شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
طاعت مؤمن, شرط یا ضمانت
یکی از اصول مهم و ضروری برای دینداران و از رموز لطیف کامیابی در پیمودن مدارج سلوک طریق ایاک نعبد و ایاک نستعین، ملاحظهی مداوم این نکتهی گرانبهاست که طاعت و عبادت ما، حتّی در کامل ترین صور آن مانند جهاد و شهادت، شرط نجات است نه ضمانت آن؛ این دقیقه گو این که در مقام ادّعا مورد اعتراف و قبول همهی ماست، امّا فریبندگی زندگی اجتماعی و وسوسهی نفس بدفرما غالباً ضرورت یادآوری دائمی آن و تنظیم نوع سلوک دینی و اجتماعی در پرتو آن را از ما میستاند و در نتیجه ما را به دو آفت دین سوز و ویرانگر مبتلا میسازد:
۱) ناز در رابطه با خالق
۲) غرور در رابطه با مردم
یعنی به علت غفلت از نقش شرط گونهی ایمان و عبادت در نیل به رستگاری، فرد دیندار تدریجاً با مشاهدهی کثرت عاصیان و اطّلاع از وجاهت دینی خود در اجتماع، فریفتهی تلبیس ابلیس میشود و به بلای تکیه به طاعات و استکثار عبادات گرفتار میگردد و چنان میپندارد که بهشت در انتظارش، چراغانی شده و حوریان و غلمان، روزها را فقط با شوق وصال او به شام میرسانند؛ از این رو، در خیالات خام خود به جای ابراز نیازمندی بیشتر به خدا، از او طلبکار میگردد و به فرشتگان تحکّم میکند که مبادا از سر کاهلی، ارجاع برگ دوم سند عباداتش به خدا را فراموش کنند و از درجات او در بهشت بکاهند!
از سوی دیگر، به مردم که مینگرد از این که همه به علت محرومیت از تقوا و طاعتی همانند او، روانهی دوزخاند دل به حالشان میسوزاند و با حالتی حاکی از اعتماد کامل به رستگاری، در برابر التماس دعای ایشان، دستی بر محاسن طاعت نمایش میکشد و اظهار میدارد: « لا تُخاطِبْنی فی الذین ظَـلَموا، إنّّهُمْ مُغْرَقون » ! بدین ترتیب، وی نیز همانند فریفتگان قدرت و ثروت، امّا با تفاوت در انگیزه و بر اثر ابتلا به غرور تدین، دیگران را با دیدهی تحقیر و تخفیف مینگرد و با هدف حفظ ابّهت معنوی و نیالودن دامن ملکوتی خویش به مفاسد اختلاط با ضالین و مغضوبُ علیهم، کمتر در انظار عموم ظاهر میشود و کمتر با بیتقوایان درمیآمیزد ...!
اینها همه ناشی از این است که ما به علت غفلت یا تغافل از موازین قرآنی عبادت، خدابینی را به خودبینی، فروخته و به خطا، چشم به نماز و روزهی ناقص خود دوختهایم و دل به انفاق و جهاد خود خوش کردهایم! بیخبر از آن که سردار بیهمتای عرصهی عبادت، پیامآور محبوب اسلام(ص) پس از ادای آن همه عبادت و مجاهدت، به برکت اطلاع و یادآوری مداوم عظمت خالق و ارزشمندی بهشت، در کمال حقشناسی و انصاف و بدور از هرگونه شکستهنفسی آلوده به فخرفروشی میفرمود:«ما عبدناک حقّ عبادتک و ما عرفناک حقّ معرفتک» و به منظور تعلیم و ترسیخ آموزههای رهگشای دین، در جمع اصحاب کرام(رض) اعلام میکرد:هیچ شخصی را اعمالش به بهشت نخواهد بُرد!صحابه عرض کردند:حتّی خود شما ای پیامآور خدا؟! پاسخ فرمود: آری، حتّی خود من! مگر این که خدا مرا با لطف و مهرش بنوازد! آری این گونه بود فهم دقیق و تواضع رفیع پیغمبر خدا؛ زیرا میدانست که نشانهی مؤمن نه تکیه به طاعت و عبادت، بلکه اعتماد به لطف الهی و چنگ زدن به ریسمان رجاست:« والّذین یؤتونَ ما آتَوْا و قـُلوبُـهُمْ وَجِلَهٌ أنَّهُمْ إلی ربّهِمْ راجعون»مؤمنون/ ۶۰: مؤمنان راستین کسانی هستند که در عین ادای تکالیف، نگرانند که راهی حضور پروردگارشان هستند. نگران از این که مبادا تکالیف را با شرایط و ضوابط شرعی به جا نیاورده و از قبولی در دادگاه الهی، محروم مانده باشند! راستی اگر عیبپوشی و گذشت یزدان در کار نباشد، که را آن اندازه جرأت و سخترویی هست که اعمال ناچیز و ناقص خود را در خور آستان اقدس الهی بداند؟! یا آن جا که یوسفان، در عین بهرهمندی از مقام نبوّت، ملتمسانه از خدای خود تقاضای توفیق حسن ختام می کنند و آن جا که خوفِ از کف دادن ایمان در تحوّلات روزگار بوقلمون، جان و روان اولیا را مضطرب و پریشان میسازد، جز نادانان و ناپختگان، که را چنان بلاهت و تهوّری هست که اندک طاعت کذایی خود را به رخ بندگان بکشد و به خلق خدا حشمت پارسایانه بفروشد؟!
بیاییم با ملاحظهی دائم نقش طاعت در رستگاری و این که تدین ما در بالاترین سطح خود، یعنی حتّی در مرتبهی هجرت و جهاد، صرفاً نشانه و بهانهای برای امیدواری است(بقره/۲۱۸)، اولاً نه طلبکارانه بر خدای خود بخروشیم و نه به عُجب طاعت بر بندگان، فخر بفروشیم و توجّه کنیم که نشانهی اصالت و مقبولیت عبادات ما این است که فزونی آن ما را در ارتباط هم با خالق و هم با مخلوق، فروتنتر و بندهتر کند؛ یعنی افزایش آن، بر احساس ممنونیت و فقر ما در برابر آفریدگار و دلسوزی و مهرورزی ما نسبت به مخلوقات بیفزاید؛ چنان که از امام عبدالقادر گیلانی(رح) نقل است که میفرمود:« لا یضْحَکُ فی وَجْهِ الْفاسِقِ إلّا الْعارفُ » . ثانیاً با جدیت و صداقت کامل، همچون عمر بن خطاب(رض) که میگفت:« به خدا اگر سهم امّت اسلامی از دوزخ فقط یک نفر باشد، میترسم که آن یک نفر من باشم»، با چشمی گریان و دلی هراسان(قلوبهم وَجِلَه)از نقص توشه و ابهام عاقبت، سر خجالت به زیر افکنده و دست تضرّع برداشته، از شرّ طاعتی که ناز آورد و نیاز ببرد، به یزدان بینیاز پناه ببریم و همنوا با بلبل شیراز دعا کنیم:
بضاعت نیاوردم الا امیــــــد
خدایا! ز عفوم مکن ناامید!
جلیل بهرامینیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست