دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
سراب دموکراسی
دموکراسی اگرچه واژهای جدید و غربی است اما معنا و مفهوم آن را میتوان همزاد انسان دانست. آفریدگار با شناختی که از انسان آفریده خود داشت «انتخاب» را فرا راه زندگی او قرار داد تا با استفاده از استعدادها، ابزار، امکانات، آموزشها و راهنماییها به انتخابی برتر برسد. حال آنکه اگر انسان بیتوجه به آن همه موقعیتها و فرصتهای پیشرو و بدون بهرهگیری صحیح از امکانات و تواناییها، گزینهای پایینتر را اختیار کرد، کفران نعمتی است که بایستی در انتظار عواقب آن نشست. از جمله قوانین فراگیر، اساسی، ثابت و روشن پروردگار این است که: «سرنوشت هیچ جامعه و ملتی را خداوند تغییر نمیدهد مگر آنکه، خود به تغییر سرنوشتشان اقدام کنند.» بدون شک هر گونه تغییر و تحول در جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست، آنچه که در این ۳۰ سال و قبل از آن بر جامعه ایران گذشته است، به خواست و اراده مردم بوده است، هیچکس نمیتواند ادعا کند که مردم نمیخواستند، زیرا نخواستن سبب تغییر رفتارها، روشها و تصمیمها نمیشود.
البته خواست و اراده مردم همیشه به صورت مستقیم و در قالب انتخاباتی آزاد و مستقیم مطرح نمیشود، گاه ممکن است مردم با سکوت انفعال، بیتفاوتی، بیتوجهی، سرخوردگی، یأس، ترس و... تن به پذیرش گزینهای بدهند و به زبان چیز دیگری بگویند. در انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ مردم خواستند که رژیم شاه از بین برود و جمهوری اسلامی بر سر کار آید. این اراده با خروش انقلابی، انتخاباتی آزاد و حضور پرشور مردم با گرایشهای مختلف صورت گرفت از آن پس تا به امروز آنچه بر کشور گذشته است حاصل خواست و اراده مردم بوده است که فرصتی را از عدهای گرفته و به گروه دیگری وکالت دادهاند.
انجام انتخابات غیررقابتی مجلس هفتم، تحقق حاکمیت یکدست و بدون رقیب، شعار الگوی ژاپن اسلامی یا چین اسلامی برای ایران، روی کار آمدن معتقدان به حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی و به تبع آن شکلگیری دولت نهم با شعارهای پرطمطراق عدالتمحوری، مهرورزی و آوردن نفت بر سر سفرههای مردم در پرتو شعارهای انتزاعی و در حال حاضر در آستانه تشکیل مجلس هشتم شورای اسلامی قرار داریم که با هدف حل سریع و فوری مشکلات و معضلات اقتصادی با کنترل تورم مبنای فعالیتش را اعلام کرده است. همه در شرایطی صورت میگیرد که عموم مردم از سه دسته خارج نیستند:
۱) گروهی از مردم همسو با سیاستهای جدیدند، آنها را میپسندند و از آن حمایت میکنند و به آنها رای دادهاند، این عده اندک هستند ولی حاکمند و قدرت را در قبضه دارند.
۲) جمعی از مردم که با سیاستها و روشهای مذکور مخالفند، اعتراض دارند، فریاد میزنند، زندان میروند، محکوم و محروم میشوند و... در پی اصلاح امور از راههای دموکراتیک هستند، این عده هم اندک هستند ولی بدون قدرت دارای پایگاه اجتماعی بیشتری هستند.
۳) عدهای که یا بیتفاوتند، یا سکوت کردهاند، یا بیتوجهند، یا میترسند و یا عافیتطلبند یا... این عده بسیار هستند. همه چیز را با شتاب میخواهند، زودرنجند و همچون قوم موسی(ع) عمل میکنند که به حضرتش گفتند: تو و خدایت برو و با مردم این شهر بجنگ، ما همینجا نشستهایم، هر گاه پیروز شدی به ما خبر ده تا ما وارد شهر شویم. این عده گاه به صحنه میآیند و با یک رای موجی میآفرینند ولی چون خواستههای خود را به سرعت میطلبند و به آن نمیرسند دوباره همچون ماه به محاق میروند و کنار میکشند یا پیگیر مطالبات خود نیستند و همه چیز را به امان خدا رها میکنند، بیتردید گذر از جامعهای استبدادزده، که استبداد در آن ریشهای ۲۵۰۰ ساله داشته است و به فرهنگی دیرپا تبدیل گشته با سرعت و شتاب امکانپذیر نیست.
نگاهی به روند شکلگیری دموکراسی در سایر کشورها «فرانسه، هند، انگلستان، آمریکا و...» ما را به این واقعیت میرساند، که تحقق دموکراسی در یک جامعه زمانبر است و حوصله میخواهد، دموکراسی واکسن نیست که با تزریق آن بتوان جامعه یا فرد را دموکرات کرد. دموکراسی یک فرهنگ است که باید جایگزین فرهنگی دیگر؛ «استبداد» شود. تحقق دموکراسی در برخی از کشورها گاه تا تغییر دو یا سه نسل طول کشیده است.
نهادینه شدن هر امری سازوکار مناسب خود را میطلبد. دموکراسی تا زمانی که در جامعه ایران نهادینه نشود، تغییر اساسی در ساختار سیاسی کشور صورت نخواهد گرفت. بر این باورم اگر بهترین قوانین دنیا را هم داشته باشیم، تا نسل پایبند به قانون نداشته باشیم، حاکمانی پایبند به قانون نخواهیم داشت و تا حاکمانی پایبند به قانون نداشته باشیم کشور به دموکراسی و توسعه لازم نخواهد رسید. مگر مشکل اصلی امروز ما، مشکل قانون است؟ یا مشکل پایبندی به قانون و تفسیر و توجیه منفعتگرایانه از قانون؟ مگر کشوری همچون انگلستان بدون قانون اساسی و با حکومت پادشاهی به سوی دموکراسی گام برنداشته است؟
بنابراین ضمن اعتقاد به کاستیهای قانون اساسی و برخی از قوانین عادی و لزوم بحث و بررسی در حوزه کارشناسان، صاحبنظران و آگاه ساختن جامعه از چالشهای موجود در قوانین کشور، اما بر این باورم که نسخه و درمان درد سخت و جانکاه جامعه ما، اصلاح قانون اساسی و قوانین عادی نیست، اگرچه آن هم در زمان خود مناسب و ضروری است.
نخست باید درد را شناخت و نسخه متناسب با آن را تجویز کرد. درد جامعه ما همانگونه که آقای خاتمی بارها متذکر شدهاند درد مزمن استبدادزدگی است. استبداد در فکر و عمل تکتک افراد جامعه جا خوش کرده و نهادینه و تبدیل به خصلت شده است. نسخه این درد همان دموکراسی است که باید در فکر و عمل جامعه نهادینه شود، تا استبداد از آن زدوده شود. دموکراسی در لابهلای مقالات، کتابها، مصاحبهها و اندیشههای نخبگان در حد تئوری است، باید آن را به فرهنگی عمومی و عملی از خانه تا مدرسه، دانشگاه و جامعه و حکومت تبدیل کرد.
● راههای نهادینه کردن دموکراسی
برای نهادینه کردن دموکراسی در جامعه ایران که تازه گامهای آغازین خود را برمیدارد و به مانند کودکی تازه به راهافتاده میماند، راههای گوناگونی را باید پیمود. این امر به همت و اراده همه مردم و به ویژه نخبگان سیاسی و علمی جامعه بستگی دارد:
۱) مدارس، دانشگاهها، مراکز آموزشی، ادارات آموزشی و دولتی و حتی نهاد خانواده، با واگذاری کارها به عقل و تدبیر جمعی و بر مبنای نظر اکثریت، بهرهگیری از مشارکت هرچه بیشتر معلمان، اساتید، دانشآموزان، دانشجویان، کارمندان و... در کارهای مربوط به آنان، گامی در جهت تمرین دموکراسی و نهادینه ساختن آن برداریم.
۲) تشکیل و توسعه NGOهای متعدد با کاربری و اهداف مختلف، تشکیل اتحادیهها، سندیکاها، کانونها و انجمنهای صنفی و واگذاری برخی از کارها به آنان و مشارکت دادن در تصمیمگیریهای کلان جامعه و بها دادن به آنها.
۳) تشکیل و توسعه احزاب، تشکلها و گروههای سیاسی و ترویج فرهنگ تحزب در جامعه به گونهای که هر فرد خود را ملزم به حضور در حزبی یا اقدام به تاسیس حزب دلخواه کند. به نظر میرسد احزاب قوی و نیرومند و بها دادن به آنها، یکی از پایههای اصلی و اساسی تحقق دموکراسی در هر جامعهای است.
۴) قرار دادن موضوع دموکراسی، راهکارها، اهداف، نتایج و نمونههای آن در متون آموزشی کشور از دوره ابتدایی تا عالیترین سطوح آموزشی.
۵) صداوسیما به عنوان رسانهای ملی و عمومی، در آموزش و ترویج فرهنگ دموکراسی در کشور، نتایج مشارکت سیاسی و مدنی مردم در امور جامعه و الگوهای موفق در دنیای امروز میتواند بسیار نقشآفرین باشد. تولید برنامههای گوناگون، متنوع و جذاب در جهت فرهنگسازی دموکراسی بسیار موثر و مثبت است. رمز موفقیت ملتها در رسیدن به دموکراسی، خواست، اراده، پیگیری و مطالبه است و هیچ ملتی در بیتفاوتی، یأس و انفعال به دموکراسی دست نیافته است.
امیرعباس میرزاخانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست