شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از ورود زنان بی حجاب تا بستن در مساجد


از ورود زنان بی حجاب تا بستن در مساجد

«روزی در ماه رمضان, سردار رفعت به رضاخان گفت كه دیشب با سپهبد به مسجد رفتیم, نماز خواندیم و برای شما دعا كردیم شاه با لحن غضبناكی گفت كدام مسجد حالا می فهمم كه اشكال كار در كجاست

«روزی در ماه رمضان، سردار رفعت به رضاخان گفت كه دیشب با سپهبد به مسجد رفتیم، نماز خواندیم و برای شما دعا كردیم. شاه با لحن غضبناكی گفت: كدام مسجد؟ حالا می‌فهمم كه اشكال كار در كجاست! من می‌خواهم آخوندبازی را از بین ببرم. گفته‌ام كه فرش‌ها را جمع كنید و میز و صندلی بچینید، ولی سپهبد ارتش می‌رود جانماز پهن می‌كند و روی زمین، پهلوی آخوندها می‌نشیند ... ؟!». (خاطرات نخستین سپهبد ایران)

صدای الصلوه اذان كه از مساجد شهر بلند می‌شد، بانگی بود كه افكار و اذهان طرفداران فراماسونری و حكومت پهلوی پدر و پسر را به نگرانی و اضطراب وامی‌داشت. حكومت پهلوی میراث‌دار خاطراتی بود كه از دوره قاجار بهاد مستبدان مانده بود؛ خاطراتی كه همواره «روحانیت و مذهب» را جلوی صف مبارزان انقلابی قرار می‌داد. مسجد به عنوان مركز گردهمایی روحانیون و انقلابیون، همیشه منبر و رسانه‌ای مطمئن در حركت انقلاب به شمار می‌رفت.

مردم تهران در سال ۱۲۸۱ شمسی با سخنرانی «شیخ محمد واعظ» در مسجد وسط بازار تهران برای تخریب بانك استقراضی روس‌ها حركت كردند.

حرم حضرت عبدالعظیم شهر ری محل امن رهبری مشروطه‌خواهان از جمله آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله طباطبایی برای تحصن دو هزار نفری مردم در اعتراض به ماجرای به چوب بستند بازرگان و كتك زدن مردم در مسجد شاه بود.

در نهضت انقلاب اسلامی، منبر مساجد و روحانیت، یكی از مهم‌ترین ابزارهای پیام‌رسانی و بیداری ملت برای مبارزه با استبداد به شمار می‌رفت كه در سال‌های ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۲ تا پیروزی بهمن ۵۷، رهبران و دست‌اندركاران انقلاب از این رسانه سنتی و عقیدتی برای مقابله با استبداد پهلوی و ساقط كردن حكومت پادشاهی استفاده كردند.

روحانیون انقلابی و مبارزان مذهبی در دهه انقلاب عموماً در همان مساجدی كه نماز جماعت اقامه می‌كردند یا فعالیت مذهبی داشتند، سخنرانی می‌كردند. تا جایی كه امروزه نام بسیاری از این مساجد و مراكز با نام آنها همراه و قرین است. از جمله این مساجد، می‌توان به مسجد هدایت اشاره كرد كه با نام آیت‌الله طالقانی شهرت یافت. مسجد موسی ابن جعفر با نام آیت‌الله سعیدی، مسجد قبا با نام آیت‌الله مفتح، مسجد جلیلی با نام آیت‌الله مهدوی كنی، مسجد جامع نارمك با نام فخرالدین حجازی، حسینیه ارشاد با نام دكتر علی شریعتی و مسجد الجواد با نام آیت‌الله مطهری شناخته و مشهور شده‌اند.

مسجد سیدعزیزالله در بازار چهار سوق جنب بازار بزرگ تهران، از بناهای تاریخی عصر قاجاری است كه توسط سید عزیزالله در زمان فتحعلی شاه قاجار بنا شد. مكان سوق‌الجیشی این مسجد و نزدیكی آن به بازار بزرگ از همان آغاز، موجب اهمیت آن شد، چرا كه در تهران قدیم، رسم بر این بود كه داروغه شهر كه حافظ و نگهبان شهر بود، در محلی به نام چهارسوق اقامت می‏كرد و به نظارت امور شهری می‏پرداخت. داروغگان از ساعت ۸ بعداز ظهر در میدان ارگ كه نزدیك بازار چهارسوق قرار داشت، طبل می‏ نواختند و كسبه بازار با شنیدن صدای طبل، می‏دانستند كه ساعت بعد می‏بایست بازار را تخلیه كنند و سر ساعت ۹ محل را تحویل داروغگان دهند. بازار چهارسوق علاوه بر موقعیت استراتژیك محافظت از بازار، از كاخ شاه و نواحی اطراف آن نیز محافظت می‏‌كرد. بدین ترتیب، مسجد سیدعزیزالله در قطب سیاسی و اقتصادی شهر تهران قرار داشت و همواره در فعالیت‏های سیاسی مربوط به بازار فعال بود.

این فعالیت‏ها از زمان كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و استقرار حكومت دیكتاتوری در ایران افزایش یافت، چرا كه كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علاوه بر آن كه به مثابه سركوب نیروهای ملی به رهبری دكتر مصدق بود، سركوب نیروهای مذهبی به رهبری آیت‏الله كاشانی هم بود. فضای بازی كه پس از شهریور ۱۳۲۰ پدید آمده بود، مردم مسلمان و مبارز را به دور یكدیگر جمع كرده بود و بار دیگر رهبران مذهبی، هسته‌‏های مبارزاتی تشكیل داده بودند كه مكان این هسته‌‏ها در مساجد قرار داشت.

كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ایجاد دستگاه مخوف ساواك به دستور آمریكاییان، بار دیگر فضای كشور را سنگین كرد و به تدریج هسته‌‏ها و گروه‌های مبارزاتی را پراكنده ساخت، اما محرم و یاد حسین (ع) این گروه‌ها را جمع می‏‏‌كرد و مساجد را به محل تجمع مبارزان و تبادل افكار و آرا هیئت‌های مذهبی مبدل می‏ساخت. این هسته‏‌های مذهبی در آغاز تنها برای آشنایی جوانان با مسائل مذهبی تشكیل شده بود، اما به تدریج با حضور علما به هسته‌های مبارزاتی ضد رژیم پهلوی مبدل شد.

در این بین، مساجد سیدعزیزالله، شیخ علی، امین‌الدوله، شاه، ارك و آذربایجانی‏ها اهمیت ویژه‌‏ای داشتند و مركز ارتباط روحانیان و بازاریان بودند. نقطه عطف مبارزات این هیئت‌های مذهبی با روی كار آمدن اسدالله علم و اجرای طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی آغاز و به مبارزه علنی علما، بازاریان، مردم با رژیم پهلوی مبدل شد. به دنبال سخنرانی امام خمینی در خرداد ۱۳۴۲، در مسجد سید عزیزالله مراسم دعا و نیایش برگزار شد و در پی آن علمای وقت آیت‏الله خوانساری، بهبهانی و تنكابنی در این مسجد متحصن شدند.

در پی این اقدام، مساجد دیگر نیز وارد عمل شدند و مبارزات مردمی در كشور افزایش یافت و سخنرانی‏هایی در مساجد فوق به تأسی از آیت‏‌الله خمینی توسط آیت‌الله خوانساری، حجت‌الاسلام فلسفی و حجت‌‏الاسلام تنكابنی برگزار شد. به ‌گونه‌ای كه عمال رژیم پهلوی در خرداد ۱۳۴۲ مسجد سید عزیزالله را تعطیل كردند، اما شدت مبارزات مردمی به اندازه‌ای بود كه اسدالله علم، نخست ‏وزیر وقت ناچار به لغو تصویبنامه انجمن‏های ایالتی و ولایتی شد.

مسجد سید عزیزالله همچنان جایگاه خود را در مبارزه ضد رژیم پهلوی حفظ كرد و در سال‌های ۱۳۴۶ الی ۱۳۵۰ همچنان محل موعظه حجت‌‌الاسلام فلسفی و از مراكز تجمع مبارزان و مجاهدان اسلامی بود.

خاطره كشتار مردم در مسجد گوهرشاد مشهد در سال ۱۳۱۴ شمسی، سرآمد استبداد رژیم است كه به دنبال تقلید رضاخان از اوامر غرب به وقوع پیوست. پس از اعلام تغییر لباس مردم و رواج بی‌حجابی در جامعه، مردم و علما به نشانه اعتراض به پا خاستند و پس از اعتراض عمومی علما و مردم، در مسجد گوهرشاد مشهد، در جوار امن حضرت ثامن‌الائمه (ع) تجمع كردند و به سخنرانی‌های اسلامی و مهیج عالمان خود گوش فرا دادند. این واقعه با ورود مأموران به مسجد و به رگبار بستن مردم بی‌گناه، به حادثه‌ای خونین منجر شد كه در نتیجه، این مكان مقدس به دست مأموران رضاخان به خاك و خون كشیده شد. به دنبال این حركت، دستور ورود زنان بدون حجاب به مسجد و تغییر مسجد از حالت عادی به نمایش میز و نیمكت صادر شد.

«... به عرض رسید مقررات خاصی برای مجالس روضه وضع نشده، در صورتی كه زن‌ها بی‌حجاب به آستانه می‌روند. قایل شدن تربیت خاصی برای مجالس روضه و ورود به مساجد صورتی ندارد، به ویژه بستن دستمال به سر كه هیچ مورد ندارد، ممنوع است. اگر میسر است، ترتیبی به مجالس روضه بدهید كه روی صندلی و نیمكت مرد و زن بنشینند».

اعتراض به این بی‌حرمتی در اوایل سلطنت محمدرضا پهلوی، در نامه‌ای كه آیت‌الله كاشانی برای نخست‌وزیر وقت فرستاد، نمایان است.

وی در نامه‌ای در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۲۰، پس از گلایه از بی‌حرمتی به مساجد، از وجود موانع بر سر راه تحصیل علوم اسلامی در حوزه و جایگزینی آن با علوم جدید، به شدت انتقاد می‌كند و می‌گوید: «... مساجد كه احترامش ضروری دین اسلام است، با كمال بی‌شرمی و جسارت، كلاس جدید ورزش و فوتبال قرار داده و فرش‌های آن را به ثمن بخس فروخته‌اند و از جمله این كه اوقاف راجع به حضرت سیدالشهداء (ع) را متعذرالمصرف قرار داده و عوایدش را وزارت اوقاف تصرف كرده، صرف كلاس رقص و موسیقی و امثاله می‌نماید. كدام قانون اقتصادی نقض این قوانین محكمه الهیه و مملكتی را علی رئوس الاشهاد با كمال بی‌شرمی نموده، معلوم نیست.»

آیت‌الله شاه‌آبادی نیز با بی‌حرمتی مأموران رژیم به مسجد، به شدت برخورد كرد. گفته شده وی به مأمورانی كه با كفش به مسجد وارد شده بودند، تا وی را دستگیر كنند، پرخاش كرده بود و چنان این عمل قاطع و كوبنده بوده كه همگی آنان ترسیدند و از مسجد بیرون رفتند.

به دنبال دخالت رژیم در مساجد بود كه فدائیان اسلام تصمیم گرفتند تا علیه بی‌حجابی در مساجد به مبارزه برخیزند. آنان برنامه خود را از مسجد شاه و بازار آغاز كردند و روی پرده‌ای كه در جلوی خان مسجد سلطانی نصب شده بود، نوشته بودند: «ورود زنان بی‌حجاب به مسجد سلطانی اكیداً ممنوع است».

در سال ۱۳۴۲، رژیم پهلوی با حمله مسلحانه به مسجد جمعه و تهدید و محاصره مردم، روحانی مسجد را بازداشت كرد. این اقدام چندان بر مردم سخت آمد كه با شعار «شكسته شد الوداع، حرمت محراب ما ـ خمینی بت‌شكن، برس به فریاد ما» با مأموران درگیر شدند و مأموران نیز با شلیك گاز اشك‌آور و ... مردم را متفرق كردند و در مسجد جمعه را بستند.

همچنین در جریان شهادت حجت‌الاسلام سید محمدرضا سعیدی، كه ساواك از تشكیل مراسم ختم وی جلوگیری می‌كرد، هر جا مجلسی برگزار می‌شد، با زور و تهدید وارد شده، آن را تعطیل می‌كرد. مسجد نو (واقع در خیابان خراسان) از جمله مساجدی بود كه مورد هتك حرمت مأموران قرار گرفت. آنان با كفش به داخل مسجد آمدند، ولی با مقاومت مردم روبه‌رو شدند و از مسجد بیرون انداخته شدند.

رژیم كه به درستی دریافته بود ریشه و عمق اعتقادات مذهبی در فرهنگ اسلامی سابقه‌ای بس طولانی دارد، برای رسیدن به اهداف خود، به هر شیوه‌ای دست می‌یازید.

اهانت دیگر رژیم پهلوی، تغییر ماهیت مساجد بود. آنان مساجد را به عنوان بناهای تاریخی (موزه) معرفی می‌كردند كه می‌توانست به عنوان پایگاهی برای تبلیغ رژیم مورد استفاده قرار گیرد و سعی بر این داشتند تا مراسم دعا و نیایش برای سلطنت پهلوی، جشن‌های شاهنشاهی و جلسات كانون‌های «حزب رستاخیز» را نیز در این محل برگزار كنند.

● كنترل مسجد و مراقبت از فعالیت‌های آن

مسجد همیشه به عنوان خاستگاه قیام در نهضت‌های اسلامی مطرح بوده است و در انقلاب اسلامی ایران نیز سنگر مبارزه مردم بود، برای همین، حكومت پهلوی، كنترل و مراقبت از مسجد را لازم می‌دانست و در این راستا به كنترل وعاظ و جلسه‌های سخنرانی و فعالیت‌های فرهنگی مردم در مساجد نیز می‌پرداخت.

حكومت پهلوی برای كنترل فعالیت وعاظ و روحانیون مساجد در محرم سال ۴۴ برنامه‌های بسیار سختی را به اجرا گذاشت كه در نتیجه آن بیش از هفتاد نفر از گویندگان و خطیبان در تهران و شهرستان‌ها ممنوع‌المنبر شدند و در قم رفتن دسته‌های عزاداری به منزل امام خمینی را ممنوع كردند. در ماه رمضان همان سال، ساواك ۱۲۲ نفر از روحانیون و وعاظ را ممنوع‌المنبر اعلام كرد و به ساواك سراسر استان‌ها دستور داد كه با همكاری شهربانی از منبر رفتن آنها جلوگیری شود. علاوه بر آن، ساواك كنترل شدید فعالیت روحانیون و وعاظ با سابقه را نیز در دستور كار خود قرار داد، چنان كه شهید محمدرضا سعیدی را كه از هشتم مرداد سال ۴۵ تا هفدهم مهر آن سال در زندان بود، تحت نظارت مأموران نفوذی خود قرار داد تا فعالیت‌های وی به دقت گزارش شود.

در تابستان سال ۴۵ اداره كل سوم ساواك طرح مربوط به احزاب و دستجات افراطی مذهبی را به ساواك‌های سراسر كشور ابلاغ كرد. بنا بر آن طرح، مراكز ساواك مأموریت داشتند گرو‌ه‌ها و جمعیت‌های مذهبی را شناسایی و در بین آنها نفوذ كنند. در آستانه ماه رمضان آن سال، برنامه احضار وعاظ و روحانیون به ساواك و گرفتن تعهد از آنان دوباره شدت گرفت. در فروردین سال ۴۶ و حدود ده روز پیش از آغاز ماه محرم، ساواك قم صورت اسامی وعاظی را كه منبر رفتن آنها نیازمند اجازه قبلی سازمان‌های امنیتی و انتظامی بود، به اداره كل سوم ساواك ارسال كرد تا در مورد منبر رفتن آنها تصمیم‌گیری شود. در محرم آن سال تعداد زیادی از روحانیون و وعاظ از رفتن به منبر منع شدند. با وجود این سختگیری‌ها، در ماه‌های محرم و صفر آن سال، روحانیون و وعاظ فعالیت خود را به شكل تهیه و توزیع نشریات انتقادآمیز، انتقاد از طرح قانون حمایت خانواده و اجرای آیین‌نامه تحصیلات علوم دینی و تشكیل مجلس مؤسسان و لزوم بازگشت امام خمینی به وطن ادامه دادند. كنترل شدید، احضار و ممنوع‌المنبر كردن وعاظ و روحانیون به ویژه در مناسبت‌های مذهبی تا اوایل دهه ۱۳۵۰ ادامه یافت و علاوه بر آن، تعدادی از روحانیون و وعاظ زندانی شدند و تحت شدیدترین شكنجه‌های ساواك قرار گرفتند. در آن سال‌ها، روحانیون با تشكیل مجامع مذهبی آتش مبارزه با حكومت پهلوی را همچنان گرم نگه می‌داشتند.

سعید جباری

منابع:

۱ـ یاران امام(ره) به روایت اسناد ساواك

۲ـ خاطرات منتشره مركز اسناد انقلاب


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید