جمعه, ۱ فروردین, ۱۴۰۴ / 21 March, 2025
مجله ویستا

محیط زیست از نگاهی دیگر


محیط زیست از نگاهی دیگر

اگرچه در اغلب موارد و هنگامی که از آلودگی هوا و محیط زیست توسط سوخت های فسیلی مانند نفت و گاز و ذغال سنگ صحبت می شود و ذهن انسان متوجه ترکیبات کم و بیش خطرناک حاصل از پیوند اکسیژن هوا با عناصر موجود در این هیدروکربن ها و تولید گازهای آلوده کننده مانند CO و CO۲ و NO و همچنین هیدروکربن های سوخته نشده, دوده و دیگر ترکیبات ناخواسته می شود, تصور غالب آن است که با وزش نسیم باد و ریزش باران محیط زندگی بشر پاک و پاکیزه شده و همه آلودگی برطرف می شود, اما متأسفانه این طور نیست

اگرچه در اغلب موارد و هنگامی که از آلودگی هوا و محیط زیست توسط سوخت‌های فسیلی مانند نفت و گاز و ذغال‌سنگ صحبت می‌شود و ذهن انسان متوجه ترکیبات کم و بیش خطرناک حاصل از پیوند اکسیژن هوا با عناصر موجود در این هیدروکربن‌ها و تولید گازهای آلوده‌کننده مانند CO و CO۲ و NO و همچنین هیدروکربن‌های سوخته نشده، دوده و دیگر ترکیبات ناخواسته می‌شود، تصور غالب آن است که با وزش نسیم باد و ریزش باران محیط زندگی بشر پاک و پاکیزه شده و همه آلودگی برطرف می‌شود، اما متأسفانه این‌طور نیست. نزول باران، که در لطافت آن شکی نیست، در کلان‌شهرها سبب باران اسیدی می‌شود و در شوره‌ زارها با نمک‌های شوره‌زار ترکیب شده و حاصلی به بار نمی‌آورد. در شهرهای صنعتی نیز بدون شک و شبهه‌ای باران و نزولات جوی چند صباحی هوا را تمیزتر، سبک‌تر، نشاط‌آورتر و قابل تنفس می‌کند. اما این فقط یک روی سکه است و روی دیگر آن آلوده شدن آب‌های زیرزمینی و محیط زندگی انسان‌های خارج از شهرها و همچنین اسیدی، ناباروری و یا کم‌باروری خاک کشاورزی و پژمردگی جنگل‌ها و مراتع است. مسلماً وزش باد آلودگی‌ها را با خود برده، هوا چند صباحی رقیق‌تر و محیط‌زیست شهرها و مراکز صنعتی سالم‌تر به نظر می‌رسند. به‌طوری که می‌توان برای مدتی در کنار برکه‌ها قدم زد، با پنجره‌های باز ورزش کرد و نفس عمیقی کشید و اکسیژن فراوان بدون دود و دم به ریه‌ها وارد کرد.حاصل سوخت و ساز داخل بدن انسان عمدتاً دی‌اکسیدکربن CO۲ است که ریه آنها را در بازدم خارج می‌کند و شادمانی و نشاط انسان را به همراه دارد. و یا به قول سعدی علیه‌الرحمه «هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برمی‌آید مفرح ذات.

پس در هر نفسی دو نعمت موجود و هر نعمتی را شکری واجب» یعنی اکسیژن در هر دم ممد حیات و دی‌اکسیدکربن خروجی از ریه در هر بازدم مفرح ذات است. و این تا زمانی است که میزان اکسیژن در هر دم نیاز سوخت و ساز بدن را تأمین کند. حال اگر از اکسیژن ورودی در هر دم در اثر سوخت و ساز صنعتی کاسته شده و بر میزان آلودگی‌های زیست محیطی مانند دی‌اکسید کربن CO۲ و دیگر گازهای سمی افزوده شده باشد، آیا باز هم می‌توان گفت که «چون فرو میرود ممد حیات است»؟

یا اگر شیخ اجل امروز و در یکی از کلان‌شهرهای آلوده دنیا مانند تهران و یا حتی در شیراز زندگی می‌کرد و مجبور به تنفس این هوای آلوده به CO۲ و دیگر آلاینده‌های زیستی بود، باز هم می‌گفت که: «چون فرو می‌رود ممد حیات است؟» یا نثر او در این زمینه به گونه‌ای دیگر بود و چه محتوایی می‌یافت؟ با جسارت به ساحت آن بزرگ مرد اجازه دهید چنین بگوییم: «(هر نفسی که فرو می‌رود مخل حیات است و چون برمی‌آید (در اثر خروج آلودگی‌ها) شاید ممد حیات. پس در هر نفسی دو مکنت موجود و هر مکنتی را درنگی واجب» درنگی که اگر عاقلانه و مسئولانه بر علت آلوده شدن محیط زیست و مسببین آن بشود و راه‌کارهای رفع آلودگی اندیشیده شود بر آن شکری واجب است.

گاز فرئون

مسلماً منشاء تمامی آلاینده‌ها و تخریب‌کننده‌های زیست محیطی ناشی در مصرف سوخت‌های فسیلی نیست و عوامل دیگری مانند گازهای FCC فلوروکلرو کربن (فرئون با فرمول شیمیائی CF۲CL۲) هم وجود دارند، که در آلودگی محیط‌زیست بشر نقش مخرب ایفا می‌کنند. گاز فرئون بسیار سبک است و به آسانی به سمت لایه‌های بالایی جو زمین صعود می‌کند و با اوزون O۳ بالای جو ترکیب می‌شود، لایه اوزون O۳ سد کننده امواج ماوراء بنفش زمین را از بین می‌برد. مولکول آن با طول عمر متوسط تقریبی دو سال قادر است حدود ۱۰۰ هزار مولکول اوزون را نابود کند. از آنجا که مولکول‌های اوزون قادر به جذب امواج ماوراء بنفش نور خورشید هستند ـ که در اثر انرژی زیاد خود می‌توانند باعث سرطان پوستی شوند ـ لذا تخریب لایه اوزون توسط گاز فرئون مانع رسیدن امواج ماوراء بنفش پر انرژی به زمین نمی‌شود و اصطلاحاً سوراخ اوزون به‌وجود می‌آید. از داخل این سوراخ اوزون امواج مخرب ماوراء بنفش تا سطح زمین نفوذ می‌کنند و باعث سرطان‌های پوستی می‌شوند.

شایان گفتن است که با کشف مولکول اعجازانگیز فرئنون در سال ۱۹۲۰ بشر تصور می‌کرد به ترکیبی دست یافته است که تمامی خواسته‌های صنعت و زندگی را برآورده می‌کند. فرئنون گازی است بسیار پایدار، که میل ترکیبی با بیشتر فلزات و بسیاری از مواد دیگر را ندارد، لذا این گاز قابل حمل و نگهداری در بیشتر ظروف شناخته شده است. این ماده حلال بسیار خوبی برای بیشتر مواد شیمیایی است. فرئنون غیرقابل اشتعال، سبک و فرار است.

از این رو این گاز حدود ۵۰ سال بدون اطلاع از عوارض جانبی آن در همه موارد مانند یخچال‌های خانگی و بقیه صنایع سرمایشی، به عنوان حلال‌ها در صنایع فوم‌سازی و همچنین در رنگ و حتی اسپری‌های خانگی و صنعتی به کار گرفته می‌شد. اما بعدها بشر به تدریج به عوارض جانبی آن و نقش تخریب‌کنندگی لایه محافظ اوزون توسط این گاز پی برد و در جهت حذف آن از زندگی برآمد. در معاهده «کیوتو» و دیگر کنفرانس‌های بین‌المللی محیط زیست سعی در حذف کامل فرئنون می‌شود.

اثر سوخت‌های فسیلی

با توجه به تجربه گاز فرئنون، نمی‌توان از تأثیرات آلوده‌کننده و ویرانگر زیست محیطی سوخت‌های فسیلی غافل بود؛ گرچه شاید هنوز هم تمامی آثار مخرب آن برای بشر امروزی ناشناخته مانده و کارتل‌های پرقدرت خودروسازی در پنهان‌سازی آثار شوم آن فعالیت موثر دارند. باید در نظر گرفت که برخلاف سوخت و ساز بدن، سوخت فسیلی در خودروها و بخاری‌ها، فقط منحصر به دی‌اکسید کربن ( CO۲) قابل تبدیل به اکسیژن در گیاهان نیست، بلکه برخی از محصولات سوخت ناقص هیدروکربن‌ها مانند منواکسید کربن (CO) که گازی است بی‌رنگ و بی‌بو که فرو دمیدن آن باعث جذب اکسیژن از طریق خون در ریه، رقیق‌تر شدن اکسیژن خون و در نهایت خفگی تدریجی تنفس‌کننده آن می‌شود نیز جزو آلاینده‌های خطرناک هستند. استشمام این گاز به مانند آن است که راه‌های تنفسی انسان بسته شده باشد یا اصطلاحا «انسانی تدریجاً بر دار شده باشد».

منواکسید کربن (CO) نه فقط ممد حیات نیست، بلکه قاتلی است خاموش که آرام، بی‌بو و بی‌صدا کار خود را کرده و هرگونه تحرکی را از قربانی خود سلب می‌کند. البته این گاز نه فقط از اگزوز اتومبیل‌ها و کشتی‌ها و هواپیماها وارد محیط زیست می‌شود، بلکه دودکش کارخانه‌های صنعتی و بخاری‌های خانگی نیز در تولید آن نقش دارند و هر سال در زمستان‌های سرد شاهد مرگ خاموش انسان‌هایی هستیم که در محیط‌های بسته (با کمبود اکسیژن) از وسایل گرم‌کننده فسیلی غیراستاندارد استفاده کرده‌اند.

اما سوخت کامل انرژی‌های فسیلی ترکیبات هیدروکربنی کم‌خطر دیگری هم مانند دی‌اکسید کربن CO۲ به وجود می‌آورد، که اگرچه مانند CO کشنده نیستند، اما باعث گرم شدن زمین و پیدایش پدیده گلخانه‌ای می‌شوند و افزایش میزان CO۲ هوا تعادل محیط زیست را به شدت به هم می‌زند.

براساس تخمین محققین سرشناس محیط زیست، میزان افزایش تولید مولکول CO۲ در حال حاضر بیشتر از مقدار آن از حدود ۸۰۰ هزار سال پیش تا به حال بوده است و مولکول CO۲ به خاطر ساختار مولکولی خود قادر به جذب امواج مادون قرمز اشعه نور خورشید رسیده به سطح زمین است. در نتیجه امواج مادون قرمز منعکس شده از سطح زمین توسط این مولکول‌ها جذب می‌شود و دمای محیط به تدریج افزایش می‌یابد.

لذا مولکول CO۲ مانع بازگشت امواج حرارتی مادون قرمز منعکس شده از زمین به خارج جو می‌شود و گرم شدن محیط زیست نزدیک (شرایط محیط گلخانه‌ای) ره‌آورد این پدیده خواهد بود. بر اثر گرم شدن زمین در ۳۰ سال اخیر (از سال ۱۹۸۰ تا به حال) حدود ۳۰ درصد یخ‌های قطبی ذوب شده‌اند و ارتفاع سطح دریاها و اقیانوس‌ها بالا آمده است. یخچال‌های طبیعی دنیا مانند یخچال‌های طبیعی در کوه‌های آلپ اروپا نیز از آفت پدیده گلخانه‌ای در امان نمانده‌اند و به تدریج ذوب می‌شوند؛ به‌طوری که در حال حاضر دریاچه‌هایی در دره‌های پائین‌دستی برخی از این یخچال‌های طبیعی مانند یخچال‌های کوه آلپ با حجم آب بین ۴ تا ۶ میلیون مترمکعب پدید آمده، که می‌تواند با ترک خوردن قسمتی از یخ‌های آن و جدا شدن قطعات بزرگ یخ از یخچال‌های بالادستی و سقوط آن به داخل این دریاچه‌های پایین دستی سیل ویرانگری از ارتفاعات بالای کوه به سمت پایین راه بیافتد و مانند اژدهایی خزنده با انرژی ثقلی زیاد در مسیر خود همه چیز را نابود کند.

حتی سقوط ناگهانی قطعه بزرگی از یخ، به دلیل حرکت تدریجی یخ‌های این یخچال‌ها و ذوب شدن قسمتی از آن که باعث جدا شدن و سقوط قسمت بزرگی از یخ از بلندی به داخل آب این دریاچه‌ها می‌شود، ضربه‌ای سهمگین بر آب وارد می‌کند و موجب پیدایش امواج خطـرناکی مانند آنچه از زلزله‌های درون دریا به نام سونامی می‌شناسیم می‌شود. (که مدتی پیش آثار مرگبار آن را در سواحل ژاپن مشاهده کردیم.)

محققین بر این باورند که سقوط ناگهانی قطعات یخ از یخچال‌های آلپ به درون دریاچه‌های پایین‌دستی هم می‌تواند امواج خروشان آبی را به وجود آورد که محققین به آن نام سونامی در کوه‌های آلپ داده‌اند که دور از انتظار هم نیست. براساس برآورد سازمان‌های محیط زیست جهانی انسان بین ۵۱ تا ۸۱ درصد در گرم شدن زمین مقصر است و بلاهای طبیعی مانند آتشفشان کوه‌ها، آتش گرفتن جنگل‌ها، سیل و زلزله و ... فقط حدود ۲۰ درصد در آلودگی محیط نقش دارند.

علاوه بر ترکیبات CO۲ ‌ و CO حاصل از سوختن کامل یا ناقص هیدروکربنی در شرایط فشار زیاد و دمای بالای اطاق احتراق داخل پیستون‌های ماشین‌های درون سوز مانند اتومبیل‌ها، هواپیما‌ها و کشتی‌ها، محققین با آزمایش‌های طیف سنجی دقیق از خروجی اگزوز این ماشین‌های درون سوز حدود ۵۰ نوع ترکیب شیمیایی را شناسایی کرده‌اند که دست‌کم ۴۳نوع آن با محیط زیست سازگار نیست یا شدیداً مضر محیط زیست تشخیص داده شده‌اند. علاوه بر این نباید از نقش مخرب زیست محیطی افزودنی‌های بنزین برای بالا بردن نقطه احتراق ترکیب بخار بنزین و اکسیژن هوا در شرایط دما و فشار بالای اطاق احتراق غافل بود. بسیاری از این افزودنی‌ها مانند ترکیبات سُربی یا محصولات حلقوی مانند بنزن اگرچه نقطه احتراق موتور را تنظیم می‌کنند، اما به خودی خود به عنوان عوامل سرطان‌زا و وارونگی هوا شناخته می‌شوند.

افزون برآن‌ها، دوده و هیدروکربن‌های سوخته نشده که در ابتدای شروع کار و شرایط موتور سرد به وجود می‌آید، دیگر ذرات ریز و درشت معلق در هوا شرایط زندگی را بسیار سخت کرده‌اند، (و در این چند سال اخیر ورود ریزگردها به هوای کشور که عمدتاً وارداتی و از غرب کشور بوده‌اند و بعضاً به همراه خود مواد رادیواکتیو حاصل از انفجار گلوله‌های ضدتانک و ضد سنگر آمریکا و ناتو که به صورت پودر خطرناک در هوا پراکنده شده‌اند رابه همراه می‌آورند). امروزه خطر آلودگی هوا در ایران به خصوص تهران، اصفهان و مشهد بسیار افزایش یافته و براساس آمار مراکز معتبر حتی از مرز خطرناک هم عبور کرده است. ازدیاد آمار مرگ و میر ناشی از سکته‌های قلبی، سکته‌های مغزی در روزهای وارونگی هوا و بیماری‌های مختلف قلبی ـ عروقی ـ تنفسی و انواع سرطان‌های ناشی از ذرات معلق و هیدروکربن‌های سوخته نشده اتومبیل‌ها و دودکش‌های بخاری خانگی و مراکز صنعتی همانند یک بمب اتمی باعث کشتار تدریجی ولی بی‌رحمانه حیات بشری، به خصوص در شهرهای بزرگ شده‌اند.باید پذیرفت که تأثیر دراز مدت آلودگی هوا و آب و منابع زیرزمینی به مراتب خطرناک‌تر از انفجار یک بمب اتمی و هیدروژنی، با وجود پخش اشعه‌های رادیواکتیو آن در فضا است. زیان‌های ناشی از سوخت‌های فسیلی به جامعه بسیار بیشتر از ضررهای ناشی از مرگ و میر انسان‌ها بر اثر سکته و سرطان است. رنج و عذاب و بیماری‌های مختلف، افسردگی‌ها و از کار افتادگی‌های زودهنگام نیروهای کارآمد جامعه نه فقط فرد وخانواده را درگیر می‌کند، بلکه زیان‌های مادی و معنوی زیادی به جامعه وارد می‌‌آورد.

نقش آزبست در آلودگی هوا

از این‌ها گذشته، در هر بار که بر صفحه کلاچ و صفحه ترمز فشار می‌آوریم، ملکول‌های آزبست Asbest زیادی آزاد می‌شوند که از آثار مخرب آن نمی‌توان گذشت. این ماده سخت وسوزنی شکل برای افزایش ضریب اصطکاک به لایه‌های صفحه کلاج و ترمز اتومبیل‌ها افزوده می‌شود ودر هر بار استفاده، مقدار زیادی از این مولکول سوزنی درهوا پخش می‌شوند. استفاده از آزبست به خاطرساختار سوزنی شکل آن از دو دهه قبل در بیشتر کشورهای جهان شدیداً ممنوع شده است. این مولکول‌های ریز و سوزنی شکل می‌توانند با تنفس انسان همراه با هواوارد ریه شده و در بافت‌های نرم ریه فرو بروند و به عنوان عامل خارجی باعث سرطان شوند. اگرچه زیان‌های آن بر کسی پوشیده نیست و حتی در برخی از کشورها که قبل از شناخته شدن مضرات آن، این ماده در مصالح ساختمانی و رنگ‌ها یا صفحه کلاچ ترمز استفاده می‌شد، در حال حاضر به طور وسیع اقدام به آسیب زدائی (آزبست زدائی) می‌کنند، اما متاسفانه در ایران هنوز هم این ماده درصفحه کلاچ و صفحه ترمزهای تولیدی داخلی و وارداتی شناسایی شده‌اند وهنوز هم ممانعتی در استفاده از آزبست نه فقط در صفحه کلاچ‌‌ها و صفحه ترمزها به عمل نمی‌آید، بلکه اقدامی جهت توقف تولید مصالح ساختمانی مانند صفحات ایرانیت حاوی آزبست نشده است که در پوشش‌های سقفی ساختمان‌ها و گاراژ‌ها استفاده می‌شود.

محصولات اطاق احتراق ماشین‌های درون سوز

از عمده‌ترین محصولات اطاق احتراق موتورهای درون سوز، که در فشار و دمای زیاد به وجود می‌آیند، شاهد تولید ترکیبات دیگری به جز دی‌اکسید کربن CO۲، منواکسید کربن CO و انواع اکسیدهای ازت NO۲ و NO هستیم و به دلیل همراه بودن گوگرد و ترکیبات آن در نفت و گاز ترش (حاوی گوگرد زیاد) مانند نفت و گاز ایران ترکیبات بسیار خطرناک دیگری مانند SO۲، SO، SH۲ و SH ایجاد و از اگزوز اتومبیل خارج می‌شود که هر کدام از آنها عوارض جانبی مربوط به خود را دارند.

برگردیم به ترکیبات هیدروکربنی اتاق احتراق و دودکش‌های خانگی و صنعتی مانند منواکسید کربن CO ، دی اکسید کربنCO۲ ، اکسیدهای ازت NO۲ و NO ، گوگرد و مشتقات آن مانند SO و SO۲ که در شرایط مساعد جوی و در حضور مولکول‌های آب H۲O باران و رطوبت هوا به اسیدهایی با تأثیر متفاوت بر جماد و حیات تبدیل می‌شوند. اسیدها بسته به نوع و غلظت و شرایط محیطی مانند دما و رطوبت شروع به فعل و انفعال شیمیایی بامواد و عناصر می‌کنند و باعث نفوذ، خوردگی و تخریب آنها می‌شوند. نه تنها برگ و ریشه درختان از آثار مخرب آنها در امان نیستند، بلکه سنگ‌های ساختمانی، مجسمه‌ها و آثار باستانی هم خورده شده و آفت زده می‌شوند. اکسیدهای حاصل از سوخت فسیلی، CO، CO۲ ، NO۲ و NO، SO و SO۲ به همراه دوده، گرد و غبار و ذرات میکرونیزه گوگرد بر روی برگ درختان رسوب و در هوای خشک قسمتی از نور خورشید را جذب می‌کنند و مانع رسیدن فوتون‌ها به رنگدانه‌های گیاه می‌شوند و کاهش جذب نور و اخلال در فرایند فتوسنتز گیاهان را موجب می‌شوند. با افزایش رطوبت، این مواد می‌توانند در شرایط مساعد به اسید تبدیل شوند و دست‌کم برگ درختان را پژمرده کنند. دوده و ترکیبات شیمیایی هم که قبلا به آنها اشاره شد، بر روی دیواره‌ها، زمین و برگ‌های درختان رسوب می‌کند و با افزایش رطوبت به اسیدهای کم و بیش خورنده مبدل می‌شوند.

این اسیدها می‌توانند باعث پژمردگی برگ‌ها و خشک شدن ریشه‌ها بشوند وحتی آرام آرام تا عمق زیادی در سنگ‌ها، مجسمه‌ها و ابنیه‌ها و آثار فرهنگی پیشینیان نفوذ و به مثابه موریانه‌ای آنها را بخورند و سوراخ کنند و به صورت مشبک و میان تهی درآورند. باران زیاد اگرچه می‌تواند این برگ‌ها و شاخه‌ها را شست و شو بدهند، اما اسیدهای تولید شده مسلما به داخل خاک زمین نفوذ می‌کند و باعث آسیب بیشتر به ریشه‌ها می‌شوند. همچنین این اسیدها می‌توانند با املاح و عناصر نادر و کمیاب موجود در خاک ـ که باعث تقویت خاک و عامل رشد گیاهان هستند ـ ترکیب شوند و نمک این عناصر را به وجود آورند که برخی از این نمک‌های تولید شده نه‌ فقط توسط ریشه‌ها جذب نمی‌شوند، بلکه باعث کاهش کیفیت خاک هم می‌شوند. برخی از عناصر کمیاب که به‌صورت خالص می‌توانند توسط ریشه‌های گیاهان جذب و باعث رشد و نمو و طعم خاص سبزی‌ها و میوه‌ها شوند در تغذیه گیاه تاثیر ندارند، از غنا و باروری خاک می‌کاهند. این اسیدها می‌توانند ریشه گیاهان را نیز خورده و نابود کنند. از طرفی، باران‌های اسیدی می‌توانند به داخل زمین نفوذ و ذخائر زیرزمینی را آلوده کنند و یا با جاری شدن در جوی‌ها و رودخانه‌ها، آب‌های تحت الارضی و دریاچه و دریا را تحت تاثیر قرار دهند. در این صورت است که آلودگی از مکان تولید، جابجا شده و مکان‌هایی را که در تولید باران‌های اسیدی دخالت نداشته یا کمتر آلوده کرده‌اند از مضرات باران‌های اسیدی بی‌بهره نگذارند.

مصرف اکسیژن سوخت فسیلی

از طرفی سالم‌ترین سوخت فسیلی یعنی گاز متان CH۴ برای سوختن کامل و تبدیل به CO۲، به یک ملکول اکسیژن و در صورت ترکیب شدن هیدروژن‌های آزاد شده ملکول متان و تشکیل دو ملکول آب به دو ملکول اکسیژن دیگر نیز نیاز دارد. اگر یک ملکول گرم متان (۱۶ گرم) حاوی تعداد ملکول متان مساوی عدد آواگادرو (۱۰۲۳ ) تصور کنیم، می‌توان فرض کرد که با مصرف یک لیتر متان یا یک لیتر بنزین چه مقدار اکسیژن نیاز است و چه مقدار از اکسیژن حیاتی زندگی بشر و حیات کاسته می‌شود. یعنی در این فعل و انفعال شیمیائی سه ملکول اکسیژن یا ۶ عدد اتم اکسیژن نابود شده و از بیلان اکسیژن هوا کم شده و بر آلودگی‌ها افزوده می‌شود.

مقایسه مصرف اکسیژن تنفسی با اکسیژن موتور درون‌سوز

در هر دم عادی انسان بین ۵۰۰ تا۶۰۰ سانتیمتر مکعب هوا وارد ریه او می‌شود که یک پنجم آن اکسیژن است. اما حداکثر میزان هوای ورودی نیز در شرایط غیر عادی بیشتر از ۳۳۰۰ سانتیمتر مکعب نیست، که حدود نیمی از آن یعنی حدود ۱۷۰۰ سانتیمتر مکعب آن مصرف شده و حدود ۱۳۰۰ سانتمتر مکعب آن به‌عنوان ذخیره در ریه باقی می‌ماند و بقیه همراه با رطوبت و گاز دی‌اکسید کربن CO۲ در بازدم خارج می‌شوند. یعنی حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دم و بازدم بین ۶۰ تا حدود ۳۴۰ سانتیمتر مکعب اکسیژن خالص تخمین زده می‌شود. اگر تعداد متوسط تنفس انسان در حالت آرامش کامل را حدود ۱۶ بار در دقیقه برآورد کنیم،حجم اکسیژن خالص مصرف شده در یک دقیقه بین ۱۰۰۰ تا حدود۵۰۰۰ سانتیمتر مکعب است. این مقدار در یک شبانه‌روز تقریبا معادل ۵/۱ تا ۸/۷ متر مکعب و در یک سال بین ۵۲۷ تا تقریبا ۲۸۰۰ متر مکعب توسط انسان است.

به همین طریق نیز می‌توان میزان اکسیژن مصرفی در هر اتومبیل را با یکبار پر و خالی شدن سیلندر یک اتومبیل با توجه به حجم سیلندر بدست آورد. در یک موتور چهارزمانه چهار سیلندر با حجم تقریبی ۱۸۰۰ سانتیمتر مکعب، (مثلا پژو ۱۸۰۰) در هر دور این موتور حدود ۳۶۰ سانتیمتر مکعب اکسیژن هوا سوخته می‌شود. اگر این اتومبیل با دور آرام ۲۰۰۰ دور در دقیقه کار کند، ۷۲/۰ متر مکعب اکسیژن را در هر دقیقه نابود و به ۵۰ نوع آلاینده غیر مفید تبدیل می‌کند. میزان مصرف اکسیژن در هر ساعت معادل ۲/۴۳ متر مکعب است. این میزان مصرف در یک سال، حدود ۳۸۰ هزار متر مکعب اکسیژن برآورد می‌شود.

ابعاد فاجعه زیست محیطی زمانی روشن‌تر می‌شود که بر اساس برآوردها روزانه حدود ۲۲۰۰ اتومبیل بر آلوده‌کنندگان محیط زیست تهران افزوده شده و درختان بیشتری برای توسعه راه‌ها و اتوبان‌های درون شهری قطع می‌شوند. اما سرعت توسعه راه‌ها از میزان افزایش اتومبیل‌ها کندتر است و لذا سرعت تردد آنها کاهش یافته و چون این وسائل نقلیه دائما در ترافیک سنگین مجبور به استفاده از دنده سنگین‌تر با دور موتور بالا هستند، مصرف اکسیژن آنها در یک فاصله ثابت افزایش یافته و آلودگی‌های خروجی از اگزوز آنها بیشتر و خطرناکتر می‌شود.

از طرفی، با قطع درختان و نابودی سبزینه‌ها میزان بار ترکیب اکسیژن هم کمتر می‌شود.البته چون تمامی موتورها تنظیم نشده‌اند و در شرایط ایده‌آل کار نمی‌کنند و همه راننده‌ها هم شرایط مصرف کمینه یعنی دور و سرعت ثابت با دنده‌های سبک را رعایت نمی‌کنند و حرکات منظمی ندارند و در بیشتر موارد با دور متغیر موتور یعنی سرعت و شتاب بالا و ترمزهای متوالی حرکت می‌کنند ( stop and go) تصور رایج‌بر آنست که یک اتومبیل در ۱۰۰ کیلومتر به طور متوسط میزان اکسیژن تنفسی یک سال یک انسان را نابوده کرده و محیط زیست را به شدت آلوده می‌کند.

آیا عدالت در مصرف اکسیژن رعایت می‌شود؟

آیا این عادلانه است که یک انسان به تنهایی برای رسیدن به مقصد صد کیلومتری خود اکسیژن تنفسی یک سال یک انسان را تصاحب کند؟ یا به عبارت دیگر با حرکت ساعت با یک اتومبیل مصرف اکسیژن حدود ۹۰۰۰ انسان را هدر داده و حق خود بداند و از طرفی دیگر گازهای اگزوز شدیدا آلوده را به محیط زیست بدمد؟ در صورتیکه بیشتر خروجی بازدم انسان دی‌اکسید کربن CO۲ است، که در برگ درختان قابل باز ترکیب به اکسیژن در پروسه فوتوسنتز گیاهان است و خطر دیگری ندارد.

در حالت طبیعی و تا زمانی که اکوسیستم زمین مختل نشده درختان و سبزینه‌های زمین با فوتوسنتز طبیعی خود و در حضور نور خورشید اکسیژن‌های مصرف شده را باز تولید می‌کنند و بیلان اکسیژن ثابت می‌ماند. بطوری‌که دکتر بسکی که عمری عاشقانه برای طبیعت دل سوزانده است، از تولید اکسیژن تنفسی ۷۰۰ نفر توسط یک درخت صحبت می‌کند، که قطع هزاران درخت جنگل برای ایجاد اتوبان‌ها یقینا نمکی است بر زخم‌های دکتر بسکی و طبیعت بی‌دفاع ما. برای باز تولید اکسیژن فرآیندبس عجیبی در سبزینه‌ها و درختان اتفاق می‌افتد، که هر انسانی را از اسرار و شگفتی‌های خلقت و طبیعت به تحسین وامی‌دارد. از جذب آب همراه با املاح موجود در خاک، انتقال آنها در اثر خاصیت موئینگی و کشش سطحی رگ‌برگ‌های باریک گیاه، جذب فوتون‌های نور خورشید توسط رنگدانه‌های برگ‌ها، تولید فوتو حامل‌های بار مثبت و منفی در اثر تابش خورشید و ایجاد اختلاف پتانسیل الکتریکی (اثر فوتو ولتائیکی) تجزیه آب و تولید اکسیژن و تغذیه گیاه از فعل و انفعال فوتوسنتز چنان شگفت‌انگیز است، که پی‌بردن به حقایق فرآیندهایی که اتفاق می‌افتد برای اهل تحقیق، از افق انسان به دور است و دانشمندان و مهندسین هنوز هم از فهم و تقلید یک فرآیند آن یعنی جذب و تولید بهینه انرژی خورشیدی در سلول‌های فوتو ولتائیکی ناتوانند. به هر صورت به طور تقریب می‌توان محاسبه کرد که در چه شرایطی یک ملکول اکسیژن از کدام نوع رنگدانه‌ای تولید می‌شود. به عبارتی دیگر چه مقطعی یا چه مساحتی از سطح سبزینه یک گیاه برای تبدیل یک ملکول دی‌اکسید کربن به یک ملکول اکسیژن ضروری است و شرایط جوی مانند دمای محیط، فرکانس (رنگ) نور، شدت و زاویه تابش مقدار تابش نور خورشید برای باز تولید بهینه اکسیژن لازم است. اما مسلم است که ازدیاد بی‌رویه CO۲ یعنی بهترین محصولات سوخت فسیلی همراه با کاهش فضای سبز نمی‌تواند جبران کاهش بیلان اکسیژن ممد حیات را بکند.

و ما هر روزه شاهد تخریب باغ‌ها و باغچه‌ها، بیشه‌ها و جنگل‌ها، مزارع، فضاهای سبز و خرم و حتی بوته‌های بیابان‌ها هستیم، که جای خود را به اتوبان‌ها، خیابان‌ها، پارکینگ اتومبیل‌ها و فرودگاه‌هایی می‌دهند که نابود کننده اکسیژن تنفسی ممد حیات بشرند. اگر دوستداران طبیعت جنگل‌های بارانی آمازون را به شش تنفسی کره زمین تعبیر کرده‌اند، که با فوتوسنتز خود قسمتی از حیات را به این کره خاکی می‌دمد، قطع قسمتی از درختان این جنگل سبز برای ساخت اتوبان از درون شش تنفسی بشری چه زیان جبران‌ناپذیری به بار می‌آورد؟ آیا آسیب بریده شدن قسمتی از شش تنفسی زمین قابل بازسازی است؟ آیا سود حاصل از تردد ساکنان آن سرزمین به ضررش می‌ارزد؟ در این سال‌ها از وسعت جنگل‌های کشور کاسته شده و جای درختان اکسیژن‌زا را راه‌ها، کارخانه‌ها، اتوبان‌ها، ویلاها و هتل‌ها گرفته‌اند که به اکوسیستم منطقه هم آسیب می‌رسانند. اگرچه مسئولین هنوز از پابرجائی یک میلیون هکتار پوشش گیاهی جنگل شمال صحبت می‌کنند، اما تخمین وسعت جنگل‌های شمال توسط دکتر بسکی، فعال محیط زیست تقریباً نیمی از آن یعنی حدود ۵۰۰ هزار هکتار از باقی‌مانده جنگل‌های شمال است. یعنی شش ایران هم از آسیب انسان در امان نبوده است.

مزید بر این عوامل دودکش‌های عظیم صنایع،‌ دودکش بخاری‌ها و هواسازهای خانگی و تمایل بشر به تنظیم دمای مطلوب محیط زندگی با وسایل گرم‌کننده و سردکننده تهویه مطبوع در زمستان و تابستان است، که بیشتر آنها با مصرف (غالباً بی‌رویه) سوخت‌های فسیلی تأمین می‌شوند، که تعادل اکوسیستم زمین را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده و مختل می‌کنند. به این ترتیب دائماً از میزان بازتولید اکسیژن کاسته شده و بر میزان ترکیبات مضر و غیرضروری افزوده می‌شوند، به‌طوری که بیلان اکسیژن حیات منفی می‌شود و این شروعی است برای پایان و مرگ زمین به دست مخلوقات بی‌تدبیر آن.

مواهب زندگی ماشینی با استفاده از سوخت‌های فسیلی به حدی است که هیچکس حاضر به صرف نظر کردن از آن نیست. حتی انسان‌هایی که غالباً به یاد دوران طلایی و روزگار زیبای گذشته هستند و هنوز خواب روزگاری با آب پاک، هوای سالم و غذاهای غیرآلوده به سموم و کودهای شیمیایی را می‌بینند، هرگز خواستار بازگشت به آن دوران پرمشقت گذشته نیستند.

آن دوران هم تاریکی‌هایی را به همراه داشت که زندگی را با مشکل روبرو می‌کرد. به طور مثال در آن دوران اگر فردی به مرض واگیری مانند وبا، سیاه زخم... دچار می‌شد، به سرعت منطقه را آلوده و مرض فراگیر می‌شد و گاه قبیله‌ای از صفحه روزگار محو می‌کرد. اما امروزه به یمن توسعه علمی صنعتی، بسیاری از امراض خطرناکی که به سرعت اپیدمی می‌شدند، ریشه‌کن شده‌اند.

استفاده بهینه از مدرنتیه

پس راه‌حل این نیست که تماماً مدرنیته را کنار گذارده و از مواهب آن صرف‌نظر کنیم و چون پیشینیانمان غارنشینی را برگزینیم و نه عشق دلباخته زندگی ماشینی بشویم و هرآنچه از گذشتگان است انکار کنیم. به نظر می‌رسد که راه صحیح استفاده بهینه از زندگی مدرن است. یعنی شرایطی را ایجاد کنیم که ضمن استفاده حداکثری از مواهب زندگی و تمدن ماشینی، سعی کنیم عوارض جانبی آن را هم به حداقل ممکن برسانیم. باید از خود بپرسیم که برای دستیابی به مواهب زندگی ماشینی مایل به پرداخت چه هزینه‌ای هستیم. آیا برای رسیدن به حداکثر استفاده از تمدن ماشینی حاضر به مرگ تدریجی زمین هستیم یا اینکه به خود آمده‌ایم و در جستجوی شرایط بهینه‌ایم. بایستی آهنگ بازگشت به زندگی سالم همراه با استفاده از تمدن بزرگ را قبل از نابودی کامل زمین و انقراض همه گونه‌های حیاتی و جمادی برای خود و نسل‌های آینده ترسیم کنیم و به فکر احیاء مجدد زمین و شرایط انسانی در آن باشیم.

تولید و استفاده از اتومبیل هم باید بر اساس استفاده بهینه از آن باشد، نه اینکه شاهد حرکت اتومبیل‌های تک سرنشین در اتوبان‌ها و خیابان‌های مملو از وسائل نقلیه تقریباً‌ ساکنی باشیم، که غالباً متاثر از ترافیک سنگین دائماً ترمز و با دنده‌های سنگین یعنی دور بالای موتور حرکت می‌کنند. آنها با مصرف حداکثری سوخت فسیلی، حداکثر مصرف اکسیژن، حداکثر تولید آلاینده‌های زیست محیطی حداقل جابجائی را دارند. تجربه کشورهای دیگر نشان می‌دهد که توسعه اتوبان‌ها اگرچه برای مدتی جاده‌ها،‌راه‌ها و تونل‌ها و اتوبان‌ها را باز می‌کند و ترافیک را برای مدت کوتاهی به‌طور مقطعی روان می‌کند، اما همین روان شدن ترافیک تمایل اشخاص به خرید ماشین را بیشتر کرده و راه‌ها و اتوبان‌ها بعد از مدت کوتاهی دوباره بسته می‌شوند. ازدیاد آمار اتومبیل‌ها،‌ حتی با بهترین استاندارد روز ،‌توسعه راه‌ها و خیابانها در مقابل کاهش پوشش گیاهی درخت‌ها، بوته، جنگل‌ها، ‌مزارع، تالاب‌ها راه بجائی نخواهد برد. اگر دیگر فضای سبزی باقی نماند حیات کره زمین به اتمام می‌رسد و مرگ آن حتمی است. ازدیاد آمار تولید و رهاسازی اتومبیل‌ها در فضای شهرهایی مانند تهران به منزله شخصی است که در اطاقی در بسته‌ای نشسته و دائماً با آمار تولید منواکسید کربن خود در آن فضای سربسته لاف می‌زند، که مرگ او یقیناً حتمی است.

یعنی قبل از اینکه بر اثر گرم شدن زمین قسمتی از جزایر، خشکی‌ها و نقاط مسکونی به زیر آب برود، قبل از اینکه میزان اکسیژن تنفسی آنقدر کم شود که مجبور باشیم از کپسول اکسیژن برای تنفس استفاده کنیم، قبل از اینکه اکسیژن موجود هوا برای سوخت کامل هیدروکربن‌های فسیلی کافی نباشد و در نتیجه سوخت ناقص موتورها میزان منواکسید کربن خروجی از اطاق احتراق موتورهای درون سوز به مرز خطرناک برسد، قبل از اینکه بر اثر ازدیاد منواکسید کربن، فعل و انفعال تاریکی گیاهان مختل شود و قبل از اینکه انسان‌ها دچار خفگی تنفسی بشوند، باید برای احیای مجدد زمین تدبیری اندیشید. دانشمندان با بررسی عکس‌های ماهواره‌ای گرفته شده از سیاره سرخ، وجود یخ در زیر پوسته مریخ را حدس زده‌اند و به استناد آن می‌خواهند به آثار حیات درگذشته‌های دور در آن سیاره اشاره کنند. ظریفی به طنز می‌گفت که نکند مریخی‌ها هم که در داستان‌های تخیلی پیشرفت خارق‌العاده صنعتی به آنها نسبت داده می‌شود، آنقدر گازهای گلخانه‌ای تولید کرده‌اند که سیاره آنها فاقد حیات شده و مریخی‌ها برای پیدا کردن مکانی برای حیات به سمت کره ما لشگر کشی می‌کنند و سرخی سیاره آنها هم به دلیل جذب نور قرمز و مادون قرمز خورشید توسط ملکول‌های دی‌اکسید کربن CO۲ و بازتابش نور قرمز به سمت زمین است. یعنی مردمان مریخی هم با گرم کردن سیاره‌شان مرگ آن را باعث شده‌اند.

اگرچه برخی صاحبان صنایع به ویژه لابی‌های پرقدرت اتومبیل‌سازی و سیاستمداران دنباله‌رو آنها بر این باورند که برای استفاده عموم از مواهب تمدن جدید، بدون محاسبه معایب آن باید از هزینه تولید آن در مقابل سوخت بهینه کاسته شود تا هر خانواده بتواند صاحب یک اتومبیل بشود و آن را نوعی عدالت اجتماعی تصور می‌کنند. آنها تصور می‌کنند که در مقابل مواهب بی‌شمار ماشینیسم می‌توان از اثرات منفی و معایب آن گذشت. اما راه صحیح همان استفاده حداکثری مواهب با کمینه کردن معایب آن یعنی پیدا کردن نقطه بهینه آن است.

آنچه در اینجا مدنظر است تاثیر باد و نزولات جوی بر احتمال پاک شدن محیط‌زیست است. یعنی آیا با وزش‌باد و ریزش باران آلودگی برطرف می‌شود؟ یقیناً نه. بادها می‌توانند باعث جابجائی هوا و ذرات و ترکیبات موجود در آن شوند، اما آن را نابود و بی‌اثر نمی‌کنند. باد آلودگی را از مراکز تولید آن دور و نقاط پاک را آلوده می‌کند، تا آلودگی‌ به تساوی پراکنده شوند. به این ترتیب انسان‌هایی که در آلوده‌کردن محیط‌زیست کمترین سهمی ندارند هم از معایب صنعتی شدن بی‌نصیب نمی‌مانند. اگر با نگاه بین‌المللی به این قضیه بنگریم، کشورهای صنعتی بیشترین استفاده را از زندگی صنعتی و مدرنیته برده و مضرات آن را توسط باد و عوامل دیگر طبیعی به مناطق دیگر صادر می‌کنند! مصرف کننده اصلی گاز فرئون FCC و ایجادکننده سوراخ اوزون بر اساس برآورد بین‌المللی آمریکای شمالی و ژاپن و اروپا هستند (و امروزه چین)، اما بر حسب عکس‌های ماهواره‌ای سوراخ اوزون بر فراز آلاسکا مشاهده شده است. یعنی جهانی‌سازی آلودگی‌های زیست محیطی و مصرف انحصاری ثروت‌های جهانی. عده‌ای از مردم کشورهای به اصطلاح توسعه یافته از تمام مزایای صنعتی شدن به طور انحصاری برخوردارند، اما آلودگی همراه آن را به دیگر کشور و مناطق جغرافیائی مانند آلاسکا صادر می‌کنند تا اسکیمو‌هایی که کمترین سوخت فسیلی را مصرف می‌کنند، از تشعشع امواج سرطان‌زای ماوراء بنفش خورشید که از سوراخ اوزون منتقل شده به منطقه آنها بر اثر تولید و مصرف‌گاز فرئون در ایالات متحده آمریکا بی‌نصیب نمانند و از منظر آلودگی زیست محیطی جهانی بشوند. آنهایی که مواهب و ثروت‌های زندگی صنعتی را برای خود مصادره کرده‌اند و از آن استفاده حداکثری می‌برند، اثرات منفی صنعتی شدن از کاهش میزان اکسیژن هوا گرفته و افزایش آلودگی آن تا وسعت سوراخ اوزون را به تساوی برای همه مردم جهان تقسیم کرده‌اند، که این عادلانه است. ما نه تنها هوای تنفسی آنها را آلوده می‌کنیم، بلکه باران‌های اسیدی را هم به آنها پیشکش می‌کنیم. باد آلودگی‌ها را با خود به دشت و مزارع و کشتزارها می‌برد و این آلودگی‌ها با رطوبت هوا یا باران به اسید تبدیل می‌شود و درختان میوه و سبزی‌ها را هم آلوده می‌کند. درختان جنگل‌آلوده شده دیگر توانایی کامل تولید اکسیژن را در اثر فوتو سنتز ندارند و به مرگ تدریجی گرفتار می‌شوند و شُش کره زمین در آمازون و شش ایران در شمال نابود می‌شود؟ این تنها تهدید زندگی بشر نیست. ما ذخایر آب‌های زیرزمینی و روزمینی را هم آلوده می‌کنیم و این آب‌ها به سمت مناطق پائین‌دستی هدایت می‌شود. مسلم است که شرایط زندگی با قرن پیش و حتی دهه‌‌های قبل هم تفاوت کرده و شاید هیچ کس قصد زیستن به سبک و سیاق پدران خود را نداشته باشد، حتی اگر در موج نوستالژی آرزوی سفر با جهاز شتر و مرکب تیزپا، هوا و لبنیات تازه و گوشت و مرغ بدون هورمون و خانه‌های ایده‌ال روستائی را داشته باشد. آنچه بشر آرزو می‌کند حداکثر برخورداری از مواهب زندگی ماشینی امروز با حداقل معایب آلوده‌کننده آن است، و این حق مسلم اوست که با مدیریت هوشمند جامعه مدنی قابل دستیابی است.

با توجه به اینکه آلودگی‌های یک منطقه در مکان تولید خود باقی نمی‌ماند و تقریبا همه مردم کره خاکی را در بر می‌گیرد، نگاه فراملیتی و فرا جهانی و برنامه‌ریزی بین‌المللی برای همه اقشار مردم و دولت‌ها را می‌طلبد. داشتن هوای پاک با اکسیژن کافی برای تنفس جانداران روی زمین، آب تمیز و بدون آلودگی برای شرب انسان‌ها و رشد گیاهان، غذای سالم و بدون مواد نگه دارنده سرطان‌زا و آلاینده‌ها، بهداشت و درمان، انتخاب آزادانه نوع شغل و محل اشتغال، مسکن مناسب و امکان تردد و سریع و بدون دردسر بین محل کار و مسکن و رفت‌وآمدهای خانوادگی و تفریحات سالم حق مسلم هر فرد و جامعه است. این حقوق فقط مربوط به نسل حاضر نیست، بلکه تمام نسل‌های بشر حق استفاده از تمامی مواهب طبیعی را دارند.

نسل امروز نمی‌تواند از تمامی امکانات موجود بهره برده و خرابه‌های تمدن را برای آیندگان بجای گذارد، که این ظلمی است تاریخی که ما به گذشتگان خود خرده می‌گیریم، که چرا از انقراض گونه‌های مختلف گیاهی و نسل‌های جانوری و فرهنگ‌های کهن جلوگیری نکردند. و شاید به یقین آیندگان هم بر ما خرده بگیرند، نسل شما تمام ذخائر زیرزمینی و رو زمینی متعلق به همه نسل‌های بشر را بی‌رویه استفاده و ضایعات آن را برای ما باقی گذارد. نفت و گاز و بقیه هیدروکربن‌ها سرمایه کل بشریت هستند که می‌توانند با استفاده بهینه ارزش افزوده فراوانی برای زندگی بشر باشد.

بر همه افراد جامعه از NGO ها گرفته تا احزاب و دولت‌ها و مجامع منطقه‌ای و بین‌المللی است که با تامین بهینه انرژی برای مردم از اتلاف هیدروکربن‌های ارزشمند، نابودی اکسیژن زمین، گرم شدن و مرگ کره خاکی در اثر پدیده گلخانه‌ای، از غضب حقوق آیندگان جلوگیری نمایند.این مهم فقط در صورتی محقق می‌شود که همه اقشار بشر به اهمیت موضوع پی برده و صادقانه و نه طلبکارانه به دنبال راه‌حل باشند. و این مهم با خرد جمعی میسر است و نه خرد فردی و دستوری، چه این دستور از جانب حاکمان باشد، چه از جانب سازمان‌های بین‌المللی تحت نفوذ لابی‌های قدرت و ثروت یا دولت‌هایی که منافع خود را بر دیگر دول تحمیل می‌کنند.

اگر می‌‌خواهیم از آلودگی زیست محیطی بکاهیم، به حقوق دیگران تجاوز نکنیم، هیدروکربن‌های نسل‌های آینده را هدر ندهیم...، باید سقف تصورات خود را بشکافیم و طرحی نو در اندازیم.