چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

آسیب شناسی چند شعار


آسیب شناسی چند شعار

مقولاتی چون کلمه, شعار, سخنوری, مقاله همه به گونه یی از جنس «بیان» محسوب می شوند که گفتمان غالب یک حرکت یا جنبش را تشکیل می دهند

مقولاتی چون کلمه، شعار، سخنوری، مقاله همه به گونه یی از جنس «بیان» محسوب می شوند که گفتمان غالب یک حرکت یا جنبش را تشکیل می دهند. در روز قدس شعارهایی به گوش می رسید که برخی از آنان با روحیه و اهداف معنوی- مدنی همخوانی و همراهی نداشت. بد نیست به بعضی از شعارهای مذکور توجه کرده و آنها را با معیار معنوی این جنبش محک بزنیم.

● مرگ بر روسیه، مرگ بر چین

بر این باور بودیم که در حرکت مدنی ایران این امید به وجود آمده بود که از خواست «مرگ» بر این و آن فاصله گرفته ایم و فکر و آرزوی نابودی کنار رفته است- حداقل در حد ادبیات چرا که حرکت مدنی باید در وهله اول با زندگی و حیات فعال سر و کار داشته باشد و بر این اساس خواهان اصلاحات، تکامل و آمرزش ، نه «مرگ» و نکبت و نیستی. تلاش و مبارزه برای آزادی و برکناری ظلم، طبیعی و اجتناب ناپذیر است. ولی در مقابله با سیستم قدرت، گفتمان اقتدارستیز ما نیز باید منعکس کننده همان ارزش ها بوده و از دشنام و نفرین و سیاهی بر حذر باشد. به عبارتی شعار «مرگ بر روسیه» در حقیقت تیرگی و سیاهی را در اذهان تداعی می کند. حرکت های مدنی باید خلاقانه و تعیین کننده شعارهای خود باشند.

اگر ترکیب شعارهای این حرکت واکنشی به شعارهای رسمی باشد، در نهایت حرکت مدنی، دولت را به عنوان تعیین کننده شعار و گفتمان پذیرفته است؛ و به گونه یی ابتکار عمل و تعیین گفتمان را به حکومت می سپارد. به عنوان مثال اگر یک روزنامه در روسیه کاریکاتور مذمومی در مورد اسلام یا جنبش سبز چاپ کند، بالا رفتن از دیوار سفارت روسیه چه چیزی را در افکار عمومی زنده می کند؟ این در حالی است که می توان به جای حرکتی تند و واکنشی، با «گفتار» خلاق آن عمل زشت را محکوم کرد. اندیشمندان ما مسلماً قادر خواهند بود در گفتار و نوشتار خود با برخوردی عقلایی، عمل مذموم کاریکاتوریست روس را که تلاش داشته با توهین به باورهای میلیون ها انسان، عملی تفرقه افکنانه انجام دهد جوابگو باشند.

شعار ناسبز «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» نیز این مفهوم را در ذهن می نشاند که «نه غزه حساب است و نه لبنان، فقط و فقط ایران باید به حساب آید»، و در عین حال تاکید بر شکاف و تفرقه میان انسان ها داشته و نافی خواست حقوق بشر جهانشمول ماست. مگر حرکت مدنی در بعد معنوی و فلسفی خود، رهایی همه محرومان را نمی طلبد؟ پس چرا باید با طرح شعارهایی از این دست نوعی بی تفاوتی را در مخاطب ترغیب کنیم؛ بی تفاوتی که نسبت به سرکوب در نقطه دیگری از جهان صورت می گیرد. آیا شعار آرمانگرایی باید براساس بی تفاوتی و تفرقه باشد؟

حرکت مدنی نباید مبارزه و رهایی محرومین و مظلومین جهان را نفی کند، چه رسد به آنکه آن را به طور علنی در شعار بر زبان آورده و تابلو کند؟ چرا در شعارمان یک مظلوم را در مقابل یک مظلوم دیگر قرار دهیم؟ آیا مجبوریم در شعار و گفتمان، آزادی دیگران را در برابر آزادی خود هزینه کنیم؟ بنابراین بیشتر به نظر می رسد شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» از تیره خاکستری بوده و با هویت حرکت های مدنی مطابقت نداشته باشد.

اگر یک حرکت اجتماعی در همان آغاز و در بعد معنوی از مفاهیم ترقی خواهانه عقب نشینی کند، به تجربه دریافته ایم که بعد از قرار گرفتن در جایگاه قدرت، به حمایت از «منافع اقلیت» متمایل می شود، و در عرصه عمل به پارامترهایی مانند «خودی» و «غیرخودی» متوسل خواهد شد.

آیا این شعار ها درخور حرکت ترقی خواهانه صدساله مردم ایران اند؟ اگر به مفهوم و تبعات شعارها، «بیان» و گفتمان مان دقت نکنیم، ممکن است از چاله به چاه شوونیسم بیفتیم. برخی معتقدند موتور حرکت مدنی بر اساس آزادی های مدنی فردی و آرمان های کوچک است. اگر هم این طور باشد، باز هم نباید نسبت به آرمان های جهانشمول «عدالت طلبی» و «رهایی» بی تفاوت ماند.

فرید مرجایی