پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
از در و پنجره
تصویری از انسانی که پشت پنجره ایستادها نشسته است و به نقطه در دور دست خیره شده است، بیش از پیش نمودی از «فکر کردن» است. این خیرگی را که در تعبیر «چشمان منتظر» مییابیم؛ بیش از پیش پیوند فکرکردن با انتظار کشیدن برای یک جرقه فکری را نشان میدهد. سویه روشن و واضح نگاه از پشت شیشههای پنجره نشاندهنده انسانی است که میخواهد از عالم درون خود به عالم بیرون بپردازد و ابزاری از عالم درون برای فکر کردن در باب عالم عینی بیرون خود دست و پا کند. مفهوم پنجره در واقع برساختهای از ایجاد یک پل معنایی بین افکار درونی و عینیات بیرونی است کما اینکه تحت عنوان کلیشهای قدیمی کسی که زیاد پشت پنجره میایستد و به بیرون خیره میشود را دارای درد عشق میدانند یا بیماری خیالاتی بودن یا ماخولیا. میگویند گوته بیشتر نوشتههایش را در پشت یک پنجره مینوشت و اصرار داشت که همیشه میز کارش نزدیک پنجره باشد. در حین کار هم عادت داشت هرچند لحظه از پشت شیشه پنجره به بیرون خیره شود.
خیرگی از پشت «پنجره» بزرگترین نمایه یک درگیری فکری است در حالی که «در» بیش از هر چیز راه متفاوتی را در پیش گرفته است. مفهوم «پشت در ماندن یا ایستادن» (که سویههای عینیاش امروزه وافر مینماید) بیش از هر چیز دیگر در طبیعت بیواسطه انسان برای دریافت یک کالا یا رسیدن به خواسته دفعی است. پشت در نماد انسانی است که فکر نمیکند یا لااقل سوژه فکر کردن نمیتواند باشد چراکه برای او امری عینیتر رخ داده که رها کردناش زندگی روزمره او را مختل میکند.
در واقع مفهوم پشت در ایستادن بیشتر از همه متعلق به انسانهایی است که بیشتر از همه کار دارند یا به گفتهای مشهور و عامیانه «خیلی سرشان شلوغ است». همگی تصویر کسانی که در صف شیر یا نان پشت در ایستادهاند را در ذهن داریم که چگونه بیقراری و رفتار بیواسطه روزمره بر اعمالشان سایه میافکند. در این میان «پشت پنجره ایستادهها» بیشتر آدمهایی عاطل و باطل و هپروتی مینمایند که به زور میتوانند شلوارشان را بالا بکشند و در طیف مقابل کسانی که همیشه پشت درها هستند (یا در حال رفتوآمد از این در به آن در) آدمهایی زرنگ و تیز یا در اصطلاح عامیانه «زبل» خوانده میشوند.
کسی که در حال رفتوآمد پیوسته پشت در است با عالم بیرون همانگونه که هست برخورد میکند و رفتاری بیواسطه و طبیعی (یا حیوانیتر) با واقعیت دارد. به قولی همیشه از این در به آن در میزند تا دری به روی خود بگشاید. فردی که با ارزشهایی از نوع پول، مالکیت و پیشرفت آشناتر است، فردی است که بیش از همه با درها سروکار داشته است؛ همانند در اتاق رئیس یا در اداره... اما فرد پشت پنجره بیش از هر چیز به کندی، خیالات و کتاب و انزوا گرایش دارد. در قسمتی از کتاب الیور تویست اثر چارلز دیکنز آمده است که در دورهای در انگلستان بر پنجرهها و تعداد آنها مالیات میبستند. با تاملی ریزبینانه ریشه حقیقی این قانون را در واداشت انسان برای گریز از درونگرایی فکری و ورود به عرصه بیرونی اجتماعی میتوان دانست.
نکته شگفت آنکه دولت عامل مجبورکننده در این راه است. تصویر آرمانی کنشگر از دید دولت (بر خلاف تصور عموم) کسی است که بیش از هر چیز در صحنه «حضور» دارد. امروزه تعبیر «حضور با شکوه مردم» بیش از هر شعاری از دهان دولتها شنیده میشود. در واقع منطق حضور، منطق دولتهاست. چراکه از نظر دولت به عنوان یک انتزاع مسلط هیچ امری بیفایدهتر و زیانبارتر از حضور یک انسان در خانه و نشستن او در پشت پنجره نیست زیرا که کار عینی بیش از هر فکر و خیالی برای دولتها اهمیت دارد (بلکه حتی عامل ابقاکننده دولتها کار عینی است). از اینرو تصویر آپارتمانها و خانهها بیش از هر چیز باید مکانی برای رفع خستگی بنماید تا مکانی برای زندگی روزانه. و درست به همین دلیل یک اتاق یا خانه (بر خلاف کمی قدیمتر) بیش از نیاز به پنجره، نیاز به تختخواب یا تختخوابهایی دارد و بیش از نیاز به یک میز مطالعه نیاز به میز یا میزهای غذاخوری احساس میشود. فرم خانهها با اعمال اولویت عمل بر فکر توسط دولتها به طرز ملالانگیزی به سوی مدلی از سوئیتها یا آپارتمانهایی کوچک که الزاما دارای درهای خصوصی هستند ولی پنجرههای آن بیش از یکی (گاهی هم مشترک) نیست؛ تغییر کرده است. با بازگشتی به فرم خانهها در چند دهه پیشتر به طرز مشکوکی درمییابیم که پنجرههای خانهها در کمترین موارد به چند تا یا حداقل دو تا میرسید. انگار که انسان مدرن در حال گریز از تنهایی کنار پنجره به ازدحام و شلوغی پشت درهاست. از اینرو آدمهایی که بیش از همه کنار پنجرهها نشستهاند به صورتی غالبا پیوسته «در به در» بودهاند چراکه قواعد و اصول از این در به آن در زدن را خوب نیاموختهاند یا چندان کششی به این عمل نشان ندادهاند و با این وصف پیوسته از هر دری رانده میشوند تا مگر باز هم پنجرهای بیابند و در کنار آن ساعتی آرام بنشنیند و به دربه دری خود فکر کنند. از طرف دیگر اصطلاح ورود از در نشاندهنده یک عمل بهنجار و رسمی نمادین است بهخصوص وقتی که تعبیر ورود از پنجره را میشنویم که به معنای عملی غیررسمی (دزدی) و غیراجتماعی و شوکآور است. از اینرو از پنجره نگریستن و وارد شدن بر هر چیز نمودار قاچاقی وارد شدن یا راه رفتن در راههای تنگ و کم رفتوآمد است که خصوصیت هر کشف علمی است. شاید مینیمال زیر فکر کردن در باب دعوای در و پنجره را برایمان عینیت بیشتری بخشد و پایانی براین دعوا باشد: هر روز غروب ساعت هشت از سر کار میآمد. پلهها را تا دم در طی میکرد. با کلید در را باز میکرد. تفی از پنجره به بیرون میانداخت و خود را به روی رختخواب پرتاب میکرد. اما آن روز ساعت هشت از سر کار آمد. پلهها را تا دم در طی کرد. با کلید در را باز کرد. تفی روی رختخواب انداخت و خود را از پنجره به بیرون پرتاب کرد.
سینا چگینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست