چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

عرفان و زبان


عرفان و زبان

اما اگر عرفان، فلسفه، فقه و کلام همگی سنت‌های اصیل اسلامی هستند، چرا در برخی برهه‌های تاریخ بین نمایندگان این سنن فکری اختلافات به حدی می‌رسیده که سنتی سنت دیگر را گمراه می‌خوانده …

اما اگر عرفان، فلسفه، فقه و کلام همگی سنت‌های اصیل اسلامی هستند، چرا در برخی برهه‌های تاریخ بین نمایندگان این سنن فکری اختلافات به حدی می‌رسیده که سنتی سنت دیگر را گمراه می‌خوانده و حتی تکفیر می‌کرده است. نزاع‌های بین اهل فلسفه از یک سو و اهل کلام از سوی دیگر (همچون کافر خواندن ابن‌سینا و ابن‌رشد توسط برخی متکلمین) و همچنین نزاع‌های بین اهل عرفان از یک سو و اهل فقه از سوی دیگر (همچون تکفیر حلاج، بایزید و سهروردی) چگونه رخ داد؟

به نظر می‌رسد ریشه بسیاری از این اختلاف‌ها در موانع فهم سخن عالمان یکی از این سنن فکری اسلامی توسط عالمان سنن دیگر است. عرفان، فقه، فلسفه و کلام هر یک همچون هر علم دیگری زبان مخصوص به خود و اصطلاحات مخصوص به خود را دارند که فهم این اصطلاحات توسط کسی که وارد آن سنت فکری نشده، مشکل یا حتی ناممکن است. حتی شاید بتوان گفت تخصص در هر علمی را می‌توان در دانستن ـ به معنای خاص کلمه دانستن ـ مجموعه اصطلاحات و عبارات مطرح در آن علم دانست. برای مثال اگر اصطلاحات و عبارات علم فیزیک برای یک فرد معنادار باشد، به نحوی که جایگاه و اهمیت هر اصطلاح را در کل منظومه فکری آن علوم بداند، آن فرد در واقع یک فیزیکدان است. البته این دانستن با حفظ معانی دایره‌المعارفی متفاوت است، بلکه دانستن در اینجا، به معنای فهم نحوه کاربرد و استفاده آن اصطلاح در چارچوب مباحث مربوط به آن علم است.

موانع زبانی فهم سخن اهل هر علم، در مورد اهل عرفان اهمیتی ویژه می‌یابد، چرا که عرفان به نوعی یک علم تجربی است و عارف کسی است که تجربه‌ای خاص که معمولا شهود نامیده می‌شود را گذرانده و از آنجا که لغات و اصطلاحات زبان، وضع شده برای بیان تجارب معمول و متداول زندگی روزمره آدمیان است، عارف در بیان تجربه ویژه خود دچار مشکل بزرگی است و آن این‌که برای آنچه او دیده، اصطلاح و عبارتی درون زبان وضع نشده است.

در واقع عارف با عزل نظر از عالم طبیعت و تربیت نفس، شهودی از عالم ماورای طبیعت را تجربه می‌کند و این دقیقا یکی از مهم‌ترین آموزه‌های اسلام است که ورای این جهان فانی، جهانی عالی‌تر و وسیع‌تر موجود است که محل و موقع زندگی اخروی است.

این شهود یا مکاشفه، امری است شخصی و بیان و روایت آن بسادگی حاصل شدنی نیست زیرا بیان حالتی که معمولا در بین تجارب عادی و روزمره، خارق‌العاده بنماید، اصطلاحات و عباراتی ویژه می‌طلبد.

سلمان اوسطی