جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
اصطلاح شناسی حج
۱) احرام
احرام، از واژه «حرم» به معنای حرمت و منع گرفته شده است و در اصطلاح فقه، حرام كردن بعضی از كارهای حلال و مباح، پس از پوشیدن لباس احرام میباشد و كسی را كه چنین كند، محرم گویند و بیرون آمدن از حال احرام را احلال مینامند. احرام، جزء واجبات و اركان حج و عمره به شمار میرود و كسی كه آن را به جای نیاورد، عبادتش باطل است. این عمل، باید در یكی از میقاتها انجام گیرد و محل آن در عمره مفرده، «ادنی الحِل»، یعنی نزدیكترین مكان بیرون حرم میباشد؛ البته كسی كه از میقات میگذرد، باید در همان جا محرم شود؛ چون گذشتن از میقات، بدون احرام جایز نیست. واجبات احرام سه چیزند: نیت، تلبیه و لباس احرام ومحرمات آن نزدیك به بیست و چهار چیز میباشند كه در كتابهای فقهی بیان شده است.
۲) حرم
حرم، در لغت به معنای حرمت و منع است و در اصطلاح فقه، به شهر مكه و بخشی از اطراف آن گفته میشود. حدود آن با ستونها و علامتهایی مشخص شده است و شكل هندسی آن تا حدودی نزدیك به شكل ذوزنقه است. این مكان، به خاطر وجود كعبه و مسجدالحرام، دارای احكام و احترام خاصی است. خداوند متعال آن را محل امن انسان، حیوان و گیاه قرار داده است. نخستین كسی كه این محدوده را معین و مشخص كرد، حضرت ابراهیم علیهالسلام بود كه به راهنمایی جبرائیل این كار را انجام داد. هر كس بخواهد به این مكان وارد شود، باید با حالت احرام باشد؛ مگر برای چند دسته كه بستن احرام برای آنان لازم نیست.
علت نامگذاری این مكان به حرم، به خاطر آن است كه انجام بسیاری از كارها و تصرفات در آن حرام و ممنوع گردیده است. این مكان «حرم الله» و مدینه و بخشی از اطراف آن «حرم رسول الله» نام گرفته است كه آن دو را «حرمین» مینامند.
نزد شیعه، حرم، چند معنای دیگر دارد كه عبارتند از:
الف) اطراف مزار امامان علیهمالسلام و امامزادهها.
ب) محل سكونت زنان.
ج) زنان.
۳) تلبیه
تلبیه، در لغت به معنای پاسخگویی و اجابت خواسته است و در اصطلاح فقه، به گفتار و دعای شخصی گفته میشود كه جهت انجام حج یا عمره محرم شده است. او با بستن احرام، نسبت به خواسته و دعوت پروردگار عالم پاسخ میدهد. صیغه تلبیه، عبارت است از «لبیك، اللهم لبیك، انّ الحمد و النعمهٔ لك و الملك، لا شریك لك لبیك». این چهار جمله را تلبیات چهارگانه مینامند كه باید به همین لفظ خوانده شوند و عبارات مشابه، ارزشی ندارند. تلبیه، یكی از واجبات احرام است، نظیر تكبیرهٔالاحرام نسبت به نماز؛ همانگونه كه نماز بدون تكبیرهٔالاحرام باطل است، احرام بدون تلبیه نیز باطل میباشد. این ذكر، باید همراه نیت احرام گفته شود كه یك بار آن واجب و تكرار آن مستحب است. محرم، در عمره مفرده، وقتی به محدوده حرم رسید، باید آن را قطع كند.
۴) طواف
طواف، در لغت به معنای گردش به دور محور یك شیء است و در اصطلاح فقه، گردش به دور كعبه، به قصد بندگی خدای بزرگ میباشد. هر دور از گردش، یك شوط و هفت شوط، یك طواف نام دارد. این عمل، یكی از عبادات بزرگی است كه تمام انبیا از آدم تا خاتم صلیاللهعلیهوآله به وسیله آن، پروردگار عالم را عبادت میكردند. طواف، خود به تنهایی عبادت است و انسان میتواند پیش از حج یا عمره و یا پس از آن، آن را به جای آورد تا مورد رحمت خداوند متعال قرار گیرد. طواف از مقابل گوشهای از كعبه كه «حجرالاسود» در آن است، آغاز میشود و در همان جا پایان مییابد. طواف كننده، باید طوری طواف نماید كه همواره خانه خدا در طرف چپ او باشد. محدوده طواف در تمام اطراف كعبه، به اندازه فاصله بین «كعبه» و «مقام ابراهیم» است كه حدود ۱۳ متر میباشد و چون طواف كننده باید به دور «حجر اسماعیل» نیز بگردد، این فاصله از طرف حجر اسماعیل كمتر میشود.
۵) طواف نساء
طواف نساء، از نظر لغت و اصطلاح، همان معنای طواف را دارد. یكی از كارهایی كه بر محرم، حرام است، تماس با زن است كه با انجام این طواف، بر شخص حلال میگردد. از این رو، آن را «طواف نساء» مینامند. این طواف، تنها به مردان اختصاص ندارد؛ بلكه باید زنان نیز به جای آورند تا بتوانند به نزدیكی با شوهر تن دهند. این عمل، در حج و عمره به جز عمره تمتّع، واجب است و در عمره مفرده، آخرین عمل به شمار میرود كه باید بعد از آن، دو ركعت نماز نیز به جا آورده شود.
۶) عمره
عمره، در لغت به معنای زیارت است و در اصطلاح فقه، زیارت خانه خدا با آداب ویژه آن میباشد. عمره، دو قسم است؛ عمره تمتّع و عمره مفرده. عمره تمتع، ارتباط با حج آن دارد؛ ولی عمره مفرده، خود عبادتی مستقل است و به حج ارتباط ندارد. عمره مفرده در صورت وجود شرایط آن، تنها بر اهل مكه واجب میشود؛ اما بر كسانی كه شانزده فرسخ یا بیشتر با مكه فاصله دارند، مستحب مؤكد است؛ مانند ایرانیان. وظیفه اینان، عمره تمتع است كه جزئی از حج تمتع میباشد. عمره مفرده، زمان معینی ندارد و در تمام سال میتوان آن را به جای آورد. اعمال آن عبارتند از: احرام، طواف، نماز طواف، سعی، حلق یا تقصیر، طواف نساء و نماز طواف نساء.
۷) تقصیر
تقصیر، از واژه «قصر»، به معنای كوتاه شدن است و وقتی به وزن تفعیل، یعنی «تقصیر» در میآید، به معنای «كوتاه كردن» میباشد و در اصطلاح فقه، به كوتاه كردن مقداری از موی سر یا ریش یا شارب یا جای دیگر بدن و یا كوتاه كردن مقداری از ناخن دست یا پا گفته میشود. این عمل، در عمره تمتع واجب معین است و تراشیدن سر (حلق)، جایز نیست؛ ولی در غیر آن، مانند حج تمتع و عمره مفرده، محرم بین تقصیر و تراشیدن سر مخیّر است. تقصیر در عمره مفرده، پس از سعی انجام میشود و با انجام آن، همه محرمات، جز تماس با زن بر او حلال میگردند. تقصیر، مكان معینی ندارد؛ اگر چه اكنون متعارف است كه در مروه تقصیر میكنند.
۸) میقات
میقات، از واژه «وقت»، به معنای زمان گرفته شده است و از نظر ادبی، اسم زمان و یا اسم مكان به معنای زمان كاری و یا مكان كاری است؛ ولی در اصطلاح فقه و حج، اسم مكان منظور گردیدده است؛ یعنی مكانهایی كه شارع مقدس آنها را برای احرام مشخص كرده كه عبارتند از: مسجد شجره، مسجد جحفه، وادی عقیق، قرن المنازل، یَلَملَم، مكه، خانه مكیان و ادنی الحل. پنج مكان اول، میقات عمره تمتع هستند و مكه، میقات حج تمتع و منزل مكیان، میقات آنان و ادنی الحل، میقات عمره مفرده محسوب میشود. میقات دارای احكام خاصی است. احرام باید از میقات بسته شود و انجام آن پیش از میقات و پس از آن جایز نیست. در میقات، افزون بر یك سری كارهای مستحبی (از قبیل نظافت، اصلاح، غسل و...) سه چیز واجب است؛
الف) نیت احرام.
ب) تلبیه.
ج) پوشیدن دو جامه احرام.
۹) سعی
سعی، به معنای تلاش و راه رفتن سریع است و در اصطلاح فقه، پیمودن هفت مرتبه، تمام مسافت میان صفا تا مروه میباشد.
«صفا» و «مروه»، دو كوه كوچك در مكه میباشند كه در كنار مسجدالحرام و مقابل هم قرار دارند. این مكان، اكنون به صورت یك سالن، به ارتفاع ۱۲ متر و عرض ۲۰ متر ساخته شده است. فاصله بین صفا و مروه، ۴۲۰ متر است و حركت در این مكان را سعی (سعی میان صفا و مروه) مینامند. سعی، یكی از واجبات ركنی است كه از صفا شروع میشود و در مروه پایان مییابد.
۱۰) مناسك
مناسك، جمع «منسك» از واژه «نُسُك» به معنای عبادت است. با توجه به این كه «قربانی» یك نوع عبادت محسوب میشود، به آن، «نسیكه» میگویند. گاهی منسك به معنای اسم مكان و اسم زمان (عبادتگاه و وقت عبادت) به كار میرود و در اصطلاح فقه، به معنای اعمال حج و خصوص قربانی است. این واژه با مشتقاتش در قرآن ۶ بار آمده است.
منابع
دایرهٔ المعارف تشیع؛ فرهنگ اصطلاحات فارسی؛ معجم مفهرس قرآن؛ شرح لمعه؛ النضید فی شرح روضهٔ الشهید؛ فرهنگ فارسی عمید؛ تحریرالوسیلهٔ؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین؛ قاموس قرآن؛ مفردات راغب.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست