جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

غم عشق ـ قسمت پنجم


غم عشق ـ قسمت پنجم

امام حسین ع فرمود از پدرم از وضع رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خارج از منزل پرسیدم که چگونه رفتار می کرد فرمود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زبان خود را از سخنان غیر لازم باز می داشت

در جلسات قبل اهمیت تبعیت از سنن نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)گفته شد اما ادامه بیان سنتهایی از حضرت:

▪ وضع خارج و مجالس آنحضرت در بیان امیرالمؤمنین (ع)

امام حسین(ع) فرمود : از پدرم از وضع رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در خارج از منزل پرسیدم که چگونه رفتار می کرد؟ فرمود : رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) زبان خود را از سخنان غیر لازم باز می داشت. با مردم انس می گرفت وآنان را از خود رمیده نمی ساخت.

از مردم می پرهیخت و خود را ازآنان می پایید بدون آنکه از آنان روی گرداند یا با آنان بد خلقی کند. از یاران خود سراغ می گرفت و از مردم از آنچه در میان آنان می گذشت پرسش می نمود.هر کار نیکی را تحسین و هر کار زشتی را تقبیح می کرد و خوار می شمرد . در کارها میانه رو بود و افراط و تفریط نداشت. از مردم غافل نمی شد مبادا آنان غفلت ورزند و به انحراف گرایند. دربارۀ حق نه کوتاهی داشت و نه ازآن تجاوز می کرد. اطرافیان آنحضرت نیکان مردم بودند، و برترین آنان در نظر او کسانی بودند که نسبت به مسلمانان خیر خواه و دلسوزتر بودند، وبزرگترین آنان کسانی بودند که با برادران دینی خود بهتر همدردی وهمکاری داشته باشند.

امام حسین (ع)فرمود: از پدرم از وضع مجلس پیامبر پرسیدم، فرمود:آنحضرت در هیچ مجلسی نمی نشست و برنمی خاست مگر به یاد خدا.در مجالس جای مخصوصی را برای خود انتخاب نمی کرد و از این کار نیز نهی می نمود. هر گاه به گروهی می پیوست هر جا که خالی بود می نشست و دیگران را نیز دستور می داد که چنین کنند.

حق هر یک از اهل مجلس را ادا می کرد وکسی از آنان نمی پنداشت که دیگری نزدآنحضرت از او گرامی تر است. با هر کس می نشست به قدری صبر می کرد تا خودآنشخص برخیزد و برود. هر کس از او حاجتی می خواست بازنمی گشت مگر آنکه یا به حاجت خود رسیده بود یا به بیان خوشی ازآنحضرت دلخوش گشته بود. خوی نیکش شامل همه بود به حدی که مردم او راپدری مهربان می دانستند و همه در حق، در نزد او برابر بودند. مجلس او مجلس حلم و حیا و صداقت و امانت بود. درآن آوازها بلند نمی شد و عرض و آبروی کسی نمی ریخت و اگر از کسی لغزشی سر می زد جای دیگری بازگو نمی شد. اهل مجلس با یکدیگر عادلانه رفتار می کردند و بر اساس تقوا با هم رفاقت و دوستی می نمودند. با یکدیگر فروتن بودند، بزرگتران را احترام می کردند و با کوچکتران مهربان بودند و نیازمندان را بر خود مقدم می داشتند و از غریبان نگهداری می کردند.

گفتم روش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با همنشینان چگونه بود؟ فرمود: همیشه خوشرو و خوش خلق و نرمخو بود. خشن و درشتخو و پر خنده و سبکسر و بد زبان و عیبجو و چاپلوس نبود. از آنچه به آن میل و رغبت نداشت غفلت می ورزید. طوری بود که آرزومندان از او مایوس و نا امید نمی شدند. خود را از سه چیز به سختی دور می داشت(جدال و کشمکش،پر حرفی و ذکر مطالب فایده). نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز داشت(کسی را نکوهش و سرزنش نمی کرد. لغزشهای کسی را جستجو نمی کرد و عیب کسی را پی نمی گرفت).سخن نمی گفت مگر در جایی که امید ثواب درآن می داشت.

● آداب معاشرت آن حضرت

علی(ع) فرمود: هرگز نشد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با کسی دست دهد و زودتر از او دستش را بکشد ، بلکه درنگ می کرد تا او دستش را بیرون کشد. وهرکز کسی باآنحضرت در کاری یا سخنی مشارکت نکرد که حضرت زودتر از او دست از کار کشد بلکه صبر می کرد تا وی دست از کار بکشد. و نشد کسی باآنحضرت گفتگو را آغاز کند و حضرت پیش از او سکوت کند. وهرگز دیده نشد که نزد کسی پای خود را دراز کند. وهرگز میان دو کار مخیّر نشد مگر اینکه دشوارترین آنها را اختیار می فرمود. ودر ستمی که به او می شد درصدد انتقام برنمی آمد مگر آنکه محارم خدا هتک شود ، که در این صورت به خاطر خشم خدا خشم می گرفت. وهرگز در حال تکیه دادن چیزی نخورد تا از دنیا رحلت فرمود.

و چیزی ازآن جناب درخواست نشد که نه بگوید. و هرگز حاجتمندی را رد نکرد جز آنکه یا حاجت او را برمی اورد،یا او را با سخنی نرم و دلنواز خرسند می ساخت... خطبه اش از همه کوتاهتر و از بیهوده گویی برکنار بود. و چون از راه می رسید از بوی خوشش شناخته می شد. و چون با دیگران بر سر یک سفره می نشست اول کسی بود که شروع به غذا خوردن می کرد و آخرین کسی بود که از غذا دست می کشید.

حسین ابن زید گوید: به امام صادق گفتم: فدایت شوم، آیا رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز با کسی شوخی می کرد؟ فرمود: خداوند او را به داشتن خلقی بزرگ ستوده است؛در همۀ پیامبرانی که خداوند برانگیخت نوعی خشونت و گرفتگی وجود داشت،ولی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را با مهر و رأفت برانگیخت. و از مهر و رأفت آنحضرت به امتش این بود که با آنان شوخی می کرد تا مبادا عظمتش چندان در آنان تأثیر کند که نتوانند به او نگاه کنند! جدم علی فرمود: هر گاه رسول خدا یکی از یارانش را غمگین می دید با شوخی کردن دل او را شاد می ساخت. آنحضرت می فرمود:خداوند کسی را که با ترشرویی با برادرانش دیدار کند دشمن می دارد.

رسول خدا فرمود: پروردگارم مرا به هفت چیز دستور فرموده است: مرا سفارش کرده که در تمام کارهای پنهان و آشکارم اخلاص ورزم، و از کسیکه بر من ستم نماید درگذرم، و به هر که مرا محروم سازد بخشش کنم، و به هر که با من قطع رابطه کرد رابطه قرار سازم، و سکوتم برای تفکر،و نگاهم برای پند و عبرت باشد.

● پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و نماز

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با اشتیاق تمام انتظار وقت نماز را می کشید و چشم به راه داخل شدن وقت بود و(چون وقت نماز می رسید)به موذنش می فرمود: ای بلال (با اذان گفتن) راحتمان کن.

امیرالمومنین (ع)فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ چیز را _از شام و غیر آن_ بر نماز مقدم نمی داشت،و چون وقت نماز فرامی رسید گویا هیچ یک از خانواده و دوست و رفیق خود را نمی شناخت.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر فرمود: ای اباذر، خدای متعال روشنی چشم مرا در نماز قرار داده وآنرا محبوب من گردانیده چنانکه طعام را برای گرسنه و آب را برای تشنه محبوب ساخته است.آدم گرسنه با خوردن غذا سیر می شود، و تشنه با نوشیدن آب سیراب می گردد، ولی من از خواندن نماز سیر نمی شوم.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در حال نماز قلبش چون دیگ جوشان، از خوف خدای متعال می جوشید.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود: دو رکعت نمازدر دل شب، نزد من محبوبتر است از دنیا و آنچه درآن است.

سفارشات مهم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مولی امیر المؤمنین(ع)

ابـن عـمـار گـویـد شـنـیـدم از حـضـرت صـادق عـلیه السلام که می فرمو:د در وصیت پـیغمبر، صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام این بود که فرمود: "ای علی ، سفارش می کنم تو را در جان خودت به خوبیهایی ، نگهدار آنها را از من ." پس از آن گفت : "خداوندا، اعانت فرما او را. اما اولی ، راست گفتاری است . خارج نشود از دهان تو دروغی هـیـچـگـاه . و دومـی پـرهـیزگاری است . و جرئت مکن بر خیانت هرگز. سوم ، ترسناکی از خـداونـد اسـت چـنانچه گویی او را می بینی . چهارم گریه بسیار از ترس خداوند است . بـرپـا مـی شود برای تو به هر قطره اشکی هزار خانه در بهشت . پنجم ، بخشیدن تو است مال و خونت را در راه دینت . ششم ، گرفتن طریقه من است در نماز و روزه و صدقه ام : امـا نـمـاز پـنـجـاه رکـعـت ، امـا روزه پـس سـه روز در مـاه : پـنـجـشـنـبـه در اول ، و چهارشنبه در وسط، و پنجشنبه در آخر آن ، و اما صدقه به قدر طاقت خود تا آنکه گـویـی اسـراف کـردم و حـال آنـکـه اسـراف نـکردی . و ملازم باش با نماز شب ، و ملازم بـاش بـا نـمـاز شـب ، و ملازم باش با نماز شب . و بر تو باد به نماز ظهر، و بر تو باد به نماز ظهر و بر تو باد به نماز ظهر و بر تـو بـاد بـه خـواندن قرآن در هر حال . و بر تو باد به بلند نمودن دستهای خود را در نـمـاز و برگرداندن آنها را. و بر تو باد به مسواک نمودن در نزد هر وضویی . و بر تو باد نیکوییهای اخلاق ، پس آن را ارتکاب کن ، و بدیهای اخلاق ، پس از آنها دوری کن . پس اگر نکردی ، ملامت مکن مگر خود را.

در ایـن حـدیـث شـریـف از جـهـات مختلف مـعـلوم مـی شـود کـه ایـن وصـیـتـهـایـی کـه جـنـاب رسـول اکـرم ، صـلی الله عـلیـه و آله ، بـه جـنـاب مـولا امـیـرالمـؤ مـنـین ، علیه السلام ، فرمودند در نظر مبارکشان خیلی مهم بوده .که برای توضیح بیشتر به چهل حدیث امام راحل حدیث ۲۹ مراجعه شود.

محمد هادی توکلی