یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
دیدار در دل کوه
اگر میخواهید برای زیارت سری به «امامزاده داوود» بزنید دیگر نیازی نیست که از جاده میانبر که به جاده الاغی معروف است، بروید بلکه میتوانید یک راه مطمئن و کمخطر ۴۵دقیقهای را انتخاب کنید که آن جاده کن است. این امامزاده، در ۲۵کیلومتری جاده کن قرار دارد و و وقتی وارد پارکینگ رایگان امامزاده میشوید با سربالایی با شیب تند مواجهاید که اگر بار وسایل همراهتان باشد مجبور به استفاده از ماشینهای کرایه هستید که مسیر کوتاه پارکینگ تا امامزاده را حداقل نفری ۸۰۰تومان میگیرند. با نزدیک شدن به امامزاده، سیل زایران با تشک، زیلو و گوسفند و همچنین بساط دستفروشان و اتاق اجارهبدهها بیشتر میشود. در این سربالایی بارگاه طلایی امامزاده در میان روستای سنگی امامزاده داوود و کوهستان نمایان میشود و با سلام به بارگاه وارد پلههای عریضی میشوید که شما را داخل صحن میبرد.
در این صحن وسیع به قول قدیمیها جای سوزن انداختن نیست چراکه بخش اعظمی از مسافران و زایران در صحن زیلو و فرش پهن کرده و مشغول صرف ناهار هستند. خاله نساء که نزدیک به ۵۰سال است متولی امامزاده و ساکن ده همانجاست، میگوید: «زایران این امامزاده از همه شهرهای ایران به اینجا میآیند. حتی ما زایرانی از کشورهای عربی نیز داریم. زیارتکنندگان از ایام قدیم در اینجا گوسفند و فرش نذر میکردند که هنوز هم این نذر پابرجاست.» وی در مورد ازدحام و شلوغی این امامزاده دلیل جالبی دارد: «شلوغ بودن این امامزاده به دلیل دفن بودن کریم اهل بیت در آن است چراکه نسب امامزاده داوود به امام حسن مجتبی میرسد که توسط دشمنان به شهادت رسیدند.
اینجا ماههای رجب، شعبان و رمضان از همه ماههای سال، شلوغتر است. من از زمانی که چشم باز کردم در این محل بودم. جدم، پدربزرگم، پدرم و پدرشوهرم همگی از متولیان آقا بودند. الان رفت و آمد به امامزاده خیلی راحت شده. با اتوبوس و ماشین میشود به اینجا آمد اما در گذشته همگی با الاغ و قاطر از جاده خاکی بالا که راه میانبر است به امامزاده میآمدند.» وی دلیل علاقه قدیمیها به این امامزاده را اینگونه توضیح میدهد: «خیلیها به دلیل سختی این راه، برای باز شدن گره مشکلاتشان نذر این امامزاده میکردند چراکه رفت و آمد به این امامزاده چند روز از وقتشان را میگرفت.» خاله نساء در مورد تغییرات امامزاده در چند دهه اخیر گفت: «در این ۵۰ سالی که در اینجا متولی بودم دو گلدسته به اینجا اضافه شده و اینکه گنبد امامزاده کوچکتر از الانش بود که در ۱۷، ۱۸ سال گذشته گنبد را بزرگتر کردهاند.» در داخل این امامزاده دو ضریح وجود دارد که یکی متعلق به غلام امامزاده و دیگری از آن امامزاده داوود است. در گوشه شمالشرقی بقعه یک دریچه آهنی است که به سرداب باز میشود و امامزاده در آنجا مدفون است. دخیل و قفل بستن به ضریح امامزاده جزو آداب اصلی زیارت ایشان است. یکی از متولیان در این مورد میگوید: «زایران به دلیل نیت، و اینکه گره زندگیشان باز شود پارچه سبز یا قفل به ضریح میزنند که روحانی امامزاده این کار را رد کرده و میگوید اینها خرافات است و ما متولیان طبق فرمایش آقا اگر ببینیم که کسی مشغول قفل زدن است جلویش را میگیریم و اجازه نمیدهیم.»
● داستان «کیگا»ییها
نزدیک به امامزاده، روستای کوچکی به نام «کیگا» قرار دارد که بخشی از افراد آن بهصورت مادرزادی چشمهایشان لوچ است. یکی از زایران امامزاده داوود قصه چشمچپیها را اینگونه توضیح داد: «قدیمیها میگفتند وقتی که از اهالی روستای کیگا میپرسیدند حرم امامزاده داوود کجاست آنها به جای آنکه با دست نشان دهند یا به زبان سخن بگویند با گوشه چشمشان حوالی امامزاده را نشان میدادند و به دلیل این بیاحترامی و بیعزتی به امامزاده، خدا نسلشان را لوچ آفرید.» اما برخی معتقدند داستان چشمچپی کیگاییان به زمانی بازمیگردد که دشمنان در تعقیب امامزاده داوود بودند که به قصبه کیگا میرسند و از مردم آنجا تفحص و جستوجو میکنند که یکی از مردان آن اهالی با چشم به مخفیگاه امامزاده اشاره میکند که چشمش لوچ میشود و از آن زمان به بعد چشمهای اهالی «کیگا» پیچدار میشود.
جعفر شهری مورخ و مولف کتاب تهران قدیم، لوچی چشمهای «کیگا»ییها را به دلیل صدمهای که صداهای رعد و برق روی چشمان نوزادان میگذارد، میداند. در هر صورت داستان چشم ساکنان روستای «کیگا» از قصههای آموزنده و عبرتآمیز نزد مردم قدیم بوده است و معمای آن تاکنون حل نشده است.
● سفر به امامزاده داوود در یک قرن گذشته
از نذرهای رایج در تهران قدیم، نذر امامزاده داوود به دلیل مسیر سخت و کوهستانی آن بود که از بالای محله فرحزاد در یک راه پرپیچ وخم از کنار دره و رودخانه آغاز میشد. جاده معروف این امامزاده برای نسلهای مختلف تهرانیان و ایرانیان دارای خاطرات شیرین و تکرارنشدنی است. زیارت این امامزاده از دوران قاجار تبدیل به یکی از عادات تهرانیها شده بود، هرچند بقعه آن در زمان صفویه ساخته شده اما ساختمان اصلی و حرم در دوران قاجاریه زمان سلطنت فتحعلیشاه ساخته شد.
سفر به امامزاده داوود جزو گشت و گذارهای مردم بعد از نوروز بود. این مسافرت، فقیر و غنی نمیشناخت و هر دسته از مردم با هر نوع آداب و فرهنگ برای رفتن به امامزاده داوود از طریق جاده خاکی و کوهستانی از سرگرمیهایشان بود. این سفر در یک قرن گذشته به این شکل شروع میشد که تهرانیان از سرچشمه و دروازه شمیران به وسیله الاغ و قاطر کرایه یا وسیله نقلیه شخصی به صورت دستهجمعی حرکت کرده و خود را به ده ونک و باغ مستوفی میرساندند. این باغ وقفی بهطور رایگان برای زایران امامزاده در نظر گرفته شده بود. بعد از استراحتی یکی، دو روزه مسافران به سمت فرحزاد که در آن روزگار روستایی بیش نبود روانه شده و اوقاتی را در آنجا به استراحت میپرداختند. این ییلاق به جهت رفت و آمد مسافران امامزاده رونق و بازار دایمی داشت و قهوهخانهها و درختان توت آن محل نیز دارای مشتریان پروپاقرصی بود. زایران و مسافران بعد از گشت وگذاری چندروزه سرانجام با قاطر و الاغ یا پیاده از فرحزاد به سمت امامزاده داوود که در چهارفرسخی آنجا قرار داشت، راه میافتادند.
حرکت به طرف امامزاده عصرها صورت میگرفت و جاده آن از این جهت معروف شده بود که قاطر و الاغها از کنار دره عبور میکردند و مسافران و صاحبانشان هر کاری که میکردند، نمیتوانستند چهارپایان را به سمت جاده بیاورند از این رو خیلی از این چهارپایان با بار و بنه به دره پرت میشدند. مسافران در این جاده کوهستانی که به نظر بیانتها میآمد بعد از مدتی پیادهروی که نفسشان به شماره میافتاد به مکان «سنگ یه مثقال» میرسیدند که نشان از آن بود که یکچهارم راه پیمودهاند که در واقع «سنگ یه مثقال» نشانه میان فرحزاد و یونجهزار بود. بعد از آن محل، جاده یونجهزار شروع میشد که در آنجا قهوهخانهها از مسافران با شیر گرم، چای و غذا پذیرایی میکردند.
از اواسط یونجهزار راه نصفه و جاده خطرناکتر و پر از سنگلاخ میشد. از اینجای راه به بعد، قسمتی به نام «کتل خاکی» بود که مسافران در آنجا درمانده میشدند و به سختی عبور میکردند تا اینکه به چشمه آب زندگانی میرسیدند. این چشمه به مردم خبر میداد که بعد از چند پیچ و خم کوتاه، گنبد حلبی هشت ترک سبز امامزاده نمایان میشود و زایران نفسی آسوده میکشیدند. در آن ایام زایران به معجزات این امامزاده همچون شفا دادن مریض، علاج نابینایان و باردارکردن زنان عقیم اعتقاد داشتند که برای ادای نذر، گوسفند قربانی میکردند یا اینکه فرش، ظروف مسی و... نذر میکردند. زایران با رسیدن به امامزاده داوود، نزدیک به یک هفته در آنجا با کرایه کردن اتاق یا زدن چادر اقامت میکردند و هرگز عادت رفتن به امامزاده را در بهار و تابستان ترک نمیکردند.
فرزانه نیکروحمتین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست