پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
به جزیره «مایكل بی » خوش آمدید
مایكل بی: من علم و گسترش آن را محكوم نمیكنم و فقط میپرسم كه كلونینگ تا چه حد خوب است؟
مایكل بی كه ساخت «آرماگدون» را در كارنامهاش دارد، از انفجارهای بزرگ، تعقیبهای سریع و ماجراهای برخاسته از خیالهای جذاب و عظیم خوشش میآید اما او در فیلم تازهاش كه «جزیره» نام دارد، سو و جهت تازهیی را در پیش گرفته و به یكی از موضوعات رایج و روز و بحثآفرین جامعه كه همانا علم «كلونینگ» یا شبیهسازی است میپردازد و دلایل و بنیادهای این كار را زیر سوال میبرد و از ما میپرسد كه آیا اخلاقیات هم بر علم و یافتههای آن حكم میرانند یا خیر.در این فیلم با دو كاراكتر اصلی كه نقشهای آنان را ایوان مك گرگور اسكاتلندی و اسكارلت یوهانسون امریكایی بازی میكنند، آشنا میشویم. میدانید آنها چه و كه هستند? آنها كلونهایی هستند كه از یك انستیتوی مخفی كه محل ساخت آنها بوده است، فرار میكنند و ماجرا در آیندهیی نه چندان دور روی میدهد. «مایكل بی» همزمان با اكران عمومی فیلم میگوید: «هدف من این بوده است كه تماشاگران این فیلم پس از دیدن آن بلافاصله از خود بپرسند كه آیا كلونینگ و شبیهسازی كاری درست است یا نه و آیا باید از روی یك موجود و مثلا انسان زنده، با تكرار و كپیبرداری آنتیكی، چیزی درست همانند خود وی ساخت؟ همه ما دوست داریم هر چه بیشتر و طولانیتر زندگی كنیم اما تا چه حد باید در این قضیه به پیش رفت و تا به كجا رفت? آیا باید آنقدر خودخواه بود كه زندگی دیگری را گرفت و به زندگی خود اضافه كرد؟ آیا علم كلونینگ، دانش خوش فرجامی است؟»
دوزخ «بهشت مانند»پاسخ هر چه باشد، ما در «جزیره» با كاراكتر مركزی لینكلن سیكس اكو و با بازی ایوان مك گرگور مواجهیم كه همراه با صدها آدم دیگر در یك جامعه بینقا موهوم زندگی میكند. در این دوزخ «بهشت مانند» ، همه سفید میپوشند و هر حركت و كارشان بشدت تحت نظر و زیر كنترل دقیق قرار دارد.ساكنان این جهان تمیز اما محدود فقط یك آرزو دارند و آن پیروز شدن در یك لاتاری است كه پاداش آن رفتن به جزیره و بازدید از آن و زندگی در آن محل است. این ظاهرا تنها نقطه در جهان هستی است كه از یك فاجعه زیستی جان به در برده و سالم مانده است.
نگاهی دقیقتر
لینكلن بر اثر صحبت با یك تكنسین و كارشناس (با بازی استیو بوسكمی) كنجكاوتر میشود و به اطراف خود دقیقتر نگاه میكند. او در مییابد كه قصد و هدف حقیقیاش این است كه قطعات یدكی و وسایل فنی لازم را برای كسانی بیابد كه بسیار ثروتمند و مشهورند و پول هنگفتی دادهاند تا از روی آنها كلونینگ صورت گیرد و با همان شكل و سیما و ظاهر زندگی تازهیی را بیابند و حیاتشان ادامه یابد. اینجا است كه لینكلن ناامید میشود و با همراهی كاراكتر اسكارلت یوهانسون دست به فرار میزند و مزدوران در پیآنها روان میشوند و از این نقطه مایكل بی، ما را به شهر میبرد و با صحنهها و سكانسهای دلخواهش كه همانا نماهای بزرگ اكشن و برخوردها و تعقیبها و گریزها است مواجه میسازد و دوباره تبدیل به فیلمسازی میشود كه میشناسیم.نقدهای كارشناسان و نظر مردم در خصوص «جزیره» متفاوت بوده و عدهیی آن را پسندیده و برخی آن را عادی شمردهاند و نمیتوان انكار كرد كه در اصل و پایه، این فیلم چیزی همانند تریلوژی «متریكس» یا «فرار لوگان» است و این مساله عدهیی را پس زده و ناامید كرده است.
تغییر ماهیت
فیلم به صورت یك كار تریلر علمی تخیلی شروع میشود و سپس به یك ملودرام تعقیب و فرار تغییر ماهیت میدهد و در نهایت به یك كار پلیسی مدرن تبدیل میشود. واریهتی از این فراتر رفته و گفته است در ورای قصه ظاهری، این فیلم شبیه به یك اثر از ژانر هارور (وحشت)است و آنچه به ذهن متبادر و القا میكند، عواقب غیرقابل پیشبینی و ترسناك كلونینگ و بهتر بگوییم پیشرفت مرموز و بیحد و حصر علم و پیامدهای آن است. واریهتی آورده است: «آنچه در ارتباط با جزیره دردسرساز است، این است كه فیلمسازان با اشاره به چنین موضوعی و تشریح چنان دستاوردهایی، تندروها و جناح راستیهای جامعه علمی را به گونهیی مستقیم به افراط و زیادهروی متهم كردهاند. مایكل بی با این فیلم كاری كرده است كه عدهیی بیدار شوند و بنیادهای علم و آنچه را كه از آن بر میخیزد، از نو بررسی كنند.»
احتمالات غیرشیرین
«بی» از پرداختن به موضوع فوق و جواب دادن به برخی سوالهای مرتبط با آن خودداری كرده است و حاضر نشده سیاستهای كاریاش و نوع نگرش خود به موضوع را به بحث وسیع بگذارد.به ادعای او «جزیره» بیشتر یك فیلم عامیانه و با در برداشتن تمی سرگرمكننده است و بیش از آنكه بخواهد به بحثهای جدی و اساسی درباره علم ژنتیك و بازسازی انسانها بپردازد، میخواهد ما را به دنیای رویدادها و احتمالهای غیرشیرینی وارد كند كه برخاسته از بسط بیدر و پیكر علم است. به ادعای او «جزیره» قرار نیست حتما نفی كننده علم باشد اما همان طور كه پیشتر آمد، میخواهد بپرسد بها و قیمتی كه انسانها برای این واقعه میپردازند، تا چه حد باید پیش بتازد و چگونه باید باشد. امروزه علم شناخت و تقویت سلولهای بدن آدمی به حد و شكلی رسیده كه میتوان حتی به درمان نسبی بیماریهایی مثل آلزایمر امید بست، اما مشكل این است كه دامنه گسترش تحقیقات در این زمینه به حدی رسیده است كه حیات انسانها و شریانهای زندگیشان در معرض خطر قرار گرفته است و بسیاری از اخلاقگرایان و معتقدان به مقوله اصالت انسانها میپرسند كه چگونه میتوان به بهانه تحقیق برای شبیهسازی از روی انسانها و طولانی كردن عمرشان به آنچه كه خدا خواسته و ساخته است و منجمله ذرات وجودی انسانها و به روایت دیگر سلولهای او دست برد و محتویات آن را عوض یا از روی آنها شبیهسازی كرد و آیا این كار ضد انسانی و قطع حیات جاری به بهانه بسط آن نیست؟
تعجب میكنم
مایكل بی در پاسخگویی به این نظریهها و مباحثات میگوید: «من با بسیاری از پزشكان و محققان كه كارشان برآورد و تقویت كار سلولهای بنیادین بدن آدمی است طی این مدت صحبت كردهام و تعجب میكنم كه چطور با اطمینان از مساله درمان بسیاری از كسالتهای جدی از طریق تحقیقات خود سخن میرانند و این را محتمل و قابل اجرا میدانند. من برپایه حرفها و ادعاهای آنان كار كردهام اما فیلم من مثل یك میز و خطابه بحث است و میتوان نشست و روی اصل قضیه صحبت كرد. من حكم نهایی صادر نكرده ام و فقط موضوع را به مركز مباحث جاری منتقل كرده و سوالهایی را مطرح ساختهام. حالا هركس میتواند نظرش را درباره كلونینگ بدهد و آن را تایید یا رد كند و قید و بندی نیز بر دست و پای هیچ كس در این ارتباط نیست.»
این یك بیانیه نیست
بسیاری از بازیگران فیلم نیز میگویند «جزیره» به مثابه بیانیهیی علیه علم نیست و بسط آن را محدود نمیكند و عیبی را روی اصل قضیه نمیگذارد و صرفا میپرسد كه این قضیه تا چه حد باید پیش برود و آیا باید اصول انسانی و موارد خلق شده توسط خدا و منطق آن را نادیده گرفت؟ آنها معتقدند كارشان در نهایت یك فیلم علمی تخیلی است و به همان گونه هم باید با آن برخورد كرد. یكی از آنها استیو بوسكمی است كه میگوید: «این یك كار هشداردهنده و برحذركننده از پروسههای علمی نیست، اما دو بحث در میان است یكی كلونینگ است كه نباید به شكلی درآید كه انگار یك علم برای تولید مجدد بدن و دست و پای انسانها است. دوم تحقیقات روی سلولهای حیاتی و بنیادین انسانها است كه در عمل و درازمدت و شاید هم كوتاهمدت پایهگذار زندگی بهتر و كاملتر آنها میشود. این وجه از قضیه نه تنها نباید مهار شود بلكه باید اشاعه یابد و بودجه آن نیز فراهم گردد. امیدوارم جزیره به بهانهیی در دست مخالفان این شاخه علم و دشمنان تحقیقات سلولی تبدیل نشود. تكنولوژی كار در دست ما است ولی باید مراقب باشیم. اگر میتوانیم از روی یك حیوان شبیهسازی كنیم و چیزی مثل او را بسازیم، طبیعا میتوانیم این كار را با انسانها هم انجام بدهیم، اما سوال این استأ آیا باید این كار را بكنیم و اگر آری، تا چه حد. به هرحال نظر من این است كه تمام تحقیقات جاری مرتبط با وسعت یافتن راههای درمان بیماری انسانها باید ادامه و حتی وسعت یابد زیرا اینجا مساله حیات آنان مطرح است و نباید محدودیتی در كار باشد.»
یك بحث عمومی
به اعتقاد پل لوین سون استاد درس رسانهها و ارتباطات در دانشگاه فوردهام نیویورك مردم همیشه این توانایی را داشتهاند كه حین تماشای یك فیلم حقیقت را از فیكشن تمییز بدهند و آنچه را كه صحیح و لازم است، از درون قصه فیلم برای خود استخراج و ترخیا كنند. او میگوید: «فیلمهایی از این دست یك بحث عمومی و اجتماعی بزرگ را موجب میشوند و تا اینجای قضیه ایرادی ندارد زیرا ممكن است جامعهیی را كه در آن زندگی میكنیم كاملتر سازد.» لوین سون كه ۵ رمان علمی تخیلی با موضوعاتی نه چندان غیرمشابه نوشته است، میافزاید: «به هرحال من این فیلمها را به آثاری كارتونی كه به زندگی یك ماهی و تلاش برای نجات او اختصاص دارند (اشاره به «پیداكردن نمو») ترجیح میدهم زیرا حرفی برای گفتن دارند و یك بحث سازنده را باز میكنند و میپرسند كه علم و زندگی بهتر چیست و چگونه است.»
پیچیدهترین شخصیت
كاراكتری كه شونبین هنرپیشه بریتانیایی نقش آن را بازی میكند، یكی از پیچیدهترین بحثها و حالات را به «جزیره» میافزاید. او رییس لابراتوار و انستیتویی است كه از روی آدمها شبیهسازی میكند و محصولات مختلفی در این زمینه دارد و به واقع در حال ساختن زندگی مصنوعی است.بین كه در تریلوژی پرفروش و موفق «ارباب حلقهها» رل بورومیر را بازی میكرد، میگوید: «این آدم (رییس انستیتو) فقط به پیشرفت علمی و كارهای بزرگ مبتنی بر دانش فكر میكند و در نتیجه به یك عامل بارز در ضدیت با اصول انسانی بدل میگردد.اعتلای علمی و رسیدن به حدود و ثغور تازه در عالم دانش و زندگی انسانها هدف او و تنها چیزی است كه به آن میاندیشد. وی فقط میخواهد از تمام مرزهای قبلی موجود در این زمینه عبور كند و به جاهای ناشناخته برسد و از چیزها و مخلوقات ایجاد شده توسط خود لذت میبرد.
او هیچ منع و مشكلی در قضیه نمیبیند و شاید هم میپندارد كه با این كار دارد زندگی انسانها را نجات میدهد و آن را بیشتر و كاملتر میسازد.بستگی به این دارد كه شما چطور به قضیه نگاه میكنید و اگر مساله به این صورت باشد كه دچار یك تصادف شده و لت و پار شده باشید و آدمی مثل این كاراكتر شما را از نو و به شكلی سالم و قوی بسازد، لابد مخالفت نخواهید كرد.»با این وجود «جزیره» زندگی مایكل بی، هنوز ناشناخته و بحثهای آن همچنان جاری است. این «جزیره» است كه به دشواری میتوانید بگویید به آن خوش آمدید.
منبع: Empire
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست