گزینش اسامی و سر نوشتی که بر آنها جاری می شود هوشمندانه انجام گرفته است .سلیمان کیانی و بلقیس (پدر و مادر خسرو )از موشک باران بعد از مجروح شدن نشاط به هتل فردوس مشهد می روند که در همسایگی با جناق کیانی ( نایینی وزنش اختر) کارتجارت درفضایی امن بابازرگانان مقیم دبی و..راپیش ببرند .آن دو تاجر هول دارند تاجنگ به ویژه جنگ شهرها وجودداردبایدبارشان راببندند وبعد در دبی یا جای دیگر آسوده خاطر به کارشان ادامه بدهند .اما آنکه حرص هرچه سریع تر رسیدن به دلارهارادرخواب وبیداری دارد اولین از پای درآمده واقع می شود .

۴-رویا،خواب دیدن،کابوس،اضطراب و...گرچه درشناسایی پدیده ها ومفاهیم باارزش ویژه خودشان درزندگی روزمره محسوب نمی شوند اما نمایش جایگاه کارکردی آن را رجسته می کند .پایان نامه های نام گذاری شده خسروونشاط با نوشته شدن عنوان شان سمت وسوی فرجام را فراخوان می کنند . ترس مریم که درقالب شوخی " دزدیده شدن نشاط برازنده " ناخودآگاه بیان می شود در نابینا شدن نشاط واقعی می شود.

۵-سه روز ابدی یک نمایش مدرن است از معانی ازلی وابدی " اجل ،مرگ ،روزی ،خوشبختی ،رویا،مکاشفه وآزمندی "که بر شیوه کارناوالی قرار گرفته است ضمن اینکه استفاده از این شیوه مدرن ، قانون های دراماتیک ارسطویی راپیروی می کند .حالت ویدئوکنفرانس با امکانات صحنه ای مربوط به بیست وچند سال پیش تنهابا استفاده از بلند گوی گوشی تلفن چهارچوب کلی شخصیت های نمایش را در معرض دید تماشاگر قرار می دهد .همچنین به سیاق روی دست هم بلند شدن ، روی هم کم کردن ( کارناوالی) نیز حفظ می شود .

۶-از سهل های ممتنع از بیست سال پیش تاکنون نمایش ویا فیلم کردن موضوع های مذهبی است که اگر آیینی باشد ادامه همان دسته های سینه زنی وزنجیر زنی وشبیه خوانی است اما هیچکدام از این شیوه در هنرمدرن مذهبی جای ندارد .در هنر مدرن کلمه ای در ابتدا گفته شده در پایان ایجاد تحولی چند جانبه را در بر می گیرد با ضعف مفرطی که حاکم بر سریال های مذهبی وفیلم های سینمایی چون "شب به تنهایی " یا " هر شب " قدمگاه و...است خوب است از نمایش کارکرد نوین این گونه ی نمایشی را سرلوحه قرار دهند در سه روز ابدی نمایش درخدمت حضور امام غریب ( ع ) انجام می گیرد وبه نتیجه کاربردی هم می رسد .کیانی که تا ورودی حرم رفته وبرگشته بود برای همیشه از دیدن وزیارت حرم محروم می شود .اما جوان تر ها نشاط ،خسروومریم بر آنچه در دلشان نذر کرده بودند می رسند .حضور امام حضور معنوی است نه یک آدمی مثل هر کس دیگر واز این منظر چهارچوب ساختمان یک هنر دینی که پایی در اسطوره ها ، ادیان ، تاریخ وامروزی که جنگ شهرها ادامه می یابد جاری می شود ساحت آرامگاه امام ( ع) با همه عظمت ومعنویت نورانی اش بر تماشاگر تاثیر می گذارد ضمن اینکه نمایشنامه الگویی هم برای درخواست ها از امام ارائه می دهد که: آب کم جوی رو تشنگی آور بدست.

نویسنده : مجتبی حبیبی