یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

تحلیلی پیرامون تحول در علوم انسانی


تحلیلی پیرامون تحول در علوم انسانی

تعارضات جدی علوم انسانی غربی با مبانی اسلامی از یک سو و توجه به ناکارآمدی آنها در کنترل بحران های متعدد جهانی در حوزه های مختلف اقتصادی, سیاسی و فرهنگی در کنار عدم قدرت پیش بینی, کنترل و هدایت درست مسائل و نیازهای داخلی کشور و کشاندن نظام به سمت چالش های اجتماعی از سوی دیگر, شواهدی است که از اولویت ضرورتی قطعی و غیر قابل اغماض به نام تحول علوم انسانی و اجتماعی در شرایط کنونی حکایت می نماید

تعارضات جدی علوم انسانی غربی با مبانی اسلامی از یک سو و توجه به ناکارآمدی آنها در کنترل بحران های متعدد جهانی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در کنار عدم قدرت پیش بینی، کنترل و هدایت درست مسائل و نیازهای داخلی کشور و کشاندن نظام به سمت چالش های اجتماعی از سوی دیگر، شواهدی است که از اولویت ضرورتی قطعی و غیر قابل اغماض به نام "تحول علوم انسانی و اجتماعی " در شرایط کنونی حکایت می‌نماید.

بحران های جهانی، وقایع اجتماعی سیاسی ایران اسلامی و سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) پیرامون خطرات علوم انسانی و اجتماعی غربی، از سویی هشداری جدی نسبت به عواقب نفوذ علوم انسانی و اجتماعی غربی در اذهان نخبگان و روشنفکران جامعه اسلامی و از سویی دیگر، نوید بخش دوره‌ای نو و چشم اندازی امیدآفرین در زمینه حرکت جمعی به سمت تولید علم بومی و اسلامی است.

دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم که در طی سه دهه گذشته با محوریت اندیشه‌های متفکر فرزانه استاد حجت الاسلام و المسلمین سید منیرالدین حسینی(ره) تلاش هایی را در این زمینه انجام داده است، برخود وظیفه می‌داند که اشاره‌وار به تحلیل فرهنگی این مسئله مهم بپردازد و راهکارهایی نیز برای پیشبرد موضوع ارائه نماید.

الف) انقلاب اسلامی و ضرورت تحول در علوم انسانی

تاریخ بشریت همواره شاهد درگیری و صف بندی جبهه کفر در برابر جبهه‌ی حق و فضیلت به پرچمداری انبیاء و اولیاء الهی بوده است، به نحوی که می‌توان روند رشد، توسعه و تکامل جوامع و پیدایش و افول تمدن‌ها که شامل گستره‌ای وسیع از اندیشه‌ها، انگیزه‌ها و ساختارهای اجتماعی تا علوم، فنون، صنایع و محصولات عینی زندگی است، ابر محور همین نبرد تاریخی تحلیل و دسته‌بندی کرد.

تمدن غرب نیز در سده‌های اخیر با کنار گذاشتن دین از صحنه‌ی حیات اجتماعی انسان و با تکیه بر "خرد جمعی خودبنیاد " به تغییر و تصرف در طبیعت و انسان پرداخته و تولید علم و تکنولوژی و نیز مدیریت توسعه اجتماعی را بر همین مبنا سامان داده است و با شتاب سرسام آوری در مسیر زمینی کردن انسان و قدسی‌زدایی از حیات اجتماعی به پیش می‌رود.

این تمدن که بر اساس ماهیت استیلا جویانه و استکباری خود به دنبال ایجاد سیطره بر تمامی ابعاد و شؤون حیات بشر بود به تدریج و در طول چند قرن در تمامی حوزه‌های حیات فردی و اجتماعی انسان نفوذ کرد. رویای جهانی سازی مدرنیته، خوابی است که سردمداران و اندیشمندان غربی در ادامه‌ی توسعه‌ی تمدنی خود برای بشر معاصر دیده بودند، به شکلی که هر دین، آیین، فرهنگ و زیست بومی غیر از آنچه غرب به رسمیت می‌شناسد، باید مورد هجمه قرار گیرد و در دستگاه هاضمه غرب مدرن به عنوان فرهنگ برتر هضم شود.

از آنجا که "بهره‌وری مادی افزون‌تر " مبنای اصلی جهان‌نگری غربی را تشکیل می‌داد، طبیعی بود که اخلاق و معنویت را به عنوان ابزار، در اختیار بهره‌وری مادی قرار دهد، لذا در پی آن به تدریج مکاتب اخلاقی جدیدی شکل گرفت که توجیه‌گر زندگی فن‌سالارانه و لذت جویی حداکثری قرار گرفت.

اما به موازات این افزایشِ قدرت ظاهری بشر در تصرف طبیعت و ایجاد یک تمدن نوین، به مرور عدم تناسب منظومه‌ی دستاوردهای این تمدن با نیازهای فطری و حقیقی انسان، عوارض و تناقضات درونی آن را آشکار ساخت.

در چنین شرایطی بود که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ فصل نوینی را در تقابل تاریخی حق و باطل پدید آورد. انقلاب اسلامی و رویش جمهوری اسلامی ایران از دل آن، خیزشی معنوی در مقیاس جهانی بود و امید به برپایی تمدنی نوین بر پایه‌ی عدالت و معنویت را در قلوب مستضعفان و مؤمنان عالم زنده کرد.

انقلاب اسلامی با گذشت سی سال از آغاز این هماوردی، در عرصه‌ی سیاسی و صدور و تثبیت آرمان های خود در جهان موفقیت‌های بسیاری کسب نموده و در آستانه‌ی ورود به درگیری همه جانبه‌ی فکری و فرهنگی با تمدن غرب است.