شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بهانه ای برای دوباره دیدن درباره الی


بهانه ای برای دوباره دیدن درباره الی

گاهی همزمانی انتشار یک اثر, چه برنامه ریزی شده چه اتفاقی, با وقایع پیرامونی تاثیرات آن را دوچندان می کند در باره الی با وجود فرا زمان و مکانی بودن موضوعش, به شدت این زمانی است

گاهی همزمانی انتشار یک اثر، چه برنامه ریزی شده چه اتفاقی، با وقایع پیرامونی تاثیرات آن را دوچندان می کند "در باره الی..." با وجود فرا زمان و مکانی بودن موضوعش، به شدت این زمانی است. از این رو می خواهم کسانی که این فیلم را دیده اند به تماشای مجدد و کسانی را که هنوز موفق به دیدن نشده اند در مدت کوتاه باقی مانده از اکران ماه مبارک رمضان از این زاویه دید دعوت به تماشا نمایم.

"درباره الی..." با یک ساختار ساده خطی، اثری واقع گرایانه است. کارگردانی خوب اصغر فرهادی، بازی قابل قبول بازیگران حرفه ای و آماتور و فیلمبرداری به باورپذیری داستان این فیلم کمک می نماید. موضوع اصلی فیلم چیزی است که نه تنها در جامعه ما وجود دارد بلکه در همه جای دنیا با شدت و ضعف قابل لمس می باشد. به همین علت است که "درباره الی..." اثری قابل درک برای همگان از هر فرهنگ و ملیتی است. دروغ و پرده پوشی برای یک مصلحت، انجام یک کار خیر یا اجتناب از عواقب عملی که به حق یا ناحق به کسی نسبت داده می شود. شاید بارها در زندگی شخصی دروغ یا پرده پوشی را به کاربرده باشیم و حتی نتیجه دلخواه از آن به دست آمده باشد اما این داستان ماجرای برملاشدن این کار غیر اخلاقی بر اثر حادثه یا اتفاق غیرقابل پیشبینی است که می تواند نتایج فاجعه باری پیش آورد.

انتخاب عنوان "درباره الی..." برای فیلم کاری به جا و شایسته بوده است. این نشانه نوشتاری ترکیبی از دو کلمه و چند نقطه، یک نوع ابهام و تعلیق را از همان ابتدا برای مخاطب ایجاد می کند.

فیلم را می توان به سه پرده یا فصل تقسیم نمود. فصل اول فیلم به شخصیت پردازی اختصاص دارد. چند خانواده با اتومبیل های خود عازم شمال کشور می شوند تا ساعات خوشی داشته باشند. اما بعد از رسیدن به شمال معلوم می شود صاحب ویلایی که مورد نظر آنها بوده آنجا را لازم دارد. سپیده در جواب شوهرش که از او می پرسد که چرا واقعیت را نگفته می گوید "اگر راستشس را گفته بودم حالا شمال نبودیم". بعد از سکونت در یک ویلا نامناسب از سر اجبار، یک اتفاق، مسیر داستان را تغییر می دهد. زمانی که مردان در حال بازی و تفریح و زنان مشغول کارهای عادی خود هستند آرش فرزند یکی از آن چند خانواده به داخل دریا کشیده می شود. حادثه ای که ممکن است برای هر خانواده ای در کنار دریا رخ دهد، بعد از دقایقی پر التهاب و نفس گیر آن پسر از آب گرفته می شود و نجات پیدا می کند. استفاده از فیلمبرداری روی دست و در آب، افکتهای صوتی، صدای امواج، فریادها و سکوت زیر آب تماشاگر را به صندلی میخکوب می کند. این اتفاق گره اول فیلم است و فصل اول را به فصل دوم پیوند می زند اما اتفاق دیگری نیز درمیانه فیلم رخ داده است. "الی" که در صحنه های قبل اصرار داشت به تهران برگردد اکنون ناپدیده شده است. از این پس عواقب ناشی از این اتفاق، فضای دراماتیک فیلم را به خوبی می سازد و مخاطب را به شدت درگیر می نماید. اینجای قضیه نیز مانند همه جای دنیا یکسان است . وقتی که اتفاق خوشایندی پیش می آید همه ادعای سهیم بودن و شراکت در آن را دارند، اما اگر قضیه عکس آن شود همه به دنبال مقصری غیر از خودشان هستند و از خود سلب مسئولیت می کنند. در اینجا تا روشن شدن واقعیت، ابهام و تعلیقی پیش می آید، سؤالاتی مطرح می شود و جواب هایی نیز داده می شود. الی کیست؟ شخصیت او چگونه است؟ آیا آنقدر بی قید و بند است که بدون اطلاع و خداحافظی آنها را ترک کرده است ؟ آیا کسی به او حرفی زده یا عملی انجام داده که به "الی" برخورده است؟ ممکن است خودکشی کرده باشد یا آنکه برای نجات آرش به دریا رفته و غرق شده است؟ مقصر وضع پیش آمده چه کسی است؟ با پیدا شدن گره دوم در یک چهارم پایانی، فیلم به گره گشایی و روشن شدن سرانجام شخصیت ها و به طور کلی نتیجه گیری از فیلم اختصاص دارد.

معمولا در سینما آثاری مورد توجه مخاطبان قرار می گیرند که در نتیجه گیری و پرداخت پایانی فیلم موفق باشند. باز بودن و یا تعلیق به منظور شرکت دادن مخاطب در نتیجه گیری و یا ایجاد پرسش نیز می تواند مطلوب باشد به شرط آن که موجب گیج شدن و سرگردانی مخاطب نشود. "درباره الی..." از معدود فیلم هایی است که هم شامل تعلیق است و هم نتیجه گیری موفقی دارد. از آن جهت در تعلیق است که معلوم نمی شود شخصیت اصلی فیلم "الی" به چه علتی آن حادثه برایش پیش می آید. اما از طرف دیگر با روشن شدن نتایج فاجعه بار هر دروغی، این پرسش را مطرح می کند که آیا گفتن حقیقت و قبول واقعیت ها بهتر از این مصلحت اندیشی ها و دروغ ها نبود؟ آیا قبول یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان نیست؟

یک فیلم مجموعه ای از عناصر دیداری وشنیداری است که گاهی یک دیالوگ، نما، موسیقی ویا نشانه نوشتاری آنچنان مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد که اگر از او بخواهید فیلم را برای شما تعریف نماید تنها همان مضمون را بعنوان نتیجه یا خلاصه فیلم بازگو می کند. در اینجا به دو مورد از این نشانه ها اشاره می شود.

احمد(شهاب حسینی)، سرانجام زندگی با همسر آلمانیش را با ترجمه کردن آخرین جملات وی برای "الی" چنین شرح می دهد: "یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است." این نشانه شنیداری می تواند رهنمودی باشد برای جلوگیری از حوادث تلخ و کش داری که بر اثر واقعیت گریزی پیش می آید.

یک نشانه دیداری دیگر که عاقبت دروغ و قلب واقعیت را نشان می دهد در نمای کوتاهی بعد از ناپدید شدن "الی" به تصویر کشیده می شود و در انتهایی ترین نما تکرار می شود. اما این نشانه چیست؟ بعد از آن اتفاق غیر منتظره نمای ماشینی در کنار ساحل در گل (شن) گیر کرده است به تصویر کشیده می شود و تلاش برای خروج ماشین از درون آن تا انتهای فیلم ناکام می ماند که احتمالا برگرفته از یک ضرب المثل کاملا آشنای ایرانی است. نمایش این نشانه در دو مقطع حکایت از استمرار درماندگی ناشی از واقعیت گریزی ودروغگویی در این فاصله زمانی است و خاتمه فیلم با همین نما حکایت از ادامه درماندگی است.

با تشکر زهره نبی زاده - کارشناس ارشد سینما

چاپ شده در روزنامه اندیشه نو مورخ ۱۴/۰۶/۸۸



همچنین مشاهده کنید