پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
ساتیاجیت رای, مردی که سینمای هند را متحول کرد
![ساتیاجیت رای, مردی که سینمای هند را متحول کرد](/web/imgs/16/143/8vaa11.jpeg)
سال ۲۰۱۲ آخرین روزش را سپری میکند. سال اتفاقات مهم فرهنگی، هنری و سیاسی. سال درگذشت برخی چهرههای بزرگ عالم هنر و سال بزرگداشتها.
اما این وسط یک چهره خیلی مهم فرهنگی و هنری نصیب چندانی از بزرگداشتها نبرد. امسال درست دو دهه از درگذشت ساتیاجیت رای، مهمترین فیلمساز هندی و یکی از موثرترین کارگردانان تاریخ معاصر سینما میگذرد. چه کسی در دهه ۳۰ و ۴۰ فکرش را میکرد که هنرمند جوانی که کار گرافیکی انجام میداد و در کلکته زندگی میکرد و گاهی به زبان بنگالی فیلمنامه مینوشت، تبدیل به یکی از تحسینبرانگیزترین فیلمسازان جهان شود؟وقتی فیلمهای رای در دهه ۵۰، در غرب به نمایش درآمدند، طرفداران وفاداری در میان فیلمبینهای آمریکایی پیدا کردند.
خود فیلمساز هم چهره محبوبی بود: جوانی لاغر و بلند قد با موهای سیاه مجعد و چهرهای سرسخت اما خوشایند که در جشنوارههای بینالمللی فیلم به عنوان فیلمسازی شناخته میشد که همه اعتبار و آبروی یک قاره کهن در زمینه فیلمسازی بود. رای از خانوادهای روشنفکر و هنرمند میآمد که برای نسلها در غرب بنگال زندگی میکردند. اولین کارش ویراستاری داستانهای کودکان بود که اولین فیلمش «pather panchali» را هم با الهام از روی کتاب کودکی به همین نام نوشت. این کتاب را که بعدها دیدم متوجه شدم رای چه هوش سرشاری داشته. کاتهای زیبا، ترکیبهای منحصربهفرد اما ساده و بازی گرفتن فوقالعاده از کسانی که بیشترشان نابازیگر بودند.
از همان ابتدای فیلمسازیاش، رای خودش فیلمنامههایش را مینوشت. طراحی صحنه هم برعهده خودش بود و خیلی زود حتی شروع به آهنگسازی برای فیلمهایش هم کرد. سال ۱۹۹۲ از طرف آکادمی اسکار جایزه یک عمر دستاورد هنری را دریافت کرد اما بیماری به وی اجازه سفر به آمریکا را نداد و از خانهاش در کلکته با مهمانان کداک تیاتر صحبت کرد. کمی بعد در همان سال به دلیل بیماری درگذشت. این گفتوگویی جذاب با یکی از پیشگامان نه فقط سینمای هند، که کل قاره آسیاست.
شما بیشتر از ۲۰ سال است که فیلم میسازید. موضوعات فیلمهایتان تنوع زیادی داشتهاند: از خانوادههای فقیر روستایی بگیرید تا زندگی تجاری و پرزرق و برق شهری و حضور بریتانیاییها در هند. اما همه این فیلمها در هند ساخته شدهاند. هیچ علاقهای ندارید که فیلمی هم در خارج از کشورتان بسازید؟
راستش واقعا تمایلی به فیلمسازی خارج از هندوستان ندارم. پیشنهادات زیادی هم به من شد که همه را رد کردم. اگر چه برایم اهمیتی ندارد که با بازیگران آمریکایی کار کنم. در حقیقت وقتی حدود ۱۰ سال پیش به هالیوود آمدم برای پروژهای بود که در بنگال فیلمبرداری میشد ولی به یک بازیگر آمریکایی نیاز داشت. اما من خارج از هند کار نخواهم کرد. من ریشههای عمیقی در کشورم دارم. مردمام را بهتر از هر کس دیگری میشناسم. و قطعا آنها را خیلی بیشتر از مردم آمریکا یا انگلستان میفهمم.
من به اتفاقاتی که میافتد خیلی سریع به شیوه هندی واکنش نشان میدهم. حتی میخواهم موضوع را از این هم فراتر ببرم و بگویم که من همه چیز را به شیوه بنگالی میگویم. چون فکر میکنم که هند بیشتر شبیه یک قاره است و هر کدام از ایالتهایش مانند کشوری با فرهنگ و مذهب و آداب و رسوم و حتی زبان خودشان هستند. ممکن است همه آنها پیوندهای ظریف ناگفتنی با هم داشته باشند اما در ظاهر حداقل همه ایالتهایش با هم متفاوتند. شما میتوانید از هیمالیا به سمت صحرا بروید. به راحتی خودتان حرف مرا متوجه میشویم. هنوز چیزهای زیادی باقی مانده که میتوانم درباره کشور خودم بگویم. ساخت یک فیلم اندیشه، زمان، انرژی و پول زیادی میخواهد و خب من سالهاست که در این صنعت هستم ولی هنوز موفق نشدهام همه حرف هایم را بزنم.
بسیاری از سینماروها با سینمای هندی غریبه هستند، اما فیلمهای شما را میشناسند و شما را به عنوان یکی از پیشگامان سینمای هند تحسین میکنند. شما چه واکنشی به این موضوع نشان میدهید؟
ما صنعت فیلمسازی داریم که به دوره سینمای صامت برمیگردد. فکر میکنم اولین فیلم بلند هندی در سال ۱۹۱۲ ساخته شد اما اولین فیلمی که به طور کلی در هند متولد شد یک فیلم کوتاه است که سال ۱۹۰۵ ساخته شده است. یعنی در هند حتی از همان زمان هم صنعت فیلمسازی وجود داشته است. شما در غرب سال ۱۹۲۸ اولین فیلمهای ناطقتان را ساختید و ما در هند سال ۱۹۳۰. حتی پیش از فیلم «pather panchali» که من ساختم و در کن جایزه گرفت، فیلمهای هندی دیگری هم بودند که در جشنوارههای اروپایی جایزه گرفتند. اما فکر میکنم فیلمهای من اولین فیلمهای هندی بودند که پخش وسیعی در غرب داشتند.
شما از ژان رنوآر به عنوان یکی از فیلمسازانی نام بردهاید که تاثیر زیادی روی شما گذاشته است. چطور این اتفاق افتاد؟
در دهه ۴۰ من تعدادی از فیلمهای آمریکایی رنوآر را دیدم. اولین فیلمی که از او دیدم، «جنوبی» بود. به تدریج بقیه فیلمهایش هم به دستم رسید و همه را تماشا کردم. درباره آثار فرانسویاش هم خوانده بودم و با نقاشیهای پدرش، آگوست رنوآر هم آشنا بودم. بعد در سال ۱۹۴۹ رنوآر برای پیدا کردن لوکیشنهایی برای فیلم «رودخانه» به کلکته آمد.
او آگهی در روزنامه منتشر کرد تا از بازیگران برای انجام نقشهای مختلف تست و مصاحبه بگیرد. آن روزها من در کار تبلیغات بودم و آژانس تبلیغاتی که من در آن کار میکردم به هتل محل اقامت رنوآر خیلی نزدیک بود. یکروز بیمقدمه سراغش رفتم و خودم را به عنوان دانشجوی سینما معرفی کردم. میخواستم او را خیلی خوب بشناسم. او معمولا شبها بیکار بود و من هم اغلب شبها به او سر میزدم. بعدها او را برای بازدید از لوکیشن فیلمهایش همراهی کردم برای اینکه من نواحی اطراف شهر را خیلی خوب میشناختم. مکالمات ما خیلی روشنگرانه بود.
با هم درباره فیلمها حرف میزدید؟
درواقع همیشه هم درباره فیلم و سینما صحبت نمیکردیم. من دانشجوی نقاشی هم بودم درنتیجه درباره کارهای فوقالعاده پدرش با هم حرف میزدیم و درباره آدمهایی مانند ویلارد و سزان(نقاشهای معروف). عادت داشتیم درباره ادبیات و موسیقی هم صحبت کنیم. اما حرف زدن درباره فیلمهای فرانسوی رنوآر خیلی سخت بود چون من هنوز آنها را ندیده بودم. یادم میآید که خیلی زیاد درباره «جنوبی» با هم حرف زدیم. اولین فیلمی که از او دیده بودم و او درباره دشواریهایی میگفت که در هالیوود متحمل شده است تا مردم را متقاعد کند که فیلم باید در لوکیشنهای واقعی ساخته شود و نه در چهاردیواری استودیوها.
او هر چند وقت یکبار اشاراتی به فیلمسازی داشت که برای من خیلی روشنگر بود. برای مثال، به من میگفت که مجبور نیستیم که در یک فیلم چیزهای زیادی را نشان بدهیم اما همان چیزهای اندکی که در فیلممان میآوریم باید در جزئیات کاملا دقیق و درست باشند. او دائما روی جزئیات و ارزش و اهمیت آنها در فیلم تاکید میکرد. ما در اطراف شهر رانندگی میکردیم و او یکدفعه داد میزد:«آنجا را نگاه کن.» و مثلا به یک کپه موز یا درخت چنار اشاره میکرد. «این بنگال است. آن درخت نخل کوچک، اینها جوهر اصلی بنگال برای من هستند.»
همیشه تلاش میکرد که جزئیات محیط را ببیند و درک کند. چیزهایی که احساس میکرد روح و جوهره و ویژگیهای محیط هستند و او کمکم علاقمند میشد که از آنها در فیلمش استفاده کند. آن تاثیر حرفهای رنوآر هنوز هم در من باقی مانده است چون خود من هم خیلی طرفدار جزئیات هستم.
آیا سر صحنه فیلمبرداری فیلمهایش هم حضور داشتید؟
متاسفانه من کار خودم را داشتم و نمیتوانستم سر صحنه فیلمبرداریاش بروم. یکشنبهها البته میرفتم تا شیوه کارش را ببینم. بعد هم از طرف محل کارم به انگلستان فرستاده شدم. در انگلستان بود که بالاخره فیلمهای فرانسوی رنوآر را هم دیدم. فیلمهایی که پیش از آنکه ببینمشان دربارهشان با فیلمساز بحث و گفتوگو کرده بودیم.
حرفهایی که با هم زدیم برایم خیلی خیلی مهم بود. من یک فیلمبین حرفهای بودم و ما کلوب فیلم خودمان را در کلکته داشتیم. در ذهنم به این فکر افتاده بودم که کارم را عوض کنم چون از کار تبلیغات خسته شده بودم. به رنوآر گفتم که درباره فیلم ساختن چه ایدهای در سرم دارم و او گفت: «خب پس چرا یک فیلم نمیسازی؟» برایم خیلی جالب بود. وقتی از انگلستان برگشتم یک طرح اولیه نوشتم و دنبال تهیهکننده گشتم و اینطوری بود که فیلمساز شدم.
آیا از فیلمسازان هندی هم در کارهایتان تاثیر گرفتید؟ بخصوص در فیلمهای اولیه که ساختید.
تاثیرات هند در کارهای من خیلی ربطی به فیلمهای هندی ندارد. اما قطعا کارهای اولیهام، خیلی تحتتاثیر ادبیات هند بودند چون اصلا از روی دو رمان اقتباس شدند و خیلی از جزئیات فیلمها هم به همان کتابهای برمیگشت. قبل از اینکه شروع به فیلم ساختن کنم، مدتی تئوری فیلمسازی خواندم. با فیلمهای آمریکایی آشنا بودم. فکر میکردم که چیزهای زیادی یاد گرفتهام.
اما وقتی سر صحنه فیلمبرداری با مشکلات روبهرو شدم، بخصوص در کنترل بازیگران هندی، وقتی از پشت دوربین به همه چیز نگاه میکردم، میدیدم که همه آن تئوریها خیلی هم به دردبخور نیستند. برای اینکه شیوه و سبک و تکنیک من باید از مواد و مصالحی که در اختیار دارم سرچشمه بگیرد. یکی از چیزهایی که خیلی در فیلمسازیام تاثیر داشت، نقاشی هندی بود. این تاثیر مستقیم نبود اما همان بحث نگاه به جزئیات بود. در اشعار و داستانهای هندی نگاه بصری خیلی قوی وجود داشت.
انتخابات ریاست جمهوری سعید جلیلی مسعود پزشکیان انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 پزشکیان ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم جلیلی مناظره مناظره انتخاباتی دولت
تهران قتل مسکو هواشناسی تب دنگی پلیس وزارت بهداشت سلامت قوه قضاییه خانواده آموزش و پرورش شهرداری تهران
تورم خودرو مسکن قیمت طلا قیمت دلار قیمت سکه بازار خودرو قیمت خودرو دلار دولت سیزدهم بازار سرمایه بورس
زنان تلویزیون سینما تئاتر سینمای ایران بازیگر تخت جمشید علیرضا قربانی رسانه ملی کنسرت
دانش بنیان ماهواره کنکور ۱۴۰۳
رژیم صهیونیستی روسیه جو بایدن فلسطین ترکیه دونالد ترامپ غزه جنگ غزه اسرائیل فرانسه چین اوکراین
فوتبال استقلال یورو 2024 سپاهان علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس کریستیانو رونالدو باشگاه استقلال لیگ برتر جام ملت های اروپا لیگ برتر ایران نقل و انتقالات
هوش مصنوعی نمایشگاه الکامپ گوگل اینستاگرام سامسونگ اپل ایرانسل روزنامه چشم
کاهش وزن دیابت خواب قهوه سرطان مغز مو فشار خون گلابی