چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
ملودی زمان و زندگی
"کانتوس انیماتا" به معنای نغمه و ملودی زندگی و حیات نمایشی از کشور هلند بود که در دومین روز جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی در تالار چهارسو روی صحنه رفت. نمایش شارلوت پویک ـ یولن با وجود عروسکهای زیبا و صورتکهای خیره کننده و غولهای انساننما در کنار حضور مداوم موسیقی و سکوت توانست در نخستین اجرایش تعداد زیادی از تماشاگران را از اجرا راضی کند، اما در عین حال از چگونگی اجرا و مفاهیم مورد توجه آن میتوان این طور پیشبینی کرد که نمایش به جای در معرض اجرا قرار دادن یک روایت و داستان و انتظار نتیجهگیری و ارتباط مستقیم تماشاگر با موضوع، بیشتر قصد دارد تا ناخودآگاه و حس درونی دریافتگرش را با خود درگیر کند. در واقع"کانتوس انیماتا" بدین ترتیب قصد دارد لذت فلسفی ذات بشر را نسبت به ماهیت زندگی و حیات به تحریک واداشته و فلسفه ذاتی مخاطبش را با تمایل ناخواستهاش به کشف روابط و کدهای نمایشی به استدلالی هدفمند و در عین حال دارای ابهام تبدیل کند. بنابراین هدفمندی و نتیجهگیری نمایش به همان اندازه که میتواند کلیتی جهان شمول را در برگیرد، ممکن است شخصی و متکی به تفسیر رای هم باشد.
انسان به عنوان مهمترین محمل تفکر و حیات، به واسطه فرسودگی جسم و ارتباط با جهان در حال تغییر و چرخش محور همه رویکردهای نمایشی"کانتوس انیماتا" است. عروسکهایی که انسان را در معرض فرسایش و حیات به تماشا میگذارند نیز همواره چند هیبت و هیئت مشخص دارند. عروسکهای یولن یا با هیبتی انسانی بر صحنه ظاهر میشوند تا فرسایش جسم و از بین رفتن آن را نشان بدهند و یا این که در قالب صورتکهایی از انسان وارد صحنه میشوند تا ماندگاری ماهیت زندگی و حیات را به نمایش بگذارند. صورت و چشمها مهمترین تصاویری هستند که انسان مورد نظر یولن با کمک آنها نمایش داده میشود. ضمن این که همین صورتها آرامش و سکوت فلسفی اجرا را نیز باعث میشود.
صورتکهای"کانتوس انیماتا" چهرههای ـ عموماً ـ پهن و بیمویی هستند که تنها عضو متحرک آنها چشمهاست، این همان منبع ارتباط فلسفی مفاهیم با تماشاگر است. فرسایش و مرگ هم در نمایش تنها به چشم میآیند و عروسکها هم در مواجهه با آنها تنها چشمهایشان را تکان میدهند. به ویژه در بخشهایی ـ دو بخش ـ از نمایش که ریخته شدن شنها از بالا با عقب رفتن صورتک بزرگ و بسته شدن پلکها همراه است.
آن چه در مورد آن صحبت شد فرسایش و مرگ است که به همان اندازه در نمایش با تولد و زندگی همراه میشود. هر جا که زن، پیرزن یا انسانی روی صحنه میمیرد و فرسوده میشود کودکی از درون او یا از کنارش زاده میشود. حرکت از مرگ به تولد و از فرسایش به حیات چه در دایره کامل صورتکها و چه در تحرک آرام و همراه با سکوت و چه در موسیقی نمایش همواره مهمترین کار ویژه ساختاری و محتوایی نمایش است.
انسانی فرسوده میشود و انسان دیگری متولد میشود. در این میان تنها جهان پیرامون در همراهی و تغییر با انسان در حرکت است. جهانی که به سادگی با حرکت پارچهها و ریخته شدن شنها از بالای صحنه، نمایش داده میشود و در هماهنگی و تحرک آرام و نامحسوس با تمهای موسیقی قرار میگیرد.
به حرکت کاملاً آرام و نامحسوس عروسکها و صورتکها در صحنه توجه کنید! تغییرات صحنه در انتهای دیواره رویدادگاه را مورد توجه قرار دهید و ذهن را در هماهنگی تمها و وزنهای موسیقی قرار دهید! خواهید دید که در کلیت اجرا جهان پیرامون انسانها ـ عروسکها ـ همواره در تغییری آرام و تحرکی نامحسوس بوده و در این میان ما تنها فرسودگی و تولدها را شاهد بودهایم!
"کانتوس انیماتا" حرکت و تعامل فلسفی ماهیت حیات و زندگی بشر را به نمایش میگذارد و چون نگاهش به انسان، نگاهی فلسفی و مبتنی بر رعایت حضور است و هیچ مشخصه روشنی از انسان ارائه نمیکند و همچنین به دلیل آن که جهان را فضای پیرامون انسان قرار میدهد و تنها بر حرکت جهان پیرامون انسان توجه دارد، نمایشی مفهومی و مبتنی بر دریافت است. بدان معنا که تماشاگر و مخاطب آن بر پایه دانش و جهانبینی خود به ارتباط با مفاهیم و تصاویر ارائه شده دست پیدا میکند و با توجه به برداشت خودش شکلها و کدهای نمایشی را استدلال و نتیجهگیری مینماید. بنابراین تفاسیر و تاویلهای مختلفی هم میتواند از آن وجود داشته باشد.
ریتم کند و آرام حرکت و اجرا نیز براساس چنین رویکردی قصد آزاد گذاشتن تاویل تماشاگر را دارد. هر چند که برای نمایش مرگ و تولد و تاکید بر چرخه تعاملات زندگی ناچار میبایست به رعایت منطق زمانیای تن در داد که منجر به تسلط چنین ریتمی بر نمایش میشود، اما علاوه بر این کارکرد منطقی، "کانتوس انیماتا" با اجرای همراه با کندی و سکوتش که ریتمی هماهنگ و مناسب را نیز به دنبال داشته است، قصد دارد تا فرصتهای مناسبی را برای اندیشه و فلسفه ذهن مخاطبانش فراهم کند.
بدین ترتیب که با نامحسوس جلوه دادن تغییرات و رویدادهای نمایشی، نخست تمایل به واکنش و درگیری تقابلی میان صحنه و تماشاگر را از بین ببرد و پس از آن فرصت لازم برای درگیر شدن فکر و اندیشه مخاطب با مفاهیم را فراهم کند. بدین ترتیب تاثیر نمایش بر دریافتگر تاثیری غیر مستقیم بر فهم ناخودآگاه است.
شارلوت پویک ـ یولن در"کانتوس انیماتا" عروسکها و هیبتهای زیبای انساننما را در خدمت نمایش چهرههای متفاوتی از انسان و حیات او در جهان قرار داده و با تنها نشان دادن این انسان در روشنایی محدود شده در تاریکی فضای نمایشیاش به خوبی قادر است فرسودگی و حیات را به عنوان تاثیری هدفمند از رویکردهای مورد نظرش در ذهن مخاطب به تحرک وادارد و اندیشه را نیز نسبت به مفاهیم نمایش تحریک کند
مهدی نصیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست