دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پیشنهاد پیمان دفاعی ایران با روسیه و چین


پیشنهاد پیمان دفاعی ایران با روسیه و چین

جورج بوش و دستگاه سیاست خارجی آمریکا, تأکید كردند به جز موضوع عراق بر سر هیچ چیز دیگری با ایران گفت وگو نخواهند کرد و بر انزوای سیاسی ایران در چهارچوب پرونده هسته ای, تأکید نمودند

هنگامی ‌که گزارش بیکر ـ ‌همیلتون به رئیس‌جمهور آمریکا ارایه شد، بسیاری از کارشناسان سیاسی در این کشور و کشورهای دیگر، بر این گمان بودند که به زودی «فصل بهار روابط ایران و آمریکا» در پشت درهای بسته در یکی از کشورهای اروپایی برای حل و فصل مناقشات سیاسی منطقه‌ای و پرونده هسته‌ای ایران، آغاز خواهد شد، اما روند تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای، عملا چیز دیگر را نشان داد.

۱ ) جورج بوش و دستگاه سیاست خارجی آمریکا، تأکید كردند به جز موضوع عراق بر سر هیچ چیز دیگری با ایران گفت‌وگو نخواهند کرد و بر انزوای سیاسی ایران در چهارچوب پرونده هسته‌ای، تأکید نمودند.

۲ ) طرح «اعزام نیروهای جدید آمریکا» به عراق تا سقف بیست هزار نفر، مورد تأیید كنگره آمریکا قرار گرفت و تصویر اختلاف فاحش بین دیدگاه‌های دمکرات‌ها و جمهوریخواهان آمریکا بر سر عراق را در حاشیه قرار داد.

۳ ) طرح «اعزام ناوگان هواپیمابر ارتش آمریکا» پس از کلید اولیه که تأیید ضمنی دمکرات‌های آمریکایی را به دنبال داشت، تسریع پیدا كرد و آبهای خلیج فارس تا ماه فوریه آینده، شاهد حضور گسترده ‌این نیروها در منطقه خلیج فارس خواهد بود.

۴ ) آمریکا با تلاش زاید‌الوصفی، پشت طرح «مجازات‌ها و تحریم‌های بین‌المللی ایران» از کانال «شورای امنیت» برآمد و سرانجام با تعدیلاتی در این طرح و با همکاری مطلق کشورهای اروپایی و تأیید روسیه و چین، موفق شد قطعنامه تحریم محدود ایران در قالب قطعنامه ۱۷۳۷ را به تصویب برساند.

۵ ) از هم اکنون، سیاست خارجی آمریکا به دنبال آماده‌سازی طرح‌های جدید در شورای امنیت سازمان ملل است تا پس از آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، در ماه مارس آینده، طرح «انزوای کامل سیاسی ایران» را تکمیل کند.

۶ـ دولت آمریکا برای جلوگیری از آنچه به نام دخالت ایران در امور عراق می‌خواند، برنامه جدید امنیتی در نظر دارد که هم‌زمان با تشدید فشارهای سیاسی بین‌المللی علیه ‌ایران، آن را در عراق و به طور مشخص در ماه فوریه‌ آینده اعمال خواهد کرد. نشانه‌های این طرح را از زبان سناریوی دستگیری دیپلمات‌های ایرانی در بغداد توسط نیروهای آمریکایی، به خوبی می‌توان قرائت نمود.

۷ ) ارتش آمریکا همچنان سرگرم «ایجاد پادگان‌ها و مراکز مخفی نظامی» در نزدیکی مرزهای مشترک ایران و عراق است و با مخفی کاری بسیار، این عملیات بسیار خطرناک را ادامه می‌دهد.

همه این تحولات نشان می‌دهد که رویکرد اصلی دولت آمریکا حتی پس از گزارش بیکر ـ ‌همیلتون، هیچ‌گونه تغییری نکرده است و همین امر بیش از پیش، نشان می‌دهد که این گزارش دارای دو روی استراتژیک است. چه بسا، یک روی آن در قالب گزارشی هفتاد و پنج صفحه‌ای به رئیس‌جمهور آمریکا تحویل داده شد و هم‌زمان با آن به اطلاع افکار عمومی ‌آمریکا و کشورهای دیگر نیز رسید، اما روی دوم این گزارش، گزارشی سری شد که در حقیقت تعیین کننده سیاست آتی ایالات متحده در برابر ایران و تحولات خاورمیانه است. نقاط هفت گانه فوق، بدون هیچ تفسیری، از یك نگاه سری در برابر ایران و تحولات عراق حکایت می‌کند. از همین رو، باید اذعان نمود که بر خلاف تصورات برخی از کارشناسان داخلی، حضور دمکرات‌ها در آمریکا و شکست سنگین جمهوریخواهان در انتخابات اخیر آمریکا، هیچ‌گونه تغییری در سیاست خارجی آمریکا در برابر ایران ایجاد نخواهد کرد و گمانه‌زنی‌هایی که معتقد بود با آمدن دمکرات‌ها، سیاست خارجی آمریکا در برابر ایران، روی آرامشی بیشتر می‌بیند و به سوی مذاکره و گفت‌وگو پیش خواهد رفت، رو به سوی خطا رفته‌اند. ثقل و سنگینی پرونده هسته‌ای ایران برای هر دو جناح آمریکا، آنقدر فزاینده هست که اجازه اختلاف مواضع در این دو جناح در برابر ایران را ندهد.

از همین رو، منطقه شاهد تحولات امنیتی و نظامی‌ بیشتری خواهد شد. خطرناک‌تر از همه اقدامات آمریکا، استقرار ناوگان هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس است که هیچ بویی جز دشمنی و تهدید‌های نظامی نمی‌دهد. با آن که بسیاری معتقدند، با وجود بحران نظامی‌ آمریکا در عراق، این کشور هرگز به فکر عملیات جدید در منطقه نخواهد بود، اما هرگز دلایل قانع کننده‌ای ارایه نکرده‌اند که خیال مخالفان نظریه خود را راحت کنند. سیاست آمریکا، هم‌اکنون بر آن است که اگر توان مهار چند جانبه بحران در منطقه را ندارد، پس دست‌كم آن را توسعه دهد.

این در حالی است که در سطح بین‌الملل و در افکار جهانی، این امر از سوی آمریکا و متحدانش تثبیت شده است که ‌ایران از بحران عراق، برای فرار در پرونده هسته‌ایش استفاده می‌کند. بر همین پایه، طبیعی خواهد بود که آمریکا، توسعه دایره برخورد با ایران را، که به ادعای او منشأ تنش و بحران در خاورمیانه است، گسترش دهد. این در حالی است که‌ ایران به رغم سیاست نزدیکی با روسیه و چین، حتی نتوانسته است سقفی از روابط را با این دو کشور ایجاد کند که منجر به «وتوی دیدگاه‌های آمریکا» در مجامع بین‌المللی و یا شورای امنیت شود. گواه ما همین «قطعنامه ۱۷۳۷ شورای امنیت» است. اصولا اگر آمریکا در صدد تحمیل برنامه نظامی‌علیه ‌ایران باشد، چه چیزی سد راه بین‌المللی آمریکا در جامعه بین‌الملل خواهد شد؟ خلأ و فراغ پیمان‌های استراتژیک ایران در روابط بین‌الملل آن‌قدر وسیع و بزرگ است که بدون شک، هیچ یک از انواع روابط ایران در صحنه بین‌الملل، نمی‌تواند عامل بازدارنده‌ای در مقابل سیاست‌های تهدید آمیز آمریکا علیه ‌ایران باشد.

فرض بر این است که دستگاه امنیت ملی ایران، سیاست توجه به شرق و نزدیکی به روسیه و چین را در راستای افق نگاه خویش به‌ آینده قرار داده است، اما مبانی و اصول، تقسیم مصالح و تبیین استراتژی‌ها در این نگاه در کجا نهفته است؟ آیا ما تا سقفی در این سیاست پیش خواهیم رفت که بتوان در سایه آن یک «هم پیمانی نظامی‌استراتژیک» که عامل بازدارنده برای هرگونه هجومی‌ به ‌ایران شود، ایجاد کنیم؟ و آیا اصولا این نگاه در سیاست خارجی ما قرار دارد؟ و شاید در همین جا مناسب باشد بپرسیم که چرا آمریکا به مذاکرات شش جانبه با کره شمالی که نخستین بمب اتمی‌اش را آزمایش کرد، روی می‌آورد؟ آیا قدرت مانور منطقه‌ای کره شمالی، چنین فضایی برای از سرگیری مذاکرات فراهم کرده است یا هم پیمانی نظامی ‌چین و کره شمالی؟ آیا اساسا چین با حضور یک کره اتمی‌ در شرق آسیا مخالف است یا از آن حمایت می‌کند؟ اختلاف ایران با کره شمالی بسیار زیاد و اصولا غیر قابل مقایسه است. نیروهای ارتش کلاسیک آمریکا، اکنون در مرزهای غربی، شرقی و جنوبی ایران قرار دارند، در حالی که چنین ترسیم نظامی ‌در اطراف کره شمالی یا وجود ندارد و یا بسیار ضعیف است.

نیروهای آمریکایی مستقر در اطراف ایران، نیروهایی صد در صد عملیاتی و آماده جنگ هستند، حال آن که در اطراف کره شمالی چنین چیزی وجود ندارد و دیگر آن که ‌این کشور مجهز به بمب اتم است و ما نیستیم و نیز کره شمالی، هم پیمانی استراتژیک چین و چه بسا، روسیه را برای اتمی ‌شدن دارد و در حالی که حتی در برنامه‌های صلح آمیز هسته‌ای، ما فاقد این هم‌پیمانی استراتژیک با روسیه و چین هستیم، از همین رو با نگاهی واقع‌بینانه، درخواهیم یافت که سقف روابط سیاسی و نظامی‌ ما با چین و روسیه، هرگز منجر به عامل بازدارنده هجوم احتمالی آمریکا به ‌ایران نخواهد شد، اما آیا ما می‌توانیم در فضای سیاسی کشور و در گردش افکار امنیت ملی ایران و نگاه‌های ‌ایدئولوژیک و استراتژیک کشور، به سوی این هم‌پیمانی روی آوریم؟

آیا این امر موجب خسارات بر پیکره نظام خواهد شد یا آن‌که هم‌پیمانی محافظت کننده‌ای را در قالب نظام روابط بین‌الملل برای ما فراهم خواهد کرد؟ و یا آن‌که ترجیح خواهیم داد بر برخی از عوامل اقلیمی، قدرت مانور منطقه‌ای خود را در برابر سیاست‌های تهدید آمیز آمریکا، حفظ کنیم؟ و یا آن که دست آخر به سوی مذاکره با طرفی رویم که هیچ‌گونه مشروعیتی برای ما قایل نیست و اگر روزی به سوی این میز رویم، از قبل برگ‌های برنده خود را از دست داده‌ایم؟

ما که در عرصه سیاست بین‌الملل بسیاری از عرف‌های رایج جهانی، همچون مرکزیت قضاوت آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای برای تشخیص برنامه‌های هسته‌ای هر کشوری و مشروعیت دادگاه لاهه برای داوری‌های بین‌المللی و معاهده منع انتشار سلاح‌های کشتار جمعی برای جلوگیری از توسعه سلاح‌های کشتار جمعی، و عضویت در صدها معاهده حقوقی و غیر حقوقی در چهارچوب مرجعیت بین‌المللی را پذیرفته‌ایم، آیا نمی‌توانیم به مفهوم و دیدگاهی مشترک، تعریف شده و زمانبندی شده در روابط با چین و روسیه دسترسی پیدا کنیم که حکم نیرویی بازدارنده در برابر تجاوزات و تهدیدهای آمریکا در منطقه را داشته باشد؟

اکنون خود آمریکایی‌ها بر بوق جنگ جهانی سوم می‌کوبند. ژنرال «ابوزید»، فرمانده ارتش آمریکا در شرق، خود اعتراف می‌کند که سیاست‌های جاری در منطقه بوی آغاز جنگ جهانی سوم را می‌دهد و فرماندهان نظامی ‌و امنیتی پنتاگون و سیا، خود تأکید دارند که حتی خروج نیروهای نظامی ‌آمریکا از عراق و منطقه، جز با توسل به قدرت هجومی ‌و دفاعی آمریکا، امکان‌پذیر نیست و ما نیز بر توان دفاعی خود در برابر هرگونه حمله‌ای به عنوان یک عامل بازدارنده تأکید داریم، چرا توان دفاعی منطقه‌ای خود را از منطقه خاورمیانه تا سطح یک توان دفاعی بین‌المللی بالا نبریم؟ محور مشترک همه ‌این دیدگاه‌ها «حفظ امنیت ملی ایران» است و اگر نتوانیم به یک «فرمول فراگیر» که مانع از وقوع هر جنگی در منطقه شود، دست یابیم، بعید نیست در یک جنگ احتمالی، بسیاری از دستاوردهای خود را در بسیاری از عرصه‌ها از دست دهیم، هرچند توان بالایی در وارد آوردن ضربات بر هر دشمنی را در منطقه داریم.

بهروز جاودانی