جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تاچری دیگر در عرصه سیاست


تاچری دیگر در عرصه سیاست

سارکوزی نخستین رئیس جمهور فرانسه است که تحت تاثیر ناآرامی های سیاسی قرن بیستم قرار نگرفته است او در ژانویه ۱۹۵۵ متولد شد و هنوز کودک بود که استعمار از نوع فرانسوی به پایان رسید

پیروزی نیکلا سارکوزی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، راه را برای تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی گشود، تغییر و تحولاتی که بسیار شبیه به اقدامات مارگارت تاچر در دهه هشتاد بریتانیا است.

سارکوزی پس از پیروزی بلافاصله اعلام کرد؛ «ارزش هایی نظیر سختکوشی، اخلاق، مسوولیت، احترام و شایسته سالاری اعاده خواهد شد.» اظهاراتی از این دست که وی طی مبارزات انتخاباتی مکرراً تکرار کرده را می توان همچون بیانیه یی برای فروپاشاندن بیشتر دولت رفاه در نظر گرفت که به سیاست های نئولیبرالی به سود شرکت ها اولویت داده و نوعی اقتدارگرایی دولتی را در پی دارد. سارکوزی گفت؛ «من می خواهم هویت ملی فرانسوی ها را اعاده کنم. من می خواهم فرانسوی ها دوباره به کشورشان افتخار کنند.»

سارکوزی طی مبارزه انتخاباتی اش قول داد که وزارتخانه یی برای رسیدگی به امور هویت ملی و مهاجرت تشکیل دهد چرا که این دو را مقوله هایی مرتبط و تنگاتنگ می دانست. وی همچنین از سیاست مهاجرت گزینشی دفاع کرده است که براساس آن، متقاضیان مهاجرت براساس میزان تحصیلات، حرفه، فرهنگ و حتی توانایی های ورزشی شان گزینش می شوند. در ارتباط با روابط خارجی، سارکوزی اظهار داشت؛ «ایالات متحده می تواند به دوستی فرانسه اعتماد کند.» او که پیش تر تهاجم تحت فرماندهی امریکا به عراق را «اشتباه تاریخی» توصیف کرده بود اظهار داشت؛ «این به معنای آن است که دوستان ممکن است عقاید و نظرات متفاوتی داشته باشند.» ژاک شیراک رئیس جمهور پیشین فرانسه در سال ۲۰۰۳ به منظور ممانعت از تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که در صدد مشروعیت بخشی به حمله علیه عراق بود از حق وتو استفاده کرد.

سارکوزی اتحادیه اروپا را «به شنیدن خشم مردم که اتحادیه اروپا را نه همچون یک نظام حمایتی بلکه چون اسب تروا تلقی می کنند» و آن را نمادی از تمام تهدیدهای ناشی از جهانی سازی می دانند فرا خوانده است. او اعلام کرده که بدون برگزاری رفراندوم راهی برای تصویب قانون اساسی شکست خورده اروپا پیدا خواهد کرد. در سال ۲۰۰۵، شهروندان فرانسوی قانون اساسی اروپا را طی یک رفراندوم رد کردند یا بهتر بگوییم آن را به طرز فجیعی کشتند.

سارکوزی مخالف الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا است. از سوی دیگر او از ورود کشورهای جدید اروپای شرقی نظیر اوکراین و حتی جمهوری های قفقاز نظیر گرجستان به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) حمایت می کند. سارکوزی که از طرف مادر ریشه یهودی دارد اظهار داشت که در خاورمیانه« امنیت اسرائیلی» یکی از موضوعات محوری ریاست جمهوری وی است.

سارکوزی نخستین رئیس جمهور فرانسه است که تحت تاثیر ناآرامی های سیاسی قرن بیستم قرار نگرفته است. او در ژانویه ۱۹۵۵ متولد شد و هنوز کودک بود که استعمار از نوع فرانسوی به پایان رسید.

سارکوزی هیچ گونه پیوند سیاسی، دیپلماتیک و دوستانه با جهان عرب که ویژگی بخش اعظم پیشینیان بوده است ندارد. در جبهه داخلی نیز سارکوزی اعلام کرد که او حذف مالیات بر ارث و کاهش مالیات برای شرکت ها را پیشنهاد خواهد داد.

اما اعمال این سیاست ها بستگی به نتیجه انتخابات مجلس قانونگذاری در ۱۰ تا ۱۷ ژوئن دارد. رئیس جمهور فرانسه قدرت قابل توجهی در عرصه سیاست خارجی دارد اما اجرای سیاست های داخلی وظیفه دولتی است که پس از انتخابات پارلمانی شکل می گیرد.

(مشاوراون سارکوزی گفته اند او قصد دارد در ۱۶ مه دولت موقتی را شکل دهد که در آن شخصیت های سیاسی از جناح «چپ و میانه» نیز حضور داشته باشند و کشور را به مدت یک ماه اداره کنند.)

در گذشته در سه نوبت رای دهندگان فرانسوی دولت هایی را برگزیده اند که از زاویه ایدئولوژیک مخالف رئیس جمهور بوده اند و آنان ناگزیر از نوعی همزیستی شده اند اما به نظر نمی رسد که دولت بعدی دولتی چپگرا باشد. ژرار گرونبرگ محقق علوم سیاسی در مرکز ملی تحقیقات علمی به IPS گفت؛ «حزب سوسیالیست به واقع تمام نیروی بالقوه خود را در دور نخست به کار گرفت.»

براساس نظر گرونبرگ، برای حزب سوسیالیست «چالش موجود کسب آرایی از جریان سیاسی میانه رو است» یعنی جایی که ذخیره عظیمی از رای دهندگان میانه رو هراسناک از رادیکالیسم راستگرای سارکوزی در جست وجوی یک منزلگاه سیاسی جدیدند. این مقوله همچنین مایه امیدواری برخی رهبران سوسیالیست شده است.

دومینیک اشتراوس کان وزیر پیشین دارایی و اقتصاد اظهار داشت حزب سوسیالیست ناگزیر از حرکت به سمت طیف میانه روی سیاسی یعنی به سوی سوسیال دموکراسی است. اشتراوس کان پس از نتیجه انتخابات در ۶ مه اظهار داشت؛ «من برای بازسازی حزب در مسیر سوسیال دموکراتیک آمادگی دارم.» اشتراوس کان اظهار داشت؛ «چپ فرانسه هرگز مانند امروز ضعیف نبوده است. دلیل عمده این است که چپ فرانسه به بازسازی و تجدیدنظر در ایده هایش نپرداخته است.»

برخی حتی بر این باورند که سوسیالیست های فرانسوی باید برای کنگره فوق العاده فراخوان دهند تا پیرامون برنامه های لیبرالی جدید به بحث بپردازند، اقدامی نظیر حزب سوسیال دموکرات آلمان در Badgodesberg در سال ۱۹۵۹ که طی آن حزب مارکسیسم را کنار نهاد. اما حزب سوسیالیست یک سازمان بورژوایی است که هیچ ارتباطی با مارکسیسم ندارد. این حزب برای چالش های جامعه نظیر خشونت نژادی علیه مهاجران، تقسیمات در مناطق گوناگون و شکاکیت عمیق نسبت به سیاستمداران و روشنفکران پاریس نتوانسته است پاسخ درخوری بیابد.

منبع: IPS

جولیو گودوی

ترجمه: بابک پاکزاد