یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
پسر افسانه ای «پدر خوانده»
●مصاحبه با آل پاچینو
آقای پاچینو فکر میکنید غرور تا چه حدّ برای یک بازیگر لازم است؟
فکر نمیکنم که خودبینی بخشی از بازیگری باشد. شاید بهتر است غرور را تعریف کنیم. در هر شخصی کرامت و عزتنفس وجود دارد و نیاز دارد که مطرح شود یا اینکه نظر بدهد. آنهایی که بیهوده مغرورند، بازیگران خوبی نیستند. این یک ویژگی است که از نهانگاه زندگی اشخاص نشأت میگیرد. بنابراین، به نظر من غرور، لزوماً منسوب به یک بازیگر حرفهای نیست.
آیا شما تجربیات و دانستههای شخصی خودتان را در ایفای نقش به کار میگیرید؟
بله، در هر کاری که انجام بدهم از آن استفاده میکنم. شما به عنوان یک بازیگر در اصل خودتان را بازی میکنید. هر اسمی که بخواهید میتوانید روی آن بگذارید. البته، واقعاً آن بیشتر به طور ناخودآگاه صورت میگیرد پس ممکن است خودتان متوجه نباشید ولی برای اینکه به نقشتان نزدیک شوید مجبورید از تجربه خودتان استفاده بکنید. به همین دلیل است که سعی میکنم در حرفهام کمتر مصاحبه انجام دهم و خودم را کمتر نشان دهم چون همیشه نگران هستم که شخصیتمـ هرچه که باشدـ بیش از حد نمایان شود و این زودتر از دیده شدن بازیام روی پرده اتفاق بیافتد. یک نقاش، چیزی را نقاشی میکند که یا آن را دیده و یا در ذهنش وجود دارد. بهتر است اینطور فکر کنیم که من نقاشی را کشیدهام. مردم درباره من همراه آن نقاشی قضاوت میکنند. بعضی آن تصویر را قبول دارند و بعضی آن را رد میکنند ولی به هر حال تصویری وجود دارد که میتوانم خودم را پشتش پنهان کنم.فکر میکنم هر کس برای انجام هر کاری همین کار را میکند.
فکر می کنید نقاط ضعف شما به عنوان یک بازیگر کدامها هستند؟
نقاط ضعف .ای کاش میتوانستم موضوعی را مطرح کنم. احتمالاً اگر در مورد تواناییهایم از من سؤال میکردید باز هم چنین مکثی در پاسخ داشتم. شاید به خاطر اینکه، هر دوی آنها یکی هستند.
آیا از این موضوع آگاه هستید که به عنوان یک ستاره سینما، حالت مرعوبکننده ای را برای کسانی که با آنها کار میکنید به همراه میآورید؟
من واقعاً این گونه فکر نمیکنم. من به کار نزدیک میشوم و آن را به همان روشی که همیشه انجام داده ام، تمام میکنم. اگر احساس کنم که همکارانم چنین احساس ترسی هنگام کار با من پیدا میکنند شاید نتوانم بازی کنم چون کار ما، گروهی است. کاملاً مثل این است که ما یک ارکستر هستیم که باید هماهنگ با هم ساز بزنیم. اگر یکی از اعضای گروه احساس کند دیگران از او میترسند نمی تواند به راحتی کارش را انجام دهد. میتوانم بفهمم که این چه احساسی است. وقتی با کسی که تنها از طریق فیلم هایش میشناسید روبرو میشوید چنین تصوری از او پیدا میکنید. اما در طول سالها فهمیدم بهتر است بگذاریم این احساس برود چون بازیگرها، شخصاً آنگونه که ما دربارهشان فکر میکنیم نیستند.
شما اغلب یک فرد افسانهای خواندهمیشوید ایا این عنوان را دوست دارید؟ وقتی مردم از شما به عنوان افسانه یاد میکنند چه عکس العملی نشان میدهید؟
خب، وقتی دیگران اینطور میگویند من هم مجبورم بگویم:شاید مدتی آن طرفها بودهام. این تنها چیزی است که میتوانم در پاسخ بگویم. اما به هر حال من خودم را با این شرایط وفق دادهاند.
چطور با زندگی در قالب یک بازیگر پرمشغله که اغلب دور از خانه است، کنار میآیید؟
همه فیلمهایی که بازی میکنم، زندگی خودم را به من یادآوری میکنند. چیز فوقالعادهای که در مورد سینما وجود دارد این است که هر بار با افراد جدید آشنا میشوید. بسیاری از بازیگران هم مثل من تصور میکنند که دور هم جمع شدن برای به ثمر رساندن یک فیلم مثل یک زندگی خانوادگی است.
چقدر سخت است که نقشتان را از میان فیلنامههای پیشنهادی انتخاب کنید و آنهایی را به مبارزه بطلبید که بیشتر از دیگر نقشها شما را تحریک میکنند و واقعاً با تواناییهای شما مطابقت دارند؟
برای بیشتر بازیگرهااین امر غریزی است، یعنی هر نقشی که شما را برایش انتخاب کنند.اما در کنارش، نکتهای در کار حرفهای هست که اگر آن را انجام دهید و به آن بسیار توجه داشته باشید دیگران تمایل پیدا میکنند تا بیشتر از شما استفاده کنند. البته گاهی اوقات هم در نقش مناسب خودتان از شما بهره نمیبرند اگر جه ممکن است از این تصور که آنها خوستار شما هستند لذت ببرید و فکر کنید که از عهده هر نقشی بر میآیید اما در اشتباه هستید. شما مجبورید وقتی میخواهید نقش را بپذیرید مراقب باشید چون با این شرایط کار را قبول میکنید اما با در نظر گرفتن اینکه اگر مشهور نبودید ممکن بود برای نقش انتخاب نشوید. پس من هم مجبورم در این مورد بسیار با احتیاط عمل کنم.
شیوه نزدیک شدن شما به شخصیت نقشهایتان در طول سالها تجربه، چطور تغییر کرده است؟
اوایل نیاز داشتم که تمام وقت در نقش فرو روم. بنابراین حتی زمانی که منتظر شروع کار بودم در نقش خودم غرق بودم و این کار خیلی برایم لازم بود. اما حالا میتوانم قبل از شروع کار با نقش خیلی درگیر نشوم و این درگیری را پنج دقیقه قبل از شروع بازی، آغاز کنم این توانایی چیزی است که در طول سالها تجربه کسب کردهام.
همکاری با «مایکل مان» کارگردان مخمصه چطور بود؟
من تمرکز او را حین انجام کار خیلی دوست دارم. همانطور که بعضیها به کلی بازیگرند، او هم تماماً کارگردان است. تقریباً میتوان گفت که با غریزهاش فیلم میسازد.
این ویژگی به شما به عنوان یک بازیگر چه کمکی میکند؟
در این صورت شما احساس میکنید که حمایت میشوید بنابراین به خودتان اجازه میدهید که تواناییهای خود را در اختیار او قرار دهید تا او از آنها استفاده کند.
درباره بازیگرانی که حاضرند کمتر از قابلیتهای واقعیشان مورد توجه قرار گیرند ولی در عوض پول بیشتری دریافت کنند چه نظری دارید؟ اگر چه این کار را براساس عقیدهای که دارند انجام دهند، در صورتی که بسیاری از بازیگران واقعاً مستعد آن دستمزدهای کلان را کنار میگذارند و در این مورد چه فکر میکنید؟
من صادقانه فکر میکنم این چیزها مربوط به شیوهای است که این دوستان به کار میگیرند چیزی که مردم از ما انتظار دارند کارکردن است. بسیاری از این ستارگان بسیار خبره و بااستعداد هستند. آنها برنامه ی مشخصی را طراحی میکنند تا بینندگان را مجبور کنند به سینما بیایند و آنها را ببینند. این چیز خاصی است که باید تحسین شود و به آن ارزش داده شود. من مشوق بزرگ آن هستم.
آیا «صورت زخمی» نقطه اوج سینمای پاچینو است؟ اگر نه کدام فیلم هست؟
صورت زخمی را دوست دارم. اما فیلم مورد علاقه من با بازی آل پاچینو «شیوهٔ کارلیتو» است.
کارگردان بیخوابی کریس نولان گفت که خوشحال است شما آن نقش را به عهده گرفتید چون شما شکل و شمایل یک شخصیت خشن را به خوبی مجسم میکنید، آیا موافقید؟
به نظر من مواقعی وجود دارد که احساس میکنید نقشی هست که مردم دوست دارند و میخواهند شما را در آن نوع نقشها ببینند بنابراین شما هم ترجیح میدهید چنین نقشی را گاهی اوقات بازی کنید اما من اساساً «بیخوابی» را به خاطر کریس نولان و نوع کارش بازی میکردم. بنابراین، روش او برای نزدیکی به هدف فیلم مهمترین دلیلی بود که این کار را بازی کردم. علاوه بر آن شخصیت خودم را در فیلم دوست دارم. شخصی مغرور و کسی که هم خوب است و هم بد.
بازی با رابین ویلیامز که نقش مقابل شما در فیلم بود چطور بود؟
کاری که من سعی میکردم، بکنم این بود که مثل رابین خندهدار و بامزه به نظر برسم. او الگوی من بود و من از بودن در کنار او لذت میبرم. دلم میخواهد باز هم با او بازی کنم. او در زندگی و هر چیزی که در اطرافش هست بسیار راحت، بشاش و آگاه برخورد میکند. البته در عین حال حساس هم است. نمیتوانم به اندازه کافی درباره او صحبت کنم به هر حال به رابطه دوستانهای که با او دارم، افتخاز میکنم.
آیا کارگردانی «در جست و جوی ریچارد» را یک اقدام مهم در کارنامه خود میدانید؟
نه من خودم را یک کارگردان نمیدانم. اگر قرار باشد دوباره کارگردانی کنم، باید چیزی باشد که درباره آن احساسی قوی داشته باشم. چون کارگردانی یک نوع نگاه کلی به مسائل است که من خیلی از آن برخوردار نیستم. اما چیز خوبی که در مورد کارگردانی وجود دارد کنترل و مدیریت داشتن بر عوامل است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست