دوشنبه, ۲۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 17 June, 2024
مجله ویستا

علت ترس از مرگ


امام حسن مجتبی(ع) دوستی شوخ طبع داشت. او پس از مدتی غیبت، روزی به محضر امام حسن(ع) آمد، حضرت به او فرمود: حالت چطور است؟ عرض كرد: ای پسر رسول خدا، روزگار خود را می گذرانم برخلاف آنچه …

امام حسن مجتبی(ع) دوستی شوخ طبع داشت. او پس از مدتی غیبت، روزی به محضر امام حسن(ع) آمد، حضرت به او فرمود: حالت چطور است؟ عرض كرد: ای پسر رسول خدا، روزگار خود را می گذرانم برخلاف آنچه خودم می خواهم و برخلاف آنچه خدا می خواهد و برخلاف آنچه شیطان می خواهد!!

امام حسن(ع) خندید و به او فرمود: سخن خود را توضیح بده. دوست امام عرض كرد: سخنم بر این اساس است كه:

خدا می خواهد از او اطاعت كنم و هرگز معصیت نكنم، و من چنین نیستم، شیطان می خواهد معصیت خدا كنم و هرگز از او اطاعت نكنم ومن چنین نیستم (گاهی اطاعت خدا می كنم و گاهی نمی كنم)

و من خودم دوست دارم كه هرگز نمیرم، ولی چنین نیست (چرا كه سرانجام می میرم)

در این هنگام یكی از حاضران برخاست و به امام حسن(ع) عرض كرد:« پس ما مرگ را نمی پسندیم، و آن برای ما ناخوشایند است؟»

امام حسن(ع) فرمود: زیرا شما آخرت خود را ویران كرده اید و دنیای خود را آباد نموده اید، از این رو برای شما گوارا نیست كه از آبادی به ویرانی سفر كنید.(۱)