جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
ادبیات مهاجرت و ادبیات تبعید
در جهت پی بردن به معنی واقعیی واژه ی ادبیات میتوان به کلماتی چون ادبآموز، ادبا، ادب، ادبکده و ادیب اشاره داشت. ادبآموز به معنی کسی که علم ادب را یاد میدهد. استاد: آنکه درس ادب و اخلاق بدهد شاگرد و متعلم به کسی که ادب فرا گیرد به کار رفته است. ادبکده نیز به معنی ادبگاه، جای ادب، ادبستان و جای ادب آموختن آمده است.
ادبا نیز به معنی جمع ادیب است. یعنی جمعی از افراد که ادیب و صاحب فن و دقت در ادبیات هستند و بالاخره ادیب نیز به معنای دانا و شاعر، سخن سنج، سخن دان، با فرهنگ، کسی که علم ادب میداند، به کار رفته است. لذا در یک جمعبندی کلی میتوان ادبیات را به معنی زبان نوشتاری فرد تلقی کرد و البته در مفهوم عام آن نیز میتواند به معنی زبان گفتاری فرد نیز به شمار آید. چرا که در اغلب مواقع افراد در امور اجتماعی و روزمره ی خود از این واژه استفاده میکنند. به عنوان مثال: میگویند فلانی ادبیات خوبی ندارد و یا برعکس میگویند از ادبیات شایسته و خوبی برخوردار است. با این حال میتوان این مهم را در دو بعد بررسی نمود. نخست ادبیات میتواند به معنی فرهنگ و ادب و احیاناً زبان گفتاری فرد باشد که شخصیت و جایگاه اجتماعی فرد را در بین اجتماع تعیین میکند.
در ثانی ادبیات میتواند به معنی یک مکتب و دیدگاه ادبی و یا اجتماعی وحتی... باشد که فرد هنرمند و اهل قلم و ادب بصورت زبان نوشتاری ( مکتوب) ارائه مینماید. به مانند کتب ادبی و فرهنگی و ..... بنابراین واژهی ادبیات را این چنین میتوان تعریف نمود. ادبیات یک مقوله فکری است که در قالبی منطقی، چهارچوبهای خود را تعیین و به جامعه تبیین مینماید و یا به بیانی می توان گفت نوعی اندیشهی مکتوب و مستقل میباشد که بدنبال سازندگی و ترقی فرهنگ و هنر یک جامعه است. حال با توجه به تعاریفی که از مقوله ادبیات شد باید گفت که بهتر میتوان به دو گزینهی ادبیات مهاجرت و ادبیات تبعید نگاه و در حلاجی این دو کوشید.
الف- ادبیات مهاجرت: در تعریف ادبیات مهاجرت می توان گفت به ادبیاتی گفته میشود که به مانند یک فرد از مکانی به مکان دیگری انتقال مییابد و این انتقال نیز میتواند جبری باشد و یا احیاناً اختیاری. افزون بر این که ادبیات مهاجرت به دو حالت شکل میگیرد. نخست مهاجرت داخلی و در ثانی مهاجرت خارجی. مهاجرت داخلی بدین معنا که دیدگاه و اندیشهی مکتوب و یا در ابعادی زبان گفتاری فرد از یک منطقه در یک شهر به منطقهی دیگری انتقال مییابد و یا از یک شهر به شهر دیگر در یک کشور رخ میدهد. در این ادبیات آنچه مهم است اختیار و یا جبر این نوع ادبیات میباشد که در برخی از موارد به شکل اختیاری صورت میپذیرد، یعنی نویسنده اثر و یا صاحب یک مکتب، در انتقال این اندیشه مدخل و مؤثر است و البته هدف نهایی نیز تکثیر و اشاعهی دیدگاه خود به صورت فراگیر است.
ولی در برخی از موارد نیز بدین صورت به انجام نمیرسد. چه این که نویسنده بدون اختیار و بر اثر یکسری شرایط اجتماعی و سیاسی که پیش میآید، ملزم به انتقال اندیشه خود از مکانی به مکان دیگر را گزینش می کند. نوع دوم از ادبیات ادبیات مهاجر خارجی است. همانطور که میدانید این نوع ادبیات نیز به دو حالت صورت میگیرد.
نخست اختیاری است که بر اثر جهانی شدن اندیشه نویسنده و به اصطلاح جهان وطن بودن افکار آن، این مهم رخ مینماید و در ثانی به دلیل عدم سنخیت و عجین بودن با نوع روحیات فرهنگی و سیستمهای اجتماعی جوامع دست به انتخاب میزند که البته این انتخاب نیز میتواند جبری باشد. ادبیات اختیاری به مانند: اندیشههای استاد مطهری و دکتر شریعتی و یا دکتر سحابی و یا در حوزه ادبیات به مانند شخصیتهایی چون احمدشاملو- سهراب سپهری و .... ودر داخل و خارج از کشور، ادبیات اختیاری به مانند اندیشه های شکسپیر، اکتاویویاز، رابرت فراست، ویل دورانت، کانت- هگل، برشت، ماکس وبر وغیره که به صورت فراگیر جوامع دیگر را پوشش دادهاند و در زمینه ی ادبیات جبری میتوان به خیلی از اندیشههایی که در جوامع با روحیات و تیپ فرهنگی و اجتماعی آن جامعه سازگار نیست و به دو صورت مهاجرت داخلی و خارجی صورت میگیرد، اشاره نمود.
ب- ادبیات تبعید: به ادبیاتی گفته میشود که به دوردست در جهت عدم استفاده از مفاهیم و مصادیق آن، انتقال داده میشود. هدف از این کار نیز بخاطر این است که اندیشه ی گفتاری و نوشتاری نویسنده با سیستم موجود همخوانی ندارد و به اصطلاح این ادبیات یک نوع تضاد فکری و تقابل اندیشه با سیستم موجود را پیدا کرده است. ادبیات تبعید نیز به مانند ادبیات مهاجرت در دو حالت صورت می گیرد. نخست در داخل یک کشور که اغلب شامل افرادی میشود که دارای پیشینه ی سیاسی و یا سبکی متضاد با سیستم موجود را دارند و همانطور که ذکر آن رفت هدف از تبعید نیز محصور کردن اندیشهی فکری و توانایی فیزیکی بانی ادبیات است که مبادا رفتار جامعه را زیر نفوذ و سیطره خود قرار دهد.
در ثانی در خارج از کشور میزبان است که میتوان گفت حالت دوم مهم تر و به اصطلاح اساسیتر از حالت اول است. چه اینکه هم پیامدهای این ادبیات اساسیتر بوده و هم این که بر اساس ویژگیهای کاربردی آن، طبعاً برخورد با آن نیز جدیتر صورت می گیرد. این نوع ادبیات نیز چه از لحاظ گفتاری و چه از حیث نوشتاری تحت مراقبت ویژه بوده و به هیچ وجه ممکن اشاعهی آن در بین آحاد جامعه لازم و جایز نیست. به مانند تبعید برخی از لیدرهای سیاسی و انقلابیون که به دنبال تغییر و تحول در سیتمهای دولتی میباشند و یا به مانند نویسندگانی که میتوانند با اندیشه خود جامعه را متحول سازند.
ج- معایب و محاسن ادبیات مهاجرت و ادبیات تبعید در پیکرهی جوامع: بیگمان هر مقوله اجتماعی و یا حرکت فراروندهای که در یک جامعه رخ میدهد به دنبال خود دارای پیامدهای مثبت و احیاناً معایبی منفی است. اگرچه ادبیات در دو حالت مهاجرت و تبعید صورت میگیرد ولی از این منظر در هر دو حالت دارای تأثیر و نفوذ قابل ملاحظهای در ابعاد فرهنگی و زوایای اجتماعی است.
ابعاد فرهنگی بدین سان که چون این نوع ادبیات متولد شده و چهارچوب فکری خود را بسته لذا نمیتوان تأثیر یا حسن آن را نادیده گرفت. چه اینکه نهادینه شدن و یا به بیانی نطفه بستن یک تفکر همانطور که زمان لازمی را در جهت ایجاد طی کرده است به همان اندازه نیز میتواند مؤثر باشد و دلیل عمده این است که ادبیات یک نوع اندیشهی مستقل و کارآمد میباشد. بنابراین نمیتوان بر محاسن آن در سیستمهای اجتماعی و تحولاتی را که در کوتاه مدت و دراز مدت به معرض نمایش میگذارد، چشمپوشی کرد. از سوی دیگر معایب ادبیات است که میتوان گفت در اکثر مواقع چون این نوع ادبیاتها با سیستم موجود همخوانی ندارند، بیگمان مشکلات و معایب آن نیز بر کسی پوشیده نیست.
و این مهم به دو دلیل است: نخست این که چنانچه ادبیات بصورت اختیاری در جاده ی فرهنگ و اجتماع یک جامعه و حکومت همگن و سازگار باشد، مشکل خاصی را نمیتوان برشمرد. ولی اگر برخلاف مذهب و ایدئولوژی جامعه صورت پذیرد، تردیدی نیست که معایب آن متوجه جامعه و سیستم موجود میشود و در آنجاست که یک نوع پارادوکس فکری متولد میشود.
دلیل دوم ادبیات جبری است که در این نوع ادبیات هم هیچ گونه تشابه و یا هم اندیشی فکری را در بین جامعه و بانی این نوع ادبیات مشاهده نمیکنیم. بنابراین تردیدی نیست که بگوئیم: « جمع ضدین محال است.» نتیجه اینکه ادبیات چه در نوع مهاجرت آن و چه از جنس تبعید آن همیشه درازمنهی تاریخ ماهیت وجودی داشته است و بیگمان یکی از مقولات اجتماعی و فرآیندهای فرهنگی در جامعه به شمار میآمده و چون قاعدهی تعریف به ضد از مهمترین اصول اجتماعی در جهت پویایی و ترقی بشر محسوب میشود لذا نمیتوان از تأثیر و اهمیت این دو در جوامع چشم پوشی کرد و دلیل مستند می تواند همان تعریف به ضد باشد زیرا که اگر کوهپایه نباشد قله بیمفهوم است و یا با زشتی است که زیبایی معنا میگیرد.
عابدین پاپی
شاعر، نویسنده و روزنامه نگار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست