یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
نقش پنهان آمریکا در بحران سومالی
تصاویر قحطی و کودکانی که مقابل چشم مادرانشان جان میدهند، این روزها نهتنها دل هر انسانی را به درد میآورد، بلکه این پرسش را ایجاد میکند که بحران و قحطی در شاخ آفریقا بویژه سومالی نتیجه چیست؟
سومالی کشوری ساحلی در شرق قاره آفریقا است. پایتخت این کشور شهر موگادیشو است. سومالی به عنوان بزرگترین کشور منطقه استراتژیک شاخ آفریقا با ۶۳۷ هزار کیلومترمربع مساحت در غرب اقیانوس هند قرار دارد، اما در عین حال از جمله کشورهایی است که بیشترین آوارگان و بیخانمانهای جهان را به خود اختصاص داده است.
سومالی همچنین بالاترین میزان مرگ و میر کودکان جهان را داراست، ۱۰ درصد کودکان سومالی هنگام تولد و ۲۵ درصد کودکانی که از تولد جان سالم به در بردهاند، پیش از ۵ سالگی جان خود را از دست میدهند. سومالی از لحاظ مبتلایان به ویروس اچآیوی یا ایدز کمترین درصد در آفریقا و جهان را به خود اختصاص میدهد که میتوان گفت، این موضوع ریشه در اعقادات اسلامی مردم مسلمان این کشور دارد.جمعیت سومالی براساس آخرین آمارگیری حدود ۱۰ میلیون نفر است که ۹۹ درصد آنها را مسلمانان تشکیل میدهند. نژاد آنان سیاه و سفید (سامی) است و به زبان سومالیایی و عربی سخن میگویند.
از لحاظ اقتصادی سومالی دارای معادن سنگ آهن، ژیپس و اورانیوم است، اما به علت عقبماندگی تکنولوژیکی و نبود امکانات و کارشناسان فنی، از این معادن بهرهبرداری نمیشود.سومالی در سال ۱۹۶۰ اعلام استقلال کرد و «عادن عبدالله عثماندار» به عنوان اولین رئیسجمهور و «عبدالرشید علی شرماکه» به عنوان اولین نخستوزیر سومالی انتخاب شدند.
در سال ۱۹۶۷، عبدالرشید شرماکه قدرت را در سومالی به دست گرفت، اما ترور وی در سال ۱۹۶۹ موجب شد نظامیان قدرت را در این کشور به دست گرفتند.
در همین سال و به دنبال کودتای نظامی ژنرال «محمد زیادباره»، وی خود را به عنوان رئیسجمهور سومالی معرفی کرد و به این ترتیب قدرت را به دست گرفت.
با این که سازمانها و نهادهای بینالمللی حکومت بایدوا (یکی از شهرهای مهم سومالی) را به رسمیت شناخته بودند، با این حال سومالی از سال ۱۹۹۱ فاقد دولت ملی تاثیرگذار است. این دولت که «دولت انتقالی ملی» خوانده میشد، تنها کنترل شهر بایدوا را به دست داشت و بیشتر مردم سومالی آن را به رسمیت نمیشناختند، این دولت در خارج از کشور و توسط نیروهایی که دشمن تاریخی و منافع ملی سومالی به شمار میآمدند، مانند اتیوپی و دیگر کشورهای آفریقایی که منافع خود را در سومالی دنبال میکردند، انتخاب شده بود. در همین سال (۱۹۹۱) شاهد تشکیل جمهوری در تبعید «سومالیلند» در شمال غربی سومالی هستیم، این منطقه با اینکه نسبت به مناطق جنوب و شمال شرق از ثبات و دموکراسی نسبی برخوردار بود، اما جامعه بینالمللی آن را به رسمیت نمیشناخت.
پس از حکومت خودمختار سومالیلند حالا نوبت دولت خودمختار دیگری به نام «پانتلند» بود که در سال ۱۹۹۸ در شمال شرق سومالی خودگردانی خود را اعلام کرد و با این که رئیسجمهور وقت پانتلند ریاست جمهوری دولت بایدوا را به عهده داشت، اما از ائتلاف با دولت موقت امتناع کرد.
تقسیم سومالی به مناطق خودگردان به اینجا ختم نشد، بلکه در مناطق جنوب شرقی ایالت «جوبالند» و در مناطق جنوب غربی سومالی نیز مناطق خودگردانی تشکیل دادند، با این تفاوت که جوبالند و سومالی انضمام خود به دولت بایدوا را اعلام کردند.اما نیمه دیگر کشور که اکثریت جمعیت در آنجا متمرکز بود، در کنترل «اتئلاف دادگاههای اسلامی» بود و شورای ائتلاف بر شهر استراتژیک موگادیشو و از سال ۲۰۰۶ بر شهر «کیسمایو» حاکمیت داشت و رهبری این شورا بر عهده شیخ «شریف شیخ احمد» بود.
در ۱۴ اکتبر سال ۲۰۰۴ پارلمان سومالی «عبداللهی یوسف»، رئیسجمهور سابق پانتلند را به ریاست جمهوری سومالی برگزید و دولت یوسف توسط اکثر کشورهای غربی به رسمیت شناخته شد، اگرچه به قدرت رسیدن وی و انتخاب به عنوان رئیسجمهور به پیشینه نظامیاش و شرکت در جنگ داخلیهای ویرانگر داخلی برای مردم سومالی سوالبرانگیز بود.با این حال تا اواخر سال ۲۰۰۶ میلادی، دولت موقت ملی تنها کنترل بخش نسبتا کوچکی از کشور را به عهده داشت و به اعتقاد کارشناسان حاکمیت این دولت حتی از مرزهای بایدوا فراتر نرفت.
درواقع پس از فروپاشی دولت مرکزی در اوایل دهه ۹۰ و با توجه به ساختار و بافت اجتماعی سومالی زمینه تاسیس مناطق خودمختار در این کشور به وجود آمد که اتئلاف دادگاههای اسلامی از جمله این مناطق خودمختار یا خودگردان بود.
انتشار و گسترش آنارشیسم و بیانضباطی و فقدان ضابطههای قانونی و چارچوبهای حقوقی و تشدید رقابت میان سران قبایل و جنگسالاران و سرانجام مسلح شدن مردم، زمینه رشد فزاینده جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی و سقوط قانون در سومالی را فراهم آورد.
ادامه این روند، ارکان اجتماعی را مختل و انواع جرایم و بزهکاریها را تشدید کرد، به گونهای که این شرایط مردم و نخبگان جامعه را به ستوه آورد. لذا عقلای قوم و علمای مساجد، ضرورت تشکیل دادگاههای اسلامی را به عنوان راهحل مبارزه با بیقانونیها بیان کردند و به این ترتیب دادگاههای اسلامی در سومالی تشکیل شدند.
حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و تشدید فشار آمریکا بر سازمانها و گروههای اسلامگرای سومالی و کنترل منابع مالی آنها به بهانه مبارزه با تروریسم موجب تضعیف قدرت بومی دادگاههای اسلامی شد.
در سال ۲۰۰۴ با اینکه دولت جدید سومالی به ریاست «عبداللهی یوسف احمد» در سومالی تشکیل شد و امید میرفت این دولت مناطق خودمختار را داخل خود گرد آورد، اما از بین رفتن امنیت و ثبات به دلیل رقابت قبایل مختلف سومالی و افزایش میزان جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی و بیقانونی زمینه احیای مجدد دادگاههای اسلامی را در این کشور فراهم آورد.در این سال دادگاههای اسلامی با تشکیل «اتحادیه دادگاههای اسلامی شریعت» و انتخاب «شیخشریف احمد» به ریاست آن وارد مرحلهای جدید از تاریخ شکلگیری خود شدند.
در همین سال این دادگاهها تاسیس شاخه نظامی خود به نام «گروه الشباب» را اعلام کردند و با کمک این گروه موفق شدند با مجرمان و قانونشکنان مبارزه قاطعانه داشته باشند و امنیت و ثبات را تا حدود زیادی به شهر موگادیشو بازگرداندند.گرچه در این میان بسیاری تلاش کردهاند فعالیتهای دادگاههای اسلامی و از جمله شاخه نظامی آن یعنی گروه الشباب را تحریف و به نوعی این گروه را با سازمان القاعده ارتباط دهند و به نوعی الشباب را شاخه القاعده در سومالی معرفی کنند.
● نقش آمریکا
واقعبینان عرصه بینالملل بر این باورند آمریکا نقش اساسی در بحران سومالی دارد تا به بهانه آن و همچنین بهانه سرکوب گروه الشباب بار دیگر به سومالی لشکرکشی کند.
موقعیت استراتژیک سومالی در شاخ آفریقا و تسلط بر ترانزیت جهانی انرژی، اصلیترین عامل علاقهمندی آمریکا برای لشکرکشی به سومالی به بهانه مقابله با گروه الشباب است، به همین دلیل به قحطی سومالی دامن میزند و مهمترین مانع رسیدن کمکهای بشردوستانه را گروه الشباب معرفی میکند.
از دیگر نگرانیهای آمریکا که حضور این کشور را در سومالی و شاخ آفریقا ملزم میکند، دزدان دریایی سومالی هستند که راه را بر کشتیهای تجاری و نفتکشها مشکل کردهاند و در این میان اقدام نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران برای اسکورت این کشتیها و حمایت آنها از این دزدان و حضور در آبهای آزاد نزدیک به سومالی به نگرانیهای آمریکا در منطقه شاخ آفریقا دامن زده است.
به همین دلیل بسیاری از صاحبنظران امور بینالملل بر این باورند آمریکا درصدد دخالت نظامی در سومالی به بهانه نگرانی از اوضاع انسانی این کشور است.
رسانههای آمریکا نیز با به راه انداختن جنگ تبلیغاتی و محکوم کردن گروه الشباب تلاش میکنند این گروه را عامل اصلی بحران سومالی معرفی میکنند.
گزارش شورای روابط خارجی آمریکا با هدف توجیه دخالت در سومالی اظهار میکند که گروه الشباب ۱۰ هزار رزمنده در اختیار دارد، در حالیکه اعضای این گروه فراتر از چند صد نفر نیروی وفادار نیستند و بر پایه گزارش مرکز مبارزه با تروریسم بینالملل، این گروه هیچ رابطهای با القاعده ندارد.با این حال، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام میکند، اقدامات تروریستی گروه الشباب موجب بدتر شدن اوضاع در سومالی شده است.
در حالی که این آمریکاست مانع رسیدن کمکهای بشردوستانه به مناطقی میشود که مورد حمایت آن نیست و به این ترتیب کمکهای بینالمللی تنها به چند کیلومتر مربع از خاک سومالی محدود میشود.
دونالد استنبرگ، نماینده آمریکا در امور کمکهای بشردوستانه خود به این نکته اذعان میکند و میگوید: کاخسفید تلاش میکند گرسنگان را در سومالی نجات دهد و این کمکها را به مناطقی ارسال کند که تحت تصرف گروه الشباب نیست، با اینکه میداند ۶۰ درصد قحطیزدگان سومالی در مناطق تحت تصرف الشباب زندگی میکنند.
مناطقی که سازمان ملل متحد رسما از آنها تحت عنوان مناطق قحطیزده یاد کرده، چون تحت تصرف الشباب بودهاند، از ۲ سال گذشته از هیچ کمک غذایی بهره نبردهاند.یووری موسونی، رئیسجمهور اوگاندا خواستار ایجاد منطقه ممنوعه پرواز در جنوب سومالی برای کمک به قحطیزدگان این کشور شد و گفت که پیشنهادش موجب نابودی الشباب در جنوب سومالی میشود، در حالیکه الشباب هواپیما و موشک زمین به هوایی در اختیار ندارد. اکثر رزمندگان این گروه را نوجوانان مسلمان سومالی تشکیل میدهند، بنابراین باید گفت هدف موسونی فراهم کردن زمینه حمله آمریکا به سومالی است.
ژنرال کارتر اف هام، فرمانده نیروهای آمریکایی در آفریقا نیز در همین راستا از اتحادیه آفریقا میخواهد چنین طرحی را بسان اقدام اتحادیه عرب در لیبی اجرا کند و میافزاید: این عملیات نظامی آمریکا با پرچم دیگر کشورهاست.
نیروهای اتحادیه آفریقا موسوم به «آمیسام» که از جانب حمایت آمریکا میشوند، عملیات زمینی گستردهای علیه الشباب تدارک میبیند و درگیریهای شدید گزارش شده از موگادیشو و الواک در جنوب سومالی رهاورد این استراتژی است.الشباب ـ که آمریکا مدعی است با القاعده رابطه دارد ـ تهدید نظامی بزرگی برای آمریکا محسوب میشود و این نکتهای است که پیتر کینگ، رئیس کمیته امنیت مجلس نمایندگان آمریکا به آن اشاره کرده و با بیان اینکه الشباب تهدیدی رو به رشد برای آمریکاست، ادعا میکند این گروه در حال سربازگیری از افراد سومالی ـ آمریکایی برای عملیاتهای تروریستی است.
اما کارن گرینبرگ، مدیر اجرایی مرکز قانون و امنیت دانشکده حقوق نیویورک ادعاهای کینگ را به چالش کشیده و تاکید میکند، ظرف این چند سال تنها یک تبعه سومالی ـ آمریکایی به اتهام اقدامات تروریستی بازداشت شده که او نیز با الشباب رابطه ندارد.
از سال ۱۹۷۷ آمریکا از رژیم زیادباره علیه رژیم اتیوپی که مورد حمایت شوروی سابق بود، حمایت کرد، درسال۱۹۹۱ وقتی واشنگتن از حمایت زیادباره دست کشید، رژیمش سقوط کرد و از آن پس هیچ دولت باثباتی در سومالی بر سر کار نیامد.
همانطور که گفته شد، سومالی محل تقاطع تجارت هوایی و دریایی بینالمللی است، حدود ۹۰ درصد پروازهای تجاری جهان از فراز خاک این کشور انجام میشود، نفت صادراتی کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقا از خطوط دریایی سومالی عبور میکند و این، سومالی را به یکی از اهداف کلیدی آمریکا تبدیل میکند.
قبس زعفرانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست