پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
روایت یک درام اجتماعی در بستر تاریخی

مجموعه تلویزیونی «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی محمد مسعود ـ که پخش آن با وجود اطلاعرسانیهای سیما هفتهها به تعویق افتاده بود ـ بالاخره از پنجشنبه سوم بهمن ۹۲ از شبکه سه روی آنتن رفت. این مجموعه که در ۴۰ قسمت ۴۵دقیقهای برای این شبکه تولید شده است، پنجشنبهها ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه پخش و جمعه ساعت ۱۹ و ۳۰ دقیقه از همین شبکه تکرار میشود.
سرزمین کهن به بررسی وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایران از سال ۱۳۲۰ به بعد میپردازد و میتوان گفت اولین فیلمی است که درباره زندگی «توده» و شرایط آنها در آن برهه زمانی ساخته شده است. میترا حجار، ثریا قاسمی، بیتا فرهی، پرویز پورحسینی، هنگامه قاضیانی، شهاب حسینی، نیکی کریمی، حسن پورشیرازی، جعفر دهقان، فرهاد قائمیان، امیر آقایی، الهام حمیدی و پژمان بازغی بازیگرانی هستند که در آن ایفای نقش میکنند.
داستان این فیلم با زندگی رهی اردکانی، پسربچه یک تودهای به نام جواد اردکانی آغاز میشود که پس از بمباران دهکدهای توسط نیروهای متفقین، از زیر آوار بیرون کشیده و پس از چند روز مراقبت از سوی مادرش راهی تهران میشود. سالها بعد او در یک خانواده تودهای بزرگ میشود، اما به وسیله یکی از همشاگردیهایش و بر اثر وقوع ماجراهایی او را به خانواده درباری میسپارند. در این خانواده است که او رفتهرفته به هویت خود پی میبرد و همین باعث میشود به یک خانواده دیگر که صبغه مذهبی دارند، سپرده شود و در ادامه ماجراهای دیگری برای او و اطرافیانش پیش میآید.
این سریال پربازیگر که هم از چهرههای تلویزیونی و هم از چهرههای سینمایی استفاده کرده، به قلم علیرضا طالبزاده نوشته شده است و قصه آن در سه فاز زمانی روایت میشود که خط ربط همه آنها شخصیت رهی است. طالبزاده بدرستی دریافته است که یکی از بهترین راههای ارتباطی میان این سه برهه، حضور شخصیت ثابتی است که از طریق او آدمهای اطرافش را با هر نوع گرایش سیاسی و اعتقادی به تصویر بکشد. او زیرکانه از طریق این کاراکتر و پرداختن به او به عنوان سوژه اصلی، قصه و شرایط و بستر تاریخی را در اطراف سوژه نمایش میدهد. نویسنده با انتخاب رهی با پیشداستانی مبنی بر کاذب بودن هویت اصلی او به دو نتیجه مهم دست یافته است؛ اول این که برای بررسی هر کدام از فرقهها و گروهکهای موجود در آن برهه تاریخی، باید به راهی بیندیشد که مستقیم سراغ اصل مطلب نرود و تاثیراتی را که بر حوادث و وقایع آن زمان داشتهاند در لفافه مطرح کند. دوم این که اگر رهی فرزند واقعی جواد اردکانی بود، نمیتوانست دیگر گروهها را از طریق او نشان دهد، زیرا رهی به عنوان یک کودک محصل به چنین محافلی راه نمییافت و نویسنده مجبور میشد جواد اردکانی را پررنگتر و دیگران را از طریق او دنبال کند که مسلما خطای بالا یعنی مستقیمگویی رخ میداد، اما با ترفندی که طالبزاده اندیشیده است، رهی ابتدا از یک خانواده تودهای به خانوادهای اشرافی و پس از آن به یک خانواده مذهبی منتقل میشود و در مسیر این انتقالها بیننده با مسائلی که اطراف آنهاست یا مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، آشنامیشود.
مستقیمگویی در بسیاری از فیلمهایی از این دست به صورت دیگری نیز اتفاق میافتد. در بیشتر فیلمهایی که قرار است برههای از تاریخ را به تصویر بکشد، نویسنده با مرکزیت یک حادثه تاریخی و مصائبی که انسانهای تاریخساز با آن دست به گریبانند و نتیجه به دست آمده از آن، فیلمنامه را مینویسد و تاریخ گرچه ممکن است در بطن خود داستانساز باشد، اما این داستانها لزوما دراماتیک نیست و جذابیت نمایشی ندارد. طالبزاده باز هم هوشمندانه از طریق رهی از این خطر جسته و درامی اجتماعی خلق کرده که در یک بستر تاریخی خاص رخداده است. بیننده با دیدن سرزمین کهن، سرنوشت رهی را دنبال میکند و بدون این که چیزی به او تحمیل شود، بستر تاریخی آن زمان را درک میکند، با آن همراه میشود و این درست همان کارکردی است که یک درام نمایشی در هر مدیوم باید داشته باشد.
سومین حسن فیلمنامه سرزمین کهن نیز زبان است. در بیشتر سریالهای اینچنینی از زبان مکتوبی استفاده میشود که در رایج بودن آن میان مردم عامه جای بسی شک و شبهه است و از طرفی به دلیل ثقیل و ناملموسبودن کمتر مورد توجه مخاطب قرار میگیرد و در برخی موارد حتی بیننده آن را پس میزند. طالبزاده نیز از زبان رایج البته با کسر لغتها و ترکیبهای درست و غلطی که اکنون به زبان فارسی معاصر اضافه شده، استفاده میکند که حتی اگر به واقع زبان مردم آن زمان نبوده باشد برای بیننده این زمان ملموس و دور از تکلف و تصنع به نظر برسد. البته صراحت و استفاده از تمام قابلیتهای مثبت و منفی ـ از جمله دشنام ـ زبان را به صورت موجودی جاندار در اثر نمایان میکند که البته به دلیل خط قرمزهای صدا و سیما برای برخی نویسندگان و کارگردانها امکان چنین استفاده وسیعی از زبان وجود ندارد.
کارگردانی سرزمین کهن که با متن بسیار همخوان و همگن است، از رابطه درست و انتخاب آگاهانه این دو در جوار یکدیگر نشان دارد. این فیلم که لوکیشنهای بسیاری هم دارد، در انتخاب آنها به انطباق معماری آن برهه توجه کاملی داشته است و بیشتر در اصلاح رنگ و نور آنها سعی کرده قدمت را نشان دهد، آن هم نه با فیلترهای قهوهای و راشهای سیاه و سفید که بسیاری از فیلمسازان به آن گرایش دارند. این فیلترها فیلم را بسیار تاریک و خاک گرفته نشان میدهد و از تنوع رنگی و جذابیت بصری کمتری بهره میبرد. اصلاح رنگ در حد استفاده از راشهای رنگی بسیار ضعیف سبز و قهوهای است که هم کمی زمان را به عقب میبرد و هم شفافیت و طراوت تصویر را حفظ میکند. در طراحی لباس نیز از لباسهای کهنه و رنگ و رو رفته خبری نیست. فقر خانواده اردکانی با لباسهای کثیف و بدرنگ معلوم نمیشود، بلکه در جنس و دوخت و سادگی طراحی آن قابل مشاهده است. چراکه در آثار هنری حتی برای متکدیان و دریوزگان باید از کثیفی و پارگی برآمده از زیباییشناسی رنگ و طرح استفاده کرد و نه از شلختگیهای واقعی، وگرنه طراحی لباس معنای خود را از دست میدهد.
در سرزمین کهن، همه بازیگران در حد و اندازههای واقعی خود ظاهر شدهاند و بازی آنها گذشته از توانایی و تجربههای شخصی، تا حد زیادی مدیون بازیگردانی و تحلیل دقیق کارگردان از نقشها و روابط آنهاست. این مساله را بیشتر در بازیگران کودک و نوجوان فیلم که عموما بدون تجربه هستند بهتر میتوان ارزیابی کرد. همه هنرمندان و علاقهمندان پیگیر هنر خوب میدانند کار کردن با ماده خام اولیه که کیفیت نسبی دارد به هنر هنرمند بستگی دارد. بازیگران خردسال نیز همین مواد خام هستند که اگر درست و هنرمندانه از آنها استفاده نشود، میتواند نتیجه نامطلوبی برای هنرمند رقم بزند، اما در این مجموعه که مرحله اول آن کودکی رهی را در بر میگیرد و همسالان و همکلاسیهای او را نیز، این کودکان بازیگر آنقدر در ایفای نقش خود و نزدیکی به حس و حال و شرایطشان خوب و درست عمل میکنند و در عین حال دوستداشتنی به نظر میرسند که بر توانمندی بازیگردانی کارگردان صحه میگذارند. همچنین توجه کارگردان به خرده روابط و مناسباتی که میان کودکان رایج است، ازجمله کریهایی که برای هم میخوانند، رعب و وحشتهایی که برای هم ایجاد میکنند، سادگی و دلبستگی آنها به چیزهای کوچک که میتوان از طریق آن به چیزی ترغیبشان یا آنها را از چیزی بازداشت، ترس از دزدیده شدن لوازم تحریر در زنگ تفریح و...، دست به دست هم داده تا در مجموع بازی و روابط جانداری را از آنها شاهد باشیم.
در تصویربرداری فیلم نیز جز به الزام فضا، کمتر از قاب ثابتهایی که در این دست مجموعهها رایج است، استفاده کرده و تا حد امکان خود را با فضای کلی حسی و تکنیکی فیلم همگام کرده است.
موسیقی متن و تیتراژ سرزمین کهن نیز با تلفیقی از سازهای ایرانی و جهانی به حس و حال انواع موقعیتهای موجود در فیلم اعم از فانتزی، کمیک، ملودرام و حماسی کمک شایانی کرده و از تنوع معقولی برخوردار است و بزرگترین حسن آن استقلالی است که میتوان برای آن جدای از فضای اثر متصور بود.
و اما گریم نقشها به گونهای است که نه در تیپ و شخصیت کسی اغراق شود و نه به استفاده از فوم جهت رفله اکتفا کند. برخی کاراکترها هم به گونهای گریم شدهاند که مشابه یا یادآور شخصیتهای حقیقی هستند. ازجمله گریم امیر آقایی در نقش جواد اردکانی تودهای که چهره او را کاملا شبیه صمد بهرنگی کرده است.
مریم رها
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست