دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ شیرازی
اصفهانی ای که شیرازی شد
«شیخ غیاث الدین» پدربزرگ «شمس الدین محمد»- که بعدها به حافظ شیرازی معروف شد- عالمی روحانی بود که در منطقه کوپال اصفهان زندگی میکرد. پسر شیخ و پدر حافظ «بهاءالدین» هم مانند پدر اهل دین و علم بود ولی به خاطر شرایط بد زمانه و اعمال مغولان چیره شده بر ایران نتوانست در اصفهان بماند.او نمیتوانست رفتار متعصبانه و جاهلانه حاکم اصفهان را که یک مرد ستمگر و خونریز درست مثل مغولان بود را تحمل کند و چون شنیده بود که از سوی غازان خان مغول شخص علم و فرهنگ دوستی به نام شیخ ابواسحاق اینجو به حکمرانی خطه فارس گمارده شده با همسر و فرزندان کوچکش ترک اصفهان کرد و راهی شیراز شد. مهاجرتی که سرنوشت خود و خانواده و به ویژه فرزندی که چند سال بعد در شیراز به دنیا آمد، یعنی «شمس الدین محمد» را کاملا تغییر داد. شهر خوش آب و هوا و ادب خیز شیراز به علاوه رفتار عادلانه شیخ ابواسحاق با مردم، شیخ بهاءالدین و پسرش شمس الدین محمد را چنان شیفته شیراز کرد که آنها شیراز را موطن خود میدانستند و حافظ هم در مدح شیراز شعرها سرود:
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بخواه از مردم صاحب کمالش
و یا اینکه سرود:
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است.
حافظی که حافظ قرآن است
پدر، شمسالدین محمد را ابتدا خود تعلیم داد و پس از آن او را به مکتبخانه فرستاد. شمسالدین محمد به سرعت علوم مختلف را میآموخت و اطرافیان را از تندذهنی و هوش سرشارش به تعجب میانداخت. پدر که چنین دید شروع به تحقیق کرد تا استادی عالم را برای تعلیم پسرش پیدا کند. بعد از مدتی «شیخ قوامالدین عبدالله شیرازی» را یافت که بسیار عالم بود و مریدان زیادی داشت. پسر را به جلسات درس او فرستاد و چون درسهای شیخ قوامالدین بیشتر قرآن محور بود، شمس الدین محمد نوجوان را شیفته حفظ قرآن کرد و پس از آن به حفظ قرآن و آموختن تفسیر آیات در محضر استاد مشغول شد تا اینکه به خاطر حافظ قرآن بودن در جوانی به «حافظ» معروف شد. البته حافظ به غیر از شاگردی شیخ قوامالدین، در محضر عالمان بزرگ دیگری مثل «میر سیدشریف جرجانی» و «قاضی عضدالدین عبدالرحمن ایجی» هم درس خواند ولی بیشترین تاثیر را از همان استاد عزیزش شیخ قوامالدین گرفت.
زهر هجری کشیدهام که مپرس...
می گویند حافظ همسرش «شاخ نبات» را بسیار دوست داشت، او را همسر همراه و مهربانی میدانست که خداوند قسمتش کرده بود. خودش دراین مورد سروده:
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند
ولی این خوشبختی او خیلی طولانی نبود زیرا بعد از چند سال زندگی با شاخ نبات، حافظ او را به خاطر ابتلا به بیماری سختی از دست داد، آنوقت در سوگش سرود:
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به ببویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
البته این تنها مصیبتی نبود که حافظ در طول زندگی اش تحمل کرد. چند سال بعد از فوت همسرش، پسرش هم به خاطر ابتلا به یک بیماری سخت از دنیا رفت و حافظ را خیلی غمگین کرد. او برای سوگ درگذشت پسرش هم سرود:
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک برسر نهادش لوح سیمین
برای حافظ اما این امتحانهای سخت آهن وجودش را به فولاد تبدیل کرد و دلش را بیشتر غرق عرفان کرد، آنقدر که آوازه شعرهایش به دور و نزدیک عالم رفت و به همین دلیل هم خودش میگوید که:
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
انوشه میرمرعشی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رافائل گروسی رهبر انقلاب حج مجلس شورای اسلامی کردستان عراق دولت شورای نگهبان انتخابات دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران شهرداری تهران هواشناسی قوه قضاییه حجاب آموزش و پرورش فضای مجازی قتل پلیس سیلاب سازمان هواشناسی شهرداری
ایران خودرو خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت بورس
تئاتر سریال سریال افعی تهران محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب موسیقی تلویزیون دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما صداوسیما سینما
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان گوشی هوشمند
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه آمریکا روسیه اوکراین طوفان الاقصی رفح نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی ذوب آهن لیگ برتر ایران رئال مادرید بازی سپاهان جواد نکونام لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون گوگل باتری مایکروسافت پهپاد اینستاگرام تلفن همراه ناسا
رژیم غذایی بیمه چاقی زیبایی ویتامین چای کاهش وزن آلرژی دندانپزشکی